eitaa logo
ݩــــــــــۅاے جــــــــݩــــــۋݧ
70 دنبال‌کننده
15 عکس
89 ویدیو
0 فایل
🌟بــــسم الــلــه الـــرحــمــن الـــرحـــیـــم🌟 ❤الــلــهم عــجــل الــولــیــک الــفـــرج❤ 🌹به کانال نـــــوای جــــنـــــون خوش آمدید🌹 صوت ، کلیپ ، اعلامیه جلسات ، استوری ، پروفایل و....🏴 از تمام مداحان😍 ⛔حضور هیئتی ها واجب⛔
مشاهده در ایتا
دانلود
سیرتش نه درحقیقت صورت دنیایی اش ماه را شرمنده ی خود می کند زیبایی اش می چکد نهج البلاغه ازلب پایینی اش می چکد آیات قرآن از لب بالایی اش لحظه لحظه خیر او حتما به مردم می رسد آن کسی که«جامعه» بوده دم لالایی اش جامعه،«عجِّل فرج» به به چه تلفیقی شده ست نسبت فرزندی اش با نسبت بابایی اش سیزده دیگر برای هیچ کاری نحس نیست یازده در ذکر بالا می رود کارایی اش نوکر اربابم و یک بخش از آقایی ام ریشه دارد بی برو برگرد در آقایی اش طعم توحید و امامت را به هم آمیخته نیمه ی مکّی او با نیم سامرّایی اش هرقَدَر که خسته باشی بعد از آن دیوارها روبراهت می کند یک استکان از چایی اش ازحرم برگشته می داند که وقت بازگشت چایی دوم دوچندان می شود گیرایی اش چون که تنها می روی هرگز به سامرّا نرو چون خجالت می کشد تنهایی از تنهایی اش مهدی رحیمی @marsiyeeh7
وقتی رسد ز میکده بار طعام ما کم مانده عطر باده بگیرد کلام ما عکس تو در پیاله ی ما نقش بسته است ساقی نگیر خرده به شُرب مدام ما از دست تو رسید شراب طهورمان باقی ست جای دست تو بر روی جام ما جز تو کسی به حاجت ما اعتنا نکرد جز تو کسی نداد جواب سلام ما مست توییم در همه ی طول زندگی هستی تو حسن مطلع و حسن ختام ما پیداست رد پای تو حتی میان شعر نامت چه خوش نشسته در ابیات خام ما سامان دهد مگر قلم خواجه باز هم بر شعر نوسروده، ولی ناتمام ما "هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما" این شعرها به اذن خدا حرف می زنند آری هنوز قافیه ها حرف می زنند سرداب سامرای تو بیت الحرام ما هر بوسه بر ضریح تو شد استلام ما ما نذر کرده ایم که قربانی ات شویم آقا بگو که سر ببرند از کدام ما ؟ یک شب اگر بدون ولایت سحر کنیم شیری که خورده ایم ز مادر، حرام ما مهرت به غیر شیعه نصیب کسی نشد این عشق را سند زده زهرا به نام ما جز خانه ی کریم که جایی نداشتیم پر شد همیشه خانه ات از ازدحام ما از برکت نگاه تو ما رزق می خوریم ذکر حسن حسن نمک هر طعام ما در خاک کوی تو اثر از کامیابی است از تربتت به کام و، دو عالم به کام ما بد دردی است هجر حرم؛ مرهمی بده در دست توست نسخه ای از التیام ما وقت طواف مرقد شش گوشه ات رسد یکباره عطر کرببلا بر مشام ما اقبال مان بلند، که هستیم خادمت حسرت برند حور و ملک بر مقام ما از حرمت تو روز جزا حفظ می شود در پیش دیدگان همه احترام ما از حب قیمتیِ تو قیمت گرفته ایم با نوکری تو همه عزت گرفته گرفته ایم علیرضا خاکساری @marsiyeeh7
