eitaa logo
کانال نوای عاشقان
17.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.7هزار ویدیو
416 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5803251233581961037.mp3
2.25M
🍂🍁🍂 😭😭😭 حالت بده شبیه زندگیم یعنی میشه بازم مثه قدیم دردامونو بازم به هم بگیم من از صدای لرزون حسن حالتو میفهمم من از چشای گریون حسن حالتو میفهمم من از موی پریشون حسین حالتو میفهمم من از لبای بی جون حسین حالتو میفهمم چند وقته موهای بچه هات شونه نخورده چند وقته نَفَسِ تو به این خونه نخورده آه برو زهرا خدانگهدار 🍂🍁🍂 حالت بده شبیه آسمون بارون زده تو چشم هردومون زهرا بیا کنار من بمون تو از نگاه بی قرار من حالمو میفهمی تو از خاکِ رو ذوالفقار من حالمو میفهمی تو از سلام گریه دار من حالمو میفهمی تو که رد میشی از کنار من حالمو میفهمی چند وقته موهای بچه هات شونه نخورده چند وقته نَفَسِ تو به این خونه نخورده آه برو زهرا خدانگهدار 🍂فاطمیه اول 1401 🍂زمینه 🍂حسین سیب سرخی 🖤🖤🖤
...: ◾️◾️◾️◾️◾️◾️چرا پر کشیدی گل یاس پرپر علی رو به زانو در آوردی آخر نگفتی که یارت بی تو سر بزیره نگفتی علی از جدائی میمیره ببین زانوهای علی لرزه داره ببین چشمام از غم داره خون میباره واکن باز چشاتُ به دردام دوا شو یه باره دیگه با علی هم صدا شو مرو فاطمه جان پاشو باز با دستات بگیر اشک من رو بخوابون حسینُ آروم کن حسن رو پاشو زندگیمو بازم رو براه کن پاشو مادرونه به زینب نگاه کن حالا که تو رفتی غم من یه چیزه چطوری علی رو تنت خاک بریزه میترسم تو غسلُ تو تشییع جنازه بازم از رو پهلوت بیاد خونِ تازه مرو فاطمه جان بیا زهرا با هم بزاریم قراری باهم روبرو شیم یه گوشه کناری بازم وعدهء ما یه روز سیاهه پیش جسم بی سر توی قتلگاهه
حبُ الحُسینْ وسیلةِالشُهداء عکس و کلیپ عزاداری رزمندگان و شهدا در دفاع مقدس۲۶۸ شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخت آزرده شد و وقتِ سفر درد کشید بسکه از دست قضا، دستِ قدَر درد کشید تار میدید و شنیدم که حدودِ دو سه ماه با همان چشم ِ ورم کرده و «تر» درد کشید از همان لحظه که، گستاخیِ آتش گل کرد جگرش سوخت و از داغِ پدر درد کشید میخ با آتش و دیوار تبانی می کرد بیهوا تا که لگد خورد به «در»! درد کشید جانش آمد به لب و آنچه نباید می شد تا که شش ماهه پسر گشت سپر درد کشید پشتِ در آیه ای از سورۂ کوثر جان داد گفت «یافضّه خذیني» و کمردرد کشید با همان دست که با آه می آمد بالا دستمالی به سرش بست و چه سردرد کشید در خودش ریخت غمش را همۂ روز، ولی... شب چه بیتاب شد و تا به سحر درد کشید به علی(ع) گفت عزیزم به خدا رفتنی ام خودش از گفتنِ این حرف و خبر درد کشید بارها دست به زانو زد و برخواست علی(ع)... تا که تابوت بسازد چقدَر درد کشید! مرضیه عاطفی👆 نيلى بوَد ز سيلى بيگانه، روى من داغ پدر، سپيد نموده‌ست موى من! شب‌هاى درد و ناله و غم، تا سپيده دم با پهلوى شكسته بود گفتگوى من! تابى به تن نمانده و زينب ز روى مهر وقت نماز آورَد آب وضوى من! بيزارم از جفاى نفاق افكنانْ پدر! جز مرگ در جهان نبوَد آرزوى من! دخت تو از حريم ولايت دفاع كرد چون بود آبروى على، آبروى من رخت از جهان به سوى جنان مى‌كشيم ما از كردگار خواهشم اين‌است: شوى من تا ننگرد به بازوى آزرده و كبود از زير پيرهن بدهد شستشوى من روز جزا پناه دهم "تائب" حزين گر آيد از طريق محبت به سوى من مرحوم تائب👆 یک ضربه زدند یاسمان پرپر شد قدیسه اهل آسمان پرپر شد یک ضربه زدند مادر افتاد زمین ای وای خدا که با سر افتاد زمین یک ضربه زدند خون ز در جاری شد زخم دل مرتضی علی کاری شد یک ضربه زدند طاق ابروش شکست پهلو و سر و سینه و بازوش شکست یک ضربه زدند در به شدت وا شد مسمار در خانه به پهلو جا شد یک ضربه زدند روضه ها شکل گرفت روضه دائمی کرببلا شکل گرفت محمد حبیب زاده👆 یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم مانند علی بی کسم اَحباب ندارم پیغام مرا زود به حیدر برسانید: جز گوشه ی اَبروی تو محراب ندارم باید که بپوشانم از او چهره ی خود را با زخم و کبودی رخ مهتاب ندارم طِفلی حسنم دیده که نامرد مرا زد با گریه بمن گفت: دگر خواب ندارم فِضّه بگمانم