.
مظهر ذات خدایی یا امام عسکری
#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#امام_حسن_عسکری
✒️ #حاج_رضا_یعقوبیان
مظهر ذات خدایی یا امام عسکری
ماهِ رخشانِ ولایی یا امام عسکری
تو گل گلزار عصمت ،عزتِ اهل یقین
نورِ حیِّ کبریایی یا امام عسکری
تو زنسل مصطفی، نورِ دو چشمِ فاطمه
نجلِ شاه لافتایی یا امام عسکری
همچو هادی بر تمام شیعیان مرتضی
مقتدا و رهنمایی یا امام عسکری
ای صفا بخش جهان، نام دل آرای شما
عالمی را مقتدایی یا امام عسکری
همچو زهرا و علی و احمد و آباء خویش
منشاء جود و سخایی یا امام عسکری
بعد هادی، منجیِ دینِ خدای لایزال
شخصِ تو،صاحب لوایی یا امام عسکری
ایکه هستی چشمه سارِ رحمت یزدان به خلق
چشمه ی آب بقایی یا امام عسکری
در کرامت در سخا ابن الرضای سومی
چون رضا مشکل گشایی یا امام عسکری
در قلوب عاشقان و شیعیان تا روز حشر
رحمت بی منتهایی یا امام عسکری
همچوجدت حیدر کرار در هرصبح وشام
باغریبان هم نوایی یا امام عسکری
بس کریمی و کرامت، بارَد از ،انگشت تو
مونس هر بینوایی یا امام عسکری
درجهانی که بوَدهرکس فقط درفکر خویش
تو پناهِ هرگدایی یا امام عسکری
تو کریمی تو رحیمی ،چون خدای مهربان
بسکه تو بی ادعایی یا امام عسکری
دستگیری می کنی از هرکه آیدسوی تو
بسکه خوب و باصفایی یا امام عسکری
ای امید ناامیدان ،خالقِ یکتا گواست ..
در جهان امّید مایی یا امام عسکری
با نگاهی بر دل هر عاشق دلسوخته
دافع رنج و بلایی یا امام عسکری
گرچه آگاهم بَدم ،اما تو از لطفِ خدا
از دلم عقده گشایی یا امام عسکری
مستمند و دردمندوخسته ودرمانده ایم
درد ما را تو دوایی یا امام عسکری
در کنار حیدرو زهرای اطهر، مادرت
شافعً روز جزایی یا امام عسکری
جان زهرا مادرت ای ناامیدان را امید
بر فرج بنما دعایی یا امام عسکری
کوری چشم تمام دشمنان اهل بیت
تو صفای سامرایی یا امام عسکری
بهر دیدار مزار پاک تو در سامره
این دلم گشته هوایی امام عسکری
سوزم ازاین غم چگونه قلب توآزرده اند
ای که غرقِ در خدایی یا امام عسکری
داد از کینه توراجا گوشه ی زندان غم
با کمال بی حیایی یا امام عسکری
در ره اسلام و قرآن دین جدت مصطفی
جان پاکت شد فدایی یا امام عسکری
تو بدست معتمد،آن پستِ بی دینِ لعین
کشته ی زهر جفایی یا امام عسکری
داشت مهدی دردل شب درکناربسترت
لحظه های غم فزایی یا امام عسکری
زین مصیبت گوید ازسوز درون مهدی تو
آه از درد جدایی یا امام عسکری
مهدی غمدیده دارد در کنار پیکرت
گریه های بی صدایی یا امام عسکری
یادِ اشک مهدی وآن پیکر بی جان تو
برلبم دارم نوایی یا امام عسکری
امشب از سوز جگر هر شیعه ای دارد نوا
یابن زهرا در کجایی یا امام عسکری
موقع جان دادن وقبرُصراط و روزِحشر
توپناه این "رضایی" یا امام عسکری
#مشهد_مقدس
#سلام_امام_زمانم #تسلیت_محضرتان
.
.
#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
هر جایی رفتی مراسم ترحیم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمدی میگه،امشب صاحب عزا ، خودِ امام زمانِ،دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه،آی عزادارای پدرم! خوش اومدید...ما امشب اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ فاطمه!...
صدا زد خادمش رو،ظرف آبی براش بیاره،میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن،اینقدر این آقا ضعیف شده،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه،ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید،ظرف آب رها شد،ریخت رو زمین،صدا زد:آی خادم!برو پسرم مهدی رو خبر کن،مهدیم بیاد...اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد،یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا...کمکِ مادرت کن....
