بنام خدا ما مردم ایران زمین از پیر و برنا هرگز نشاید رهبری سازیم تنها ما پیرو خط شهیدان این دیاریم خود نیز از قشر و گروه سربداریم دنیا بداند مردم ایران تمامی باشند یار رهبر و خط امامی هرچند یکعده در اینجا گله مندند اما به طرز فکر غربی ها بخندند ایرانیان در خط شاه دین حسینند از انقلابیون و آن پیر خمینند دانی چه تعداد شهید ایران بداده چه سروهائی که به خاک و خون فتاده هر خانه ای اینجا دارای شهیدند روح شهیدان در تن باقی دمیدند دنیا درسته خوب و زیبا باشد آبدوست عقبا برای مومنان البته نیکوست عقبا به این دنیای فانی کی فروشیم این است ما دائم به افغان و خروشیم نه باج بر شیطان دهیم و نی به یارش نه ترس داریم از عدو بیشمارش با دشمنان دین و میهن در نبردیم هشت ساله جنگیدیم و ابرو خم نکردیم صهیون بداند یک اشاره هست کافی خون مسلمانان بگیریم از تلافی کودک کشان باید بدانند پاسداران در وقت خود مانند سیلند روز باران دیگر نه آمریکا شما یاری نماید نه هیچکس از بهر تان کاری نماید والله اینها را که گفتم گوش دارید گرگان صهیونی دگر یا ی ندارید حاج سید ابراهیم حسینی نژاد

بنام خدا نام نیکو گر بماند آدمی به کز او ماند سرای زرنگار غم فراق دوست و برادر عزیزم حاج خسرو ازکات خدمت خانواده های محترم ازکات راهدار حسین پور رضوانی وووو همه دوستان و اقوام و اقارب تسلیت عرض می نماییم و برای باز ماندگان صبری جمیل و برای آن مرحوم علو درجات از خداوند منان مسئلت دارم حاج سید ابراهیم حسینی نژاد

بنام خدا حاج خسرو در قطر چشم از جهان پوشید و رفت در جوانی او کشیدی زحمت و کوشید و رفت مثل گل بهر رفیقان بوی عطرش بر مشام می رسید اما اجل گل را گرفت و چید و رفت دوستان یادش نمایید از صغیر و از کبیر شاد روحش در غریبی جام حق نوشید و رفت یادش گرامی عرض تسلیت دارم برادرم محمد ازکات و آل ازکات همگی راهدار ها رضوانی ها و حسین پور ها و چهارطاقی های عزیز همگی روحش شاد حاج سید ابراهیم حسینی نژاد

بنام خدا خبر آمد برادر رفتی از دست قدم از بار هجرت زود بشکست کشیدی زحمت دنیا به عمرت در شادی فلک بر روی ما بست عزادار غمت شد آل ازکات غم دوری تو قلب همه خست به تشیع تو آمد پیر و برنا همه گریان همه با سوز و با آه تشکر بر همه دارم برادر کشیدن زحمت بسیار زین راه

چراغ خانه ما گشته خاموش چگونه سازمت خسرو فراموش چراغ خانه ماها تو بودی شنیدی ارجعی از دوست باگوش جهان بی تو هست برما چه زندان نمودی ترک ما سوی گلستان بهشت جای تو ما در ناله و آه نباشد چهره ماه تو پیدا همه جمعند خسرو زیر خاک است دلم بر دیدن روی تو چاک است

سپاهم رفته و ویلون عیالم نمیدانم زداغ کی بنالم زمهجوری بنالم یا به دوری ویا عادت کنم من در صبوری کشیدی زحمت بسیار و رفتی گمانم کی چنین بودی و رفتی

بنام خدا سیدی پاک و با صداقت رفت آن رئیسی خوش رفاقت رفت خادم مردم و امین وطن اسوه در راه صبرو طاقت رفت پاک و پاکیزه در ره خدمت حیف شد مرد با نزاکت رفت خادم شاه دین رضا بودی سوی آن شاه با کرامت رفت رئیس جمهور عزیز شهادتت مبارک حاج سید ابراهیم حسینی نژاد

