eitaa logo
ندای قـرآن و دعا📕
11.8هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
6.9هزار ویدیو
478 فایل
#روزے_یک_صفحه_با_قرآن همراه با ادعیه و دعاهای روزانه و مخصوص و حاجت روایی و #رمان های مذهبی و شهدایی #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات مدیریت کانال و تبادل 👇👇 @Malake_at @Yahosin31 ایتا، تلگرام، eitaa.com/zohoreshgh eitaa.com/NedayQran
مشاهده در ایتا
دانلود
✍ هرڪس این نماز را روز چهارشنبه بخواند خداوند توبه او را از هر گناهے باشد مے‌پذیرد ۴ رکعتست در هر رکعت بعد از حمد یک توحید و یک قدر💫 📚 مفاتیح الجنان @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
ندای قـرآن و دعا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_صد_وبیست
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ چند سالی بود ازدواج کرده بودند، اما بچه دار نمی شدند. دیگر هوا کاملاً تاریک شده بود که اجازه دادند توی پادگان برویم. کمی گشتیم تا زیر چند درخت تبریزی کهنسال جایی پیدا کردیم و زیراندازها را انداختیم و نشستیم. چند تیر برق آن دور و بر بود که آنجا را روشن کرده بود. پاییز بود و برگ های خشک و زرد روی زمین ریخته بود. باد می وزید و شاخه های درختان را تکان می داد. هوا سرد بود. خانم دکتر بچه ها را زیر چادرش گرفت. فلاسک را آوردم و چای ریختم که یک دفعه برق رفت و همه جا تاریک شد. صمد گفت: «بسم الله. فکر کنم وضعیت قرمز شد.» توی آن تاریکی، چشم چشم را نمی دید. کمی منتظر شدیم؛ اما نه صدای پدافند هوایی می آمد و نه صدای آژیر وضعیت قرمز. صمد چراغ قوه اش را آورد و روشن کرد و گذاشت وسط زیرانداز. چای ها را برداشتیم که بخوریم. به همین زودی سرد شده بود. باد لای درخت ها افتاده بود. زوزه می کشید و برگ های باقیمانده را به اطراف می برد. صدای خش خش برگ هایی، که دور و برمان بودند، آدم را به وحشت می انداخت. آهسته به صمد گفتم: «بلند شو برویم. توی این تاریکی جَک و جانوری نیاید سراغمان.» 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
ندای قـرآن و دعا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_صد_وسی_ا
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ . آهسته به صمد گفتم: « بلند شو برویم. توی این تاریکی جَک و جانوری نیاید سراغمان. » صمد گفت: « از این حرف‌ها نزنی پیش آقای دکتر، خجالت می‌کشم. ببین خانم دکتر چه راحت نشسته و با بچه‌ها بازی می‌کند. مثلاً تو بچه‌ی کوه و کمری. » 💥 دور و برمان خلوت بود. پرنده پر نمی‌زد. گاهی صدای زوزه‌ی سگ یا شغالی از دور می‌آمد. باد می‌وزید و برق هم که رفته بود. ما حتی یک‌دیگر را درست و حسابی نمی‌دیدیم. کورمال‌کورمال شام را آوردیم. با کمک هم سفره را چیدیم. خدیجه کنارم نشسته بود و معصومه هم بغل خانم دکتر بود. خدیجه از سرما می‌لرزید. هیچ نفهمیدم شام را چطور خوردیم. توی دلم دعادعا می‌کردم‌ زودتر بلند شویم برویم؛ اما تازه مردها تعریفشان گل کرده بود. خانم دکتر هم عین خیالش نبود. با حوصله و آرام‌آرام برای من تعریف می‌کرد. 💥 هر کاری می‌کردم، نمی‌توانستم حواسم را جمع کنم. فکر می‌کردم الان از پشت درخت‌ها سگ یا گرگی بیرون می‌آید و به ما حمله می‌کند. از طرفی منطقه نظامی بود و اگر وضعیت قرمز می‌شد، خطرش از جاهای دیگر بیشتر بود. از سرما دندان‌هایم به‌هم می‌خورد. بالاخره مردها رضایت دادند. وسایلمان را جمع کردیم و سوار ماشین شدیم. آن‌موقع بود که تازه نفس راحتی کشیدم و گرم صحبت با خانم دکتر شدم. به خانه که رسیدیم، بچه ها خوابشان برده بود . جایشان را انداختم .لباس هایشان را عوض کردم صمد هم رفت توی آشپزخانه و ظرف ها را شست . 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
ندای قـرآن و دعا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_صد_وسی_ی
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ 🌷🍃 ✫⇠ دنبال صمد رفتم توی آشپزخانه. برگشت و نگاهم کرد و گفت: «خانم خوب بود؟! خوش گذشت؟!» خواستم بگویم خیلی! اما لب گزیدم و رفتم سر وقت آبگوشتی که از ظهر مانده بود. آن روز نه ناهار خورده بودم و نه شام درست و حسابی. از گرسنگی و ضعف دست و پایم می لرزید. فردای آن روز صمد ما را به قایش برد و خودش به جبهه برگشت. من و بچه ها یک ماه در قایش ماندیم. زمستان بود و برف زیادی باریده بود. چند روز بعد از اینکه به همدان برگشتیم، هوا سردتر شد و دوباره برف بارید. خوشحالی ام از این بود که موقع نوشتن قرارداد، صمد پارو کردن پشت بام را به عهده صاحب خانه گذاشته بود. توی همان سرما و برف و بوران برایم کلی مهمان از قایش رسید، که می خواستند بروند کرمانشاه. بعد از شام متوجه شدم برای صبحانه نان نداریم. صبح زود بلند شدم و رفتم نانوایی. دیدم چه خبر است! یک سر صف توی نانوایی بود و یک سر آن توی کوچه. از طرفی هم هوا خیلی سرد بود. چاره ای نداشتم. ایستادم سر صف دوتایی، که خلوت تر بود. با این حال ده دقیقه ای منتظر شدم تا نوبتم شد. نان را گرفتم، دیدم خانمی آخر صف ایستاده. به او گفتم: «خانم نوبت من را نگه دار تا من بروم و برگردم.» 💟ادامه دارد... نویسنده: 🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟 ╔═.🥀🍃🥀.═══════╗ 👇 @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕 ╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
