eitaa logo
نماز اول وقت بخوانیم
3.8هزار دنبال‌کننده
90 عکس
1هزار ویدیو
216 فایل
مرتضی رحیمیان محقق مرکز تخصصی نماز @namazmt بانوی باحیا @banoy_ba_haya دعوت به نماز @d_b_namaz سخنرانی‌کوتاه نمازی @sokhanrani_namaz ذکرهای نماز @navb111 محتوای نماز @navb112 شهید رئیسی (بصیرتی) @shahid_reisii عناوین کانال eitaa.com/navb110/7162
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
امیرالمؤمنین در قرآن 57 ؛ هارون امت اسلام 3.mp3
1.89M
امیرالمؤمنین در قرآن 57 ؛ هارون امت اسلام 3 https://eitaa.com/joinchat/2692940340C97cb7e742d
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
۵۷ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز. جلسه پنجاه و هفتم است که آیات فضیلت امیرالمؤمنین را تقدیم شما می‌کنم. در جلسه قبل بیان شد که پیامبر اکرم قبل از عزیمت به جنگ تبوک «حدیث منزلتِ» علی بن ابیطالب علیه السلام را‌ ، بیان فرمودند. جنگ تبوک در سال نهم هجرت اتفاق افتاد. به پیامبر اکرم خبر رسید که امپراطوری روم‌ ، آماده حمله به مسلمان‌ها شده است. چند تا چیز سبب شد که این جنگ‌ ، جنگ حساس و سختی بشود ؛ اول اینکه مسافت این جنگ طولانی بود‌ ، از مدینه تا تبوک ۶۱۰ کیلومتر راه است. دوم اینکه تابستان بود هوا به شدت گرم بود و زمان برداشت محصول بود‌ ، که خیلی از مسلمان‌ها دوست داشتند در مدینه بمانند و به کار کشاورزی بپردازند. سوم اینکه آن سال‌ ، سال خشکسالی بود و از لحاظ آذوقه مسلمان‌ها در سختی شدید بودند. چهارم اینکه پیامبر اکرم متوجه شده بودند تعدادی از منافقان نقشه کشیدند که وقتی پیامبر اکرم همراه با مسلمان‌ها از مدینه خارج می‌شوند و فاصله می‌گیرند در شهر مدینه کودتا کنند و حکومت اسلامی را از بین ببرند و خودشان حکومت را به دست بگیرند. پنجمین علت تعداد زیاد سپاه دشمن بود که ۳۰ هزار نفر بودند. و نکته آخر اینکه تبوک قلعه‌های بلند و محکمی داشت که حمله به آن قلعه‌ها را سخت می‌کرد مثل قلعه‌های خیبر که در سال هفتم هجرت مسلمان‌ها برای فتح آن خیلی سختی و زحمت کشیدند و حمله به قلعه برای آنها کار آسانی نبود. پیامبر عزیزمان صلی الله علیه و آله تصمیم گرفتند کسی را در مدینه به جای خودشان بنشانند که مدیر و مدبّر باشد و قدرت سیاسی و نظامی داشته باشد‌ ، منافقین از او حساب ببرند و جرأتِ کودتا نداشته باشند. به همین خاطر به علی بن ابیطالب علیه السلام که در تمام جنگ‌ها همراه پیامبر بود و علمدارِ سپاه اسلام هم بودند فرمودند : یا علی تو در شهر مدینه بمان و مدیریت شهر را انجام بده. منافقین وقتی دیدند که با وجود علی بن ابیطالب نقشه‌های آنها نقش بر آب می‌شود‌ ، در سطحِ شهر شایعه کردند که پیامبر اکرم ، علی بن ابیطالب علیهما السلام را دوست نداشته و از دست او خشمگین شده‌ ، به همین خاطر او را به جنگ همراه با خودش نبرده ! همان‌طور که پیامبر اکرم در جنگ «حَمراءُ الاسد» از دست تعدادی از مسلمان‌ها خشمگین شد و اجازه جنگ به آنها نداد. امیرالمؤمنین وقتی دیدند اوضاع سیاسی شهر این جوری آشفته شده به بیرون از شهر جایی که پیامبر اکرم حاضر بودند آمدند و فرمودند : یا رسول الله! مردم پشت سر من چنین حرفی را می‌زنند!. پیامبر اکرم در جواب ایشان فرمودند : «أمَا تَرْضَى أنْ تَكُونَ مِنِّی بمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِن مُوسَى اِلّا أنَّهُ لانَبیَّ بَعدی» ای علی آیا دوست نداری جایگاه تو نسبت به من مانند جایگاه هارون نسبت به موسی باشد؟! غیر از آنکه حضرت هارون پیامبر بود و تو پیامبر نیستی! یعنی همان‌گونه که وقتی حضرت موسی به کوه طور رفت و هارون جانشین او در شهر شد و تمام وظایف او را انجام می‌داد‌ ، وقتی من هم به جنگ تبوک می‌روم تو در شهر می‌مانی و تمام وظایف من را انجام می‌دهی. برای اینکه ریشه این شبهه خشکیده بشود پیامبر اکرم فرمودند : من تو را مانند یکی از جنگجویان جنگِ تبوک حساب می‌کنم و هر چقدر غنیمت نصیب ما بشود تو را هم در این غنائم شریک می‌کنم.
