گفتم این اشک که مرهم بشود حیف نشد
مرهمِ آتشِ قلبم بشود حیف نشد
سالها بود دعایم قسمم آرزویم
زودتر سهمِ لبم سَم بشود حیف نشد
که مغیره نرود بر روی منبر پیشم
طعنهها نیز کمی کم بشود حیف نشد
مادرم گفت نگو ، هیچ نگفتم به کسی
زینب ای کاش که مَحرم بشود....حیف نشد
فدک و کوچهی امن و درِ بی آتش و دود
گفتم این سه ، همه با هم بشود حیف نشد
رفته بودیم به مسجد که مگر مادرمان
یک نفس راحت از این غم بشود حیف نشد
وقت برگشت از آن کوچه به او میگفتم
که خوشی قسمتِ ما هم بشود حیف نشد
هرچه کردم به کناری بروند و برویم
راهی از کوچه فراهم بشود حیف نشد
خواستم چادرِ مادر نخورَد خاک که خورد
ذرهای شرم مجسم بشود حیف نشد
خواستم نشکند آنروز غرورم که شکست
جایِ او قامت من خم بشود حیف نشد
کوچهاش سنگ و دلش سنگ و دو دستش سنگین
خواستم ضربتِ او کم بشود حیف نشد
ایستادم به روی پنجهی پا تا رویم
مانعِ سیلیِ محکم بشود حیف نشد
#شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی
#هفت_صفر
#حسن_لطفی
@navaye_asheghaan
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
تا ابد بانیِ
کل مهربانی ها ، حسن
لافتی الا علی و
لا کریم ، الا حسن
#مربع_ترکیب_بند
#شاعر_محمد_حسین_رحیمیان
شب کربلا مثل روز است روشن
( کربلا رفته ها ، بینُ الحرمین رو نگاه کنید ، مثل روز روشنه ، حرم امام حسین ... )
شب کربلا مثل روز است روشن
بقیع تو اما ، شبی تار دارد
ضریح حسین است شش گوشه اما
ولی دورِ قبر تو دیوار دارد
#آقا_جان
تو در کوچه های مدینه غریبی
( گفت با امام حسن « علیه السلام » میرفتیم ، یه مرتبه دیدم ، رنگ آقا تغییر کرد ، بدنش شروع کرد به لرزیدن ، تکیه به دیوار داد ، گفتم آقا چی شد ؟ چرا بدنتون می لرزه ؟ چرا رنگتون تغییر کرد ؟ فرمود : مگه نمی بینی ، مُغیره داره میاد ، این مُغیره یک روز تو این کوچه ها ، مادر مارو میزد ؟
الهی بشکند دست مُغیره
که بینِ کوچه ها ،
بی مادرم کرد ...
#شاعر_استاد_سازگار
#حاج_سید_رضا_تحویلدار
مپرس از ماجرای کوچه
با کس هم نخواهم گفت
ولی آنقدر میگویم
آرزوی مرگ خود کرد
( اصلا فکر این که ، کسی مادرت رو بزنه ، آزارت میده ، چه برسه به اینکه ببینی کسی مادرت رو میزنه ؟ یه عمر همین فکر آزارت میده ... )
ای کاش من حسن را
با خود نبرده بودم
تا پیشِ چشم این طفل
سیلی نخورده بودم ...
#حاج_سید_رضا_تحویلدار
چه می شد گر مرا مادر
از آن کوچه نمی بردی
من آن جا را نمی دیدم
توهم سیلی نمی خوردی ؟
امام حسن ، مادریه ، مادریه ، یه مرگ داره ، یه شهادت داره ... به عبدالزهرا فرمود : عبدالزهرا ، چرا روضه مارو نمیخونی ؟ گفت آقا من همیشه روضه شمارو میخونم ، فرمود : نه روضه مارو نخوندی ... گفت آقا روضه شما کدومه که من نخوندم ؟ فرمود : روضه ی ما اون وقتی بود که مادرمون رو میزدند ...
همین که چشمت اشک آلود شد ، پیغمبر خدا (ص) فرمود : هر چشمی که برای حسنم گریه کنه ، کور وارد محشر نمیشه ...
#آقا_جانم
مرغ پریده دلم
خدا خدا خدا کند
گِرد مدینه گردد و
حسن حسن ، صدا کند
تیغ فلک هزار بار
اگر سرم جدا کند
به حقِ حق ، نمیشوم
ز کوی تو جدا حسن ...
