بنام خدا
دارا و ندار هردو تا می نالند
یکی عده از این میانه خوش اقبالند
روی سخنم به سومی می باشد
چون رنج ندیده صاحب اموالند
هر روزه سخن ز بردن شخصی هست
تنها فقرا کمر به شکل دالند
مسئول بیا بفکر فردایت باش
امثال شما هزارها در چالند
فرزند و عیال و قوم خویشان همگی
در اول روزمرگ فکر سالند
یکسال چه بگذرد نسازند یادت
نیمی به عزا نیم دگر خوشحالند
تا هست جهان بکامت این پند بگیر
آنجا همه چیز ما فقط اعمالند
حسین نژاد
بنام خدا
اربعین شه دین سبط پیامبر باشد
در عزا بهر حسین زینب مضطر باشد
آل احمد همگی رخت سیه پوشیده
صاحب بزم و عزا حیدر صفدر باشد
یکطرف آمده جابر به سر قبر حسین
یکطرف جمع عیال شه بی سر باشد
خواهری گر به سر قبر برادر آید
ناله و گریه ایشان دو برابر باشد
دختر فاطمه با خواهرو سجاد حزین
زین مصیبت به خدا دیده اشان تر باشد
حسین نژاد
بنام خدا
بیاد ما و شما چند نفر زدار جهان
برفته است رفیقان خوب ما زمیان
حساب گر که نمایی هزار افزون است
همی بس است مواعظ برای قشر جوان
جوان خوب تو هم روزگار می بر دت
بیا برای خدا یت نماز خویش بخوان
خدای گفته نماز تو رادع فحشاست
نماز مایه آرامش است و خیر کلان
از آن کسیکه که نخواند نماز دوری کن
برای اینکه تو هم سست می کند ایشان
خوشا قدیم و زمان قدیم و دوره پیش
نبود صد به یکی کاهل نماز در آن
به حیرتم ز کسانیکه خویش میدانند
خدای کرده سفارش از آن در قرآن
قبولی همه اعمال بسته بر آن است
قبول حق نشود خیر آن نماز نخوان
نماز و روزه و خمس و زکات حج و جهاد
فروع دین تمامی ماست ای انسان
از ما گفتن
حسین نژاد ۱۴۰۳
بنام خدا
ماه صفر پایان رسیده دوستانم
بیست و نهم از آن زدیده خون روانم
چون سالگرد هشتمین شاه جهان است
در هجر مولایم رضا سینه زنانم
مأمون ملعون کرد مسمومش به انگور
فرمود اینگونه امام انس و جانم
بودی اباصلت همرهش در کاخ مأمون
بشنید ایشلن خود زآن شاه جگر خون
وقتی شنیدی نام انگور ای ابا صلت
دیگر مپرس از من در آنجا هیچ علت
وقتی که دیدی من عبا بر سر کشیدم
آگاه باش کرده است آن ملعون شهیدم
گفتا اباصلت خادم سلطان هشتم
از این کلام شه نمودم دست و پا گم
دیدم امامم آن عبا بر سر کشیده
گفتم چه شد ای عالمی را نور دیده
گفتا ابا صلت درب خانه بند محکم
بنما تو جمع از فرشهای خانه از دم
خواهم غریبانه به غربت جانسپارم
دورم ز اقوام و غریب این دیارم
هرجا غریبی مرد آسان جان سپارد
آرد مرا یاد و زدیده اشکبارد
می گفت فرزندم تقی بابا کجایی
این لحظه از بابای مظلومت جدایی
یک لحظه بگذشت آن مکان دیدم جوانی
آمد به داخل نوجوانی ناگهانی
گفتم جوان دربسته بودم من چگونه
گشتی تووارد اندر اینجا توی خانه
گفتا ابا صلت گو که بابایم کجا هست
من از مدینه آمدم کار خدا هست
رفت داخل آن حجره ای که بود مولا
در بر گرفت راس شریف شاه والا
آنچه وصیت بود از باباش بشنید
غسلش بداد آنجا دلم چون بید لرزید
یارب پسر اندر مدینه باب در طوس
آمد به آنی زد به لبهای پدر بوس
دست پدر بوسید فرزند گرامش