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
امیرالمؤمنین در قرآن 58 ؛ خانه علی و فاطمه.mp3
1.86M
امیرالمؤمنین در قرآن 58 ؛ خانه علی و فاطمه https://eitaa.com/joinchat/2692940340C97cb7e742d
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
۵۸ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز. جلسه پنجاه و هشتم است که آیات فضیلت امیرالمؤمنین را تقدیم شما می‌کنم. در قرآن کریم خداوند متعال برای سه خانه‌ ، ارزش ویژه‌ای قائل شد و باشکوه و احترام از آن خانه یاد کرد. یک. خانه خودش یعنی مساجد «اِنَّ بُیوتِی فِی الْأَرْضِ اَلْمَسَاجِدُ» و فرمودند : ای مومنان! هنگامی که می‌خواهید وارد مسجد بشوید‌ ، لباس زیبا و تمیز بپوشید ؛ خودتان را آراسته کنید «خُذُوا زِینَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِد» چون به مهمانی من آمده‌اید و واردِ خانه من شده‌اید. دو. خانه پیامبر اکرم‌ ، که خداوند به مؤمنان دستور می‌دهد که : «لا تَدْخُلُوا بُیوتَ النَّبِی إِلَّا أَنْ یؤْذَنَ لَكُمْ» وارد خانه پیامبر نشوید‌ ، مگر آنکه قبلش اجازه بگیرید. و در آیه ۳ سوره حُجرات فرمودند ای مسلمان‌ها در کنار خانه پیامبر‌ ، داد نزنید‌ ، صدایتان را بلند نکنید‌ ، چون فریاد زدن شما در کنار خانه پیامبر‌ ، حُرمت و احترام این خانه را کم می‌کند و بی‌احترامی به پیامبر اکرم محسوب می‌شود. سه. در آیه ۳۵ و ۳۶ سوره نور آمده است که «اَللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ» خدا نور آسمان‌ها و زمین است و نور خداوند متعال در خانه‌هایی قرار دارد که اعضای آن خانه ها بلندی مقام دارند. خیلی محترم هستند و شکوه دارند در نزد خداوند متعال و همیشه به یاد خدا هستند‌ و نام خدا را با احترام می‌برند «فِی بُیوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ» شیعه از امامان معصوم و اهل سنت از اَنس بنِ مالک و بُریده نقل می‌کند‌ ، که وقتی آیه «فِی بُیوتٍ أَذِنَ اللَّهُ» نازل شد‌ ، برای مردم سؤال شد که این خانه‌ها خانه‌ چه کسانی است؟ پیامبر عزیزمان صلی الله علیه و آله فرمودند : خانه پیامبران! ابوبکر سؤال پرسید : «هذا البَیتُ مِنْها لَبَیتُ عَلىّ وَ فاطِمَةَ ؟» آیا خانه علی و فاطمه هم جز همان خانه‌ها است؟ پیامبر اکرم فرمودند : از برترین آن خانه‌ها است ! یعنی خانه علی و فاطمه‌ ، خانه من پیامبر است و اینکه گفتم خانه پیامبران آن خانه‌های باشکوه و با احترام است یعنی خانه علی و فاطمه هم جزء همان خانه‌ها است. در روایات آمده که وقتی «آیه تطهیر» نازل شد که «إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَیتِ» پیامبر اکرم ، علی بن ابیطالب‌ ، فاطمه‌ ، حسن و حسین علیهم السلام را زیر عبا جمع کردند و فرمودند : «اَللّهُمَّ هؤُلاءِ أهلُ بَیتی» خدایا این‌ها اهل بیت من هستند که تو اراده کردی آنها را پاک نگه داری. جبرئیل از خداوند درخواست کرد که آیا می‌شود من بروم جز اهل بیت باشم و خادم خانه آنها بشوم؟ خداوند هم دعای او را مستجاب کرد. پیامبر عزیزمان صلی الله علیه و آله فرمودند : «فَجَبْرَائِیلُ مِنْ أَهْلِ الْبَیتِ وَ إِنَّهُ لَخَادِمُنَا» جبرئیل جز ما اهل بیت شد و خادم خانه ما شد یعنی خادم خانه من و خانه علی بن ابیطالب. جبرئیل‌ ، میکائیل و فرشتگانِ رحمت مدام بر خانه علی بن ابیطالب علیه السلام وارد می‌شدند و جبرئیل بدون اجازه وارد نمی‌شد. بنابراین آن خانه باشکوهی که در قرآن از آن یاد شده و خداوند اجازه رفعت مقام به اهل آن خانه داده‌ ، خانه علی بن ابیطالب است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو ویژگی مهم جایزه که آن را برای نوجوانان مسجدی جذاب می‌کند