قیامتی است گمانم قیامت مهدی است جهان محیط وسیع کرامت مهدی است زمان زمان شروع زعامت مهدی است غدیر دوم شیعه، امامت مهدی است همه کنید قیام و همه دهید سلام امام کل زمان‌ها دوباره گشت امام بشارت آمده بهر بشر مبارک باد شب فراق سحر شد، سحر مبارک باد بهشت وصل خدا را ثمر مبارک باد برای منتظران این خبر مبارک باد خطاب نـور همه آیه‌های نصر شده ولیِّ عصر، دوباره ولیِّ عصر شده خطاب حضرت معبود را بخوان با من پیام قاصد و مقصود را بخوان با من بیا ترانه داوود را بخوان تا من سرود مهدی موعود را بخوان با من دوباره آیه جاء الحق آشکار شده به یمن وصل، همه فصل‌ها بهار شده ز تیرگی چه زیان کوه نور نزدیک است رهی که بود به چشم تو دور، نزدیک است فراق رفته و فیض حضور نزدیک است الا تمامی یاران! ظهور نزدیک است فرار ابر و رخ آفتاب را نگرید سراب‌ها همه رفتند، آب را نگرید بشارت ای همه یاران که یار می‌آید نوید رحمت پروردگار می‌آید محمد از طرف کوهسار می‌آید علی گرفته به کف ذوالفقار می‌آید دعای عهد و فرج را همـه مرور کنید سلام تازه بر آن تک سوار نور می‌آید ز مکه سر زده صبح قیام ابراهیم رسد به عالم هستی پیام ابراهیم امام عصر که بر او سلام ابراهیم قیام کرده، کنار مقام ابراهیم حرم رسانه آوازه «انا المهدی» است چهان پر از سخنِ تازه «انا المهدی» است جهانیان، همه جا در کنار یار کنید دل خزان زده خویش را بهار کنید یهودیان همه جا در شرارِ نار کنید الا تمامی وهابیان فرار کنید رها کنید حرم را، حرم، دیار علی است به دست مهدی موعود، ذوالفقار علی است استاد سازگار @marsiyeeh7
هر لحظه تو احوال مرا می بینی آئینۀ اقبال مرا می بینی می میرم و زنده می شوم از خجلت چون نامۀ اعمال مرا می بینی ای جلوۀ نور سرمدی یا مهدی گنجینۀ علم احمدی یا مهدی هدیه به امامت تو ما آوردیم صدباغ گل محمدی یا مهدی برچینی بشکستۀ دل بند زدند ما را به ولایت تو پیوند زدند آغاز امامت تو گویی به بهشت زهرا و علی ز شوق لبخند زدند سید هاشم وفایی @marsiyeeh7
فوج مَلک دور و برش دارد نگارم یک آسمان زیر پرش دارد نگارم باید تمام عرشیان چاوُش بخوانند تاج ولایت بر سرش دارد نگارم صبرش علی، رویش حسن، خویَش حسینی ست خُلقی چو جد اطهرش دارد نگارم نامی دگر از حاتم طائی نمانده از بس گدا در محضرش دارد نگارم حتی منِ پیمان شکن را هم دعا گوست الحق که ارث از مادرش دارد نگارم از اولِ غیبت به شیعه بوده معلوم فکری برای آخرش دارد نگارم یعنی به سر فکر تقاص خون جدّ و ششماهه طفل پرپرش دارد نگارم وقت فرج، شمشیر حیدر را به دستی قرآن به دست دیگرش دارد نگارم کوری چشم دشمنان ،لطفی مداوم بر این نظام و رهبرش دارد نگارم محمود مربوبی @marsiyeeh7
ای جبرئیل كاسه به دست عنایتت خضر از قبیلِ منتظران هدایتت ای چشمه‌های عقل تمام پیمبران مبهوت وسعت نظر بی‌نهایتت تقدیر خانواده‌ی سلمان این زمان مدیون چتر بی‌حد و مرز حمایتت آتشفشان حیله‌ی دجال‌های قوم خاموش می‌شود به نسیم درایتت ما در كنار لطف تو پهلو گرفته‌ایم تا ناخدا شده خلف با كفایتت مدح شما كجا و من بی‌زبان كجا این شوره‌زار تشنه كجا آسمان كجا   تو آخرین تجلی الله اكبری كاملترین پیاله‌ی ساقی كوثری هر روز با عنایت باران دست خود ما را به سوی عرش خداوند می‌بری در كوچه‌های برفی تاریخ عاشقی یک اتفاق تازه و یك عشق نوبری ما با توكلِ به شما زنده‌ مانده‌ایم تو اولین امیدی و امید آخری سهم من از نسیم عبایت چه می‌شود درمانده‌ام كه قسمت من را بیاوری پژواک گریه‌های غم‌انگیز فاطمه ای جلوه‌ی بهاریِ پاییزِ فاطمه در بین ما نشسته‌ای و ما بدون تو از كودكی كنار تو اما بدون تو در طول خشكسالی فصل نبودنت ماندیم دست‌خالی و تنها بدون تو یک عمر در پی تو دویدیم و عاقبت چیزی نصیب ما نشد آقا ، بدون تو تا كربلا چگونه ؟ بیا و خودت بگو پا می‌دهد پریدنم آیا بدون تو ؟ آخر به یاد اشك تو از دست می‌رود این موج دل سپرده به دریا بدون تو امشب كه بار عامِ همه خانه‌ی شماست این روسیاه تشنه‌ی پیمانه‌ی شماست محمد بختیاری @marsiyeeh7
جهان محیط وسیع عنایت است امروز  وجود،مرکز نور هدایت است امروز  عطا و جود و کرم بی نهایت است امروز  دهید مژده که عید ولایت است امروز  خجسته باد به مستضعفین زعامت شان  که ثبت شد به کتاب خدا امامت شان  الا که قائم امر قیام شد مهدی  زمامدار به کل نظام شد مهدی  به خلق رهبر والا مقام شد مهدی  امام بود و دوباره امام شد مهدی  کرامت و شرف و نصر ما مبارک باد  امامت ولی عصر ما مبارک باد  محیط سفره ی گسترده ی کرامت اوست  پناه عالم هستی به ظل قامت اوست  امامت همه مستضعفین امامت اوست  «سلامت همه آفاق در سلامت اوست»  کرامتی که ز کف رفته باز باز آرد  لوای حمد علی را به احتزاز آرد  سلام گرم همه اولیا به جان و تن اش  که اوست شمع و دل انبیاست انجمن اش  شفای روح هزاران مسیح در سخن اش  شکوه احمدی و ذوالفقار بوالحسن اش  صلای عدل الهی به تازیانه ی اوست  لوای دولت مستضعفین به شانه ی اوست  نه ربیع نخستین، نکوترین عید است  غدیر دوم پویندگان توحید است  بزرگ عید امامت بدون تردید است  ندای نصر من الله مهر تایید است  ترانه ی جرس از کاروان نور آید  ز جبرئیل امین مژده ی ظهور آید  الا قیام قیامت به قامتت مهدی  حیات عدل محیط زعامتت مهدی  گرفته ملک جهان را کرامتت مهدی  خجسته باد مقام امامتت مهدی  الا ندیده، دل و دیده محو دیدارت  هزار یوسف مصری اسیر بازارت  امامت تو نوید نخست قرآن است  امامت تو کلید نجات انسان است  امامت تو امید همه امامان است  امامت تو کمال کمال ایمان است  امامت تو امید موالیان خداست  هماره آرزوی قلب سیدالشهداست  هزار موسی عمران مقیم طور تو اند  مقیم طور تو پروانه های نور تو اند  تمام خلق خداوند در حضور تو اند  هماره منتظر لحظه ی ظهور تو اند  به جمع منتظران چون علی امامت کن  قیام تو است قیامت بیا قیامت کن  تو آفتاب خدایی خدا نگهدارت  همیشه در دل مایی خدا نگهدارت  مدینه  کرب و بلایی؟ خدا نگهدارت  کنار قبر رضایی؟ خدانگهدارت  «تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد»  «وجود نازکت آزرده از گزند مباد»  به تیغ عدل تو کاخ ستم خراب شود  تمام عالم، یک باره انقلاب شود  عدو در آتش بیداد خویش آب شود  دعای فاطمه یک روز مستجاب شود  چه می شود که شود از دعای مادر تو  دو چشم میثم تو جای پای لشگر تو   استاد سازگار @marsiyeeh7
