eitaa logo
نــــــــــــــــــــــــــدای رود شهرستان خـــواف
826 دنبال‌کننده
11.5هزار عکس
5.3هزار ویدیو
117 فایل
کانالی متفاوت برای همه ارتباط با ادمین کانال در ایتا @ANedayeroodkhaf
مشاهده در ایتا
دانلود
توئیت تاجزاده و پاسخی جالب از علی علیزاده کارشناس سابق B.B.C 🆔 @Nedayerood 🇮🇷 Eitaa.ir/Nedayerood 🇮🇷 splus.ir/Nedayeroodkhaf
نــــــــــــــــــــــــــدای رود شهرستان خـــواف
⭕برگزاری رزمایش گردان های الی بیت المقدس و کوثر در شهرستان خواف 🔻به منظور ارتقاء توان دفاعی، رزمی و
بسم الله الرحمن الرحیم ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص سلام و درود خدا بر شما بسیجیان دلاور که همواره پیشتازان عرصه های انقلاب اسلامی هستید.عنوان لشکر مخلص خدا به حق برازنده شماست. بزرگ مردان و شیرزنانی که شجره ی طیبه ی بسیج را معنا بخشیده اید.آفرین بر شما و این شور و احساس و انگیزه و تلاش مجاهدانه شما. اینجانب به عنوان خدمتگزار بسیجیان شهرستان خواف مراتب سپاس و قدردانی خود را از حضور مخلصانه ، هوشمندانه و با شور و شعور شما برادران و خواهران بسیجی در رزمایش إلی بیت المقدس، اعلام و توفیق روز افزون شما را در همه ی مراحل زندگی به ویژه انجام تکلیف حفاظت و حراست از انقلاب اسلامی تا تحقق هدف متعالی آن یعنی تحقق تمدن جهانی اسلام ، از درگاه خداوند متعال مسئلت دارم. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته. سرهنگ دوم پاسدار امین سمعیان فرمانده ناحیه مقاومت بسیج خواف نــــدای رود شهرسـتـان خـواف کانالی متفاوت برای همه 🆔@Nedayerood ارتباط با ادمین کانال @Nedayeroodkhaf https://t.me/Nedayerood 🇮🇷 Eitaa.ir/Nedayerood 🇮🇷 splus.ir/Nedayeroodkhaf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سمند و تیبا شماره گذاری هم نمی‌شوند/وجود معوقات،بهانه خودروسازان برای ادامه تولید 🔹سازمان ملی استاندارد اعتبار ایمنی سه خودروی سمند، تیبا صندوق دار و تیبا ۲ را تمدید نکرده و بر این اساس این خودرو‌ها شماره گذاری نمی‌شوند. 🆔 @Nedayerood 🇮🇷 Eitaa.ir/Nedayerood 🇮🇷 splus.ir/Nedayeroodkhaf
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلاهبرداری با شگرد ثبت نام افراد جامانده سهام عدالت مجـرمان سایـبـری با ارسـال پیـامـک‌هایـی تـحت عنـوان ثبت نام جـامانـدگان سهـام عدالت یا واریز سود سهـام عـدالـت کاربران را به صفــحات جـعلی هدایـت کرده و اقـدام به برداشـت غیر مجاز از حسـاب بانکی می‌نمایند. پس مراقب بوده و اخبار مربوطه را از رسانه های معتبر پیگیری نمایید. 🆔 @Nedayerood 🇮🇷 Eitaa.ir/Nedayerood 🇮🇷 splus.ir/Nedayeroodkhaf
📛واکنش اکانت توئیتری منتسب به سپاه پاسداران به توقیف دو کشتی یونانی: ♨️اینجا خلیج فارس است و تنها یک کدخدا دارد! 🆔 @Nedayerood 🇮🇷 Eitaa.ir/Nedayerood 🇮🇷 splus.ir/Nedayeroodkhaf
لزوم تقویت کار و فرهنگ کار در کشور 🆔 @Nedayerood 🇮🇷 Eitaa.ir/Nedayerood 🇮🇷 splus.ir/Nedayeroodkhaf
🔰 امام صادق عليه السلام: 🔸 هر کس سه بار بر تو خشمگين شد و درباره ‏ات سخنى ناروا نگفت، او را به دوستى بگير. (تنبيه الخواطر، ج ۲، ص ۱۱۸) 🆔 @Nedayerood 🇮🇷 Eitaa.ir/Nedayerood 🇮🇷 splus.ir/Nedayeroodkhaf
دکتر محمد رفیع جلالی زمانی به پای اتوبوس رسیده بود که همه صندلیها پر شده بودند. اصرار داشت که سوار شود. "دالون دار" موافق نبود. راننده که عمامه ای به سبگ خراسانیان اصیل بر سرداشت، وقتی اصرار جوان را دید، چارپایه چوبی کنارش ر ا نشان داد و : گفت: " بیا، بیا بالا، بشین ور دست خودم". و جوان لبخند زنان بر روی چهارپایه جلوس کرد . " دالون دار" همانجا کرایه اش را گرفت و پس از حساب کتاب با راننده ، اجازه جرکت اتوبوس را صادر نمود. اتوبوس براه افتاد. مقصد نهائی خواف است!!. هنوز به "شریف آباد" نرسیده اند که راننده دستی به زانوی جوان میزندو با تعجب میپرسد، خوب ، جوان ، میخوای بری "خواف " چکار کنی؟؟؟ کسی را اونجا میشناسی؟؟؟ کار واجبی داری که اینهمه اصرار داشتی سوار شی"؟؟؟ و جوانک میگوید نه!!! راننده ببشتر متعحب میشود و میپرسد: پس میخوای بری خواف چکار کنی؟؟؟ اونجا که چیزی برای دیدن ندارد، وسط کویر است!!! و جوانک میگوید: هیچی ، میخوام برم انجا رو ببینم!!! . فقط همین؟؟!!/، راننده میپرسد. و جوان خیلی راحت میگوید: آره!!!! این جواب راننده را بفکر وا میدارد و دیگر هیچ نمیگوید. از گرمسار که رد میشوند، اسفالت هم تمام میشود و وارد میشوند به خاکی. یک تانکر نفتکش لیلاند سبز رنگ شرکت ملی نفت، افتاده بود جلوی انها. زنجیر برق گیرش هم روی زمین کشیده میشد و گرد و خاک فراوانی هم بپا کرده ، بطوریکه با توجه به باریک بودن جاده ، امکان سبقت را از اتوبوس گرفته بود. گرد وخاک داخل اتوبوس را پر کرده ، بطوریکه همه پنجره ها بسته میشود. راننده اتوبوس بالاخره تسلیم میشود و جلوی یک قهوه خانه بعد از ده نمک متوقف میشود تا هم گلوئی تازه کنند و هم از شر تانکر خلاص شوند. راننده دست جوان را هم میگیرد و با خود به روی صندلی های جلوی قهوه خانه میبرد. چای اول را که سر می کشند، جوان بحرف در میاید و شعری را زمزمه میکند!! گوشهای راننده تیز میشود!! شعر زبان حال راننده و مسافران است و این جاده های خراب و خاکی!! با این مضمون که چرا با اینهمه ثروت باید جاده های ما اینچنین باشد و وضع مردمانمان اینگونه؟؟ راننده تعجب میکند، انچه این جوان میخواند، نه شعراست و نه محاوره معمولی. در عین اینکه قاقیه ندارد ولی فکر میکنی شعری را برایت دارند میخوانند!! سرو ته دارد و گوش نواز است!! میپرسد اینها را کجا خواندی؟؟ و جوان میگوید: از جائی نخواندم، خودم سروده ام!! . یعنی اینا شعر بود؟؟؟ راننده میپرسد. و جوان جواب میدهد، بله ، به اینها میگویند، شعرنو!!! چی شعر نو؟؟؟. قشنگه ، نشنیده بودم. راننده میپرسد . و جوان شروع میکند به بیان تاریخچه شعر نو و بینانگذارانش . و راننده چهار گوشی گوش میدهد. خیلی از جوانک خوشش آمده و از اینکه سوارش کرده است خیلی خوشحال است. دیگر کار کشید به دل و قلوه دادن راننده و مسافر بطوریکه نفهمیدند، کی رسیدند به نزدیکی های خواف!! خوب ببینم، کجا میخوای بمانی توی خواف. میدانی اینجا مسافرخانه ای ، چیزی ندارد. راننده میپرسد. نمیدانم. بالاخره یک جائی پیدا میشود. خدا بزرگ است. جوانک جواب میدهد. و راننده میگوید: بیا خانه خودمان. بد نمیگذرد . و چی از این بهتر؟؟؟ 2 سه تا چائی که مینوشند، همینطور که دارند حرف میزنند، راننده از خستگی بخواب فرو میرود و جوانک هم از خدا خواسته ، پشتی پشتش را میخواباند روی زمین ، سرش را میگذارد روی پشتی و او هم بخوابی خوش فرو میرود... زمانی بیدار میشوند که ساعت از 9 شب گذشته و اهل خانه دارند سور و سات شام را آماده میکنند. کوکوی سبزی خیلی خوشمزه است و با نان محلی و سبزی خوردن از هر غذائی بیشتر مزه میدهد. حالا شده اند سیر و پر و قبراق و سرحال . راننده اشاره ای به پستوی خانه میکند و با سر اشاره ای به بچه ها. انها خودشان میفهمند که مقصود چیست. بدرون پستو میروند و اندکی بعد با یک بسته دراز ، پیچیده در یک پارچه قلمکاری شده باز میگردند. بسته را میگذارند جلوی راننده . راننده به آرامی و با احترام بسته را باز میکند . حالا نوبت جوان است که متعجب شود؟؟ بله، داخل بسته یک "2 تار" است. 2 تاری که در خراسان مرسوم است"!!! سکوت بر قرار است. راننده دست چپش را میبرد بسوی کوک 2 تار و با ناخن های دست راست بر سیم ها زخمه ای چند میزند و پس از سه 4 بار بالاخره مطمئن میشود که ساز کوک است. و می نوازد و می نوازد و سپس میخواند : " نوائی ، نوائی ، نوائی ، نوائی ، همه با وفایند تو گل بی وفایی..و تا آخر .... تازه اینجاست که جوان از بهت بیرون میاید و بی اختیار دست میاندازد به گردن راننده و او را بوسه باران میکند!!! آن راننده عثمان محمد پرست نوازنده بزرگ خراسان است و ان جوان هم مجتبی کاشانی شاعر و متفکر و مدرسه ساز بزرگ سالهای بعد !!! یادشان به نیکی گرامی باد https://t.me/Nedayerood 🇮🇷 Eitaa.ir/Nedayerood 🇮🇷 splus.ir/Nedayeroodkhaf