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
امیرالمؤمنین در قرآن 59 ؛ خانه علی و فاطمه 2.mp3
1.65M
امیرالمؤمنین در قرآن 59 ؛ خانه علی و فاطمه 2 https://eitaa.com/joinchat/2692940340C97cb7e742d
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
۵۹ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز. جلسه پنجاه و نهم است که توفیق پیدا کردیم درباره آیات فضیلت امیرالمؤمنین صحبت کنیم. خداوند متعال در قرآن کریم‌ ، چهار حوزه تبلیغی برای پیامبرش قرار داد : یک. اهل خانه. در آیه ۱۳۲ سوره طاها فرمودند «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» اهل خانه‌ات را به نماز دستور بده. دو. فامیل و خویشان. قرآن می‌فرماید «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» خانواده خودت را از مخالفت با خداوند بترسان‌ ، که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرزندان عبدالمُطّلب را به خانه خودش دعوت کرد‌ ، میهانی داد و آنها را از مخالفتِ با خدا ترساند. سه. اهل مکه و اطراف مکه. خداوند می‌فرماید : ما قرآن را برای تونازل کردیم «لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَىٰ وَ مَنْ حَوْلَهَا» تا اهل مکه و اطراف مکه را از مخالفت با خدا بترسان. چهار. تمام مردم جهان. قرآن می‌فرماید : «وَ مَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ» ما تو را برای تمام مردم روی کره زمین‌ ، زن باشد یا مرد‌ ، پیر باشد یا جوان‌ ، سیاه باشد یا سفید‌ ، عرب باشد یا عجم‌ ، فرستادیم. وقتی آیه «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ» نازل شد‌ ، مُفسران شیعه و مُفسران اهل سنت مثلِ سیوطی و فخرِ رازی نوشته اند که تا مدت‌ها پیامبر اکرم هنگام نمازهای پنجگانه در مقابل خانه علی بن ابیطالب علیه السلام قرار می‌گرفت و به اهل خانه سلام می‌کرد و می‌فرمود : «اَلصَّلاة اَلصّلاة» نماز! نماز! «اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا» خداوند متعال اراده کرده تا شما را از هرگونه زشتی‌ ، خطا و پلیدی دور نگه دارد. با توجه به اینکه آقا امیرالمؤمنین و فاطمه زهراء علیهما السلام اهل اقامه نمازِ اول وقتِ با حضور قلب بودند‌ ، چرا پیامبر خدا آنها را مُدام سفارش به نماز می‌کرد؟ سه تا دلیل را می‌خواهم خدمت‌تان بیان کنم : یک. یک قاعده تفسیری داریم که می‌گوید «نَزَلَ الْقُرْآنُ بِإِیاكِ أَعْنِی وَ اسْمَعِی یا جَارَةُ» قرآن بر این شیوه نازل شده که به در می‌گوید تا دیوار بشنود! وقتی پیامبر اکرم روزانه پنج بار سفارش نماز به خانواده خودش می‌کند یعنی ای مسلمان‌ها! شما هم اهل نماز بشوید‌ ، شما هم مراقبت بر نماز داشته باشید. دو. وقتی پیامبر خدا خانواده خودش ـ یعنی دختر‌ ، داماد و فرزندان خودش ـ را دعوت به نماز می‌کند‌ ، مردم هم یاد بگیرند عروس و داماد و دختر و پسر خودشان را دعوت به نماز بکند. سه. پیامبر عزیزمان صلی الله علیه و آله به مدت شش ماه یا نُه ماه این کار را انجام می‌دادند تا برای مردم مَلکه بشود‌ ، یادآور بشود و در ذهنها حک بشود که اهل بیتِ من طبق این آیه علی‌ ، فاطمه‌ ، حسن و حسین علیهم السلام هستند‌ ، که خداوند اراده کرده آنها را از همه خطاها پاک نگه دارد. بنابراین بعد از من مراقبت کنید از اهل بیت من و پیرو آنها باشید. پس پیام آیه «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ» است که اهل بیتِ من‌ ، همان اهلِ خانه علی بن ابیطالب علیه السلام هست.
