eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با یه سلام به حضرت خورشید همیشه یاد بارون میفتم وقتی میون هیئت می‌شینم یاد یه عدّه جوون میفتم جوونایی که یارو فهمیدن جوونایی که شورو دوس داشتن میون سنگر نیمه‌های شب سر روی خاک سجده می‌ذاشتن نماز شب‌هاشون یعنی باید اهل مناجات و دعا باشیم یعنی تُو اوج سختی‌ها باید بیشتر از هر وقت با خدا باشیم شهید یادمون داده، جوون هستی قیمتی به سمت گناه نری، آهای بچه هیئتی ................................. نَفَسِ حقِّ مردای میدون آسمون دل‌ها رو روشن کرد فانوسِ کم‌سوی بین سنگر تاریکیِ دنیا رو روشن کرد برای میدونِ مین صف بستند تا بگن از جون‌دادن باکی نیست با خونِ تُو معرکه غسل کردند برا شهید آب شرط پاکی نیست وقتی خدا رو حس کردی حتماً یه جورِ دیگه مرگو می‌بینی شهادت از درگاهش میخوای که منتظرِ یک جمله آمینی اگه سربلندیم و اگه داریم عزّتی براش خون داده شهید، آهای بچه هیئتی .................................. یه نامه از سمت معشوق اومد که دلای عاشق رو دعوت کرد هرکی بصیرت داشت لبیک گفت و با حضرت روح‌الله بیعت کرد از نوجوونِ سیزده‌ساله تا یه پیرمردِ شصت‌هفتاد ساله پای ولایت ایستادند، اینه که آقا به سربازاش می‌باله اگه بازم پاش بیفته هستند جوونای این نسلِ انقلاب آقا بخواد سربازِ مِیدونن سینه‌زنای حضرت ارباب اگه آرزو به دل، برای شهادتی بلند یاحسین بگو، آهای بچه‌هیئتی .
. 🔹 منبرهای یک دقیقه ای🔹 ✳️ استاد ✅ امام سجاد با گریه بر حسین (ع) شیعه را تقویت کرد به حرف این بی‌سواد‌ها گوش نکنید که به جای گریه بر زخم تن حسین، فکر کنید، عزیز من! خود ارباب عالم فرمود: انا قتیل العبرات یک قطره اشک بر حسین (ع) هم شجاعت دارد، هم غیرت دارد، هم مروت دارد، تمام دین خدا در یک قطره اشک بر سیدالشهداء خلاصه شده است. اگر از این بالاتر چیزی بود، به ما می‌گفتند. امام سجاد (ع) فرمودند: بعد از شهادت پدرم حسین فقط چهار نفر هستند که ما را دوست دارند. چه شد بعد از شهادت امام سجاد (ع)، این چهار نفر شدند چهار هزار نفر و رفتند سر درس امام باقر (ع) نشستند. امام سجاد نه درس داشتند و نه تبلیغ می‌کردند، امام درس و دانشگاه نداشتند، اما چه شد که بعد از ۳۵ سال، چهار نفر شدند چهار هزار نفر؟ امام سجاد با گریه بر حسین (ع) اینها را ساختند و تربیت کردند. 📚 سخنرانی استاد معرفت، ۱۳۹۷/۷/۲ شب شهادت امام سجاد (ع) در حسینیه دلریش 〰〰〰〰〰〰 .
