eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
415 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
👆 مي خواست كه جان از تن اطفال برآيد مي رفت كه عمر همه با هم به سر آيد دل ها همگي خون شده از ديده برآيد عاشور دگر گردد و شور دگر آيد سر تا به قدم آتش افروخته بودند گر اشك نمي كرد مدد، سوخته بودند زينب كه بهار غم از آن باغ خزان داشت هفتاد و دو جان داشت تير المش بر جگر و قد كمان داشت بهر لب خشك شهدا اشك روان داشت بر تربت دلدار در از خون جگر ريخت پيوسته گهر ريخت، گهر ريخت، گهر ريخت گفت اي همه جا مهر رخت در نظر من اي با سر خود بر سر ني همسفر من اين بوده به ويرانه چراغ سحر من در راه بود آنچه كه آمد به سر من دارم سند زنده كه همگام تو بودم اين روي به خون شسته و اين، جسم كبودم بر ني سر تو دسته گل محفل ما بود آوازه ي قرآن تو در محفل ما بود لبخند عدو مرحم زخم دل ما بود در گوشه ويرانه سرا منزل ما بود هر جا كه عزا بهر تو در شام گرفتيم پاداش خود از سنگ لب بام گرفتيم از كرب و بلا در نظرم خاطره ها، ماند گل هاي تو را آبله از خار به پا ماند رفتم به سوي شام و دلم پيش تو جا ماند هفتاد و دو داغم به جگر از شهدا ماند افسوس كه يك باغ گل از ما شده پرپر تو رفتي و من ماندم و اين چند كبوتر كي بود گمانم كه كند دشمن جاني بر مصحف صد پاره ي من اسبدواني ممنوع شود ديده ام از اشك فشاني مهلت ندهندم كه كنم مرثيه خواني شب تا به سحر، دست دعا بر تو گرفتم در حبس غريبانه عزا بر تو گرفتم از زمزمه و گريه ي آهسته بگويم از دست به زنجير ستم بسته بگويم از كعب سنان و بدن خسته بگويم از بارش سنگ و سر بشكسته بگويم اينها همه از دخت علي خم نكند پشت اي لاله ي پرپر شده، داغ تو مرا كشت ما بر كف پا نقش گل از آبله ديديم رأس شهدا را جلوي قافله ديديم كعب ني شادي و كف و هلهله ديديم يك سلسله را بسته به يك سلسله ديديم دادند به ما جا به ره ظلم ستيزي خواندند عزيز دلمان را به كنيزي تنها نه در امواج بلا ياد تو بودم از لحظه ي ميلاد، گرفتار تو بودم شبها به بر فاطمه بيدار تو بودم با هر نگهم طالب ديدار تو بودم دردا كه دگر انس به داغ تو گرفتم برگشتم و از خاك، سراغ تو گرفتم اي كاش جدا مي شد، پيش از تو سر من مي رفت فرو تير غمت بر جگر من مي ريخت چو نخل قد تو برگ و بر من مي شد ز ازل كور دو چشمان تر من من روي زمين، پيكر صد چاك تو ديدم آويزه به دروازه، سر پاك تو ديدم اي پاي سرت خصم زده ناي و دف و چنگ اي بر سر ني گشته جبينت هدف سنگ اي طلعت زيباي تو گرديده ز خون رنگ برخيز برادر كه دلم تنگ شده، تنگ بردار سر از خاك كه روي تو ببوسم برخيز كه رگ هاي گلوي تو ببوسم من كوه بلا را به سر دوش كشيدم يك گام نلرزيدم و يك دم نبريدم در طشت طلا تا گل رخسار تو ديدم فرياد زدم پيرهن صبر دريدم چون چوب به لب هاي تو مي خورد به شدت من بر سر خود مي زدم، اطفال به صورت در شام بلا بود، بلا بود، بلا بود بالله قسم سخت تر از كرب و بلا بود ظلم و ستم و كفر و ظلالت به ملا بود خورشيد