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
امیرالمؤمنین در قرآن 60 ؛ حسنه و سیئه 1.mp3
1.38M
امیرالمؤمنین در قرآن 60 ؛ حسنه و سیئه 1 https://eitaa.com/joinchat/2692940340C97cb7e742d
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
۶۰ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز. جلسه شصتم است که آیات فضیلت امیرالمؤمنین را تقدیم شما می‌کنم. در آیه ۸۹ سوره نمل خداوند متعال می‌فرماید «مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ یوْمَئِذٍ آمِنُونَ» کسی که در روز قیامت حسنه و خوبی را همراه با خودش داشته باشد‌ ، خداوند بهتر از آن را به او عطا می‌کند و او‌ ، از هراس و هول و وحشتِ روز قیامت در امان خواهد بود. حالا سؤال این است که آن «حَسَنة‌» که انسانها باید با خودشان داشته باشند چه چیزی است؟ برخی از مُفسران فرمودند منظور توحید است. یعنی «لا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» را قبول داشته باشد و نبوت‌ ، یعنی «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه» که البته این‌ها هم درست است ولی برای اینکه به جواب دقیق برسیم باید این حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را خدمت شما نقل کنیم. چون بعضی‌ها اظهار اسلام می‌کنند ولی اسلامِ آنها حقیقی نیست و تقلبی است! پیامبر به امیرالمؤمنین فرمودند : در روز قیامت که می‌شود خداوند من و تو اهل بیتمان و دوستداران‌مان را‌ محشور می‌کند‌ ، در حالی که آنها را می‌پوشاند. ولی بدکاران همه عریان هستند «یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ وَ اللَّهِ آمِنُونَ» به خدا قسم پیروان تویِ علی هستند که خداوند آنها را از وحشت و جزع و فزعِ روز قیامت محفوظ نگه می‌دارد. پس طبقِ حدیث پیامبر عزیزمان‌ ، منظور از «حسنه» در اینجا پیروی از علی بن ابیطالب علیه السلام است. عَبداللّه پسر عُمر بنِ الخَطاب نقل می‌کند که من از پیامبر خدا شنیدم‌ ، هرکس علی را دوست داشته باشد «أَظَلَّهُ اللَّهُ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ مَعَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِین» در روز قیامت که همه مردم ترسان هستند و از عاقبت خودشان هراسان هستند‌ ، خدا دوست علی بن ابیطالب علیه السلام را در سایه عرش خودش در جایگاه ویژه قرار می‌دهد. همراه با صدیقین‌ ، شهدا و صالحین مثل حضرت یوسف ، حضرت ابوالفضل و سلمان فارسی علیهم السلام. بنابراین منظور از «حسنه» در این آیه‌ ، علاوه بر توحید و نبوت‌ ، دوستی و محبت علی بن ابیطالب علیه السلام است. توحید که «لا إِلَهَ إِلَّا اللَّه» است * اسلامِ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّه» است با این دو سخن کسی به جایی نرسد * گر بی‌خبر از «عَلَى وَلِی اللَّه‏» است