که حسینم زده فریاد: مادر شده ام تشنه ولی آب ندارم دیدم که علی خیره به در مانده و با خود می گوید از این پس گل نایاب ندارم پنهانی و شب دفن کنید این تن من را یک دلخوشی از این دو سه اَصحاب ندارم پهلو و سر و صورت و بازو، در و مِسمار یا فِضّه خُذینی که دگر تاب ندارم سیدعلی حسینی👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جرعه جرعه غم چشید و ذره ذره آب شد آسمان شرمنده از قدّ خم مهتاب شد گریه ها می کردد تا امت شود بیدار... حیف از صدای گریه اش امت فقط بی خواب شد پشت در آمد بگوید، گوش عالم بشنود ارث دریا بود آنچه قسمت مرداب شد تا پدر بود آمدن در خانه اش آداب داشت به گواه شعله ها این کار بی آداب شد بشکند دستی که پای شعله را اینجا کشاند باب را آتش کشید آتش کشیدن باب شد حضرت صدیقه از گستاخی مسمار نه از طناب دور دستان علی بیتاب شد ما نمی دانیم، نَعلُ السیف* می داند چرا «مرتضایم را نبر» « فضه مرا دریاب» شد کربلا مسمار در با انشعاب بیشتر با شتاب اینبار سمت تشنه ای پرتاب شد بعد مادر علت مرگ تمام عاشقان آتش و مسمار و سیلی و صدای آب شد... * نَعلُ السَیف : آهنی است که در انتهای غلاف شمشیر وجود دارد برای اینکه وقتی شمشیر از غلاف بیرون کشیده می شود ، غلاف تعادل خود را دور کمر شخص حفظ کند... مرضیه نعیم امینی 👆 ای برادر چه می‌کنی با خود چند روزیست سرد و خاموشی سر به زانو گرفته ای چندی لب خود می‌گزی نمی‌جوشی یک طرف حال و روز غمگینت یک طرف ناله‌های مادرمان مانده‌ام با حسین در این بین که چه خاکی کنيم بر سرمان درد و دل کن دوباره و دریاب خواهری را که جان به لب کردی بسکه در بین خواب لرزیدی بسکه در بین خواب تب کردی مشت خود  می‌فشاری و در اشک چهره‌ای نا امید می‌بینم چه شده در میان گیسویت چند تاری سپید می‌بینم دست بردار از دلم خواهر که پُر از شعله و شراره شده بعد داغی که آتشم زده است دل نمانده که پاره پاره شده روضه‌ام روضه‌های یک کوچه است کوچه‌ای سرد و کوچه‌ای تاریک کوچه‌ای سنگی و غبار آلود کوچه‌ای تنگ و کوچه‌ای باریک بارها گفته‌ام خدا نکند راه یاسی به لاله چین بخورد بارها گفته ام خدا نکند که در آنجا کسی زمین بخورد ولی ای وای بر سرم آمد کوچه خالی ز رفت و آمد شد چادر مادرم به دستم بود که در آن کوچه راه ما سد شد بین دیوارهای بی‌احساس ازدحام حرامیان دیدم پنجه‌ها مشت و دست‌ها سنگین پنجه‌ای را در آسمان دیدم قد کشیدم به روی پا اما حیف دستش گذشت و از سر من آسمان تار شد که می‌نالید بین گرد و غبار مادر من چادرش را به سر کشید و به درد تکیه بر شانه‌ام به سختی داد خواست مادر که خیزد از جایش ولی اینبار هم زمین افتاد دست بر خاک می‌کشید آرام با دو چشمان تار چاره نداشت چادرش را تکاندم و دیدم گوش خونین و گوشواره نداشت ناله‌ام بین خنده‌ها گم شد جگرم در عزای چشمش بود رد خونی به روی دیوار و جای دستی به جای چشمش بود حسن لطفی👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیگر آن خندۀ زیبا به لب مولا نیست همه هستند ولی هیچ كسی زهرا نیست قطره ی اشك علی تا به ته چاه رسید چاه فهمید كه كسی همچو علی تنها نیست👆 کسي که بود رسول خدا ثناگويش روا نبود که سيلی زنند بر رويش روا نبود که آتش ز خانه اش خيزد و یا به ضرب لگد بشکنند پهلويش روا نبود که سيلی خورد ز نامحرم کسی که وجه خدا بود روی نيکويش محمد معارف وند👆 مُچ درد دارد فضه،از بس مخفیانه! هی شب به شب شسته لباس و معجرت را پهلو به پهلو دنده هایت درد میکرد پهلو به پهلو خون گرفته بسترت را محمد کابلی👆 همتراز شرف کوثر تو زمزم نیست خادم خانه ی تو کیست اگرمریم نیست؟ خاندانت همگی مظهر اسمُ اللّه اند ولی اندازه تو هیچ کسی اعظم نیست همه ی دلخوشی حیدر کرار تویی لحظه ی خنده تو در دل مولا غم نیست حیف نور تو که خرج در و همسایه شود تو فقط وقف علی باش کسی محرم نیست من از آن روز که خلق تو شدم گریه کنم از زمانی که خودم هم به خدا یادم نیست👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🌿°• جمعه به جمعه چشم من منتظرنگاه تو ... کی دل خسته‌ام شود معتکف پناه تو... 🌱زمـزمه‌‌ی لبان من این طلب است از خدا... کاش شـوم من عاقبت یک نفر از سپاه تو...