رفت از نظر حیران شدم من از کلامش
فرمود ابا صلت خود نماز او بخوانم
زیرا پس از ایشان امام بر جهانم
قدرت کسی رانیست از حکم خدا وند
خواند نماز حجت حق غیر فرزند
آری امام هشتمین در آخر ماه
ماه صفر رفت از جهان ای اه و صد آه
حسین نژاد
بنام خدا
ماه صفر پایان رسیده دوستانم
بیست و نهم از آن زدیده خون روانم
چون سالگرد هشتمین شاه جهان است
در هجر مولایم رضا سینه زنانم
مأمون ملعون کرد مسمومش به انگور
فرمود اینگونه امام انس و جانم
بودی اباصلت همرهش در کاخ مأمون
بشنید ایشلن خود زآن شاه جگر خون
وقتی شنیدی نام انگور ای ابا صلت
دیگر مپرس از من در آنجا هیچ علت
وقتی که دیدی من عبا بر سر کشیدم
آگاه باش کرده است آن ملعون شهیدم
گفتا اباصلت خادم سلطان هشتم
از این کلام شه نمودم دست و پا گم
دیدم امامم آن عبا بر سر کشیده
گفتم چه شد ای عالمی را نور دیده
گفتا ابا صلت درب خانه بند محکم
بنما تو جمع از فرشهای خانه از دم
خواهم غریبانه به غربت جانسپارم
دورم ز اقوام و غریب این دیارم
هرجا غریبی مرد آسان جان سپارد
آرد مرا یاد و زدیده اشکبارد
می گفت فرزندم تقی بابا کجایی
این لحظه از بابای مظلومت جدایی
یک لحظه بگذشت آن مکان دیدم جوانی
آمد به داخل نوجوانی ناگهانی
گفتم جوان دربسته بودم من چگونه
گشتی تووارد اندر اینجا توی خانه
گفتا ابا صلت گو که بابایم کجا هست
من از مدینه آمدم کار خدا هست
رفت داخل آن حجره ای که بود مولا
در بر گرفت راس شریف شاه والا
آنچه وصیت بود از باباش بشنید
غسلش بداد آنجا دلم چون بید لرزید
یارب پسر اندر مدینه باب در طوس
آمد به آنی زد به لبهای پدر بوس
دست پدر بوسید فرزند گرامش
رفت از نظر حیران شدم من از کلامش
فرمود ابا صلت خود نماز او بخوانم
زیرا پس از او امام بر جهانم
قدرت کسی رانیست از حکم خدا وند
خواند نماز حجت حق غیر فرزند
آری امام هشتمین در آخر ماه
ماه صفر رفت از جهان ای اه و صد آه
حسین نژاد
بنام خدا
گر مسلمی امروز روز امتحان است
غزه دو چشمش سوی مردان جهان است
اما برای غزه کر گردیده دنیا
حامی صهیون یک جهان از این و آن است
از ترس امریکا و اسراییل ملعون
اعراب هم سرهای خود در لاکشان است
از ترس ارباب بزرگ خویش خاموش
گویی فلسطینی نه از اجدادشان است
والله ننگ است ای مسلمانان عالم
صهیون دون قاتل به جمع کودکان است
کودک کشی باب است در غزه برادر
تنها بفکر غزه جمعی مومنان است
آنهم خودش درگیر باشد در گرانی
بیشک بدان این دوره از آخر زمان است
حسین نژاد
بنام خدا
ایکه ناشکری کنی از آنچه داری در جهان
می دهی از کف به آنی گر نمی دانی بدان
این سخن باشد زاقوام گذشته گوش کن
وصف ناشکری بگفتن شاعران خوش زبان
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت گوشمالی می خوری در این جهان
سالها خوردی و پوشیدی و رقصیدی ولی
نشدی یک لحظه از عمرت بفکر آن مکان
آن مکانی که ترا باشد ندارد روشنی
سالها باشی در آن زندان غریب و ناتوان
اینهمه دادت خدا گاهی نرفتی سوی او
با نماز و روزه و خمس و زکاتت ای جوان