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
امیرالمؤمنین در قرآن 61 ؛ حسنه و سیئه 2.mp3
1.51M
امیرالمؤمنین در قرآن 61 ؛ حسنه و سیئه 2 https://eitaa.com/joinchat/2692940340C97cb7e742d
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
۶۱ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز. جلسه شصت و یکم است که آیات فضیلت امیرالمؤمنین را تقدیم‌تان می‌کنم. در جلسه قبل بیان شد که در آیه ۸۹ سوره نمل خداوند متعال می‌فرماید هر کسی «حَسَنه» را همراه با خودش داشته باشد‌ ، ما او را وارد بهشت می‌کنیم که منظور از این «حَسَنه» دوستی و محبت علی بن ابیطالب علیه السلام بود. در آیه بعد‌ ، خداوند می‌فرماید : «مَنْ جاءَ بِالسَّیئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ» هر کسی سیئه را با خودش داشته باشد‌ ، ما او را با صورت‌ ، به صورت واژگون‌ ، در آتشِ جهنّم می‌اندازیم. منظور از «سَیّئَه» در این آیه چیست که اگر کسی همراه با خودش داشته باشد خدا بقیه خوبی‌های او را نادیده می‌گیرد؟ حتماً توجه دارید که برخی از گناهان خطِ قرمز خداوند هستند. مثلاً خداوند متعال به ابلیس دستور داد که بر حضرت آدم سجده کند او سجده نکرد‌ و سرکشی کرد‌ و از این کار زشت ، توبه هم نکرد. این سبب شد‌ خداوند شش هزار سال عبادت او را نادیده بگیرد و همه عبادتش نابود بشود. خود امیرالمؤمنین به یکی از یارانش فرمودند آیا می‌دانی منظور از «حَسَنه» و «سَیّئَه» در این آیات چیست؟ او گفت : نه نمی‌دانم ! حضرت فرمودند : «اَلْحَسَنةُ حُبُّنا وَ السَّیئَةُ بُغْضُنا» آن «حَسَنه» ‌ ، محبت و دوستی من و بقیه اهل بیت من است و آن «سَیّئَه» ‌ ، دشمنی و نفرت از من و بقیه اهل بیت است که اگر کسی آن نفرت را با خودش داشته باشد‌ ، طبقِ این آیه شریفه خداوند تمام خوبی‌های او را نادیده می‌گیرد و او را با صورت در آتش جهنّم می‌اندازد. چندین نفر از علمای اهل سنت مثل حاکم حسکانی‌ ، این روایت را نقل کردند که جابر بن عبدالله انصاری فرمود : من از پیامبر خدا شنیدم که به علی بن ابیطالب علیه السلام فرمودند : اگر امت من آن قدر روزه بگیرند‌ ، «حَتَّى صَارُوا كَالْأَوْتَاد» مانند میخ بشوند و آنقدر نماز بخوانند «حَتَّى صَارُوا كَالْحَنَایا» قد آنها مانند کمان خمیده بشود اما محبت و دوستی تو را نداشته باشند و با تو دشمنی و بغض داشته باشند‌ ، خداوند به نماز و روزه آنها توجهی نمی‌کند و آنها را با صورت در آتش جهنّم می‌اندازد. عبادت‌ ، بی تولای علی هیچ * نوای عشق‌ ، بی نای علی هیچ اگر عمر دو صد نوحت ببخشند * تمام عمر‌ ، منهایِ علی هیچ بنابراین کلید خوشنودی خدا و بهشت‌ ، دوستی علی بن ابیطالب علیه السلام است و کلیدِ خشم خدا و جهنّم ، بغض و کینه علی بن ابیطالب است.
