eitaa logo
ندای اردکان
2.9هزار دنبال‌کننده
40هزار عکس
16.9هزار ویدیو
159 فایل
کانال عمومی ارتباط با مدیر کانال: @Habibakbari1359
مشاهده در ایتا
دانلود
روایتی از عاشقانه های شهدایی؛ ❤یاعلی(ع) گفتیم و عشق با شهدا آغاز شد؛ عشق+۳🌹 🔹️وقتی در روزهای کرونا و بحث های اقتصادی، می‌شود در کنار سه شهید گمنام، زندگی را عاشقانه آغاز کرد. 📅چهارشنبه، اول ذی‌الحجه، اول مردادماه 1399 در سالروز ازدواج آسمانی مادر شهدا با امیر مؤمنان(علیهماالسلام) در همین نزدیکی ما، در دهستان ترک آباد اردکان و در بارگاه پاک سه شهید گمنام، مراسم عقدی خودمانی برگزار شد، ساده و صمیمی و صادقانه و با عشقی که جمع شد با سه نور مقدس گمنام خوشنام! ⚘عروس و داماد هم تنها نیامده بودند. پنج شهید از عمو و دایی و پدربزرگشان که مقام شهادت را چشیده اند همراه آنها بودند و به اعتقاد قرآنی که شهیدان زنده اند! بهترین و زیباترین مراسم عقد جاری شد و چه زیباست چنین صحنه های دیدنی در روزگاری که بسیاری گرفتار تجملات بیهوده و گرفتاری های دست ساز سوزاننده زندگی ها شده اند. 💐قصه عروسی برادرزاده شهید حیدری که خواهرزاده شهید محمدی نیز است با نوه شهید خروسی ترک آباد که برادرزاده شهیدان شهبازی هم می‌باشد یعنی در همین روزهای خاص و در همین زمانه خاص‌تر همچنان می‌شود مثل شهدا و به رنگ خدا زندگی را شروع کرد و تا خود خدا ادامه داد. 🔹روابط عمومی سپاه اردکان🔹 @neday_ardakan🔷
پیوند شهرستان با استان بنظر میرسد یکی از اقدامات ظریف و مؤثر نماینده محترم شهرستان اردکان و استاندار محترم یزد،ارتباط دادن و پیوند بیشتر وبهتر شهرستان اردکان با استان و مدیران کل میباشد،چیزی که قبلا کمتر به این پیوند توجه شده بود. کم کردن تعصبات دست وپا گیر و گرایش وکمک به ارتقاء این پیوند توسط مسوولین ، مطبوعات و نخبگان شهرستان ،می تواند نوید بخش آینده ای درخشانتر برای شهرستان اردکان رقم زد. به امید شهرستان سرافراز برای اردکان طالبان،کانال بخش خرانق @neday_ardakan🔷
⭕️ اینروزها سعی دارند اینگونه القاء کنند که اگر "جو بایدن" در انتخابات آمریکا پیروز شود، گشایش ویژه‌ای در برجام ایجاد خواهد شد تا مثلا از خودشان بابت تضمین دانستن امضای کری، اعتماد وافرشان به طرف مقابل و تعلل‌های چندین ساله‌شان رفع اتهام کنند وگرنه بهتر از هر کسی میدانند که او نیز به مانند ترامپ درپی دائمی کردن محدودیت‌های هسته‌ای و تعمیم برجام به مولفه‌های دیگر قدرت کشورمان (موشکی و منطقه‌ای) می‌باشد!! ➕ کاش این جماعت ساده‌لوح می‌فهمیدند که در دشمنی با ایران، اختلاف نظر چندانی بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان آمریکایی وجود ندارد و اینگونه پالس‌هایشان به جامعه نیز صرفا باعث شرطی شدن دوباره‌ی اقتصاد کشور خواهد شد ولاغیر!! @neday_ardakan🔷
✅فرصتی فوق العاده برای مرور مختصر یک دور مطالب امام زمانی.... 🔸دوره کوتاه مدت مهدویت🔸 ◀️پای صحبت مهدوی اساتید؛ حجج اسلام حاج سید اسماعیل شاکر سید حسن حسینی پور محسن شریعتی حمید کمالی حسین حیدریان محمد رضا ثقفی محمد واحدیان راهب محمدی محسن طلائی 🔷با اعطای گواهی پایان دوره ◀️اطلاعات بیشتر◀️ پوستر باز شود. @neday_ardakan🔷
ندای اردکان