حمید رمی شاعرِ شعرِ " میگن روضه دلمردگیه " سلام و ادب خدمت همه عزیزان. این مدت سوال‌های زیادی درباره اثر "میگن روضه دلمردگیه" از حقیر شد. قول داده بودم که سرِ فرصت توضیحاتی را عرض کنم. اول اینکه خدا را شکر می‌کنم که این کار با این حجم گسترده در جامعه منتشر شد و تاثیرگذار بود؛ نه بخاطر اینکه بنده صاحب اثر بودم؛ که صاحب اثر، اهل‌بیت(ع) هستند و بس. از این جهت که واقعاً نیاز بود این موج به راه بیفتد و یک کار مشترک از اکثر تریبون‌های مداحیِ کشور به گوش کسانی برسد که دیواری کوتاه‌تر از عزای امام‌حسین پیدا نمی‌کنند. البته انحصارِ این اثر به جوابیه‌ای برای فلان وزیر کار دقیقی نبود که توسط بعضی عزیزان انجام گرفت؛ به جهت اینکه اولاً بنده اندیشه‌ی این کار و حتی بند اول را اواخر ماه رمضان و خیلی قبل‌تر از صحبت‌های آقای وزیر نوشته بودم و برای دوستان نزدیک نیز خواندم. و صد البته که صحبت‌های مطرح‌شده، باعث شد که ترغیب بشوم و حساب ویژه‌ای روی این اثر باز کنم. ثانیاً وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم در جامعه، از اطرافیان و دوستان و آشنایان گرفته تا شبکه‌های ماهواره‌ای و... همین صحبت‌ها به‌وفور شنیده می‌شود. پس دلیلی ندارد که گفته شود این اثر، صرفاً جوابی به صحبت‌های فلان شخص بوده. بعد از نوشتنِ نوحه، این نکته به ذهنم رسید که این کار، باید توسط اکثر دوستان مداح خوانده شود که جلوه کند و از منظر مخاطب، بشود: پاسخ مشترک مداحان علیه شبهه‌افکنی‌ها؛ این جلوه‌ی وحدت بین مادحین، لازمه‌ی تاثیرگذاری این کار بود. هرچند هیچ‌کدام از دوستانِ مداح نمی‌دانستند غیر از خودشان چه کسی قرار است این نوحه را بخواند اما نتیجه‌ی مطلوبی که مدّ نظر حقیر بود اتفاق می‌افتاد. نکته دیگری که عزیزان سوال کردند و باید اشاره کنم این است که در برخی اجراها، تغییراتی هرچند جزیی در شعر ایجاد شده که برخی از این تغییرات به سلیقه‌ی شخصِ مداح بوده. و البته برخی از این تغییرات هم از جانب بنده بوده که مثلاً برای گوشواره‌ی نوحه(جواب جمعیت)، دو نسخه ارائه داده‌ام و اختیارِ انتخاب را به عهده مداح گذاشته‌ام. نکته پایانی خواهشی بود که از شما مخاطبین عزیز داشتم و آن اینکه عاجزانه تمنّا می‌کنم در مقام مقایسه بین مداحان قرار نگیرید. مهم این بود که این اتفاق مهم و تاثیرگذار شکل بگیرد و یک کار مشترک در جواب شبهه‌افکنی‌ها به دستگاه مقدس سیدالشهدا توسط چندین مداح رسانه‌ای خوانده شود. اصل همین است. پرداختن به حاشیه‌ها و کُری‌خوانی‌هایی که فلانی بهتر از فلانی خواند و این نوع بیان‌ها، اصل را مخدوش می‌کند. ان‌شاءالله همه‌ی ما تا آخرین نفس، پای بیرق اهل‌بیت(ع) نفس بکشیم و نفس تازه کنیم. در پایان از همه عزیزانی که این مدت، به حقیر محبت داشتند، صمیمانه تشکر می‌کنم. محتاج دعای شما خوبانم. .
. 🌹۵ صفر شهادت حضرت رقيه (س) 🏴 در روز پنجم ماه صفر سال 61 ه‍ حضرت رقيه مظلومانه به شهادت رسيد. نام شريفش "رقيه"، "فاطمه" و "زينب" است. پدرشان مولانا الشهيد اباعبدالله الحسين (ع) و مادرشان امّ اسحاق است. ♦️ ولادت آن حضرت در مدينه بود و در سن سه سالگى يا بيشتر در محرم 61 هجرى با پدر بزرگوارش به كربلا آمد. در روز عاشورا بارها مورد تفقد و دلجويى اباعبدالله (ع) قرار گرفت تا آنجا كه به خواهرش ‍ حضرت زينب (س) در مورد او سفارش فرمود. بعد از شهادت امام حسين (ع) و اهل بيت و اصحاب، همراه با اسرا به كوفه و شام برده شد و در مسير چهل منزل راه شام رنج هاى فراوانى ديد. ♦️ در