برایم آفتابگردانی پست کن
در پاکتی مهر و موم
تا روشنی در میان راه هدر نرود!
آدرس همان همیشگی ست
و " من النور الی الظلمات..." را
تمام پستچی ها بلدند!
بیش از آنچه فکر کنی تاریکم
و هر چه به پاهایم نگاه می کنم
چیزی نمی بینم...
دست هایم را نمی بینم
خودم را نمی بینم
و چشم هام گذرگاهی مرزی ست
تا محموله ی نور
به مقصدش برسد
برایم آفتابگردانی پست کن
همراه با کمی بوته های یاس
و اطلسی البته!
من تاریکم عزیزم
گوشت و پوست و استخوانم
با پاییز عجین شده است
و نور و عطر و رنگ از آن توست!
به پستچی ها اعتماد کن
و با گل هایی که گفتم
کمی از زیبایی ات را درون پاکت بریز.
#حمید_جدیدی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷
اگر برای عواطف و احساسات میشد شغلی انتخاب کرد:
"ایثار"، یقینا یک آتش نشان بود!
"غیرت"، سرباز لب مرز
"معرفت"، کاسبی خوش انصاف
و "مهربانی"، معلمی عاشق!
"شکوه" اما
معشوقه ای زیبا و حواس پرت است... که دل به هیچ کاری نمیدهد
و "دوستت دارم"
فرقی نمیکند..!
چرا که همیشه دستمزدش به تاخیر افتاده!
"عشق"
آاااه عشق ولی
همواره کارگر است
برای کارفرمایی که بی توجه به معوقه ی "دوستت دارم"،
"شکوه" را
دور و دورتر میکند... از زندگی!
#حمید_جدیدی
#ندای_اردکان
@neday_ardakan🔷