رخت جلوه گر از طشت طلا بود آئينه صفت، چشم تو در دور زدن بود ديدم نگهت در همه احوال به من بود باز آمده ام تا ز من از شام بپرسي از بودن ما در ملأ عام بپرسي از خنده و از طعنه و دشنام بپرسي از خون سر و سنگ لب بام بپرسي اما دگر از قصه ويرانه نپرسي اي گوهر يكدانه ز دردانه نپرسي اين دختر باز آمده از شام خرابت اين فاطمه و نجمه و كلثوم و ربابت برگشته ز ره، قافله ي پر تب و تابت گل ها همه بر خاك فشانند گلابت جا مانده يكي در يتيم از صدف تو در شام بلا گشته سفير از طرف تو آن گل كه به تن بود ز هر خار نشانش كردم همه جا در بر خود حفظ چو جانش دردا كه نشستم به تماشاي خزانش كردم به دل خاك غريبانه نهانش افسوس كه آن طوطي آتش زده لانه چون مادر ما فاطمه شد دفن شبانه اي در يم تاريكي مصباح و سفينه جان با نفسم شعله كشد بي تو ز سينه تو كرب و بلا باشي و زينب به مدينه من ماندم و هجران تو و اشك سكينه صد پاره نهادم به بيابان بدنت را سوغات برم سوي وطن پيرهنت را گر شام اگر كوفه اگر كرب و بلا بود هر جا كه بلا بود، ولا بود ولا بود هر كس كه جفا كرد، وفا بود، وفا بود هر گام خدا بود، خدا بود، خدا بود «ميثم» سخن از سوز و دل ما چه نكو گفت ما هر چه در اين واقعه گفتيم بگو، گفت
. اشعار اربعین حسینی روضه حضرت زینب سلام الله علیها *** کاروان می رسد از راه‌، ولی آه چه دلگیر چه دلتنگ چه بی تاب دل سنگ شده آب ، از این ناله‌ی جانکاه زنی مویه کنان ، موی کنان خسته، پریشان، پریشان و پریشان شکسته ، نشسته‌ ، سر تربت سالار شهیدان شده مرثیه خوان غم جانان همان حضرت عطشان همان کعبه‌ی ایمان همان قاری قرآن ، سر نیزه‌ی خونبار همان یار ، همان یار ، همان کشته‌ی اعدا. کاروان می رسد از راه ، ولی آه نه صبری نه شکیبی نه مرهم نه طبیبی عجب حال غریبی ندارند به جز ماتم و اندوه حبیبی ندارند به جز خاطر مجروح نصیبی ز داغ غم این دشت بلاپوش به دلهاست لهیبی به هر سوی که رفتند نه قبری نه نشانی فقط می وزد از تربت محبوبهمان نفحه‌ی سیبی که کشانده ست دل اهل حرم را. کاروان می رسد از راهد و هرکس به کناری پر از شیون و زاری کنار غم یاری سر قبر و مزاری یکی با تب و دلواپسی و زمزمه رفته به دنبال مزار پسر فاطمه رفته یکی با دل مجروح و با کوهی از اندوه به دنبال مه علقمه رفته یکی کرب و بلا پیش نگاهش سراب است و سراب است دلش در تب و تاب است و این خاک پر از خاطره هایی ست که یک یک همگی عین عذاب است و این بانوی دلسوخته‌ی خسته رباب است که با دیده‌ی خونبار و عزاپوش خدایا به گمانش که گرفته ست گلش را در آغوش و با مویه و لالایی خود می رود از هوش: «گلم تاب ندارد حرم آب ندارد علی خواب ندارد» یکی بی پر و بی بال دل افسرده و بی حال که انگار گذشته ست چهل روز بر او مثل چهل سال و بوده ست پناه همه اطفال پس از این همه غربت رسیده ست به گودال همان جا که عزیزش همان جا که امیدش همان جا که جوانان رشیدش همان جا که شهیدش در امواج پریشان نی و دشنه و شمشیر در آن غربت دلگیر شده مصحف پرپر و رفته ست سرش بر سر نیزه و تن بی کفن او، سه شب در دل صحرا رها مانده خدایا چهل روز شکستن چهل روز بریدن چهل روز پی ناقه دویدن چهل روز فقط طعنه و دشنام شنیدن چه بگویم؟ چهل روز اسارت چهل روز جسارت چهل روز غم و غربت و غارت چهل روز پریشانی و حسرت چهل روز مصیبت چه بگویم؟ چهل روز نه صبری نه قراری نه یک محرم و یاری ز دیاری به دیاری عجب ناقه سواری فقط بود سرت بر سر نی قاری زینب چه بگویم؟ چهل روز تب و شیون و ناله ز خاکستر و دشنام ز هر بام حواله و از شدت اندوه و با خاطر مجروح جگر گوشه‌ی تو کنج خرابه همان آینه‌ی فاطمه جا ماند سه ساله چه بگویم؟ چهل روز فقط شیون و داغ و غم و درد فراق و فراق و ... فراق و ... چه بگویم؟ بگویم، کدامین گله ها را؟ غم فاصله ها را؟ تب آبله ها را؟ و یا زخم گلوگیر ترین سلسله ها را؟ و یا طعنه‌ی بی رحم ترین هلهله ها را؟ و یا مرحمت دم به دم حرمله ها را؟ چهل روز صبوری و صبوری غم و ماتم دوری و صبوری و تا صبح سری کنج تنوری و صبوری نه سلامی نه درودی کبودی و کبودی عجب آتش و خاکستر و دودی و کبودی به آن شهر پر از کینه و ماتم چه ورودی و کبودی در آن بارش خونرنگ سر نیزه تو بودی و کبودی گذر از وسط کوچه‌ی سنگی یهودی و کبودی و در طشت طلا گرم شهودی و چه ناگاه چه دلتنگ غروبی ، چه چوبی عجب اوج و فرودی و کبودی خدایا چه کند زینب کبری! @emame3vom
Mohammad-Hossein-Poyanfar-Eshgh-yani-be-to-residan.mp3
14.11M
#حب_الحسین_یجمعنا عشق یعنی به تو رسیدن #اربعین با نوای : محمدحسین پویانفر @emame3vom
🎙 7️⃣ شفاعة الحسين 📃 اللَّهُمَّ ارزُقْنِي شَفَاعَةَ الحُسَينِ ▪️▪️▪️ چنِّي بعد الموت مَرَّتْ ذكرياتي خادِمْ الموكب كنتْ آنه ابحياتي للحسين أبذل روحي وتضحياتي حُبّ أبو اليِمَّة يشفع لي ابمماتي اللَّهُمَّ احشُرني بزُمْرةِ الحُسَينِ ▫️▫️▫️ روحي عن جسمي ترحَل هذا حالي وِحشة الليلة أكبر مِن خيالي والحسين ابها ينقذ كل موالي ليلة لكنها عن كلِّ الليالي يَا رَبِّ استنقِذْني بحرمةِ الحُسَينِ ▪️▪️▪️ آخر الساعات من دِنياي وعمري منزلي الثاني مُظلِمْ وأنت تدري ليت أشوف حسين ضايق والله صدري يا إلهي اليوم نور ليه قبري واكشِفْ كربيْ عنِّي برؤيةِ الحُسينِ ▫️▫️▫️ ساعة المحشر يا مَصعَبها ساعة فيها أعمالي مِن عصيانُ او طاعة آنَه بس أطلِبْ مِن ربَّي الشفاعة بجاه أبو اليمة الما يغرق شراعة يا رَبِّ أَسعِدني بصُحبةِ الحُسينِ ▪️▪️▪️ حبُّ أبو اليمَّة يمسَح كل جراحي ذِكْرَه في ليلي بلسَم وابصباحي قدّم ابلطفوف قربان وأضاحي ونورَه يتوهَّجْ في كلِّ النواحي ربِّي قرةُ عَيني مَودَّةُ الحُسَينِ ▫️▫️▫️ آنه في الدنيا أدَّيتْ الزيارة للحسين أبذِلْ عمري ومو خسارة بو علي هذا والحرية دارَه باچر أتمنَّى يشملني ابجِوارَه اللَّهُمَّ اشمَلنِي برحمَةِ الحُسينِ 🌹☘️ @emame3vom ☘️🌹