#محفل_اشک_حرم_مطهر
@navaye_asheghaan
1. 28.1.1401.mp3
6.42M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
تا ابد بانیِ
کل مهربانی ها ، حسن ...
#محفل_اشک_حرم_مطهر
@navaye_asheghaan
ای همه صدق و صفا، یا حسن بن علی
آیینه ی مصطفی، یا حسن بن علی
خاک بقیعت شفا، یا حسن بن علی
مظهر حُسن خدا، یا حسن بن علی
بر دو جهان مُقتدا، یا حسن بن علی
سَیِّدَنَا المجتبی، یا حسن بن علی
سائل کویت کرم، بنده ی لطفت عطا
تا که به مُلک قدر، عالِم سرِّ قضا
سائل جودت کرم، بنده ی لطفت مُصام
احمد پا تا به سر، حیدر سر تا به پا
مُصحف پیغمبران، در بغل مصطفی
کریم اِبنُ الکَریم، شریف خَیرُ الوَراء
امام ارض و سماء، یا حسن بن علی
⚫️سَیِّدَنَا المجتبی، یا حسن بن علی
تو روح و ریحانه ی ، پیمبری یا حسن
تو از ثنای بشر، فراتری یا حسن
تو جان خَتم رُسُل، به پیکری یا حسن
تو اولی یا حسن، تو آخری یا حسن
تو احمدی یا حسن، تو حیدری یا حسن
وَ الشَّمسِ وَ الضُحا، یا حسن بن علی
⚫️سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی
کیست به غیر از حسن، امام خون خدا
امام خون خدا، تَجّلی ابتدا
تجلی ابتدا، مِهر سپهر هُدا
مهر سپر هدا، شاه و گدایش گدا
شاه و گدایش گدا، جان و جهانش فدا
جان و جهانش فدا، یا حسن بن علی
⚫️سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی
ای به وجودت سلام، از طرف داورت
ای تو کریم و همه، اهل کرم سائلت
چو شمع در انجمن، غریب در منزلت
شراره جای نفس، شعله کشید از دلت
ریخت ز کامت جگر، سوخت همه حاصلت
فِکند یارت ز پاه، یا حسن بن علی
لشگر اندوه ریخت، از همه سو بر سرت
دشمنت بی دادگر ز پشت زد خنجرت
اگر چه خون دلت روان شد از حنجرت
روح تو پرواز کرد، لحظه ای از پیکرت
تو پیش چشم تَرت، خورد زمین مادرت
بدون جُرم و خطا، یا حسن بن علی
ای شده سر تا قدم شمع صفت آبِ آب
ای جگر آب هم بر جگر تو کباب
ریخته بر تربتت دیده ی زهرا گلاب
عالَم در سایه ات، قبر تو در آفتاب
غصه ی تو بیشمار، مِحنت تو بی حساب
کشته شدی بارها، یا حسن بن علی
ای شده در قلب شب فاطمه زَوارِ تو
دوست تو دشمن و قاتل تو یار تو
لطف و عطا بار تو، جود و کرم کار تو
کاش که یک شب نَهَم، چهره به دیوار تو
میثمم و بودم سائل بازار تو
خواستم از تو، تو را یا حسن بن علی
⚫️سَیِّدَنَا المجتبی یا حسن بن علی
(حاج غلامرضا سازگار)
@navaye_asheghaan
در هیئت حسینم و در هیئت حسن
در خدمت حسینم و در خدمت حسن
هم صحبت حسینم و هم صحبت حسن
هم رعیت حسینم و هم رعیت حسن
دست کرم حسن شد و احسان حسین شد
روح و روان حسن شد و جانان حسین شد
قبله حسن..،مساحت ایمان حسین شد
از ملت حسینم و از ملت حسن
در مجلس حسین و حسن روضه خوان خداست
آقا؛ حسین..،امام؛ حسن..،ماسوا؛ گداست
اصل بهشت..،سینهزنی پای این دوتاست
در جنت حسینم و در جنت حسن
روح اذان حسین شد و ربنا حسن
کشتی حسینِ فاطمه شد..،ناخدا حسن
شیرینیِ حسین حسین است یا حسن
در "یاحسین" ریخته شد لذت "حسن"
پیر نجف حسینیه را تا درست کرد
زینب گریست..،ماتم عُظمیٰ درست کرد
زهرا غذای هیئتشان را درست کرد
نان حسین خورده ام از برکت حسن
ظرف حسن فرات به جوی حسین بُرد
لبتشنه را به سمت سبوی حسین بُرد
ما را حسن پیاده به سوی حسین بُرد
دور حسین پُر شده با زحمت حسن
یک روح در میان دو تن بوده از قدیم
پائین پای این دو..،وطن بوده از قدیم
صحن حسین..،صحن حسن بوده از قدیم
پس خاک کربلاست همان تربت حسن
آن کوچه..،بی حسین..،حسن را اسیر کرد
سیلیزدنبهفاطمه او را چه پیر کرد
در زیر چکمه چادر مادر که گیر کرد
آسیب دید بین گذر غیرت حسن
یک عمر اشک ریخت..،به گریه وضو گرفت
از هر مسیر تنگ که می دید..،رو گرفت
آن گوشواره را که شکستند..، او گرفت
این خاطره است اوج غمِ غربت حسن
#سید_پوریا_هاشمی
#بردیا_محمدی
#شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی
#هفت_صفر
#بردیا_محمدی
#سید_پوریا_هاشمی
@navaye_asheghaan
من عمریست در گیر و دار دلم
چنان موم در اختیار دلم
دلی که غم خویشتن را نداشت
هوای کسی جز حسن را نداشت
حسن عشق ما نه که عشق خداست
کسی که بفهمد حسن را کجاست؟!