اومد امام زمانِ من و تو...کنار پدرش،ظرف آبی رو برداشت،با دستای مبارکِ خودش نزدیکِ دهان امام حسن...اینقدر امام حسن ضعیف شده،دندان ها بهم میخوره،میلرزه،ظرف رو آورد جلو...میگه:امام حسن شروع کرد گریه کردن،صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟گفت:برا تو گریه میکنم،خیلی غریبی،بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی...
من میگم:شاید ظرف آب رو جلو امام حسن آوردن،یاد لب های خشک حسین هم افتاده باشه،یاد اون لحظه ای که راوی میگه:دیدم لب های حسین داره بهم میخوره...از لب ها داره خون جاری میشه...لبها خشکیده است...ظرفِ آب رو برداشتم برا حسین آب ببرم،تا اومدم تویِ گودال دیدم اون نانجیب داره بالا میاد،ظرفِ آب رو ازم گرفت،برای کی داری آب می بری؟ گفتم:مگه نمی بینی حسینِ فاطمه تشنه است؟ گفت:نمیخواد آب ببری،الان خودم سیرابش کردم...اما دیدم بدنش داره میلرزه،چرا بدنت داره میلرزه؟ صدا زد:آخه اون لحظه ای که نشستم رو سینۀ حسین،دیدم یه صدایی داره میاد،یکی هی داره میگه: "بُنیَّ!..." پسرم...حسین...
بهترین کفن ها رو برای امام حسن عسکری آوردن...جعفرِ کذاب اومد به این بدن نماز بخونه،دیدن از دور یه بچۀ چهار ساله ای داره میاد جلو...برید کنار من باید بر این بدن نماز بخونم....اومد جلو...ایستاد جلو،نمازِ مَیِّت رو خوند....امامِ،باید امام رو امام خاک کنه،بدن امام حسن عسکری رو داخل قبر گذاشت...
کربلا هم امام سجاد بابا رو داخلِ قبر گذاشت...میگه:دیدم داخلِ قبرِ، اما از قبر بیرون نمیآد...سر به این بدن گذاشته داره های های گریه میکنه...یا امام سجاد! چرا از قبر بالا نمی آیید؟ صدا زد: آخه هر میتی رو که خاک میکنن،طرفِ راستِ صورتش رو روی خاک میذارن،اما من هر چی نگاه میکنم،بابام سر به بدن نداره...ای حسین
منبع باب الحرم
#عسکری
#امام_حسن_عسکری_متن_روضه
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح : حاج مهدی رسولی
✍شاعر:حمید رمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری
نوکراتو آقا/ سامرا می بری
شب شهادتت جایی جز حرم نمیرم
پیرهن سیامو از دست فاطمه میگیرم
فَیَضِجَّ الضَّاجُّون/ فَیَعِجَّ العاجُّون
بارون می باریم با/اشکای آقامون
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری
خسته و بی رمق/لحظه ی آخری
کنار بستر باباست بیقرار و آرام
یتیم شدن هنوز خیلی زوده واسه آقام
فَلْیَبْکِ الباکُون / غریبه آقامون
دلای آواره / دلای سرگردون
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
السَّلامُ عَلَیکْ/ ٵیُّهَا العَسکری
روضه میخونی با / خواهر و مادری
چقد توی دل قاتل کینه ی حسینه
جلوی چشم زهرا رو سینه ی حسینه
یه خواهری داره / می بینه از رو تل
برادرش مونده / تنها توی مقتل
آجَرَکَ الله ، بقیةَ الله
@navaye_asheghaan
https___vesal.co_FTP_files_tracks_15_track_Q1J0NqEbPLnfTAMe5hgyQ2V2stCoRo_320.mp3
15.79M
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه
🎤مداح :حاج مهدی رسولی
✍شاعر:حمید رمی
@navaye_asheghaan
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#دوبیتی
✍شاعر:کربلایی میثم مومنی نژاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
کتیبه بر در و دیوار بستند
دل آیینه رویان را شکستند
عزای سامرا داغ مدینه است
حسن ها داغدار کوچه هستند
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ز گلبرگ دو چشمش یاس افتاد
دلش در آتش احساس افتاد
میان کاسه ی آبش چه میدید
که یاد حضرت عباس افتاد
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
عزایش رستخیز روضه ی ماست
عطش هم اشک ریز روضه ی ماست
امام از کودک خود آب میخواست
همین جمله گریز روضه ی ماست
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دلش لرزید پای دستهایت
نمی داند عزای دستهایت
گدا از سامرا با دست پر رفت
دعا کرد از برای دستهایت
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دل و جان در عزایت گریه کردند
فراوان در عزایت گریه کردند
کریم سامرایی ای حسن جان
کریمان در عزایت گریه کردند
@navaye_asheghaan
🏴 #شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :کربلایی سید رضا نریمانی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
*میگه: آقا امام حسن عسکری غلامش رو صدا زد: یه کم آب برام بیار، آقا! چشم، جوشانده ای رو آماده کرد، گذاشت خُنَک شد، درظرف آبی ریخت، داد دست امام حسن عسکری، آقا ظرف رو گرفت، روایت میگه: اینقدر رعشه بر بدنِ امام عسکری بود، از شدتِ لرزش و رعشه این ظرف توی دستِ آقا تکون میخورد، آقا ظرف رو آوُرد جلو لب و دندانش، میگه: اینقدر این ظرف به لب و دندان خورد، نتونست آب رو بخوره...