🖊 هر کس هفتاد روز روزی ۷۲ بار《یا باسط》بگوید بر طاعت خدا ثابت بماند و خاطرش از تشویش به اطمینان برگردد     📚 بحرالغرائب ۴۴ مطالب بیشتر ↩️ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✅گره گشایی با قرآن و ادعیه 🌺چون خواهد کسی را محبوب دل کسی کند این آیه را در کاغذی بنویسد و نام او و نام مادرش را بنویسد و با خود نگاه دارد مقصود حاصل گردد ان شاءالله تعالی . به شرط آنکه اهل نماز و متدین باشد 🍃🌸 آیه ۷ سوره مائده واذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُم بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ🌸🍃 📚منبع : خواص آیات قرآن کریم ص ۴ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✅گره گشایی با قرآن و ادعیه 📗دعا به هنگام شروع تلاش روزانه📗 📚امام صادق (ع) فرموده است: برخی دعاهاست که اگر کسی خواندن آن را در وقت خود فراموش کند، سزاوار است آن را قضا نماید و آن این است که هر روز پس از بامداد ده بار دعاهای زیر خوانده شود: «لا اله الاالله وحده لا شریک له، له الملک و له الحمد یحیی و یمیت و یمیت و یحیی و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی قدیر» «معبودی جز خدا نیست، تنهاست. شریکی ندارد. مالکیت و ستایش از آن اوست. زنده می کند و می میراند. می میراند و دوباره زنده می کند. زنده ای است که نمی میرد. تمام نیکیها به دست اوست و بر هر چیزی تواناست. «اعوذ بالله السمیع العلیم» «به خداوند شنوای دانا پناهنده می شوم.» @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✍ امام صادق ؏ ؛ چشم زدن حقیقت دارد نہ تو ازچشم دیگران در امانے و نہ دیگران از چشم تو ، پس هر گاه از این جهت بہ ترس افتادے سه بار بگو ↯ «ما شاءاللَّه لاقوة الّا باللَّه‏ العَلی العَظیم» 📚 بحارالانوار ۶۳/۲۶ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✅گره گشایی با قرآن و ادعیه میــان                 دو طایفه یا دو شخص ✍🏻به جهت تسخیر قلوب میان دو طایفه یا دو شخص که کدورت دارند وضو بسازد و دو رکعت نماز به همین نیت بخواند در رکعت اول بعد از حمد یک بار و بعد از سوره هفت مرتبه این دعا را بخواند و آن شخص چنان مسخر گردد که تصور آن را نتوان کرد به تجربه رسیده است عَسَى اللَّهُ أَنْ يَجْعَلَ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَ الَّذِينَ عَادَيْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَاللَّهُ قَدِيرٌ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ اَللهُمَ لِیِّن لی قَلبِ > فلان‌بن‌فلان < كَما لَیِّنتَ الحَدیدَ لِداوُد و سَخِّر لی قَلبَهُ کَما سَخَّرْتَ لِسُلَيْمانَ جُنُودَهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ منبع : سر المستتر ص ۹۶ و ۹۷ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ "بیـــــعت با امام‌زمان ساده نیست" ⚠️ (لبیک یامهدی) خیلی سنگین‌تر از (لبیک‌ یا‌حسین) هست... --------------------------------------------------- با ارسال این پست به دیگران در ثوابش شریک باشید. @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
انسان شناسی 322 .mp3
11.15M
۳۲۲ | ما به خواب رفته‌ایم و نمیدانیم ! آدمها از نظر خدا دو دسته‌اند، یا بیدارند و در حرکت ! یا خوابند و گاه نمی‌دانند، و در لحظه وفات بیدار می‌شوند! نکته مهم: بسیاری از ما در خواب سنگینی هستیم، حتی در نماز و تهجد و زیارت! منبع : کارگاه انسان شناسی پیشرفته 🎞 رسانه رسمی استاد محمد شجاعی @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
04_2 Az Heyvaniyat Ta Hayat (1402-06-23) Mashhade Moghaddas.mp3
28.18M
🔉 🔰فصل هشتم؛ از فرعون تا مأمون | جلسه چهارم / بخش دوم * نفرین پیامبر صل‌الله‌علیه‌وآله به معاویه * قتل نسائی (صاحب یکی از صحاح اهل سنت) به خاطر عدم نقل فضیلت از معاویه * دوازده نفر که بدترین خلائق و اصل همه فتنه‌های تاریخ هستند، چه کسانی بودند؟ * اعتراض عایشه به معاویه هنگام بیعت گرفتن برای یزید * قتل عایشه توسط معاویه * معاویه؛ اولین کسی که خلافت را به پادشاهی تبدیل کرد * ترک تلبیه در حج به خاطر ترس از معاویه 📚 معرفی کتاب: داستان ترور ابوبکر و عایشه، نجاح الطائی 📱دریافت صوت کامل این مبحث و ده‌ها دوره دیگر در نرم ابزار کاربردی تعالی 👇 🔷 نصب از طریق کافه بازار ⏰مدت زمان: ۵۲:۳۷ 📆١۴٠٢/٠۶/۲۳ @zohoreshgh @NedayQran 📕نــداے قــرآن و دعــا📕