حسن صبر در صورت آدم است
حسن حیدر و فاطمه باهم است
حسن موقع جنگ کرار بود
حسن بهر مولا علمدار بود
جمل، سر به سر را به اتش کشید
زن فتنه گر را به آتش کشید
برای همه خیرها داشت او
هوای سگ کوچه را داشت او
حسینی بمان و حسینی بمیر
ولی از حسن روزی ات را بگیر
چه ها دید تا اهل ایمان شدیم
حسن سوخت تا ما مسلمان شدیم
چو رفتیم در وادی مجتبی
دل ما شد آبادی مجتبی
نگو که بقیعش چه خلوت شده
ببین روضه هایش قیامت شده
تو ای زائر اربعین کربلا
تشکر کن از حضرت مجتبی
روی بام هستی علم ساخته
برای همه او حرم ساخته
ولی حیف با غصه درگیر شد
حسن از همان کودکی پیر شد
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شهادت_امام_حسن_مجتبی
#هفت_صفر
@navaye_asheghaan
8. بیان داستان.mp3
2.21M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_هفتم
#بیان_داستان
گفت توخونه با خانومم حرفم شد ، نزاع بالا گرفت ، خیلی ناراحت شدم ، عصبانی شدم ، محکم سیلی زدم تو صورت خانومم ، از خونه زدم بیرون ، خجالت میکشیدم تو خونه بمونم !
از خونه اومدم بیرون ، پشیمان شدم ، چرا من این کارو کردم ؟ چرا من سیلی زدم به خانومم ، اومدم پیش یکی از رفقا گفتم فلانی من امروز یه اشتباهی کردم ، عصبانی شدم سیلی زدم به خانومم ! الان دیگه خجالت میکشم ، روم نمیشه برگردم تو خونه ، چیکار کنم ؟
گفت یه جعبه شیرینی بگیر ، یه دسته گل بگیر، برو خونه از خانومت عذرخواهی کن از دلش بیرون بیار ، شیرینی گرفتم ، گل گرفتم ، اومدم درِ خونه در زدم ، هر دفعه خانومم میومد درو باز میکرد ، اما این بار دخترِ کوچولوم اومد ، تا نگاه به من کرد ، سرشو پائین انداخت رفت داخل خونه ...!
اومدم با شرمندگی یکی یکی اتاقهارو نگاه کردم ، دیدم خانومم نیست ، دیدم تو اون اتاق عقبی یه گوشه ای نشسته زانواشو تو بغل گرفته ، سرشو رو زانوش گذاشته ، نشستم جلوش ، شیرینی رو گذاشتم ، گل رو گذاشتم ، گفتم خانوم ببخشید، اشتباه کردم عصبانی شدم ، دستِ خودم نبود سیلی به شما زدم عدرخواهی میکنم
دیدم سرشو بلند کرد ، همینطورکه آهسته آهسته اشک میریخت گفت: شوهرم عیبی نداره ، اتفاقی که افتاده ، اما یه خواهشی ازت دارم ، این بار اگه خواستی بزنی ، جلو دخترم نزن ! از موقعی که سیلی به من زدی این دختر خرد سالم ، دستشو رو صورتم گذاشت ...
اِاای ی ی زینب زینب زینب ...