فکر کردی دائماً باشی جوان و ماندگار
نه چنین است ای برادر یاد آور دوستان
سوی قبرستان برو تا بنگری آن جایگاه
در کنار هم همه خوابیده از پیرو جوان
بی خبر از هم نپرسد از بغل دستی سئوال
گر بپرسد هم نگوید هیچ چیزی بهر آن
پس جوان شکر خدا بنما که فعلاً سالمی
اینهمه تهمت مزن بر کشور و بر خادمان
گر تو هم بودی چنین اوضاع نمی کردی درست
اینهمه تحریم و تبلیغ زیاد از دشمنان
کشور ما چونکه باشد نام اسلامی بر او
دشمنش باشند در این برهه از خرد کلان
آیه ای باشد به قرآن وصف ماها کرده است
آن خدائیکه به تو باشد چه مادر مهربان
آدمی خواهد نباشد مانعش اندر عمل
هیچکس آزاد باشد او بسان غربیان
لخت و عریان نوشد از مشروب و صد چیز دگر
غافل از اینکه خدا فرموده بد باشد همان
ایخدا این کشور ما را نگهدار از زوال
سالها باشد به دور از مردمانی آنچنان
حسین نژاد
بنام خدا
افسوس که این مرد بزرگ از کف ما رفت
مختار جدا شد زجهان سوی خدا رفت
ای چشم زهجر رخ او اشک بیفشان
چون قائد محبوب از این دار فنا رفت
چاهورز سیه پوش شده از غم مرگش
گویند که آن عامل بر صلح و صفا رفت
روحش شاد و یادش گرامی
عرض تسلیت دارم خدمت بازماندگان مرحوم شادروان مختار قائدی و همه مردمان خوب چاهورز و بستگان و فامیل برای مرحوم علو درجات از خداوند منان خواستارم
حاج سید ابراهیم حسینی نژاد
بنام خدا
هرکه باشی عاقبت روزی زدنیا می روی
دست خالی این سفر را سوی عقبا می روی
تا کنون دیدی کسی همراه خود چیزی برد
نه عزیزم این تو هستی تک و تنها می روی
سهمت از دنیا نمی باشد به جز متری کفن
مالها ماند به دنیا خود به آنجا می روی
بارها بشنیده ای انا الیه راجعون
سر تکان دادی نگفتی خود تو آقا می روی
روی منبر واعظان گفتن کر کردی توگوش
وقت رفتن چون بیاید آه در جا می روی
بی وصیت جان گرفت از تو خدای عالمین
مال و دولت مانده با حسرت از این جا میروی
راستگو خمس و زکات مال خود را داده ای
هیچ میدانی به سوی حی دانا می روی
او اگر پرسد جوابت چیست با حی قدیر
بی نماز و روزه پیش اهل تقوا می روی
هرکسی در گیر کار خویش باشد انمکان
این تو هستی سیدا تو حاج آقا می روی
حسین نژاد
بنام خدا
اهلبیت از سوی خالق وصف گردیده چنین
پاک از رجس و پلیدی خالص از خالص ترین
دور باشند از گنه فکر گنه دور از همه
هم محمد هم علی هم نسل پاک فاطمه
چهارده نورند چون خورشید عالم تابناک
نورشان باشد ز نور خاص رب العالمین
انما در وصف مولایم علی فرموده است
که علی باشد ولی الله به خلقش اجمعین
اشهد آن علیا باشد از حکم خدا
آمده آیه ز قرآن رو بخوان و خود ببین
انما ولیکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلوات و یو تون الزکاه و هم راکعون
حسین نژاد
بنام خدا
سیدی از نسل سادات گرام
احمدی زاده است آن والا مقام
بوالحسن نام گرام او بدی
احمدی زاده به شهرت خوش مرام
باب او عبدالعلی احمدی
سید السادات از نسل امام
آبشولی جایگاه جد و باب
مادرش حقایقی بر او سلام
آیت الله هست جد مادری
چاه شرف را مومنان بوده امام
