❀﴾﷽﴿❀
اینکه خاک سیهش بالین است
اختر چرخ ادب پروین است
گرچه جز تلخی از ایام ندید
هر چه خواهی سخنش شیرین است
صاحب آنهمه گفتار امروز
سائل فاتحه و یاسین است
دوستان به که ز وی یاد کنند
دل بیدوست دلی غمگین است
خاک در دیده بسی جان فرساست
سنگ بر سینه بسی سنگین است
بیند این بستر و عبرت گیرد
هر که را چشم حقیقتبین است
هر که باشی و ز هر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هر چه توانگر باشد
چو بدین نقطه رسد مسکین است
اندر آنجا که قضا حمله کند
چاره تسلیم و ادب تمکین است
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است
خرم آن کس که در این محنتگاه
خاطری را سبب تسکین است
#پروین اعتصامی 🌺
🌸🍃჻ᭂ࿐☆
جزحریم توسرم هیچ کجا خم نشود
شاه خوبانی و مهرت ز سرم کم نشود
گوشه ی صحن تو بی شک حرم امن من است
غیر عشق تو مرا شوق دمادم نشود
بازکن پنجره ای سمت دلم وقت غزل
غزلم بی نظرولطف تو جزغم نشود
ابر تا دور ضریح تو نچرخد، هرگز
روی گلبرگ حرم حامل شبنم نشود
گل اگر چند عزیز است ولیکن هرگز
بی اشارات تو ، وا ، نرگس ومریم نشود
باغزل گریه دوباره چمدان را بستم
اگر اینبار سفر باز فراهم نشود...
ذره ای کم نشود از عطش ثانیه ها
ذره ای از عطش ثانیه ها کم نشود
نروم از حرم امن تو جایی هرگز
تا دخیل من وایوان تو محکم نشود.
❣
تا بر حریم امن حرم پا گذاشتم
انگار سر به دامن دریا گذاشتم
موج عطوفت تو رسید و مرا گرفت
اندوه را به عشق تو، تنها گذاشتم
بغضی که شوق داشت کنار تو بشکند
آنجا به حال خوب خودش واگذاشتم
پایینِ نامهای که سپردم به خادمان
یک جا برای "باشد" و "امضا" گذاشتم...
یک کُنج دِنج، زیر قدمهای زائران
دل را گره زدم به تو و جا گذاشتم....