. کودکانه «همش دارم می پرسم تو واقعاً کجایی؟ مادر به من نمی گه خودت بگو بابایی مادر می گه همیشه تو رفته‌ ای در سفر اگر سفر رفته‌ ای ولی چرا بی خبر؟ خودت می گفتی به من عزیز من، دخترم تنها نمی رم سفر تو را با خود، می برم فکر می کنم نرفتی تنهایی در این سفر گمون کنم پیش توست داداش علی اصغر پدر دیشب دیدمت میون صد ستاره با ذوالجناح اومدی تو کربلا دوباره گفتی با اسبت، منو پیش خودت می بری یه پیراهن، روسری برای من می خری روسری ام را بابا از رو سرم کشیدند نامحرمای شامی موی سرم را دیدند حرفای دیگه‌ ای هست نمی گم امّا امشب چون نمی خوام بشنوه اونا رو عمّه زینب یه بار دیگه بابا به دیدن من بیا تاریکه این خرابه با شمع روشن بیا» ایبنا، رازدانه، کجاوه داران
ای برادر جان رسیده خواهر تو از سفر آمدم اما ببین در هم شکسته بال و پر بعد تو جان برادر روز خوش چشمم ندید از غم داغت شده موی سر زینب سفید مانده بر روی تنم از تازیانه بس نشان زیر این بار گران زینب شده قامت کمان با سر پاکت شدم منزل به منزل همسفر ماه را دیدم به روی نیزه با چشمان تر هر چه از شام بلا گویم برادر جان کم است از مصیبتهای آن داغی به قلب عالم است کوچه و بازار شام آتش زده بر پیکرم سوخت از زخم زبان شامیان پا تا سرم از خجالت مانده ام با تو چه گویم یار من مانده یک داغ از سفر بر روی قلب زار من در خرابه لاله ات پر پر شده ای هست من جسم پاک دخترت ماند روی هر دو دست من
✅ حدیث روز فِی طِینِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ هُوَ الدَّوَاءُ الْأَکْبَرُ. / امام صادق (ع) 👈 در خاک قبر امام حسین علیه‌السلام شفایی است برای هر دردی و این خاک بزرگترین داروست. 📚 من لا یحضره الفقیه ، ج ۲ ، ص ۵۹۹ ------------------------- 🏴 @emame3vom 🏴
. دوباره پای خواهرت رسیده کربلا دوباره پر شده دلم با آه و ناله ها ببین که قدکمون شدم از این همه بلا ببین که مثل تو داداش مویم شده سپید ببین که خواهر تو دل از زندگی بُرید بعد شهادتت داداش یک روز خوش ندید یا اخَا الغریب... 🌸🌸🌸🌸🌸 چل روزه سایه بون من سرت رو نیزه هاست چل روزه ناموس تو همسفر با دشمناست سهم صاحب عزای تو شکنجه از جفاست هرجای من زخمی شد از بغض حرامیان شکسته رأس من با سنگ بام شامیان دیدم لب تو پاره شد با چوب خیزران یا اخَا الغریب..... 🌸🌸🌸🌸🌸 یادم نمیره مقتل و چل نعل تازه رو گودال پر شده ز تیر و سنگ و نیزه رو رسونده ام همش به این گریز روضه رو دیدم همین جا پاره پاره پیکر تو رو غارت نموده دشمنت انگشتر تو رو بوسیده ام داداش رگای حنجر تو رو یا اخَا الغریب.... ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. شعر اربعین حسینی -(گفتا بنویس تا سحر، نامۀ عشق) @emam8com گفتا بنویس تا سحر، نامۀ عشق با دیدۀ پُر ابر، سفرنامۀ عشق ای چشم! ببار، فصل اشک‌افشانی‌ست ای اشک! فقط تویی گذرنامۀ عشق اسپند و گلاب، آب و قرآن... رفتند با پای پیاده زیر باران رفتند جان از تن من رفت و تماشا کردم... من ماندم و اشک و آه، یاران رفتند عمری‌ست که دلتنگ توأم می‌آیم مولا! به غریبی‌ات قسم می‌آیم از صحن نجف دوباره ان‌شاء‌الله با پای پیاده تا حرم می‌آیم با شوق تو زمزم دعایم جاری‌ست شور غم توست در صدایم جاری‌ست انگار به شوق