شام بعد از ديدن سر نورانى پدر با پيشانى شكسته در خرابه، آنقدر ناله زد و گريست تا به ملكوت اعلا پيوست، و بدن شريف آن حضرت را شبانه دفن كردند. ♦️ از كهن ترين منابعى كه نام آن حضرت بالفظ رقيه ياد شده قصيده سيف بن عميره نخعى كوفى از اصحاب امام جعفر صادق و امام موسى كاظم (ع) است: 🔸 و عبدكم سيف فتى ابن عميره عبد لعبد عبيد حيدر قنبر 🔹 و سكينه عنها السكينه فارقت لما ابتديت بفرقه و تغير 🔸 و رقيه رق الحسود لضعفها و غدا ليعذرها الذى لم يعذر 🔹 و لام كلثوم يجد جديدها لثم عقيب دموعها لم يكرر 🔸 لم اءنسها و سكينه و رقيه يبكينه بتحسر و تزفر 📚 منتخب التواریخ، ص ۳۸۸ ♦️اسنادو مدارك درباره وجود شريف آن حضرت، و بودن قبر آن حضرت در مكان فعلى حرم مطهر، همراه با معجزات و كراماتى از آن مخدره مظلومه بسيار است كه در پاورقى به قسمتى از آنها اشاره مى شود. 📚 نفس المهموم، ص ۴۱۴ معالی السبطین، ج ۲، ص ۱۷۰ احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۶۳۳ 📚 الوقایع و الحوادث، ج ۵، ص ۷۰، ۷۴، ۷۵، ۸۱ 🍃🌺
@babolharam.ir- Banifateme Shab 2 Fatemie Aval 96-01.mp3
4.39M
⚜🕊روضه جانسوز شام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید #بنی_فاطمه ⚜
4_6028264282456589962.mp3
14.84M
◾️شور شهدا "با یه سلام به حضرت خورشید" 🎤سیدرضا نریمانی ✍️حمید رمی
⚜🕊روضه جانسوز شام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها سال 96 به نفسِ سید مجید بنی فاطمه⚜ دو چشمش بسته اما درد دارد دو چشمش بسته اما درد دارد یقینا بیش از اینها درد دارد بریز آب روان بر سنگ غُسلش ولی آرام اسماء درد دارد نسیم آرامتر خوابیده بانو مزن پروانه پر خوابیده بانو دگر رخصت نیازی نیست جبریل مزن دیگر به در خوابیده بانو دو چشمت را به دست بسته بستم تو را با هق هقی پیوسته بستم مبادا پهلویت خونین شود باز خودم بند کفن آهسته بستم ندارد چاره با آهم بسازم فقط با درد جان اهم بسازم ز چوبی که نشد گهواره باشد دوتا تابوت میخواهم بسازم * خیلی سخته آدم بخواد عزیزش رو خودش غسل بده...از غروب هی میگفت بچه ها آروم گریه کنند...علی امشب خیلی تنهاست...با اسماء دوتایی کارها رو آماده کردن...کفن و آب و بچه ها دارن نگاه میکنن...همه آستینها به دهانشون...علی میخواد غسل بده...میخوام خودت روضه بخونی...* بریز آب روان اسماء به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته نگه کن زردی رویش ببین بشکسته بازویش لگد خورده به پهلویش *اسماء میگه من آب میریختم...ولی یه وقت دیدم علی ‌دست‌ از غسل زهرا کشید...‌‌‌‌‌‌هی نگاه میکنه هی صورت به دیوار میذاره بلند بلند گریه میکنه...آقا جان شما به بچه ها گفتی آروم گریه کنن...چی شده داد میزنی...فرمود: همچین که غسل می دادم... دستم رسید به بازوی ورم کرده ی فاطمه... امشب تا میتونی داد بزنی بگو وای مادر... وای مادر وای مادر... شروع کرد زهرا را کفن کردند... یه وقت علی نگاه کرد دید بچه‌ها مات مبهوت... تا معجر زهرا را باز کرد دادش بلند شد... میگفت: یه خانوم هجده ساله موهاش سفید شده... زهرا روش و از علی میگرفت...تا کبودی صورتش رو علی نبینه... انشالله خدا مادراتون رو براتون نگه داره... یه نگاه کرد دید بچه ها نگاه می کنند گفت بیاید... بچه‌های فاطمه برای آخرین بار مادرتون و ببینید... بچه ها آمدند جلو حسنین و زینبین خودشون رو روی بدن مادر انداختند... شیخ عباس قمی میگه: همچین که انداختن خودشونو یه وقت دستای زهرا بیرون اومد بچه ها رو بغل گرفت... منادی بین زمین و آسمان صدا زد: علی... بچه ها رو از مادرشون جدا کن...