.
#آخر_سال
#امام_زمان
-
اگرچه معصیتم پیش تو خرابم کرد
ولی نگاه تو از لطف انتخابم کرد
بگیر دست مرا جان تو کم آوردم
به هرکه رو زده ام غیر تو جوابم کرد
بیا به مجلس ما..سر بزن به ما آقا
بیا که داغ فراقت ز غصه آبم کرد
تورا به فاطمه دادم قسم،گره وا شد
گناه بودم و لطف شما ثوابم کرد
به لطف حضرت زهرا،منم غلام علی
نگاه مادر تو عبد بوترابم کرد
به سجده در حرمش تا به خاک افتادم
مویز بودم و عشق علی شرابم کرد
گریز شعر چه بهتر به کربلا برود
که گریه های زنی در حرم کبابم کرد
رباب ناله زنان پای نیزه ی خورشید
به گریه گفت که مادر غم تو آبم کرد
تو بر فراز نی و حرمله به من خندید
به طعنه و به کنایه مدام عذابم کرد
#آرمان_صائمی ۱۴۰۲/۱۲/۲۵ ✍
#مناجات_با_امام_زمان عج
#جمعه_آخر_سال
.................
.
#امام_عصر علیهالسلام
#ماه_رمضان
#غزل
دلمردهایم و یاد تو جان میدهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان میدهد به ما
ماه خدا دومرتبه بیماه روی تو
دارد بشارت رمضان میدهد به ما
برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت
یک روز دستهای تو نان میدهد به ما
روزی سه بار غرق غریبی و بیکسیست
حسی که بیتو وقت اذان میدهد به ما
این ماه، فرصتیست که باز عاشقت شویم
ماه خدا دوباره زمان میدهد به ما
ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین»
نامی که اشکهای روان میدهد به ما...
بیشک حوالۀ همه امسال کربلاست
رزقی که آخر رمضان میدهد به ما
📝 #محمدعلی_بیابانی✍
.
@navaye_asheghaan
.
#امام_زمان
#مناجات_مهدوی
#ماه_رمضان
گریز: #حضرت_عبدالله بن الحسن علیهماالسلام
ماه خدا رسیده، تو را من ندیده ام
از دیده اشک، از غم هجرت چکیده ام
در حسرتم که تالی قرآن تویی ولی
از هر کسی به غیر تو قرآن شنیده ام
صحرا روم به خاک زنم بوسه با امید
شاید ز خاک پای تو یک بوسه چیده ام
بی تو درون سینه ی من، غیر آه نیست
از این حیات ِ بی تو دگر دل بُریده ام
با یک دعا، ظهور خودت از خدا بگیر
از تَحْبِسُ الدُّعایی ِخود، لب گَزیده ام
حق را قسم دهم به گل پرپر حسن
امضا کند ظهور تو را، نور دیده ام
آن کودکی که در بَر ِ ارباب کشته شد
من روضه را به گودی مقتل کشیده ام
گفت ای عمو، غریبی تو آتشم زده
از پیش عمّه تا دم مقتل دویده ام
دیدم غریب؛ در وسط تیر و نیزه ای
شکر خدا به داد تو اینجا رسیده ام
من آمدم که در ره تو جان دهم عمو
ناله نزن بخاطر دست ِبریده ام
تیری رسید و دوخت تنم را به سینه ات
شکر خدا که در بر ِتو آرمیده ام
وقتی که نعل تازه نصیب تنت شود
من هم عمو کنار تو در خون تپیده ام
علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#شور_حضرت_عباس
تو اوج سختی و نا امیدی ها
دلم مأنوسه با ابوفاضل
چه شأنی داره امام حسین میگه
بنَفسی اَنتَ یا ابوفاضل
ای ماه عشیره اباالفضل
چشمات بی نظیره اباالفضل
دستای بریدت تو محشر
دستام و میگیره اباالفضل
اصالت داری، شهامت داری
رو اسم خانم رقیه غیرت داری
نگاه گیرات، به مولا رفته
به شیر خیبر خیلی شباهت داری
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تموم دنیا و ماه و خورشیدم
میگردن دور سر ابوفاضل
یقیناً این هیبت و قد و بالا
دل از مولا میبره ابوفاضل
ای ماه مدینه اباالفضل
اسمت دل نشینه اباالفضل
میکوبه رقیه همیشه
سنگت رو به سینه اباالفضل
قیامت کردی، شجاعت کردی
تو از شأن مخدرات حمایت کردی
همه عالم تو، ید بَیضاته
تو با قبضه ی ذوالفقار بیعت کردی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#حضرت_عباس
#محمد_امین_فطری✍
@navaye_asheghaan
enc_17094196559234962291886.mp3
1.37M
🌙تو اوج سختی و نا امیدی ها دلم مانوسه
🌙#کربلایی_پیام_کیانی
@navaye_asheghaan
15.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙تو اوج سختی و نا امیدی ها...
🌙#پیام_کیانی
.