نام ایشان از امام دومین
خلق و خویش همچه آن در انام
حال که گفتم بیا یادش نما
سوره حمدی بخوان ختم کلام
الفاتحه مع الصلوات
حاج سید ابراهیم حسین نژاد خیرگو
بنام خدا
جنگ اسلام است با کفر جهانی در جهان
ای مسلمانان عالم عالمان این زمان
جنگ آمریکا و دیگر نوچه اش صهیون دون
باید از هرجا بپا خیزیم جنگ این و آن
بی مروت مردم مظلوم را کشتار کرد
او به لبنان و فلسطین مردم و مستضعفان
حال هم بیجر کشی کرده یهودی لعین
با هکر هایش نموده منفجر بیجر چنان
حسین نژاد
بنام خدا
چهل روز بگذشت نیمای من
خزان زد عزیزم چه گل در چمن
خدا حافظ ای نور چشمان ما
نبیینیم دیگر ترا در وطن
محمد چرا زود رفتی پسر
چه دیدی عزیزم به من گو سخن
جهان ترک کردی روی آخرت
برو گر چه بودی مرا جان به تن
پدر بعد تو گریه اش مونس است
عزیزم گلم یاس خوش بوی من
ولی این بدان وقت رفتن نبود
جوان مرگ رفتن زدار محن
برو نزد شاه شهیدان بگو
زدم سینه بهرت به هر انجمن
کنون دستم ای شاه عالم بگیر
شفاعت مرا کن بوجه حسن
که بودم محب علی اکبرت
جوانی به تن شد نصیبم کفن
روحش شاد و یادش گرامی
حسین نژاد عرض تسلیت ویژه دارم خدمت بازماندگان نیما علی پور
بنام خدا
آمریکا تا قیامت دشمن ماهست نیست
چه کسی کشته سلیمانی برهمن هست نیست
کرده خود اقرار ما کشتیم سردار شما
خود بگو ایشان برادر بر تو و من هست نیست
وای بر حال کسی پیشی بگیرد بر علی
این چنین حرفی به قیمت مثل ارزن هست نیست
آمریکای جنایتکار هرجا رفته است
خون انسان ها تمامی را بگردن هست نیست
صهیون بی حیا کشتار بی حد می کند
در فلسطین حامیش بایدن کودن هست نیست
کشور لیبی در آورده زپا این بی حیا
مصر و سوریه عراق و ضد افغان هست نیست
ای رئیس کشور اسلامی ما گوش کن
تازه کاری گفتنت گفتار احسن هست نیست
حسین نژاد
بنام خدا
روزی که خدا آدم و حوا بسرشت
جاداد به هردو از سر لطف بهشت
یعنی که بشر مکانت اینجاست بدان
نزدیک مشو درخت ممنوعه و زشت
شیطان زحسادتی که بر آدم داشت
با وسوسه داغ بر دل آدم هشت
گفتا که بخور درخت جاوید است این
از بهر شما نگفته خلاق مبین
دانای از آنم و شما می گویم
گر این نخورید روید بر روی زمین
آنجا قسم دروغ خوردی شیطان
آدم بفریفت خورد یک ذره از آن
بیرون بشد از بدن لباس ایشان
فرمود خدای عالم ای آدم هان
باید بروی برون تو از باغ جنان
جای تو و همسرت زمین می باشد
باید بروی از این مکان سوی جهان
این را که شنید گریه سرداد پدر
هم گریه نمود و هم زدند هردو به سر
یارب زچه ما برون نمودی ز جنان
جرم گنه ام چه بود فرمای عیان
فرمود خلاف امر ما بنمودی
خوردی و نبردی از خوراکت سودی
گفتم که مشو به حرف شیطان پلید
با وسوسه اش ترا به این ورطه کشید
خوردید از آن درخت ممنوعه چرا
الحال برو زمین که نام است ثری
این بود که ما شدیم ساکن به زمین
صد لعن بیا نما به شیطان لعین
حسین نژاد
بنام خدا
حزب صهیون دشمن اسلام و قرآن است و بس
بیحا نتانیاهو نسل شیطان است و بس
این دراکولای قرن ما نخواهد سیر شد
عاشق خون خوردن از هرچه مسلمان است و بس