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
امیرالمؤمنین در قرآن 62 ؛ جنگ خندق 1.mp3
1.54M
امیرالمؤمنین در قرآن 62 ؛ جنگ خندق 1 https://eitaa.com/joinchat/2692940340C97cb7e742d
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
۶۲ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز. جلسه شصت و دوم است که آیات فضیلت امیرالمؤمنین را تقدیم‌تان می‌کنم. قبل از بیان آیه جدید باید یک داستانی را با هم مرور کنیم. نیروهای اطلاعاتی پیامبر در سال پنجم هجرت خبر آوردند که بزرگان سه قبیله «بنی نَضیر» و «بنی قُریظه» و «بنی وائل» از یهودیان همراه با مشرکان مکه که دست به دست هم دادند برای حمله کردن به مدینه. مشرکان مکه طایفه قریش به سرکردگی ابوسفیان و طایفه کِنانه‌ ، بنی اسد‌ ، بنی سُلیم‌ ، بنی قَطَفان و... بودند و ده هزار جنگجو را آماده کرده بودند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مسلمان‌ها را داخل مسجد جمع کردند و برای شیوه مبارزه از آنها مشورت گرفتند. سلمان فارسی گفت ما در ایران وقتی در چنین بحرانی قرار می‌گیریم ، اطراف شهر را خندق می‌کنیم. پیامبر‌ ، نظرِ سلمان را پذیرفت. ده هزار مسلمان مسافت بیش از پنج کیلومتر را خَندق کندند. عرض خَندق‌ به اندازه‌ای بود که یک اسب سوار با اسبش نتواند از روی خَندق بپرد. پیامبر عزیزمان بین مکه و مدینه نیروهای اطلاعاتی و نظامی گذاشت تا منافقانِ مدینه نقشه پیامبر را به گوش مشرکان نرسانند. وقتی ده هزار لشکر پشت خندق رسیدند تازه فهمیدند که پیامبر چه نقشه‌ای برای آنها کشیده! مدت محاصره مدینه را بین بیست تا سی روز نوشتند. «عَمرو بنِ عَبدود» همراه با چهار نفر جنگجوی دیگر مسیر خندق را بررسی کردند‌ ، جایی که عرض خندق کمتر از همه بود‌ ، انتخاب کردند و با مهارت بالا با اسب خودشان از روی خندق پریدند و در مقابل مسلمان‌ها قرار گرفتند‌ تا مسلمان‌ها را مشغول کنند و مشرکان دیگر بتوانند از راه‌هایی که روی خَندق بود و تنها یک نفر از روی آن راه می‌توانست حرکت کند کم کم خودشان را به این طرف خَندق برسانند و برای جنگ با مسلمان‌ها آماده شوند. تعداد و عظمت نیروهای دشمن سبب شده بود برخی از مسلمان‌ها توی دلشان خالی شود‌. قرآن می‌فرماید : موقعی که چشم‌ها خیره مانده بود و جان‌ها به گلو رسیده بود‌ ، برخی از مسلمان‌ها احساس می‌کردند که همین الان هست که قتلِ عام بشوند و دختر و همسر آنها به اسارتِ دشمن برود. منافقان هم از این موقعیت سوء استفاده کردند و گفتند : «ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً» وعده یاری و پیروزی که خدا و پیامبر به ما داده بود جز نیرنگ‌ ، حقّه و فریب چیز دیگری نبود! بقیه داستان را در جلسه آینده برایتان بیان می‌کنم.
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
امیرالمؤمنین در قرآن 63 ؛ جنگ خندق 2.mp3
2.32M
امیرالمؤمنین در قرآن 63 ؛ جنگ خندق 2 https://eitaa.com/joinchat/2692940340C97cb7e742d
هدایت شده از امیرالمؤمنین در قرآن
۶۳ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم سلام به شما معلم عزیز. جلسه شصت و سوم است که آیات فضیلت امیرالمؤمنین در قرآن را تقدیم‌تان می‌کنم. در جلسه قبل بیان شد که «عَمرو بنِ عَبدود» به همراه چهار نفر دیگر از روی خَندق پریدند. مشهور بود که «عَمرو» قدرت و شجاعت هزار رزمنده جنگجو را دارد به همین خاطر خیلی‌ها از او می‌ترسیدند. او روبروی سپاه اسلام قرار گرفت و مُدام فریاد می‌زد «هَل مِن مُبارِز؟» آیا کسی هست با من بجنگد؟ همه مسلمان‌ها سکوت کرده بودند و به نقل واقدی در کتاب مغازی‌اش «كَأَنَّ عَلَى رؤُوسِهِمُ الطَّیر» گویا یک کبوتری بر روی سر مسلمان‌ها قرار گرفته بود و آنها مأموریت داشتند تا سرشان را تکان ندهند تا کبوتر فرار نکند. همه سکوت کردند و همه‌ی سرها پایین بود! عَمرو فریاد زد : «وَ لَقَدْ بُحِحْتُ مِنَ النِّدَاءِ * بِجَمْعِكمْ هَلْ مِنْ مُبَارِزٍ» من گلویم گرفت از بس که داد زدم‌ ، گفتم یک نفر بیاید با من بجنگد! مگر شما نمی‌گویید که کشتگان شما در بهشتند و کشتگان ما در جهنم. یک نفر نیست تا من را به جهنّم بفرستد یا من او را به بهشت بفرستم؟! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جمع مسلمان‌ها قرار گرفت و فرمودند : چه کسی جواب «عَمرو» را می‌دهد؟ همه سکوت کردند! آقا علی ابن ابیطالب فرمودند : من! پیامبر فرمودند : بنشین! سه بار پیامبر فرمودند : آیا کس دیگری هست که جواب «عَمرو» را بدهد؟ همه سکوت کردند. برخی از کشته شدن خودشان ترسیدند و برخی شاید ترسیدند که نتوانند جواب «عَمرو» را بدهند و سپاهِ دشمن قدرتمندتر بشود. در هر سه بار علی بن ابیطالب علیه السلام بلند شدند و فرمودند : من آماده‌ام! شاید علت این که پیامبر سه بار این سؤال را پرسیدند آن بود تا در آینده کسی نگوید‌ ، من هم می‌خواستم با «عَمرو» مبارزه کنم ولی علی بن ابیطالب زودتر بلند شد! پیامبر عزیزمان صلی الله علیه و آله خوشحال شدند زِره خودشان را به علی دادند‌ ، علی بن ابیطالب علیه السلام شمشیرِ ذوالفقارشان را برداشتند و پیامبر اکرم عمامه خودشان را بر سر علی بن ابیطالب بستند. حضرت علی روبروی «عَمرو» قرار گرفت و با شعری هم قافیه شعر «عَمرو» جواب او را داد. «لَا تَعْجَلَنَّ فَقَدْ أَتَاكَ * مُجِیبُ صَوْتِكَ غَیرَ عَاجِز» عجله نکن آن قدرتمندی که جواب هل من مبارز تو را بدهد آمد! روبروی هم قرار گرفتند‌ ،«عَمرو» گفت : ای علی! تو پسر ابوطالب هستی‌ ، من با پدرت رفیقم‌ ، دوست ندارم تو به دست من کشته شوی. امیرالمؤمنین فرمودند : اما من دوست دارم تو به دست من کشته شوی! پیامبر عزیزمان صلی الله علیه و آله در این صحنه فرمودند : «بَرَزَ الإِیمانُ كُلُّهُ إلَى الشِّركِ كُلِّهِ» تمام ایمان در این صحنه در مقابل تمامِ شرک قرار گرفته! جنگ شروع شد‌ و گرد و غبار بلند شد‌ ، مسلمان‌ها و کفار دیگر معرکه جنگ را نمی‌دیدند‌. «عَمرو» شمشیرش را بلند کرد بر فرق امیرالمؤمنین بزند‌ ، حضرت سپر را مقابل قرار داد‌ ، سپر شکست و ضربه «عَمرو» مقداریش گرفته شد‌ ، ضربه به عمامه خورد‌ ، مقداری از سرعت ضربه باز هم گرفته شد و شمشیر به فرقِ امیرالمؤمنین خورد. در همان لحظه امیرالمؤمنین دیدند قسمت پای «عَمرو» حفاظی ندارد‌ ، با شمشیر زدند و دو پای «عَمرو» را مجروح کردند به طوری که بلافاصله عَمرو بر روی زمین افتاد! امیرالمؤمنین فریاد زدند «اَللّهُ اکبر!» با این فریاد حضرت ، تمام مؤمنان عزیز و خوشحال شدند و یهودیان و مشرکان و منافقینی که در صف مؤمنان بودند‌ ، ذلیل و ترسان و هراسان شدند. آقا علی بن ابیطالب سر «عَمرو بنِ عَبدود» را برید. چهار مبارز دیگر ترسیدند‌ ، سه تایشان از روی خَندق توانستند بپرند و فرار کنند‌ ، «نوفِل» داخل خندق افتاد‌ ، امیرالمؤمنین رفتند داخل خَندق و او را هم به درک واصل کردند. این سبب شد که مشرکان از جنگ با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نا امید بشوند. پیامبر عزیزمان فرمودند : «ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقلین» ضربه علی در روز جنگ خندق از عبادت جن و انس تا روز قیامت برتر و والاتر است و تمام مسلمان‌ها در طول تاریخ مدیون آن ضربه امیرالمؤمنین هستند. در جلسه آینده بقیه این داستان و آیه‌ای که در رابطه با این فضیلت امیرالمؤمنین هست را تقدیم‌تان خواهم کرد.