#زمینه
#مناجات ماه مبارک رمضان
#محسن_حسنی
➖➖➖
مثل فطرس به لطفت، این روزا طمع کردم
چی میشه به آغوشِ، شیش گوشه تو برگردم
ذکر تو حبل الله المتین
مثل تو هیشکی نیست رو زمین
اومدم سمت تو که شنیدم
بابک مفتوح للراغبین
عمر من، جوونی من، خوبه که، با تو میگذره
از همه، گناهای من، بخشش، تو که بیشتره
آخرش کشتی حسین با خودش همه رو میبره
ان الحسین مصباح الهدی
ان الحسین سفینه النجاه
---
واسه قبرم چی آخه، می مونه به غیر از تو
تو دنیا ندیدم من، چیزی غیر خیر از تو
مثل تو، چیزی نیست دل نشین
دل خوشم، این روزا با همین
میرسه خیرت آقا همیشه
خیرک مبذول للطالبین
از حرم، شب جمعه ها، تو جهان کجا بهتره
قاطی، خوبا چشم تو، آخرش منو میخره
آخرش کشتی حسین با خودش همه رو میبره
ان الحسین مصباح الهدی
ان الحسین سفینه النجاه
➖➖➖
@navaye_asheghaan
368.2K
🔳 #زمینه #مناجات #ماه_رمضان
📜 مثل فطرس به لطفت
🖊به قلم #محسن_حسنی
🔹 کانون نغمه پردازان جواز نوکـــــرۍ 🔸
@navaye_asheghaan
.
#مناجات_با_خدا
#ماه_رمضان
#خسته_ام_زین_همه_عصیان
خسته ام زین همه عصیان چه باید بکنم؟
اندر این خانه ی ویران چه باید بکنم؟
خرجِ دوری زِ تو شُد جاهلانه عُمرم
حال با این همه خسران چه باید بکنم؟
مثل آن کودک تنها . پریشان هستم
گم شدم بین گناهان چه باید بکنم؟
بیم دارم که به محشر خدایا نرسد
کَس به دادم ، منِ نالان چه باید بکنم؟
کاش میشد که أَجَل فرصتی باز، دَهَد
عبد تو گشته پشیمان چه باید بکنم؟
من خجالت زده ام کن ترحُّم مولا
آمدم زار و پریشان چه باید بکنم ؟
#سید_ناصراسماعیل_نسب ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#غزل_مرثیه
در مصیبت #حضرت_علی_اصغر(ع)
نوشته اند مقاتل که بی هوا خورده
نوشته اند میان سر و صدا خورده
نوشته اند که تیرش خطا نمی رفته
نوشته اند اثر کرده هر کجا خورده
گلوی اصغر و قلب رباب و جان پدر
سه شعبه آمده و ناگهان سه جا خورده
و با حساب قد و قامت علی اصغر
سه شعبه نه، که سه تا زخمِ نیزه را خورده
نوشته اند میان کلام آقا زد
حساب کن پدر او چقدر جا خورده
چه کرد با تن شش ماهه اش نمی دانم
فقط بدان همه دیدند، بچه تا خورده
حساب کن دو سه تا قطره آب هم بس بود
برای طفلکِ عطشانِ شیر ناخورده
یکی به روی عبا، این یکی به زیر عبا
غم حسین گره با دو تا عبا خورده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صدا زدند بیایید مادرش غش کرد
سری مقابل او روی نیزه ها خورده
#وحید_محمدی ✍
۲۶ اسفند ۱۴٠۲
روزیِ سحر پنجم رمضان المبارک
#شب_هفتم_رمضان
#شب_هفتم_محرم
#حضرت_علی_اصغر_روضه
.
@navaye_asheghaan
.
#زمزمه
#مناجات
اگر چه در این امتحان هم رَدَم من
خودت دعوتم کردی و آمدم من
گر آلوده ام رو سیاهم بدم من
ولی هر چه هستم به تو رو زدم من
ز روی محبت به من کن نگاهی
الهی الهی الهی الهی
ز لطف تو بر این لطائف رسیدم
اگر چه ز بُعدِ مسافت رسیدم
پس از توبه ام بر شرافت رسیدم
سر سفره های ضیافت رسیدم
پناهم بده مُردم از بی پناهی
الهی الهی الهی الهی
چنان آتشی در دلم پا گرفتی
رَهِ قطره را سمت دریا گرفتی
برای من خسته هم جا گرفتی
زمین خوردم و دست منرا گرفتی
چه مهمانی با شکوهی چه ماهی
الهی الهی الهی الهی
گر چه دلم ساده و صیقلی نیست
ولیکن در آن غیر حُب ولی نیست
به جز نور حیدر از آن منجلی نیست
لذیذِ مناجات من جز علی نیست
چه والا مقامی عجب پادشاهی
الهی الهی الهی الهی
سخن تا که از حضرت لو کشف شد
دلم قیمتی شد لبم با شرف شد
به جز با علی کل عمرم تلف شد
علی گفتم و روزی من نجف شد
چه ایوان طلایی عجب بارگاهی
الهی الهی الهی الهی
بر این نوکرت منصب شاه دادی
چون اذن دخولم به این ماه دادی
به من فرصت گریه و آه دادی
به عشق رقیه مرا راه دادی
چه اشکی چه سوزی چه دردی چه آهی
الهی الهی الهی الهی
شب سوم آمد شب آه و ناله
به من اشک دادی پیاله پیاله
من و بر خرابات دادی حواله
هدایت نمودی سمت سه ساله
همان که کتک خورد از بی گناهی
الهی الهی الهی الهی
پس از خواب تا اشک دختر درآمد
به دیدار دلداده اش دلبر آمد
صدا زد پدر را پدر با سر آمد
به ویرانه بابا پی دختر آمد
چه شام خرابی عجب وعده گاهی
الهی الهی الهی الهی
بغل باز کن کنج ویرانه سرد است
ببین زجر با دختر تو چه کرده است
رخم بعد سیلی کبود است و زرد است
سرم زخم گشته تنم کوه درد است
همه پیکرم شد کبود و سیاهی
الهی الهی الهی الهی
نشستم ز پا چون که نیرو ندارم
الهی نبینی که گیسو ندارم
به هم خورده شکلم بَرو رو ندارم
مرا میبری تاب سو سو ندارم
شاعر؟؟؟
#مناجات_با_خدا
.
@navaye_asheghaan