بنام خدا سیدی پاک و با صداقت رفت آن رئیسی خوش رفاقت رفت خادم مردم و امین وطن اسوه در راه صبرو طاقت رفت پاک و پاکیزه در ره خدمت حیف شد مرد با نزاکت رفت خادم شاه دین رضا بودی سوی آن شاه با کرامت رفت رئیس جمهور عزیز شهادتت مبارک حاج سید ابراهیم حسینی نژاد

بنام خدا از غم هجرش بیا اشکی بریز مرد میدان‌ها نمیرد پشت میز سیدی از نسل شاه دین حسین باید او باشد چنین دشمن ستیز او شجاعت از حسین و مهربانی از رضا داشت زین رو بود او اهل تمیز روی اسراییل دون را کم نمود با درایت ها به تیغ خون ریز موشک خیبر همان خیبر شکن بر سپاهش گفت چن تائی بریز تا بداند دست ماها بسته نیست خنجر ایران اسلامیست تیز وای بر آنکه نگاهی چپ کند می نمائمیش به دندان ریز ریز حاج سید ابراهیم حسینی نژاد

بنام خدا بله دنیای ما این است ایدوست برای عده ای هم خوب و نیکوست یکی در آن رسد بر مال و جائی یکی هم روز و شب اندر پی اوست گروهی اهل دین باشند در آن یکی هم مثل مار اندازد آن پوست یکی چسبیده بر دنیای فانی گمانش این که جاویدان در اوست جهان تا بوده این باشد برادر نماید هر چه خوبان است پر پر یکی زحمت کشد در طول عمرش یکی هم زود عمر او رود سر شنیدی دار دنیا هست فانی چرا دل بستیه سرسخت آنی به ناگه ارجعی آید به گوشت روی از این جهان در ناگهانی فقیری یا رئیس کشور هستی مکانت خاک باشد از چه مستی مشو غره به دنیا ای برادر بباید رفت یک روزی از این در در دنیا بروی ما ببندند گشایند درب عقبا و بخندند به ماها که چنین دلبسته باشیم به طعنه قلب مردم می خراشیم بله دیروز یکعده بزرگان شدند پر پر به دور از چشم یاران یکی زانها رئیس کشور ما وزیر خارجه همسنگر ما امام جمعه تبریز و یاران همه رفتند زین دنیا به یک آن سئوالی دارم این‌جا بر تمامی توکه در ادعا خط امامی چرا وقتی که بر کرسی نشینی فقیران چه خود دیگر نبینی نمائی اختلاس از مال مردم به یکباره نمایی خویشتن گم تو که می بینی این دنیا چنین است مکانت عاقبت زیر زمین است چرا پند خدا در تو اثر نیست برادر مرگ چون آید خبر نیست ندای ارجعی یکباره آید چنین مغرور انسانها نشاید حاج سید ابراهیم حسینی نژاد

بنام خدا سیدی مخلص هوادار فقیران زود رفت آن یگانه مرد کار و اهل ایمان زود رفت رفت با یاران خوبش سوی جنات النعیم میهمان جده خود گشت شادان زود رفت هم وزیر خارجه هم با امام جمعه او با رفیقان شفیقش سوی یزدان زود رفت مردم ایران زمین از داغ او بر سر زنان حرفشان این بود این جمع عزیزان زود رفت آمدند تشییع او از دوستان انقلاب هریکی گفتند این حامی قرآن زود رفت عده ای صهیون دون از داغشان شادی کنان حیف و افسوس این همیشه ضد صهیون زود رفت حرف ما این است ای کودک کشان بی حیا یک کمی جولان دهید شمشیر بران زود رفت می رسد سروقتتان مهدی امام جن و انس می رسد مهدی ولی سرباز ایشان زود رفت حاج سید ابراهیم حسینی نژاد

