44.pdf
2.01M
🇮🇷🌸
🍀
✅ #یادداشت_کوتاه
💠 موضوع: آسیب شناسی نهاد مجری انتخابات در ایران؛ زمینه ها و راهکارها
🍃🌻🍃
✍️ غلامرضا عالیخانی
#روشنگری
#ثامن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
23.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🌸
🍀
📻 #فایل_صوتی
🔰موضوع: پشت پرده مذاکرات وین
🍃🌻🍃
🎙کارشناس برنامه: دکتر احمد برزگر
#روشنگری
#انتخابات
#ثامن
#برجام
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 #صدای_انقلاب
💠 حمله موشکی نیروهای مقاومت به رژیم صهیونیستی
🎙 کارشناس برنامه: دکتر فرزان شهیدی
#موشک
#روشنگری
❤️ولادت امام حسن مجتبی(علیه السلام)
🌸ویژگیهای اخلاقی امام مجتبی(علیه السلام)
💐 مهربانی
مهربانی با بندگان خدا از ویژگیهای بارز ایشان بود. اَنس میگوید که روزی در محضر امام بودم. یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست وارد شد و آن را به امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی!» من که از این رفتار حضرت شگفتزده بودم، گفتم: «ای فرزند رسول خدا! این کنیز، تنها یک شاخه گل به شما هدیه کرد، آنگاه شما او را آزاد میکنید؟!» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است: (وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها)؛ ) (1) ( «هر کس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخگویید.» سپس امام فرمود: «پاداش در برابر مهربانی او نیز آزادیاش بود.» ) (2) (
امام، همواره، مهربانی را با مهربانی پاسخ میگفت؛ حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود؛ همچنان که نوشتهاند، امام گوسفند زیبایی داشت که به آن علاقه نشان میداد. روزی دید گوسفند، خوابیده است و ناله میکند. جلوتر رفت و دید که پای آن را شکستهاند. امام از غلامش پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است؟» غلام گفت: «من شکستهام.» حضرت فرمود: «چرا چنین کردی؟» گفت: «برای اینکه تو را ناراحت کنم.» امام با تبسّمی دلنشین فرمود: «ولی من در عوض، تو را خشنود میکنم و غلام را آزاد کرد.» ) (3)
1-. نساء/86.
2-. مناقب، ابن شهر آشوب، ج4، ص18.
3-. حياة الامام الحسن بن علي(علیه السلام)، باقر شريف القرشي، ج1، ص314.
✨﷽✨
🔴سخاوتمندی و کرم امام حسن مجتبی علیه السلام /
✍از امام حسن عليه السلام روايت شده است كه روزى از كنار يكى از باغهاى بيرون مدينه عبور میکرد، در مسير خود به غلام سياه چهره اى رسيد كه گرده نانى در دست داشت؛ يك لقمه خود میخورد و يك لقمه هم به سگى كه در برابر او ايستاده بود، میخوراند و اين كار را ادامه میداد تا نيمى از آن گرده نان را خورد و نيم ديگر را به آن سگ خورانيد.
امام حسن عليه السلام از وى پرسيد: چرا چنين میكنى؟ وى در پاسخ گفت: خجالت میكشم كه من بخورم و سير گردم و اين سگ گرسنه بماند! امام حسن عليه السلام پرسيد: غلام كيستى؟ در پاسخ گفت: غلام «ابان بن عثمان». پرسيد: اين باغ از آن كيست؟ در پاسخ گفت: از «ابان بن عثمان». امام حسن عليه السلام خطاب به او فرمود: تو را سوگند میدهم به خدا كه از اين محل بيرون نروى تا من بازگردم.
امام حسن عليه السلام رفت و طولى نكشيد در حاليكه غلام و باغ را از «ابان» خريده بود، بازگشت. حضرت به غلام، گفت: تو را از مولايت خريدم. غلام گفت: اى مولاى من! من مطيع خدا و رسول خدا و شخص شما هستم و در خدمت حاضرم! امام حسن عليه السلام فرمود: باغ را هم از «ابان» خريدارى كردم. اينك تو را در راه خدا از قيد بردگى آزاد میكنم و اين باغ هم از سوى من به تو اهدا میشود! غلام گفت: اى مولاى من! باغ را به كسى بخشيدى كه مرا به او بخشيدى (يعنى خدا).
📚فضائل پنج تن عليهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، ج۴، ص۲۱۰.
_______________