eitaa logo
مدرسه نبشتن
1.1هزار دنبال‌کننده
189 عکس
89 ویدیو
0 فایل
مجالی برای همنشینی با واژه ها (آموزش نویسندگی) ارتباط با ادمین صفحه نبشتن: @nebeshtan_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
خواب بیداران ببستی وان گه از نقش خیال تهمتی بر شب روان خیل خواب انداختی @nebeshtan
از دورنگی‌های مردم خسته‌ام؛ حق با تو بود باده پنهان در قبا دارند و قرآن در بغل @nebeshtan
همه اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بی‌رحمی و کبر، چون در توست، نمی‌رنجی! چون آن را در دیگری می‌بینی، می‌رمی و می‌رنجی! (فیه ما فیه) @nebeshtan
جیمز جویس، هفت سال پیوسته روی اولیس کار کرد. طبق محاسبات خودش، این شاهکار بیست هزار ساعت از او وقت گرفت و طی آن هشت بیماری و ۱۹ تغییر آدرس (از اتریش گرفته تا سوئیس، ایتالیا و فرانسه) را پشت سر گذراند. @nebeshtan
این واقعیتی عجیب است که بهترین داستان‌های کوتاه لزوماً بهترین و عمیق‌ترین سوژه‌ها را ندارند. منظورم این است که مهم‌ترین جنبه‌ی آن‌ها سوژه نیست، بلکه سبک نگارش‌شان است؛ سبک غیرمستقیمی که به‌واسطه‌ی آن چیز مهمی را روشن می‌کنند. سوژه‌ی ظاهری‌شان ممکن است بی‌اهمیت به‌نظر بیاید ولی با استفاده از آینه‌ی غیرمستقیم هنر، سر از جاهای عمیق و فراموش نشدنی درمی‌آورد. سوژه‌ی عمیق خیلی سرراست و مستقیم است. این مسئله جایی برای تخیل و زمینه‌ی تفسیری ذهن باقی نمی‌گذارد. ادبیات درخشان تقریباً همیشه غیرمستقیم است. (بن اُکری) @nebeshtan
سینه‌ی تنگِ من و بار غم او، هیهات مردِ این بارِ گران نیست دلِ مسکینم @nebeshtan
نویسندگان دو بار زندگی می کنند. (ناتالی گلدبرگ) @nebeshtan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با برف قصه چتر نمي‌خواست اين هوا خوش بخت موي من كه كنارت سفيد شد سهیل مهدیان @nebeshtan
«برگشتن به کتاب مثل برگشتن به شهرهایی است که فکر می‌کنیم شهر ما هستند ولی در واقع فراموش‌شان کرده‌ایم و فراموش‌مان کرده‌اند. در شهر(در کتاب) بیهوده به گذرگاه‌ها سر می‌زنیم و دنبال نوستالژی‌هایی می‌گردیم که دیگر مال ما نیست.» ‏_اگر به خودم برگردم؛ والریا لوئیزلی، کیوان سررشته. @nebeshtan
من آن نیم که دهم نقد دل به هر شوخی در خزانه به مهر تو و نشانه توست @nebeshtan
شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد @nebeshtan
برای رسیدن به نقطه مطلوب در درست نویسی و املای صحیح واژگان؛ لازم است مدتی با آثار نویسندگان بزرگ مأنوس بود. هم‌نشینی با آثار بزرگان ادب فارسی، رفته رفته و به صورت ناخودآگاه در کاربرد صحیح واژگان تأثیر می‌گذارد؛ هم‌چنین مراجعه گاه و بی‌گاه به لغت‌نامه و ملاحظه کاربرد صحیح واژه در هنگام نوشتن یا تردید در صحت املای کلمه، تأثیر فراوانی در تصحیح املای واژگان و تسلّط به کاربرد درست کلمات برای نویسنده دارد. @nebeshtan
برای خوب نوشتن، باید خوب دید، خوب شنید و در رفتار و گفتار مردم دقت کرد. @nebeshtan
تو آنقدر آقایی که می‌بخشی به آن‌که از تو نخواسته و عطا می‌کنی به آن‌که تو را نمی‌شناسد ... @nebeshtan
4_5933773292547608519.mp3
2.43M
یارب مخواه کس را مخدوم بی عنایت... @nebeshtan
"رغم كل شيء نقولهُ أو نكتبهُ يبقى في القلب أشياء أكبر من أن تقال" به رغمِ هر آنچه که می‌گوییم یا می‌نویسیم در قلب‌مان چیزهایی باقی می‌مانند که بزرگتر از آن هستند که گفته شوند... @nebeshtan
شما باید بلد باشید یک خطابه غرّا در وصف یک رویداد یا در رثای یک دوست یا شخصیت مورد علاقه‌تان ایراد کنید. یک نامه فدایت شوم نسبتا طولانی بنویسید و یا اگر در جایی مشغول کاری هستید، یک گزارش مفصل و با آب و تاب بنویسید. شما زمانی در این‌ها موفقید که توانایی بافتن داشته باشد؛ قابلیتی که مهارت نوشتن به شما می‌آموزد. مهارتی که هوش کلامی و دایره واژه‌گانیتان را گسترش می‌دهد و به توسعه زبانتیان کمک می‌‌‌کند. اگر می‌خواهید از دنیای آدم‌های معمولی فاصله بگیرید و اثرگزار باشید، مهارت نوشتن را بیاموزید. @nebeshtan
دبستان رفته می‌داند چه یارب‌هاست با طفلان چو در اخبار می‌گویند برف احتمالی را @nebeshtan
«فقط هر روز از زندگی خود بنویسید. به شدت بخوانید. بعد ببیند چه می‌شود. اکثر دوستان من که از این رژیم پیروی می‌کنند، مشاغل بسیار خوبی دارند.» @nebeshtan
من به حد مرگ نومید می‌شوم، به حد مرگ مأیوس می‌شوم، به حد مرگ زده می‌شوم ولی هیچ‌وقت نه زندگی دست از سر من برمی‌دارد و نه من دست از سر زندگی برمی‌دارم. در عین حال هرگز از آن‌هایی نیستم و نبوده‌ام که صبح بیایم از خانه بیرون و بگویم که بَه‌بَه زندگی چه زیباست. نه! اما می‌توانم ادعا کنم که از عمق تمام این فجایع همیشه توانسته‌ام شعله‌ی زندگی را بجویم و پیدا کنم. چه بسا علت عمده‌ی گرایش من به هنر نویسندگی همین بوده باشد. «محمود دولت‌آبادی، ما نیز مردمی هستیم» @nebeshtan
صاحب مرزبان نامه، در باب سوم از کتاب خود، حکایتی از احمد غزالی نقل می کند که شنیدنی است. روزی احمد غزالی در اثنای وعظ بر سر منبر، خطاب به حاضرین گفت: «ای مسلمانان! از چهل سال پیش به شما پند و نصیحت می دهم. در این زمان دراز هر چه وعظ و نصیحت به شما کردم، فردوسی خلاصه آن را در یک بیت بیان داشته است و آن بیت چنین است: ز روز گذر کردن اندیشه کن پرستیدن دادگر، پیشه کن اگر شما نیز بر این عمل کنید، هیچ وعظ و نصیحت دیگر برای شما لازم نیست!» (مرزبان نامه، باب سوم، صص 78 ـ 77) @nebeshtan
ماند از جلوه بی قیمت یوسف محروم هرکه در قافله گردید به سودا مشغول @nebeshtan