غصه نخورید آی نوکرا! پسرش مهدی اومد ظرفِ آب رو برداشت، لحظه های آخر به آقا آب داد، امام زمان شاید چهار یا پنج ساله بوده ولی ظرفِ آب رو برداشت به لب های باباش امام حسن رسوند...
یه دختر سه ساله ای رو هم من سراغ دارم، همچین که آب آزاد شد، دیدن دارن میدوه، یه نفر گرفتش، چی میخوای اینقدر میدوی؟ گفت: شنیدم آب آزاد شده، میشه یه ظرف آب به من بدید؟ ظرف آبی دادم دستِ این دختر، تشنه است، میخواد آب بخوره حتماً؟ ظرف آب رو که دستش دادم، گفت: آقا! یه سئوال دارم، چیه؟ میشه به من بگی راه گودال از کدوم طرفِ؟
این تا خرابه تو ذهنِ رقیه موند، که نتونست به باباش آب بده...*
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
نام ما را که از قدیم نوشت
از گدایانِ این حریم نوشت
تا خدا حال و روز ما را دید
بعدِ نام حسن، کریم نوشت
تا که پیشِ تو درد دل کردیم
نام ما را خدا کلیم نوشت
دلِ ما را اسیر کرد آنکه
بال جبریل را گلیم نوشت
رفته بودیم مشهد و آقا
باز هم روزیِ عظیم نوشت
سامرا واجبیم، امام رضا!
نه کبوتر که یا کریم نوشت
با حسینیم با حسن هستیم
ما گدای دو تا حسن هستیم
این طرف صحن صاحبِ کَرَم است
آن طرف یک غریب بی حرم است
این طرف هرچه هست زائر هست
آن طرف بی چراغ بی عَلَم است
این طرف احترام میبینی
آن طرف ناسزا که دَمبهَدم است
سامرا شد خراب فهمیدم
چقدر روضهها شبیه هم است
مادری اند هر دوتا آقا
مو سپید است هرکه غرقِ غم است
پیش هر دو به گریه میشنوی
روضهی پهلویی که محترم است
کاش پلکت کمی تکان بخورد
به زمین وَرنه آسمان بخورد
پسرت آمده است تا جگرت
زخم کمتر از این و آن بخورد
ظرفِ آبی به دستهایش تا
پدر آبی نفس زنان بخورد
میخورد ظرف هِی به دندانت
چه کند آب نیمه جان بخورد
خوب شد کودکت ندیده لبت
ضربه از چوبِ خیزران بخورد
روی پیشانیات فقط چین است
آه اگر سنگِ بی امان بخورد
عمه مانده است زیر هر ضربه
که مبادا به دختران بخورد
دختران تشنهاند و با خنده
لقمهی خویش را سنان بخورد
#شاعر حسن لطفی
پاشو حال و روزِ ما رو ببین
ببین بازم مادر خورده زمین
برا خیمه ات یه عده درکمین
ای لب تشنه توی گودال
شمر وخولی به رقابت افتادن
توی گودال سر فرصت
به جسارت افتادن
توی گودال رو تنِ تو
برا غارت افتادن
انگار اومد بر قلبِ من فرود
خنجری که سر تو رو از پیکرت ربود
اونی که سر از تنت برید
فکری به حالِ دلِ زینبت نکرده بود
رگاتو می بوسم
تو رو خدا دست و پا نزن
نذار که ببینه
اینقده مادر و صدا نزن
*ای حسین!...*
@navaye_asheghaan
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_واحد
🎤مداح :کربلایی حسین حدادیان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
یا حَسَن بن علی اَیُّها العسکری
حُسن ختام شصت و نه شبِ نوکری
یا اَبَالمهدی! یا اَبَالمهدی!