بنام خدا ما کسی خواهیم چون این سید پاک و نجیب که نماید خدمت مردم . نباشد فکر جیب ای کسیکه خواب کرسی ریاست دیده ای با عمل کردن شوی در نزد این مردم حبیب ای برادر باش چون او خستگی را خسته کن نه که باشی فکر خود یا کنی شیبت خضیب رحمت حق بر رئیسی بود روزان و شبان گوئیا روز ازل می‌بود این ره را نصیب در ره خدمت شهید راه خدمت گردد او مرحبا بر روح پاکش واقعا بودی طبیب حاج سید ابراهیم حسین نژاد

بنام خدا جانبازان پیروان رهبرند گوش بر فرمان او فرمان برند گر بگوید رهبری جان می دهند نه برای لقمه ای نان می دهند جانبازان دوستدار رهبرند جمله عمارند و خادم زین درند ما جلیلی برگزینیم این زمان تا نماید خدمت مستضعفان چون رییسی باشد و مرد عمل فارغ از پلتیک و دزدی و دغل می شناسم من جلیلی خوب خوب پاک و صادق هست محبوب القلوب ای برادر هست این دار جهان بهر ماها سخت دار امتحان آفریده این چنین ماها خدا لیس للانسان الا ما سعی رحمت حق بر رییسی زود رفت درب شادی بر تمام ما ببست شاد کن روحش به الحمدی که آن شاد گردد روح پاکش آن جهان حاج سید ابراهیم حسینی نژاد

بنام خدا افسوس و صد افسوس آن روح خدا رفت ناگه امام امت از ما شد جدا رفت آری خمینی رهبر مستضعفین بود با ارجعی یعنی بیا با این ندا رفت گفتش بیا دنیا نباشد جای ماندن این بود یکباره بسوی انبیاء رفت آری خمینی سال‌ها تبعید کردند با امر ایشان پادشاهی بر فنا رفت شاهی که خود را شاه شاهان در خیالش می خوند با حکم خمینی زین سرا رفت جمهوری اسلامی آمد جای شاهی شاهی برفت و آن همه جور و جفا رفت حسین نژاد

بنام خدا یکی را بر گزینیم ای عزیزان که باشد حافظ خون شهیدان نه در ظاهر مطیع و یار رهبر بباطن عاشق خط پلیدان کسی خواهیم مانند رئیسی عمامه خاکی و عاشق به ایران عزیزان کشور ما دارد عزت چنین عزت مده از کف به آسان کنید تحقیق در اول حسابی که بعد از آن نگردیم ما پشیمان پشیمانی دگر سودی ندارد چهارساله کنند این خاک ویران کسی خواهیم سازد این گرانی مهار از ماه اول ای پسر جان در ایران این گرانی کرده غوغا عمل خواهد نه حرف این یا آن به والله و به بالله و ت الله خدا با ماست سازد کار آسان خدایا شاد کن روح رئیسی وزیر خارجه با جمع یاران بهشت جاودان جاده تمامی به کوثر جمعشان را آب نوشان دگر مارا در این دنیا مکن خوار خدای مهربان ای حی سبحان حاج سید ابراهیم حسین نژاد ۳۰/۳/۱۴۰۳

بنام خدا نکویی میرود آید عزیزی زمن بشنو اگر اهل تمیزی مبارک بر شما باد این تحول نثار هردو از ما دسته ای گل در اینجا خواهم از حی توانا بمانید هردو تا پر کار و مانا سخن دارم عزیزی بشنو از من نما خوشحال ماها وجه احسن بیا خیرگو رسان آنجا که باید چنین بخش بی اداره که نشاید اداراتی که میخواهد بیاور تو بخشداری نه با نام ای برادر تلاشت کن اداراتی که باید بیاور بی اداره که نشاید شده خیرگو چنانچه بخش جانا اداره خواهم از تو با تمنا برای کار کوچک مردم ما الامرودشت روند نالند آنها خلاصه هرچه می دانی برادر تلاش خویش کن چندین برابر اداره که نباشد هر مکانی چه بخش باشد چه ده بهتر تو دانی نما خوشحال مارا با اداره که کار خیر ندارد استخاره حاج سید ابراهیم حسین نژاد