رادئی هم نیست تا باشد جلودار خبیث
می کشد چون عاشق کشتار نسوان است و بس
کودک و پیر و جوان معنا ندارد پیش او
بوئی از انسان نبرده گرگ حیوان است و بس
خانه و کاشانه مردم خراب از دست اوست
آمریکا حامیش در هرچه میدان است و بس
واقعا باید بگویم او سگ زنجیری است
سک هزاران بار برتر زین نه انسان است و بس
از فلسطین نیست باقی خانه و کاشانه ای
نوبت بعدی او در جنگ لبنان است و بس
می رسد هرچه بخواهد از سلاح آمریکا
تا بن دندان مسلح در پی آن است و بس
آن زنی که آمده گردد رئیس آمریکا
گوئیا او هم بعالم حزب ایشان است و بس
سیدا در اول صبحی دعا کن گو بیا
مهدی زهرا فقط ناجی به انسان است و بس
حسین نژاد ۱/۷/۱۴۰۳
بنام خدا
غزه در خون دست پامیزد گروهی کف زنان
شاد از این که کشند از کودک و پیرو جوان
نوبت لبنان رسیده باز اینها هلهله
می کنند گویا نمی باشند انسان در جهان
باز شد دست یهود از کشتن مردان مرد
شیعه های حضرت مولا امیر مومنان
وای بر حال کسانیکه به ضد مسلمین
ذره ای دل خوش نماید اوست از جنس بدان
حسین نژاد
بنام خدا
شنیدم این سخن از هاتفی دوش
توان داری به کار خیر می کوش
بده ده قرض بر خلاق عالم
بگیر از او صد ای فرزند آدم
تجارت واقعا این است عاقل
نه انکه رفت خالی دست در گل
چه سودی بهتر از این قرض باشد
کلام حق جهان را فرض باشد
تو که داری به دنیا مال ایدوست
بده قرض بر خدا این کار نیکوست
نمازی داد آنچه داشت از مال
به جنت رخت بر بستی سبک بال
کسی از مال دنیایی نبرده
فقط سهمش همان بوده که خورده
بقیه بهر وارث ترک کرده
بوقت مرگ هم با درد مرده
بخوان من یقرض الله را به قرآن
اگر داری قبول هستی مسلمان
رسد این قرض در دست خداوند
زنی فردا به کار خویش لبخند
که جای تو بهشت جاودان است
خدای مهربانت میزبان است
چرا انسان شده وابسته بر مال
فقط با مال دنیائی است خوشحال
آیا انسان بفکر آخرت باش
که در فردا نگویی کاش ای کاش
نکردم توشع بهر خویش زین مال
پس از مرگم گروهی کرد خوشحال
برای شوی زن فرزند و دختر
نهادم مال و خود رفتم از این در
بیا تا وقت داری فکر خود باش
که گر مردی کشند دست از سر جاش
حسین نژاد
بنام خدا
وای بر حال رئیس کشوری
مثل این خود را برد زیر سئوال
نه سیاسی باشد و نه مرد جنگ
روبروی شیر بازد چون شغال
در همین لحظه که میگوید سخن
شیعه در لبنان دارندی قنال
حزب صهیون می کشد از شیعیان
آمریکا می دهد اورا زمال
آمریکا در کجا بنهاده پا
که رسیده آن مکان مال و منال
لیبی آنگونه عراق آنگونه شد
تو نمی بینی مگر از این روال
گر سلاح از تو بگیرند این مکان
بدتر از سوریه باشی در زوال
جه کسی گفته بگویی این سخن
نفی کردی از چه حکم ذالجلال
از یهود و با نصارا گفته است
که نباشند دوست مارا زین روال
چشمت افتاده به کاخ شیشه ای
باختی خود را وما کردی بلال
حسین نژاد
بنام خدا
ایدوست امام خویشتن را دریاب
این جان تمام ما به تن را در باب
والله امام عصر دارد فریاد
گر یاور رهبری وطن را در یاب
در غزه و لبنان به خون غوطه ورند
این مردم غرق در محن را دریاب