ای نام تو هر زمان فریادِ من
من صید و نگاه تو صیادِ من
ای نوکرِ اجدادِ تو اجدادِ من
السلامُ عَلَی، آقازاده ی علی
دومین حَسَنِ، خانواده ی علی
یا ابالمهدی! یا ابالمهدی!
وَ اَنتَ قالَ: مِن عَلامَةِ المؤمنین
زیارةَ الحُسین، فی یومِ الاَربعین
یا اَبَالمهدی! یا اَبَالمهدی!
ای خورشید سامرا ای آقایِ من
من مجنونم و تویی لیلایِ من
جانم حَسَن، جانم حُسین، آقایِ من
السلامُ عَلَی، آقازاده ی علی
دومین حَسَنِ، خانواده ی علی
یا اَبَالمهدی! یا اَبَالمهدی!
14000722-hadadian-zamine.mp3
1.59M
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_واحد
🎤مداح :کربلایی محمد حسین حدادیان
🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
🏴#روضه
🎤مداح :حجت الاسلام میرزا محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( كسي تو سامرا به آقامون تسليت نگفتا )
تسليت اي حجت ثاني عشر
يابن الحسن
( ميدوني دل آدم كجا ميره ؟ يه مرتبه ياد گودال افتادم ، اونجاهم به يتيمان ابي عبدالله كسي تسليت نگفت ... )
زود بود از بهر تو داغ پدر
يابن الحسن
معمولا فاميلا جمع ميشن ، عمو ، دايي، عمه و ديگر بستگان ؛ نميزارن بچه يتيم كنار پيكر پدر بي تابي كنه ، اما برا امام زمان ما اين اتفاق نيفتاد ... حتي كربلا هم اينجوري نبود ... اونجا عمه ي امام زمان بچه هاي ابي عبدالله رو سرپرستي كرد ...
قلب بابَ ت
از شرار زهرِ دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش
از پاتا به سر ، يابن الحسن
طفل بودي ، پيش چشمت
چشم بابا بسته شد 2
تو نگه كردي و او
زد بال و پر ، يابن الحسن
آخ دلم يه جايي رفت ، نگي امشب چرا داره پريشون خواني ميكنه ؟ به خدا دست من نيست ؛ دلم با اين يه بيت رفت كوچه بني هاشم
#حسين_جان
طفل بودي ، پيش چشمت
دست بابا بسته شد
تو نگه كردي و قنفذ ...
كودك 6 ساله بودي
بر پدر خواندي نماز
ريختي از چشمِ خود
خونِ جگر ، يابن الحسن
قرن ها ، فرياد زهرا مادرت
آيد به گوش
از مدينه بينِ آن ديوار و در
« يابن الحسن ... » 3
مادر؛ كاش بودم
تا علي را يار بودم
من جاي تو
بينِ در و ديوار بودم
مادر شنيدم بارها از پا فتادي
ديدي علي تنها بوَد
باز ايستادي ...
يوسف زهرا بيا
با ما بگو آخر چرا
تُربت زهراست مخفي از نظر
« يابن الحسن ... »
فرمود عقيل ، برو به اون كودكي كه تو حجره هست ، گو بياد ... اومدم ديدم يه ماه شب چهارده ،گوشه ي حجره مشغول عبادته ، آقامون حجت ابن الحسن بود ، تا پيغام رو دادم سراسيمه اومد ؛ سر بابا رو بغل گرفت ، تا امام عسكري اونو ديد ، نفرمود پسرم ، فرمود : يا سيد أَهْلَ الْبَيْتِ اسْقِنَا المَاءٍ .... يعني تشنمه، به من آب بنوشان ... اِسْقِنَا المَاءٍ ... (آخ بميرم ...) هر طوري بود نزاشت بابا لب تشنه از دنيا بره ... امام جواد هم يه كودك 6،7 ساله بود ، نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ... اما لايوم كيومك يااباعبدالله ... حسين ... بميرم ، هر چي صدا زد : جماعت جگرم داره ميسوزه ... جي جوري آبش دادن ؟ فَلَمْ يُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّيُوفِ ... حسين ...
@navaye_asheghaan