@navaye_asheghaan
9. گریز به کربلا.mp3
2.72M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
#قسمت_هشتم_و_پایانی
#یک_گریز_کوتاه_به_کربلا
حالا که فهمیدی تو کوچه ها چه اتفاقی افتاد ، بزار این یه بیتو بخونم التماس دعا :
مادر دیدم که خصمِ ستمکارریخت برسرت ، یازهرا یازهرا ... خدا میدونه من با این یک بیت شعر مدت ها گریه میکردم !
مادر :
دیدم که ریخت خصمِ ستمکار بر سرت
قدم نمی رسید که خود را سپر کنم
( شاعر : حاج غلامرضا سازگار )
اِاای ی ی .. قربونِ این خانومِ 5 ساله برم ، که زبان حالش اینه میگه دستم نمیرسید ، اگه مدینه قدت نرسید که دفاع کنی از مادر ، اما کربلا تلافی کرد ، کجا ؟ هر موقع می اومدند بچه هارو کتک بزنند، می دوید بازوشو سپر میکرد ، رقیه رو نزنید ، سکینه رونزنید ، آآی ی آی بابا بابا بابا ...
به جانِ مادرت زهرا ،
پدرجان از تو ممنونم
که من با پا تو را خواندم ،
تو با سر آمدی پیشم ... !
شاعر : #جواد_زمانی
بیش از همه به حالِ زینب دلم بسوخت
(آخه) مادر کسی مقابلِ دختر نمیزند !
شاعر : #حاج_سید_رضا_موید
@navaye_asheghaan
2. مدح امام حسن ع.mp3
4.16M
قسمت دوم
#مدح_امام_حسن_مجتبی
(علیه السلام)
#استاد_حیدرزاده
یوسفِ آلِ پیمبر،
شهِ لاهوت مقام
نجلِ شاه مدنی ،
قافلهسالارِ انام
اولین سبطِ نبی ،
فخرِ نبیینِ عظام
دومین حجتِ برحق و
امام اِبنِ امام
گوهرِ بحرِ جلالت ،
دُرِ فرخنده صدف
پور زهرا و نخستین پسرِ شاهِ نجف
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
( پیغمبر امام حسن و امام حسین را روی دوشش سوار میکرد)
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
( حضرت نماز میخوند ، امام حسن و امام حسین روی دوشش می آمدند ، آهسته از سجده بلند میشد ، عزیزانش را از روی شانه برمیداشت ، دوباره به سجده میرفت ، امام حسن و امام حسین به دوش پیغمبر، ص )
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
میگشودی لبِ دُر پرورِخود
بر گُفتار
میربود از دلِ هر رهگذری
صبر وقرار
( امام حسن را روی دوشش سوار میکرد ، با خودش می برد مسجد ، وقتی امام حسن حرف میزد ، آنقدر با نمک حرف میزد ، هر کسی صداشو میشنید ، می ایستاد ، مجذوب صدای دلنشین امام حسن میشد ،
میشدی چونکه بهدوشِ
شهِ لُولاک سوار
میگشودی لبِ دُر پرورِخود بر گُفتار
میربود از دلِ هر
رهگذری صبر وقرار
بوسه میزد به لبش
پادشهِ عرش وِقار
لذت از صحبت او ،
فخرِ رسالت می بُرد
سویِ مسجد حَسنش را
به جلالت میبُرد
شاعر :
#عویض_بازرگان ( فاخر )
@navaye_asheghaan
#تیرباران
السلام علیک یا حسن بن علی
یامجتبی علیه السلام
از تنت بیرون کشیدم تیر ،قدّ من خمید
بر کفن هم خون تو هم اشک ِ چشم من چکید
یاد پشت در مرا انداختی دیدم حسن
تیر از تابوت بگذشت و به پهلویت رسید
هم کشیدم تیر و هم درد غریبی تو را
خوب شد زینب نبود و تیرباران را ندید
من جگرهای لبت را پاک کرده بودم و
باز او فهمید و در داغت گریبان را درید
پس چگونه گویمش تشییع خونین تو را
جای گل جسمت میان تیر دشمن آرمید
قامتی که شد خمیده بیشتر خم می شود
در کنار عضو عضو جسم سقای رشید
موی من در کربلا گردد سپید و موی تو
وقت سیلی خوردن مادر به کوچه شد سپید
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@navaye_asheghaan
#الگوی_کرم
السلام علیک یا حسن بن علی علیهماالسلام
او خلق گردیده که الگوی کرم باشد
ایمان به یُمن بودن او محترم باشد
در سطر اول از ستایش های او مانده