⭕️ از شهید صیاد شیرازی؛ فرمانده عملیات مرصاد از روز عملیات/ به‌مناسبت پنجم مرداد؛ سال‌روز عملیات مرصاد ♦️منافقین می‌خواستند به طرف کرمانشاه بیایند اما مردم از اسلام‌آباد تا کرمانشاه با هر وسیله‌ای که داشتند -از تراکتور و ماشین- آمده بودند در جاده و راه را بند آورده بودند. اولین کسی که جلوی این‌ها را گرفت، خود مردم بودند. ♦️ساعت ۵ صبح رفتیم. همه‌ی خلبان‌ها در پناه‌گاه آماده بودند. توجیه‌شان کردم که اوضاع در چه مرحله‌ای هست. دو تا هلی‌کوپتر کبری و یک هلی‌کوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلی‌کوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین‌جور سرپائین برو جلو ببینیم، این منافقین کجایند. همین‌طور از روی جاده می‌رفتیم، نگاه می‌کردیم، مردم سرگردان را می‌دیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه‌ی «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشته‌اند «گردنه‌ی مرصاد». ♦️یک‌دفعه نگاه کردم، مقابل آن‌ور خاک‌ریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین‌جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقین است و فشار می‌آورند تا از این خاک‌ریز رد بشوند. به خلبان‌ها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را می‌زنند. به این‌ها گفتم: بروید از توی دشت. یعنی از بغل برویم؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. من کلاه گوشی داشتم. می‌توانستم صحبت کنم: به خلبان گفتم: این‌ها را می‌بینید؟ این‌ها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند. خلبان‌های دو تا کبری‌ها رفتند به طرف ستون، دیدم هر دوی‌شان برگشتند. من یک‌دفعه دادوبی‌دادم بلند شد، گفتم: چرا برگشتید؟ گفت: بابا! ما رفتیم جلو، دیدیم این‌ها هم خودی‌اند. چی‌چی بزنیم این‌ها رو؟! ♦️خوب این‌ها ایرانی بودند، دیگر مشخص بود که ظاهراً مثل خودی‌ها بودند و من هرچه سعی داشتم به آن‌ها بفهمانم که بابا! این‌ها منافقند. گفتند: نه بابا! خودی را بزنیم! برای ما مسئله دارد؛ فردا دادگاه انقلاب، فلان. آخر عصبانی شدم، گفتم بنشین زمین. او هم نشست زمین. دیدیم حدوداً ۵۰۰ متری ستون زرهی نشسته‌ایم و ما هم پیاده شدیم و من هم به‌خاطر این‌که درجه‌هایم مشخص نشود، از این بادگیرها پوشیده بودم، کلاهم را هم انداخته بودم توی هلی‌کوپتر. عصبانی بودم، ناراحت که چه‌جوری به این‌ها بفهمانم که این دشمن است؟! گفتم: بابا! من با این درجه‌ام مسئولم. آمدم که تو راحت بزنی؛ مسئولیت با منه. گفت: به خدا من می‌ترسم؛ من اگر بزنم، این‌ها خودی‌اند، ما را می‌برند دادگاه انقلاب. ♦️حالا کار خدا را ببینید! منافقین مثل این‌که متوجه بودند که ما داریم بحث می‌کنیم راجع به این‌که می‌خواهیم بزنیم آن‌ها را، منافقین سر لوله‌ی توپ را به طرف ما نشانه گرفتند. این‌ها مثل این‌که وارد هم نبودند، زدند. گلوله، ۵۰ متری ما که به زمین خورد، من خوشحال شدم، چون دلیلی آمد که این‌ها خودی نیستند. گفتم: دیدی خودی‌ها را؟ این‌ها بچه‌ی کرمانشاه بودند، با لهجه‌ی کرمانشاهی گفتند: به علی قسم الان حسابش را می‌رسیم. سوار هلی‌کوپتر شدند و رفتند. ♦️اولین راکتی که زد، کار خدا بود، اولین راکت خورد به ماشین مهمات‌شان، خود ماشین منفجر شد. بعد هم این گلوله‌ها که داخل بود، مثل آتش‌فشان می‌رفت بالا. بعد هم این‌ها را هرچه می‌زدند، از این طرف، جای‌شان سبز می‌شدند، باز می‌آمدند. بعد از ۲۴ ساعت با لطف خداوند، اینان چه عذابی دیدند. ♦️بعضی از آن‌ها فراری می‌شدند توی این شیارهای ارتفاعات، که شیارها بسته بود، راه نداشت، هرچه انتظار می‌کشیدیم، نمی‌آمدند. می‌رفتیم دنبال آن‌ها، می‌دیدیم مرده‌اند. این‌ها همه سیانور خوردند، خودشان را کشتند. توی این‌ها، دخترها مثلاً فرماندهی می‌کردند. از بی‌سیم‌ها شنیده می‌شد: زری، زری! من به‌گوشم. التماس، درخواست، چه بکنند؟ اوضاع برای آن‌ها خراب بود. ♦️به‌هرحال خداوند متعال در آخر این روز جنگ یا عملیات «مرصاد» به آن آیه‌ی شریفه، عمل کرد که خداوند در آیه‌ی شریفه می‌فرماید: «با این‌ها بجنگید، من این‌ها را به دست شما عذاب می‌کنم و دل‌های مؤمن را شفا می‌دهم و به شما پیروزی می‌دهم.» و نقطه‌ی آخر جنگ با پیروزی تمام شد که کثیف‌ترین و خبیث‌ترین دشمنان ما (منافقین) در این‌جا به درک واصل شدند و پیروزی نهایی ما، یک پیروزی عظیمی بود.» 📚رمز عبور، ۱، صفحه‌ی ۱۱۳ @neday_ardakan🔷
🚨 توصیه‌ها و هشدارها به شهروندان پیرامون پیشگیری از سرقت منزل 🔺برای منزل خود از سیستم‌های هشداردهنده، ضد سرقت و دوربین مداربسته استفاده کنید. 🔺از سپردن کلید منزل به افراد نامطمئن خودداری کرده و آن را نزد کسانی که مورد اعتماد و اطمینان هستند بگذارید. 📌 فرماندهی نیروی انتظامی شهرستان اردکان، پلیس پیشگیری، روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر اردکان @neday_ardakan🔷
برتختِ سلطنتِ عشقم تکیه کن... باهرنگاهت خونِ تازه ای به رگهایم تزریق کن... ومالکِ همیشگیِ قلبم باش... باورکن سینه ام آسوده ترین جایی است... برای آرامش ِ "تو"... @neday_ardakan🔷
چنان مستم چنان مستم من امروز که از چنبر برون جستم من امروز چنان چیزی که در خاطر نیابد چنانستم چنانستم من امروز به جان با آسمان عشق رفتم به صورت گر در این پستم من امروز گرفتم گوش عقل و گفتم ای عقل برون رو کز تو وارستم من امروز بشوی ای عقل دست خویش از من که در مجنون بپیوستم من امروز به دستم داد آن یوسف ترنجی که هر دو دست خود خستم من امروز چنانم کرد آن ابریق پرمی که چندین خنب بشکستم من امروز نمی‌دانم کجایم لیک فرخ مقامی کاندر و هستم من امروز بیامد بر درم اقبال نازان ز مستی در بر او بستم من امروز چو واگشت او پی او می‌دویدم دمی از پای ننشستم من امروز چو نحن اقربم معلوم آمد دگر خود را بنپرستم من امروز مبند آن زلف شمس الدین تبریز که چون ماهی در این شستم من امروز @neday_ardakan🔷
💎ساعت دروغ می‌گوید. زمان دور یک دایره نمی‌چرخد. زمان بر روی خطی مستقیم می‌دود. و هیچگاه، هیچگاه، هیچگاه باز نمی‌گردد. ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است. ساعت خوب، ساعت شنی است. هر لحظه به تو نشان می.دهد که دانه‌ای که افتاد دیگر باز نمی‌گردد. و به یادمان می‌آورد که زمان خط است نه دایره و زمان رفته دیگر باز نمی‌گردد. نه افسوس، نه اصرار، بر اين خط بی انتها تاثيری ندارد. تفسيرش بماند برای اهل‌اش. همين. فریبی که ما را خرسند می‌کند بیش از صد حقیقت برای ما ارزش دارد. 📕 تمشک تیغ دار ✍🏻 @neday_ardakan🔷
💎قلب، مهمانخانه نيست که آدم‌ ها بيايند دو سه ساعت يا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند قلب، لانه‌ ی گنجشک نيست که در بهار ساخته بشود و در پاييز باد آن را با خودش ببرد قلب؟ راستش نمی‌دانم چيست، اما اين را می‌دانم که فقط جای آدم‌های خيلی خوب است! 📕 يک عاشقانه آرام ✍🏻 @neday_ardakan🔷