هروله می‌آید اشکی که به روی گونه‌‌هایم جاری‌ست دلخونم از این فاصله، خواهم آمد من هم‌قدم قافله خواهم آمد با یاد سه‌ساله‌ای که جا ماند از راه با پای پر از آبله خواهم آمد از هر چه به غیر تو رها، می‌آییم با عشق تو در شور و نوا می‌آییم می‌آیی و پشت سرت ان‌شاء‌الله از صحن نجف به کربلا می‌آییم عمری‌ست به پرچم عزایت ای ماه بسته‌ست دخیل قلب من با هر آه حالا منم و ضریح شش‌گوشۀ تو صلی‌الله علیک یا ثارالله صد شکر که دادی به حریمت راهم من بندۀ روسیاه این درگاهم با توشۀ اشک آمدم تا صحنت لبخند رضایت تو را می‌خواهم تاب و تب من از تو، توانم از تو روشن شده چشم و دل و جانم از تو فردا پُرم از حسرت این لحظه که باز در صحن مطهرت بخوانم از تو تنها نه من آواره‌ام این‌جا امشب آوارۀ تو هزارها جان بر لب آرام و قرار از این نواحی رفته آن روز که آواره شد این‌جا زینب دلتنگی و آشفتگی‌ام را دیدند مرهم به پر شکسته‌ام بخشیدند آن روز که آواره شد این‌جا زینب شهری به پریشانی او خندیدند آورده هزار نالۀ نشکفته یا برده قرار از دل آشفته انگار نسیم کربلا همراه است با رایحۀ گیسوی در خون خفته در دیده که حسرت تماشا مانده در سینه هزارها تمنا مانده هنگام فراق است، فراقی جانکاه من می‌روم اما دلم این‌جا مانده این دل شده هیأت اباعبدالله آشفتۀ غربت اباعبدالله یارب مچشان حرارت آتش را بر زائر تربت اباعبدالله @emame3vom شاعر: .
. از اربعین حسین جا مانده ام سوزم از ماتمت تا زنده ام جان من گرددفدایت بازدلم کرده هوایت تنگه این دل یابن زهرا از برای کربلایت یا حسین جان(۲) یا حسین یا حسین یابن الزهرا(۲) گرچه مولای من درغفلتم ای گل فاطمه کن دعوتم از ازل تا روز محشر حب ومهرت آبرویم ای گل زهرا حسین جان کربلایت آرزویم یا حسین جان(۲) یا حسین یا حسین یابن زهرا(۲) من عاشق بین الحرمینم تا که زنده هستم با حسینم کربلای تو بهشتم مهر تو اندر سرشتم کل نگاهی یابن زهرا از کرم بر روی زشتم یا حسین جان(۲) یا حسین یا حسین یابن الزهرا(۲) این دلم پر زند در هوایت کاشکی من هم بودم کربلایت بهر فردای قیامت از تو من ره‌توشه دارم هر چه دارم یابن حیدر از تووشش گوشه دارم یا حسین جان(۲) یا حسین یا حسین یابن الزهرا(۲) گرچه از کربلای تو دورم باولایت حسین غرق نورم کعبه ی دلها تویی تو یوسف زهرا تویی تو شافع امت حسین جان روز وانفسا تویی تو یا حسین جان(۲) یا حسین یا حسین یابن الزهرا(۲) مهر تو در دلم از ولادت دارم بر تو حسین جان ارادت گرچه آقاروسیاهم برتویا مولاپناهم گرچه مولا از تودورم حق زهرا کن نگاهم یا حسین جان(۲) یا حسین یا حسین یابن الزهرا(۲) من کجا و لطف و عطای تو من کجا و کرب وبلای تو با غم تو آشنایم کن نگه برگریه هایم تا نفس آیدز سینه یاد داغ کربلایم یا حسین جان(۲) یا حسین یا حسین یابن الزهرا(۲) هر جا هستم یاد اربعینم یاد اشک زینبت غمینم زینب آمد در کنارت آن یگانه یادگارت در کنار قبر پاکت گشته خواهر بیقرارت یا حسین جان(۲) یا حسین یا حسین یابن الزهرا(۲) - اربعین - مقدس .