عالم امكان سراسر نور شد شیعه بعد از سال ها مسرور شد پور زهرا تاج بر سر می نهد بر همه آفاق فرمان می دهد حكم تنفیذش رسیده از سما نامه ای با مُهر و امضاء خدا می نشیند بر سریر عدل و داد آخرین فرمانروای  ابر و باد پادشاه كشور آیینه ها تك سوار قصه ی آدینه ها امپراتور زمین و آسمان حُكمران سرزمین بی دلان پهلوان نامی افسانه ها تحت امرش لشگر پروانه ها لشگری دارد بزرگ و بی بدیل افسرانش نوح و موسی و خلیل عرشیان و قدسیان فرمان برش مردمان مهربان كشورش ساحران مصر مبهوت اند و مات از نگاه نافذ و افسون گرش ساقیان و می فروشان جملگی مست لایعقل شدند از ساغرش عالمان حوزه های علم  عشق درس ها آموختند از محضرش نام های شاعران شیعه را ثبت كرده ابتدای دفترش خیمه ای سبز و محقر قصر او پایتختش شهر سبز آرزو خادمان بارگاهش اولیاء كاتبان نامه هایش اوصیاء یوسف مصری سفیر دولتش پیر كنعان هم وزیر دولتش در حریمش قدسیان هو می كشند فطرس و جبریل جارو می كشند خیمه اش دارالشفای خاكیان قبله گاه اصلی افلاكیان عطر سیب و یاس دارد خیمه اش گرمی و احساس دارد خیمه اش بیرق عباس پیش تخت او تكیه گاه لحظه های سخت او چادری خاكی درون گنجه اش گوشواری سرخ بین پنجه اش نیمه شب ها عقده ها وا می كند مخفیانه گنجه را وا می كند بوسه باران می شود با شور و شین گوهر انگشتر جدش حسین وحید قاسمی @marsiyeeh7
سامره امشب تماشایی شده جنت گل های زهرایی شده لحظه لحظه، دسته دسته از فلک همچو باران از سما بارد ملک می زنند از شوق دائم بال و پر در حضور حجت ثانی عشر ملک هستی در یم شادی گم است بعثت است این، یا غدیر دوم است یوسف زهرا بـه دست داورش می نهد تاج امـامت بـر سرش عید «جاء الحق» مبارک بر همه خاصـه بر سادات آل فاطمه عید آدم عید خاتم آمده عید مظلومان عالم آمده عید قسط و عید عدل و دادهاست لحظه هایش را مبارک بادهاست عید قرآن، عید عترت، عید دین عید زهـرا و امیرالمؤمنین عید یاران فداکار علی است عید محسن، اولین یار علی است عید فتـحِ «میثم تمار»هاست عید عمرو مالک و عمارهاست عید مشتاقان سرمست حسین عید ذبح کوچک دست حسین عید باغ یاسمن های کبود عید شادیِ بدن های کبود عید سردار رشید علقمه عید سقای شهید علقمه عید ثارالله و هفتاد و دو تن عید سربازان بی غسل و کفن عید هجده آفتاب نوک نی کرده نوک نی چهل معراج طی عید طاها عید فرقان عید نور عید قرص ماه در خاک تنور عید عزت عید مجد و افتخار عید مردان بزرگ انتظار آی مهدی دوستان، عید شمـاست این شعاع حسن خورشید شماست آنکه باشد عدل و داد حیدرش حق نهد تاج امامت بر سرش وعده فیض حضور آید به گوش مژده روز ظهور آید به گوش تا کند محکم اساس کعبه را کعبه پوشیده لباس کعبه را می کشد چون شیر حق از دل خروش می رسد از کعبه آوایش به گوش می برد از دل شکیب کعبه را می کشد اول خطیب کعبه را روی او آیینه روی خداست پشت او محکم به نیروی خداست پیش رو خوبان عالم، لشکرش پشت سر دست دعای مادرش بر سرش عمامه پیغمبر است ذوالفقارش ذوالفقار حیدر است پرچمش پیراهـن خون خداست نقش آن رخسار گلگون خداست رشته هایش از رگ دل پاک تر از گل پرپر شده صدچاک تر حنجر او نینوای زینبین نعر او «یا لثارات الحسین اشک چشمش خون هفتاد و دو تن چهره.. تصویر حسین است و حسن خیمه اش آغوش حی دادگر مقدمش چشمِ قضا، دوش قدر عدل از نور جمالش منجلی پایتختش کوفه مانند علی آسمان پروانه ای دور سرش خلق پندارند خود را در برش آسمان