چرا؟میدونی چرا... چون این بچه ها طاقت ندارن و ملائکه طاقت ندارن گریه بچه های فاطمه رو ببینن... علی با احترام بچه ها رو بغل گرفت... ناز و نوازش میکرد... حسن جان خدا صبرت بده... حسین جان خدا صبرت بده...زینب جان منم بی مادر شدم...به همه عالم خواست یاد بده یادتون باشه هر وقت دیدی بچه خودش رو روی بدن عزیزش انداخت باید با احترام بلندش کنی... یه گودال بود...تو اون گودال یه بابای بی سر بود...یه دختری اومد خودش رو روی بدن انداخت...هی صدا زد بابا بلند شو ببین گوشواره هامو بردن... بابا بلند شو ببین خیمه ها رو آتیش زدن... دیدن دسته حسین بالا آمد این دختر رو بغل گرفت...مگه علی یاد نداده بود چه جور جدا کنند...ریختن تو گودال...آنقدر تازیانه زدن...هر چه بادا باد امشب میگم... یه وقت این دختر بلند شد گفت: بابا دارن منو میزنن.. بابا بلند شو رو دارن عمه رو... حسین* شکسته بال و پری ز آشیانه می بردن تنی ضعیف غریبان به شانه می بردن جنازه ای که همه انبیا به قربانش چه شد که هفت نفر مخفیانه می بردن مدینه فاطمه را روز روشن آزرده چه شد جنازه ی او را شبانه میبردن به جای گل که گذارند به روی قبر رسول برای او اثر از تازیانه می بردن * سلمان میگه وسطای نماز بودم...دیدم یکی داره محکم درو میکوبه... ترسیدم چه خبر شده...زودی نماز رو سلام دادم...در رو باز کردم دیدم حسن ابن علی...سلمان کجایی بیا... گفتم آقا زاده چه خبر شده... گفت سلمان بابام خیلی تنهاست...مادرم و غسل داده...بیا بریم تشییع جنازه... هفت نفر بیشتر نبودند...علی بدن زهرا رو برداشت...میخواد بدن و تو قبر بذاره... سلمان و دیگران محرم نبودند... بچه‌های فاطمه هم که با اون وضعیت، علی تک و تنها بود...باید یکی تو قبر بایسته بدن و دست به دست بدهند، علی تنهاست... یه وقتی دید از تو قبر دوتا دست شبیه دستای پیغمبر...کنایه از اینکه علی جان بده امانت منو... نیمه شب علی با خجالت این پیکرو به دستای مبارک پیغمبر داد...خجالت کشید یا رسول الله... اون روزی که زهرا وارد خونه من شد صورتش کبود نبود... بازوش ورم کرده نبود...من از همین جا یه گریز بزنم...زینب این صحنه ی جا دیگه براش تداعی شد... اونم تو خرابه بود... زن غساله گفت خانوم دست نمیزنم تا به من نگی این بچه چرا بدنش کبود شده... صدا زد زن غساله از کربلا تا شام هرجا گفته بابا تازیانه خورده...ناله بزن:حسین....* @emame3vom .
◾شهادت حضرت رقیه(س) ناگهان بر من این خبر آمد عمه جان بابم از سفر آمد کنج ویرانه تا به سر آمد به شب تار من سحر آمد یاریم کن ز جای برخیزم هستیم پای این طبق ریزم لب گشود وسخن نمود آغاز همچو غنچه لبان او شد باز از برای پدر نمود چون ناز کنج ویران به سوز وآه‌وگداز سرفتاد از دو دست او به زمین از خودش گفته با سر خونین نامرتب اگر که مویم شد همچوپاییز اگرکه رویم شد باتوکم گر که گفتگویم شد بین ره زجر روبه رویم شد من نگویم چه شد ولی بابا شده‌ام مثل مادرت زهرا ای‌پناه همه تو چون کوهی حس‌من‌رفته‌یاتومجروحی کشتی آورده‌ای مگر نوحی به تن‌خسته‌ام چنان روحی آمدی تا تو، درد یادم رفت رنگ رخسار زرد یادم رفت خسته‌ام من، ببر مرا باخود برسان دخترخودت تا خود تو بمان پیش عمه‌ام یاخود برسان دست بر سرم...ما خود میرسانیم سر به پای طبق... کاش بودیم ما به جای طبق ای پدر جان شهید کرببلا نفسم بند آمده اینجا جای تو بود زینب کبری کمکم کرده هر نفس ما را قسمت میدهم گل زهرا که ببر همرهت مرا بابا .