در خط مقدمند و یار اسلام
آن مردم خوب و بیکفن را دریاب
با کفر جهانیند در جنگ و نبرد
شیران به جنگ تن به تن را در یاب
دیدم که جوانکی به خالق میگفت
یارب زکرم مادر من را دریاب
بی خانه و کاشانه مکن آواره
این مردم خوب و خوش سخن را دریاب
حسین نژاد
بنام خدا
سید حسن آماده ما ایرانیانیم
آماده از بهر نبرد با دشمنانیم
گر رهبری لب تر نماید ما تمامی
چون سیل بهر غرق این دشمن روانیم
صهیون بداند آخر عمرش رسیده
بار دگر آنها سر جاشان نشانیم
حزب خدا پیروز هر جنگ و نبرد است
ایرانی هستیم و همان شیر یلانیم
دیگر یمن با سوریه اعلام کردند
ما با عراق از هر طریقی یارتانیم
دنیای کفر حامی صهیون لعین است
ما هم خدا داریم به امر او روانیم
یارب خودت سید حسن پیروز فرما
لبنان اجازه گر دهد در آن مکانیم
حسین نژاد
بنام خدا
در هفته دفاع مقدس کسی نگفت
رزمندگان جنگ چطور است حالتان
زیرا که جنگ رفته و صلح است در جهان
دیگر نیاز نیست بگیریم سراغتان
پیری رسیده بر همه رزمندگان دگر
دروقت مرگ سر بزنند بر مزارتان
مرده پرست عده ای از ما در این جهان
ای خوش به حال مرده که آیند جوارشان
دلتنگ دوستان قدیمیم ای خدا
خود همتی نما که بپرسیم حالشان
حسین نژاد
بنام خدا
ما برای لقمه نانی روز تا شب می دویم
عده ای راحت برند از مال مردم این چنین
وای بر حال چنین مسئول در این آب و خاک
وای بر ما و چنین مسئول در این سر زمین
حرف از میلیاردها پول کلان و سکه هست
حیرتم اینجاست ضربه می خورد دین مبین
می کنند دزدی بنام دین آئین این گروه
یقه بسته ریش رنگی پینه پیشانی زکین
اولا باید که دولت بر سر دارش برد
یا که انگشتان آنها قطع گردد طبق دین
حسین نژاد
بنام خدا
امروز جهان پر از فساد است بدان
در دست گروه کج نهاد است بدان
حزبی است بنام حزب صهیون لعین
تنها ره رفتنش جهاد است بدان
این حرف خدا به قاتلوهم فرمود
فرمان خدا مرا به یاد است بدان
در جنگ بنی قریظه این قوم یهود
این قوم تمام حزب باد است بدان
حسین نژاد
بنام خدا
ای مسلمین امروز روز امتحان است
روز نبرد ما در این آخر زمان است
یکسال باشد غزه زیر بمب دشمن
الحال هم لبنان به جنگ کافران است
سهم شما ها اندر این برهه چه باشد
فریاد یا للمسلمین از این و آن است
اعراب می بینند این غوغا خموشند
گویا طرفدار یهود از این میان است
از پا درآمد غزه و کشتند آنان
آتش به قلب مردم از پیرو جوان است
گویا نمی ترسید از روز قیامت
فردا خدا شاکی به جمع بز دلان است
قرآن صراحت گفته این آیه بخوانش
وصف یهود و هم نصارا در میان است
فرموده ذات حق شمارا دشمن هستند
قوم یهودی با نصارا مهربان است
ای مسلمین وقت نبرد و جنگ باشد
این امتحانی بهر ما در واپسین است
یاری کنید از غزه و لبنان نترسید
زیرا خدا با ما جمیع مسلمین است
ان تنصرالله ینصروکم را بخوانید
والله مژده از خداوند مبین است
دست دعا سوی خدا گویید یارب
مارا حمایت کن دعای ما همین است
دیگر به غزه خانه و کاشانه ای نیست
آواره جمعی مردم این سرزمین است
حسین نژاد ۷/۷/۱۴۰۳