بنام خدا باز آمده ماه محرم شیعه از نو زاری کنیم از داغ مولا روز تا شو ما شیعیان تا زنده ایم باشیم عزادار زیرا امام المسلمین کشتند بی یار لب تشنه خود با لشکرش کشتند کفار بر سینه کوبانیم همه با حال افگار ای شیعه آمد ماه محرم زاری نماییم گیریم ماتم ما پیرو خط شهیدان زمانیم یاریگر دین خدا در این جهانیم هرساله در ماه محرم اندر این اینجا با ناله و زاری و با آه و فغانیم ای شیعه آمد ماه محرم زاری نماییم گیریم ماتم در این زمان ما شده صهیون ملعون دشمن به جان عده ای این دشمن دون خونخوار و خونریز آمده در جنگ مظلوم ناتانیا خونریزد هر روزه خورد خون ای شیعه آمد ماه محرم زاری نماییم گیریم ماتم ای خواهران زینب زند فریاد فریاد یاد از حسین سازید و زهرا را کنید شاد زهرا عزادار حسین هرساله باشد با آمدن در این عزا اورا کنید یاد آمد محرم یک بار دیگر از راه یاری زن سینه و سر حسین نژاد

بنام خدا شیعه با دست غم با آه و الم به سر و سینه برزن که ژنو شد محرم چه شهنشاه دین روبروی قوم کین فرمود ایهناس به صدای حزین زهراست مادرم پسر حیدرم نام مرا حسین است سبط پیامبرم شیعه با دست غم با آه و الم به سرو سینه برزن که زنو شد محرم شافع محشرم معصوم زین درم یاری دین نمایم اگه برند سرم هفتاد و دو تن از یاران من همه باهم شهیدند و جدا سر زتن گذرد سالها شیعه با نالها بشوند زایر من چه به رنج و محن شیعه با دست غم با آه و الم به سرو سینه برزن که زنو شد محرم حسین نژاد

بنام خدا باز دیدم کلید روحانی که نشان داد شخص زاکانی ای نباشد همین کلید رفیق خارجی هست نباشد ایرانی قفل‌سازان کلید می سازند تا کند باز قفل در آنی هشت سال این کلید باز نکرد هیچ قفلی مگر نمی‌دانی باز هم می دوید ای مردم در پی این کلید شیطانی به خدا زشت باشد این گفتار که بگویم چنانچه میدانی نکند باز آید آن دوره که بیفتد به دست روحانی بنمایید جملگی تحقیق برگزینید چون سلیمانی مردم کشور بزرگ ما حیف باشد نباشدش نانی وعده های شنیده کی باشد بهر عریان بسان تنبانی یاد آرید از رجائی ها یا رییسی رجایی ثانی گوششان بر دهان رهبر بود همچنان قاسم سلیمانی ای خدا رهبر عزیز ما زنده دارش تو حی سبحانی هدف ماست شرکت مردم پای صندوق دهیم جولانی تا بدانند دشمنان وطن دارد اینجا باعث و بانی وعده ما به پای صندوق است بر گزینیم پاک انسانی تا که شاید گره گشا باشد کشور فرد فرد ایرانی حسین نژاد

بنام خدا خدائیکه دو عالم بی بدیلی نما پیروز این دوره جلیلی جلیلی پیرو خط امام است جلیلی نخبه ای والامقام است جلیلی در عمل پاک و شریف است جلیلی ضد اعمال سخیف است جلیلی حافظ کل نظام است جلیلی یار ما از خاص و عام است الا ای ملت آزاد ایران شما ای حامی خون شهیدان شمایی که به جبهه جان بدادید شما که بهترین ها را نمادید بیایید ما جلیلی بر گزینیم چنانچه پاسدار و اهل دینیم جلیلی داده یک پایش در این راه نسازد حامیان خویش گمراه حقیقت گو حقیقت جو دلیر است جلیلی در عمل مردی خبیر است اگر سکان کشور دست گیرد بمقصد می رساند کس نمیرد مهار این گرانی و تورم جلیلی سازد این خادم بمردم همه با هم جلیلی حسین نژاد