هر کس به راه مدح او صاحب قلم باشد
در شرح یک خط از فضیلت های ناب او
باید به تعداد خلایق محتشم باشد
کردم من استنباط از حرف رسول الله:
شد دشمنش ملعون اگرچه همسرم باشد
ثابت نموده در جمل او می شود حیدر
وقتی که یک لحظه به دوش او علم باشد
دیگر دم شیران ندارد بازدم وقتی
یک دم میان دست او تیغ دو دم باشد
شد دشمن او دشمن ما،دوست دارش دوست
فرقی ندارد از عرب یا از عجم باشد
او بارگاهی هم ندارد حکمتی دارد
باید برایش در دل شیعه حرم باشد
آن کس که از تابوت او بیرون کشیده تیر
حق داشته گر قامتش از غصه خم باشد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@navaye_asheghaan
#امام_حسن_ها
السلامعلیک یا کریماهل البیت
با گریز به بقیع
می نویسم حُسن می خوانم حَسَن
من کویر تشنه ، بارانم حسن
بین ظلمت، ماه تابانم حسن
روز محشر باب رضوانم حسن
با نگاهش می رود نوکر بهشت
با حسن باشد چه حاجت بر بهشت
دست های اوست جنّت آفرین
روی ماهش، نور فردوس برین
دیده اش سرچشمه ی ماء مَعین
سایه اش عرشی ست بر روی زمین
جمع شد در او تمام حُسن ها
خوانده اند او را امام حُسن ها
سفره دار است و دلش باب کرم
ما گدا و اوست ارباب کرم
بحر حق را دُرّ نایاب کرم
اوست هر تصویر در قاب کرم
پهنکرده سفره ای شاه کریم
که در آن پیداست جنّات نعیم
سفره ای از جنس بال جبرئیل
از دلش جوشیده زمزم ،سلسبیل
ریزه خوارش نوح و موسی و خلیل
هر ملک دل را به آن بسته دخیل
پای این سفره فلج ها پا شدند
کور مادرزادها بینا شدند
نان او رزق تمام عمر ماست
گندمش سرمایه ی شاه و گداست
آن چنان او مظهر جود وسخاست
دشمنش هم با عطایش آشناست
بر سر اطعام او کافر نشست
شد به لطف نان او یکتاپرست
او اگر چه در شجاعت حیدراست
یک تنه پیروز بر صد لشکر است
تیغ صلحش، گاه برّنده تر است
مثل صدها فتح جنگ خیبر است
تیغ صلحش ،مصلحت اندیشه بود
ریشه ی تزویر را چون تیشه بود
گاه هم شد پاسخش دندان شکن
رفت میدان در جمل استاد فن
ریخت سرها پای رزمش از بدن
ذکر اهل عرش شد جانم حسن
راه ِ امّ الفتنه را با تیغ بست
شاخ شیطان را به یک ضربه شکست
بَه ! چه رویایی ست باران بقیع
روی گنبد،صحن و ایوان بقیع
وعده ی ما در شبستان بقیع
محفل شعر ِامامان بقیع
می شود ابیات ناب شعر ما
وصف ایوان طلای مجتبی
هست امّید دل ما، منتقم
جان دهد نام حسن را منتقم
محشری برپا شود با منتقم
می دهد وقتی که فتوا منتقم
می شود وقت عمل بر وعده ها
می رسد روز عذاب جَعده ها
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
@navaye_asheghaan
❣﷽❣
🥀#سینه_زنی_امام_حسن_ع
🥀#شور
♨️#پیشنهادم 👌👌
بسم رب جنون یاحسن ابن علے
اسمتو میزنم جار آقا من علنے
توی سینه زنی هام تویی ذکرلبم
باعث مستیہ این شبای منے
می نابم حسن
رگ خوابم حسن
تویی هستی من
تب وتابم حسن
🥀یامولا حسن یا مولا
ای که باتو بهارم بی تو مثل خزون
عمریه نام زیبات ورد رو لبمون
رمز مستی دل یا حسن بن علی
خالی جای نامت آقا بین اذون
ای جانم حسن
جانانم حسن
ای تو معنی
ایمانم حسن
🥀یامولا حسن یا مولا
اره من حسنی ام عاشق حسنم
وقف شاه کرم شد قلب و جون و تنم
هردمم یاحسین و بازدمم یاحسن
من غلام و گدای شاه بی کفنم
ای یارم حسین
دلدارم حسین
ای تو اربابمو
کس و کارم حسین
🥀یامولا حسین یا مولا
🌹هدیه به حضرت معصومه سلاماللهعلیها صلوات
@navaye_asheghaan
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
به گوش میرسد از آسمان اذان حسین
زمین از آنِ حسین، آسمان از آنِ حسین
هزار سال گذشت و هنوز در گذر است...