. ای روح من و ریحان من ، ای آیه آیه قرآن من @emame3vom با یاد تو نفس میکشم ، ذکر حسین حسین جان من عشق تو در رگ و خون من ، لیلای دل مجنون من من آرزومندم ، یار دلبندم ، حال دل محزون من چون دل شکستم و هستم به راه تو دلتنگ کربلا اون بارگاه تو ... جانم حسین حسین ، جانم حسین حسین ... ... عشقم حسین حسین ، عشقم حسین حسین ... من قطره ام و دریا تویی ، من بنده ام و آقا تویی جانم فدای تو یا حسین ، ارباب من و مولا تویی ای قبله گاه دل کربلا ، ای راه وصل من تا خدا رخصت بده حرم شاه باکرم من اسیر و دل مبتلا گریون روضتم اشکم وضوی من عبدم پُر از گناه ای آبروی من ... جانم حسین حسین ، جانم حسین حسین ... ... عشقم حسین حسین ، عشقم حسین حسین ... ای جنت خدا کربلا ، ای آرزوی ما کربلا این یا حسین حسین گفتنا باید برسه تا کربلا کرب و بلا نَه به همته ، نَه دست ثروت و قسمته این یک روایته ، چون اجابته ، کربلا فقط دعوته کاشکی یه اربعین راهی بشم حرم من کربلا میخوام ارباب با کرم ... جانم حسین حسین ، جانم حسین حسین ... ... عشقم حسین حسین ، عشقم حسین حسین ... @emame3vom
ضربان دلم با هر تپشش داره اسمت رو آقا جار میزنه آره کرب و بلارو ارباب میده ولی امضاشو علمدار میزنه شیر یزدانه ، مثل طوفانه یه تنه به مُلک عالم سلطانه خونش کربلاست اما انصافاً شلوغیِ بازارش تو ایرانه جان جانانه ، روح ایمانه ضربه هاش ضرب المثل شیرانه زدم پیمانه پشت پیمانه وقتی عباسه ساقیِ میخانه آروم آروم زیر بارون قدم قدم میزنم به عشقت زیر لب من زمزممه میبَرم پشت سر هم اسمت ... یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل ... دم باز دم نفسام بند نگات لب تر کنی سرم میدم برات جای دنج من خاک کف پاهات بین الحرمینه کرب و بلات جنة الاَعلاء ، آخر دنیا شیش گوش و ضریح و گنبد یارم ساقی خمارم ، باز بیقرارم سرمو روی علامت میذارم اَباالأدبی ، ذکر هر لبی علمدار نازنین زینبی خیلی محشری ، از همه سری ذکر طوفانی روی منبری آروم آروم زیر بارون قدم قدم میزنم به عشقت زیر لب من زمزممه میبَرم پشت سر هم اسمت ... یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل ... از دور علم شبیه کِشتیه هر کس باهات باشه بهشتیه براتِ کربلایی که دارم از همونا که خودت نوشتیه قربون دستت ، باز شدم مستت ممنوننتم منو دعوتم کردی در به در بودم بی تو و عشقت میوندار توی هیئتم کردی کربلا فکرم ، کربلا ذکرم کربلا به همین زودی ها میام کربلا خوابم ، دُر نایابم کربلا اربعین ان شاءالله میام آروم آروم زیر بارون قدم قدم میزنم به عشقت زیر لب من زمزممه میبَرم پشت سر هم اسمت ... یا ابوفاضل ، یا ابوفاضل ... @emame3vom .
زمزمه ی اسم تو به درد من تسکینه سینه که میزنم برات امام حسن میبینه فکر و ذکرمو بردی تو پِی خودت هر روزه چی میشه برا یکبارم ببینمت تو روضه بازم به امید دیدن تو میام و یه گوشه توی روضه میشینم اِنی سلمٌ لمن سالمکم توی روضه بازم رفقامو میبینم امشب شب مستیِ دلمه دلمه حرمت حوالیه گنبد این غلام سیات شیش دُنگ دلش رو آورد تو روضه به نام شما زد ... مدد ابی عبدالله ، مدد ابی عبدالله ... بدم خودم میدونم ولی عشقم پابرجاست موج اگه طوفانی شِه بازم کنار دریاست خیمه سیاهی پرچم ، علم کتبیه زیباست محترمه هر چی که منسوبه به این آقاست یه تیکه آهن وقتی برا من عزیزه که بشه علم ابوفاضل زیر علم من میدم سرمو برا تو آقاجون اگه باشم قابل ساقی ساقی ساقی مِی بده باز که چشات منو باز برده تو خماری میخوام بیام کربلات که تورو ببینم چرا پس دست رو دست میذاری ... مدد یا ابوفاضل ، مدد یا ابوفاضل ... نوکرتم هستم من نمیدونم چِم شده که امشبو بد مستم من پیاله از کی بوده که مِی تو پیمونم کرد سرِ خود نرسیدم من زینبت مهمونم کرد اولیاء مخدره دلمو به ضریح شما پینه زده ارباب عاقبت به خیری واسه اونه که یه عمر برا تو سینه زده ارباب به خدا دیوونه ی خودت و خونوادتونم اگه رخصت باشه اسمت ملکه ی ذهن منه که گدات میگه اسم تو وقتی که پاشه ... مدد ابی عبدالله ، مدد ابی عبدالله ... 🆔 @emame3vom