بنام خدا در اول ماه محرم از جهان رفت مردی که مداح حسین ابن علی بود حاجی فرج یک عمر مداحی نمودی اکنون برد از روضه خوانی های خود سود حاجی فرج در کودکی تا نوجوانی با نوحه وزاری شدی اینگونه مسعود روحش شاد یادش گرامی حسین نژاد

بنام خدا با جلیلی کارها آسان شود آنچه میخواهیم جانا آن شود چون جلیلی مرد کار است و عمل روز آدینه الا خیر العمل مردم خوب و فهیم کشورم باشما دارم سخن همسنگرم آنکه پایش داده در راه خدا میشود گردیم از ایشان جدا روی ریل است این قطار کشوری سرعتش را کن زیاد از هر دری کاپتان آن جلیلی هست و بس می دود بیچاره تا آخر نفس روز جمعه یا علی گوی و بیا پای صندوق ای رفیق با وفا حسین نژاد

بنام خدا محمد علی قاسمی آن جوان دریغا چنین زود رفت از جهان غم داغ او تا قیامت شرر بزد بر قلوب همه بستگان نبودم چنین باور از مرگ او در این فصل از عمر گردد خزان همه قوم خویشان سیه پوش شد زداغ فراق رخ این جوان نپندار آسان چنین داغ را کند پیر در آن یک خاندان ولی چاره ای نیست از رفتنش دراین راه راهیست سوی جنان به حمدی نما شاد روحش رفیق زاخلاص حمدی برایش بخوان عرض تسلیت دارم خدمت همه اقوام قاسمی جعفری و بقیه قومان حاج سید ابراهیم حسین نژاد

بنام خدا حیف از گل روی تو محمد که خزان شد رفتی و عزادار غمت پیرو جوان شد راحت شدی از رنج و غم غصه برادر صد حیف گل یاسمن ما که خزان شد روحش شاد و یادش گرامی حسین نژاد

بنام خدا افسوس یکی یکی روند از یاران ماهم برویم جمله از دار جهان این دار جهان به کس نماند ایدوست دنیا چه پلیست از برای همگان ناگه خبر آید که فلانی هم رفت تا وقت نرفته سر نما فکری هان دنیا گذرد محنت دنیا گذرد یک چند صباح میهمانی در آن در گذشت دوست و برادر عزیز اردشیر قاسمی به خانواده و فامیل های وابسته تسلیت عرض می نمایم و از خداوند منان برای شادی روحش علو درجات و برای باز ماندگان صبری جمیل و اجر جزیل خواهانم حاج سید ابراهیم حسین نژاد

بنام خدا به خیر ها بباید آفرین گفت زسوی ما براین دو اهل دین گفت اول حاجی غلام این مرد خیر دگر بهمن سپس بر آن و این گفت خدایی هردو دو تا از بهترینند نه صد بلکه هزاران آفرین گفت ایا حاجی غلام از سوی خالق خدا بهر تو از خلد برین گفت دهد جایت بهشت و جنت و حور به قرآن آن خدایت این چنین گفت . هر آنکس کار خیری می نماید یکی ده تا شنیدم اهل دین گفت دهد مزد تمام داده هایت سید هم شعر چون در ثمین گفت حسین نژاد

بنام خدا خیر گروه اینکه زهم با خبر شویم نه اینکه زود زود زکوره به در شویم در راه پیشرفت و ترقی قلم زنیم نه اینکه بد کنیم و زبد هم بتر شویم زائیده ایم جمله در این خاک دوستان باید به حرف آنکه بود با هنر شویم آنکه بخوانده درس سیاست برادرم در پیشرفت راهی بهر سفر شویم تهران و هرکجا که بدانیم میشود آنجا سفر کنیم زهم با خبر شویم چندیست آب منطقه قطع است ای رفیق فکری برای آب نه اینجا به در شویم لامرد آب سرد گوارا به خانه ها ماهم نشسته وارد این بحث و جر شویم شال و قبا نما و برو تو برادرم سقا صفت بفکر هم و این مقر شویم حسین نژاد