کسی مرا برساند به کاروان حسین
عجیب نیست اگر بر کویر خشکِ یزید
ببارد ابر کرامت از آسمان حسین
مرا به دست کسی جز حسین نسپارید
قسم به جان عقیله، قسم به جان حسین
به ریگهای بیابان بگو قیام کنند
به احترامِ کفِ پای دختران حسین
حسن غریبترین نام عالم هستیست
و عاشقانهترین نامِ عاشقانه: حسین
به کام ماست، اگرچه به نام او باشد
چه شعرها که نگفتیم از زبان حسین...
هزار سال گذشت و بلندتر از قبل
به گوش میرسد از نیزهها اذان حسین
✍ #مجتبی_حاذق
@navaye_asheghaan
.
#امام_حسن
السلام علیک یا حسن ابن علی ایها المجتبی
رسانده است به لبهای شیعیان، جانها
تنی که دوخته شد بر کفن، ز پیکانها
گهی ز بارش اشک و گهی ز بارش تیر
سفینهایست گرفتار، بین طوفانها
به روی دست عزیزان خود شود تشییع
تنی نجیبتر از گل به زیر بارانها
به دامن کفنش گرچه گل زخون روئید
بر او ملائکه گل میبرد به دامانها
قدح به خون جگر میزند مگر عباس؟
به روی لب بفشارد ز بس که دندانها
حسین کز غم او جامه میدرد افلاک
چو لاله از غم او میدرد گریبانها
مدینه بود و فروچیده بود سفرۀ عمر
ز چار سوی جهان سفره دار احسانها
به سر سلامتی خواهر و برادر او
یکی نیامد از آن قوم نامسلمانها
زهی به همّت ناخن که بر تسلی دل
کشید شانه به گیسوی آن پریشانها
تأسّفی که ز یوسف نصیب یعقوب است
نصیب زینب کبری بود ز هجرانها
یتیم! هرکه بگرید به درد و داغ حسن
شود به روز قیامت قرین خندانها
#مرتضی_جام_آبادی
#شهادت_امام_حسن
.....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@navaye_asheghaan
.
#امام_حسن
از ازل خورده لبم بر نمک نان حسن
سفره ای نیست مگر سفره ی احسان حسن
افتخار است گدائی در خانه ی او
بی نیاز از همه هستند گدایان حسن
حاجتی دارد اگر نوکر درگاه حسین
به یقین می شود او دست به دامان حسن
جگرش خون شده از طعنه و از زخم زبان
نیست جز زهر جگر سوز که درمان حسن
درد دل می کند و خون ز دهان می ریزد
می شود خواهر غم دیده پریشان حسن
یادش افتاده که مادر به زمین خورد و سپس
آتش انداخته این خاطره بر جان حسن
خادمی نیست میان حرم خاکی او
گرچه هستند ملائک همه دربان حسن
می رسد منتقم آن وقت بنا خواهد شد
بارگاه و حرم و گنبد و ایوان حسن
هرکجا مجلس ارباب به پا می گردد
سفره پهن است همان سفره ی احسان حسن
#عباس_گودرزی✍
#حجاب
.