چون حلقه در انگشت او ملک امکان قبضه ای در مشت او فرش راه لشکرش بال ملک جای سم مرکبش دوش فلک مکه را بستاند از نا اهل ها بشکند پیشانی از بوجهل ها شیعه گردد حکمران در آب و گل کوری این بازهای کور دل عید موسی و عصا و اژدهاست عید مرگ فرق... باب و بهاست ای امام عصر عاشورائیان ای امید آخر زهرائیان ای به عهد مهدویت مهد ما ای نفس هایت دعای عهد ما عمر ما بی تو بـه سـر آمد بسی ای پناه شیعه تا کی بیکسی تو به ما بینایی و ما از تو کور تو به ما نزدیکی و ما از تو دور ای ز چشـم ما به ما نزدیک تر تا دل دشمن شود تاریک تر چند میثم با تو نزدیک از تو دور؟ سیدی مولایی عجل لظهور استاد سازگار @marsiyeeh7
دوشین به شرابخانه اندر رفتم بزنم می مقرر با پیر مغان مجال صحبت گردید برای من میسر بر دست به لاله دادمش بوس بر پای به ناله سودمش سر گفتم ز تو بنده را سؤالیست ای خواجه ی راد بنده ­پرور گویند که چون ز گرد نعلین زینت ده عرش شد پیمبر بشنید و بدید اندر آنجا دست علی و کلام حیدر الله در آن میان کجا بود گر بود علی به پرده اندر؟ گفت از پی حل این معما کافی نبود هزار دفتر لیکن کنمت ز بیتی آگاه زین سّر نهفته­ ی مستّر در حالت مستی اندر این باب می­خواند موافق قلندر در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله رفتم به طواف کعبه شاید بر دوست کسی­ام ره نماید دیدم به طواف خانه رندی این طرفه کلام می­سراید کاین مولد حیدر است و آن را کز خلق طواف و سجده باید گفتم که بدین کلام شرحی برگو که دل از گمان برآید من آمده ­ام به دفع حیرت حرف تو به حیرتم فزاید این خانه­ ی حق بود در اینجا هر بنده خدای را ستاید مخصوص علی­اش گر بدانی در مذهب مسلمین نشاید گفتا دگر این سخن نگویی زی وحدت اگر دلت گراید گفتم که ز وحدتم سخن گوی تا عقده ز کار من گشاید خندید و به پاسخ من آورد این بیت که زنگ دل زداید در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله گفتم به نصیری ؛ ای زمستی از اوج گرفته جا به پستی غالی به علی شدی و غافل از صانع کارگاه هستی چون شد که ز مغز تو برون رفت کیفیت باده­ی الستی؟ در روز الست ربّ خود را گفتی تو بلی و عهد بستی امروز چه شد به دیگری دل بربستی و عهد را شکستی؟ گفتا مستیز با زبردست در حالت عجز و زیردستی پر طعنه مزن به من ، که چون من کس می­نکند خداپرستی قائل به خداپرستی من گردی چو من ار ز خویش رستی گفتم ز خدا سخن چه گویی؟ آخر تو رهین حیدر استی آشف ز گفته­ ی من و کرد این بیت بیان به شور و مستی در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله گفتم به یکی ز اهل عرفان کی مشکل خلق از تو آسان با آن همه شور و شوق دیدار تسکین ز چه یافت پور عمران؟ زان ارنی و لن ترانی آخر برگو به کجا کشید پایان؟ محروم شد از سؤال یا دید دیدار خدای حی سبحان؟ گفتا که بجز به جذبه­ی حق موسی ارنی نکرد عنوان آموخت چو حق طلب به سائل بر او نکند چگونه احسان؟ گفتم که به بنده در دو عالم ممکن نشود لقای یزدان موسیش چگونه دید؟ گفتا: گردید علی بر او نمایان گفتم که من از خدای گویم گویی تو از آن ولی ذوشان؟! گفتا نشنید­ای مگر تو این بیت که مرده را دهد جان در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله گفتم به محققی که از خاک چون کرد مسیح جا بر افلاک رفت آن گل باغ حق چگونه بیرون ز میان خار و خاشاک؟ گفت از پی قتل او مصمم گشتند چو آن گروه بی­باک او برد سه ره ز ایلیا نام پس جا به فلک گرفت چالاک گفتم نشناسم ایلیا را گفتا که وصی شاه لولاک گفتم که مسیح باید آندم یاری طلبد ز ایزد پاک بر غیر پناه بردن او دور است ز رأی اهل ادراک گفت آنکه به حق دلیل خلق است بر غیر پناه برد؟! حاشاک گفتم که تو گفتی از علی جست امداد و بر آسمان شد از خاک! گفتا ز صغیر بشنو این نقل تا جان و دلت شود طربناک در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله صغیر اصفهانی @marsiyeeh7
دم به دم دم از ولای مرتضی باید زدن دست دل در دامن آل عبا باید زدن نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت مُهر مِهر حیدری بر دل چو ما باید زدن دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن روبروی دوستان مرتضی باید نهاد مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار این نفس را از سر صدق و صفا باید زدن در دو عالم چارده معصوم را باید گزید پنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن پیشوائی بایدت جستن ز اولاد رسول پس قدم مردانه در راه خدا باید زدن گر بلائی آید از عشق شهید کربلا عاشقانه آن بلا را مرحبا باید زدن هر درختی کو ندارد میوهٔ حب علی اصل و فرعش چون قلم سر تا به پا باید زدن دوستان خاندان را دوست باید داشت دوست بعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن سرخی روی موالی سکه نام علی است بر رخ دنیا و دین چون پادشا باید زدن بی ولای آن ولی لاف از ولایت می زنی لاف را باید که دانی از کجا باید زدن ما لوائی از ولای آن ولی افراشتیم طبل در زیر گلیم آخر چرا باید زدن بر در شهر ولایت خانه ای باید گزید خیمه در دارالسلام اولیا باید زدن شاه نعمت الله ولی @marsiyeeh7
غزلی بخوان بشوَد عیان ، که امیرِ روز جزا علیست که حسابِ ما که عِقابِ ما ، که عذابِ ما همه با علیست نشد از غم ضُعَفا جدا ، و َ کسی که در پیِ هر گدا برَوَد شبانه و بی صدا ، ببَرَد لباس و غذا علیست همه رمز و راز جهان بدان ، شده در عبای علی نهان شد اگر کسی یَل و پهلوان ، به یقین که از دَمِ یا علیست همه دم بگو "بِکَ یا علی" ، که نفس علی که هوا علی که دوا علی که شِفا علی ، که دعای دفعِ بلا علیست ز علی کسی که جدا شود ، و اگرچه از خُلفا شود تو بِدان که یک شَبه "لا" شود ، به خدا که نونِ "لَنا" علیست بوَد اولین ، بوَد آخِرین ، شَهِ مسلمین ، شَهِ مومنین برو در صفاتِ خدا ببین ، نه علی خدا که خدا علیست بروَد فراتَر از آن چه که ، نرسیده بالِ ملائکه قَدَری که در دلِ معرکه ، درِ قلعه کنده ز جا علیست چه صلابتی و چه شوکتی ، چه شجاعتی و چه هیبتی به صفا و مروه چه حاجتی ، به صفا قَسم که صفا علیست نجف است و ساغَرِ تا لبه ... ، نجف است و مستی هر شبه نجف است و گیجی عقربه ، تب و لرزِ قبله نما علیست وَ به لطفِ پاکی مادرم ، نشدم حرامی و از سَرم نرود که بنده ی حیدرم ، سَنَد شرافتِ ما علیست محسن کاویانی @marsiyeeh7