@navaye_asheghaan
#امام_حسن
میان قافیه ها شد نصیب مال حسین
غریب مال حسن بوی سیب مال حسین
تویی غریب حسن جان قبول ای آقا
ولی نجور لقب جز غریب مال حسین
چقدر دور و برت یار بی وفا داری
به عکس کرببلا شد حبیب مال حسین
تو دیده ای که به مادر چه ها گذشته ولی
بدان که نیست دلِ بی نصیب مال حسین
نگفته ای تو از آنچه به چشم خود دیدی
میان کوچه فراز و نشیب مال حسین
من از معانی لٰا یوْمِ توست فهمیدم
میان روضه نداری شکیب مال حسین
تو گفتی و شده ثابت برای هر این قلبم
که نیست بین مصائب رقیب مال حسین
ببین که ناله ی هَلْ من حسین سر داده
ببین که نیست جواب مُجیب مال حسین
حرم برای تو مهدی قشنگ میسازد
و هم شود کفنی عَن قریب مالِ حسین
عبدالزهرا هاشمیان
@navaye_asheghaan
#امام_حسن
اگر می آمدی ایران تو مرقد داشتی حتماً
به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً
شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز
تو هم در بخشی از این خاک مشهد داشتی حتماً
کنار مضجعت در آخرش با شوق با فریاد
پس از صل علی،ٰ آل محمد داشتی حتماً
کسی با کفشهایش در حریم تو نمی آمد
به دور مرقدت از صحن ها حد داشتی حتماً
«مُؤَیِّد» داشتی در مشهدت با شعرهای ناب
و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً
اگر می آمدی ایران شبیه حیدر کرار
تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَد داشتی حتماً
همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود
خودت هم از همانجا رفت و آمد داشتی حتماً
مهدی رحیمی زمستان
@navaye_asheghaan
#زمـینه_جانسـوز😭😔
🏴#ویژه_شهادت_امام_حسن_مجتبی_ع🏴
🎤•| #کربلایی_محمد_حسین_حدادیان|•
کرم یعنی گذشتی از حرم
نداری موکب و علم
نه دعبلی و محتشم حسین
غریبیم آخه حی داره
مدینه خیلی فرق با قم و مشهد داره
کریمه ی اهل بیت حرم داره ای خدا
کریم اهل بیت حرم نداره پس چرا؟
نگاهمون داد میزنه که تو رو دوست داریم
یه اربعین حسنی به تو بدهکاریم
حسن جانم جانم جانم جانم .....
امون از اون مزار بی نشون نه گنبد و نه سایه بون
نداری حتی روضه خون حسن
فدای صحن بی دربونت کی میشینم آقا تو سایه ی ایوونت
شبا توی کربلا چقدر شلوغه ای خدا
حرم مجتبی زائر نداره پس چرا ؟
به سینه و سر میزنم دوباره با یادت
یه روز حاجت می گیرم از پنجره فولادت
حسن جانم جانم جانم جانم
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
@navaye_asheghaan
Sh 7 Safar 1401 - Oshagholhosein [4].mp3
26.16M
#زمینه
#شهادت_امام_حسن
حاج مهدی حسینی
مست و خراباتی این سینه زنی ام
من حسنیِ حسنیِ حسنی ام
عمریه آقا سینه زنم
حک شده بر روی بدنم
بر سر سفره ی خوان کرم
جیره خوره نان حسنم
مست و خراباتی این سینه زنی ام
من حسنیِ حسنیِ حسنی ام
تا سایه ی تو باشد به سرم
محتاج تو ام سلطان کرم
این نمک سفره ی تو کرده اسیرم
آمده ام مُزد محرم رو بگیرم
نگاهی کن به دستانم
دخیلک یا حسن جانم
****
مثل نبی تو بی مثلی
فاتح میدان جملی
سیرت تو شد فاطمی و
رفته قد و بالات به علی
عاشقم از ازل ای یار قدیمی
جن و مَلَک جیره خورت بسکه کریمی
ای نور دل و چشمان نبی
حیدرمنش و زهرا نَسَبی
حل شده با تربت تو آب و گِل ما
صحن و سرای تو بنا شد به دل ما
منم عبد و تو سلطانم
دخیلک یا حسن جانم
****
نوح و سلیمان خاک درت
گردش هستی دور سرت
روح الامین و جن و مَلَک
خادم دربار پسرت
شاه کَرَم هستی و بی سنگ مزاری
ای به فدای حرمی که تو نداری
آتش زده این غربت جگرم
آقای کریم خاکت به سرم
حسرت دیدار تو افتاده به جانم
فاطمیه کنج بقیع روضه بخوانم
پریشانِ پریشانم
دخیلک یا حسن جانم
@navaye_asheghaan
4_366919756176950726.mp3
4.1M
#امام_حسن_علیه_السلام
#هفتم_صفر
#سینه_زنی
#زمینه
#حاج_محمود_کریمی
ای مــــــــــــــــــاهی دریا برایت گریه كرده
پـــــــــــــــــیغمبر و زهرا برایت گریه كرده
عــــــــــالم محیط غربتت، زائر ندارد تربتت
مـــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان
ای اولین مـــــــــــــــــظلوم عالم، بعد بابا
در خـــــــــــانه خود هم غریب از جور اعدا
شـــــــــریك زندگانیت، گردیده خصم جانیت
مـــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان
بـــــــــــــــــــا آنهمه صِدق و صفا و پاكی دل
شــــد مُـــــــــــــــزد خوبیهای تو زهر هلاهل
پیوسته شد خون بر دلت، تا همسرت شد قاتلت
مـــــــــــــظلوم حسن جان، مظلوم حسن جان
هــــــــــــــــنگام تشییعت به جای ذكر و تكبیر
تـــــــــــــــابوت و تن با هم یكی گردیده از تیر
کــــــــــنار قبر مادرت، شد تیر باران پیکرت
خــــــــــــــــالی بودن صحن غم افزای بقیعت
بـــــــــــــــــــــر زائرینت بسته درهای بقیعت
سلام مـــــــــا به قبر تو، درود ملا به صبر تو
شـــــــــــــــــــبها بود زوار قبرت گرد صحرا
آبــــــــــــــی نمی ریزد بر آن جز اشک زهرا
فدای لطف و کرمات، ما را رسان در حرمت
مــــــــــــــظلوم حـــــــــــــسن جـــــــــان
@navaye_asheghaan
2. صوتی.mp3
3.58M
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#حاج_رضا_عاصی
خبردادند به آقا ، بیا به مسجد ، ببین چه خبر شده ؟ سراسیمه آقا آمد ، دید ابی عبدالله گریبان خطیبِ مسجدُ النبی رو گرفته ، الانه که جانش رو بگیره .. چی شده حسین جان ؟ برادرم نبودی ببینی بالا منبر ، چقدر به بابای مظلومم علی نفرین کرد ... چقدر ناسزا گفت ... دست به شانه ی امام حسین گذاشت ، برادرم آرام باش ، این کار هر روز ِمنه ، میام پای این منبرمی نشینم ، بالا منبر به بابای مظلومم علی ، ناسزا مگین اما #صبر میکنم ، تو هم #صبر کن ، حسینم ، آرام باش ... امشب این دلها رو روانه کنیم کنار بقیع ، برای مظلومی آقا اشک بریزیم ...
ای حرم غریب تو
کعبهی قلب ما ، حسن
کریمِ آل فاطمه
امام مجتبی ، حسن
ای دلِ دل شکستگان
عاشق و مبتلای تو
روح گرفته آبرو
از نفس صفای تو
#آقا_جان
نغمه ی عشق عاشقان
زمزمهی وِلای تو
چه می شود اگر کنی
عنایتی به ما « حسن »
( کریمِ آل فاطمه
امام مجتبی ، حسن ) تکرار
« تکرار بند اول »
#شاعر_استاد_سازگار
#نوحه_اربعین
#حاج_محمود_کریمی
#شور_عرب_یا_نغمه_صبا
هنوزم روی نیزه هایی
« حسین ... »
یا رو خاکِ این کربلایی
« حسین ... »
رسیدم برادر
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
چهل روز ،
حالِ منِ بی حسین ...
عزا و غمِ
بودنِ بی حسین ...
چهل مرتبه مُردَنِ بی حسین
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
( تکرار بند اول )
چهل روز ،
با قاتلت هم سفر
از این شهر به اون شهر
شدم در به در ... ؟
چهل روزِ هستی ازم بی خبر
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
( حسین یا حسین
یاحسین یا حسین ... ) تکرار
خودم توی راه و
چشام پیشِ تو
یه پام توی جاده
یه پام پیشه تو ...
میدونستم آخر
میام پیش تو
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی ببینی
چقدر پیر شدم ؟
ببینی که از زندگی
سیر شدم ...
زمین خورده بودم
زمین گیر شدم ؟
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
نپرس از من
از لاله ی پرپرت
از آیینه ی فاطمه مادرت
نیومد به همراهِ من دخترت
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
چهل آسمون
بی پَر و بال گذشت
چهل روز ، که انگار
چهل سال گذشت
همه لحظه هام
پیش گودال گذشت
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
الهی بمیرم برای سرت
بمیره برا تشنگیت ،خواهرت
بمیرم برا اکبر و اصغرت
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
الهی بمیرم برا پیرهنت
توی غربتُ بی کسی کُشتنت
غریب گیر آوردنت
به خنجرا سپردنت
به پیش چشم مادرت
بریدن از قفا سرت
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
الهی بمیرم برا پیرهنت
توی غربتُ بی کسی کُشتنت
روی قلبمه داغه بوسیدنت
کجایی « حسین ... » ؟
کجایی « حسین ... » ؟
#نوحه_دستگاه_شور