سلام الله علی الارباب،عزیز حضرت طاها
کند اعجاز ِ یک گوشه نگاهت قطره را دریا
شده خیمه ی تو ولله ،سفینه ی نجات ما
یه قطره اشک توی روضت،شده آب حیات ما
• صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰااَبٰاعَب۟دِاللّٰه
• صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰه
• صَلَے اللّٰھُ عَلَی۟ڪ۟ یٰا اَبٰاعَب۟دِاللّٰه
السلام علے من الاجابھ تحت قبته💗 .•
السلام علے من جعل الله شفاءفے تربته
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سلام_امام_زمانم 😍✋
ای بودم از نبودِ تو نابود می شوم
می سوزم از فراقِ تو و دود می شوم
آقا بیا و با دَمِ عیساییت ببین
نابودم و زِ بودِ تو موجود می شوم
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دستش را
محکم بگیر
بازار است
و شلوغی
و همین
#یک_دست...
دستش اما حکایتی دارد...
#رهبرانه
#امام_خامنه_ای
#حضرت_آقا
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
((انیمیشن از آینده ایران بی حجاب))
😢😭تصورهوش مصنوعی از آینده ایران بی حجاب و گذشته از خط قرمزها حتما ببينيد و انتشار دهید.😔
زحمت زیادی برای این کار کشیده شده است.
واقعا تاثیر گذار
#حجاب
#عفاف
#چادر
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#ذکرروز "سه شنبه"﷽"
"۱۰۰مرتبه"
✨یا ارحم الراحمین✨
✨ای مهربان ترین مهربانان✨
🌙دیگرگناه نمی کنم #آقابیا🌙
#اللهم_عجل_الوليك_الفرج🌻
#نماز_سه_شنبه
✅هرکس نمــازسهشنبه را
بخواندبرایش هزاران شهرازطلا
دربهشت بسازند↯
دورکعت؛
درهر رکعت بعدازحمدیک بارسوره
تین توحیدفلق ناس
#منبع👇
جمال الاسبوع بکمال العمل المشروع . ص 77 .
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
tavassol-mansuri.mp3
5.55M
#سه_شنبه_های_جمکرانی
❣️ #دعای #توسل با روضه
#امام_زمان_ارواحنا_فداه 🕊💌
🎤 حاج مهدی#منصوری
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هر سه شنبه به نیت ظهور #امام_زمان (عج) دعای توسل می خوانیم
بارانی و دلگیر هوایِ بی تو
محزون و غم انگیز نوای بی تو
برگرد که بیقرارم و بیتابم
بیزارم از این سه شنبه هایِ بی تو!
تعجیل درظهور مولاعج #۱۴صلوات
متن دعا👇
https://eitaa.com/Monajatodoa/135
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#وای_مادرم
یتیمات جز دو چشم تر ندارند
به غیر از خاک غم بر سر ندارند
چو مادر مرده ها باید فغان کرد
که طفلان علـی مــ💔ـادر ندارند
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#ایام_فاطمیه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
YEKNET.IR - zamine - fatemie avval 1402 - banifatemeh.mp3
7.67M
🔳 #ایام_فاطمیه
هنوز تو گوش تاریخ میپیچه
صدای زنگ سیلی
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✍️ ضربه فنیشدن صهیونیستها یعنی چه؟
▫️کاهش ۱۱درصدی شاخص بورس (۴۰میلیارد دلار)؛
▫️توقف کامل صنعت گردشگری؛
▫️توقف کامل بخش بزرگی از صنایع تولیدی؛
▫️توقف کامل سرمایهگذاری (داخلی و خارجی)؛
▫️هزینه روزانه ۲۴۰میلیوندلاری جنگ؛
▫️تعطیلی کامل مدارس و شرکتها؛
▫️امتناع از جنگ روزانه ۴۰۰۰ سرباز، و امتناع ۴۰۰خلبان از پیوستن به جنگ؛
▫️آوارگی ۵۰۰هزار ساکن اسرائیلی؛
▫️تبدیل تلآویو به شهر اشباح و شکست کامل پروپاگاندای رسانهای و آگاهشدن مردم جهان از جنایات اسرائیل؛
▫️گرایش بخش بزرگی از مردم دنیا به اسلام تحتتاثیر ایمان قوی فلسطینیان.
🔺اگر تعریف و تعبیر ضربه فنی صهیونیستها غیر از این باشد، چیست؟
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ یه کار خفن👌
🔸 حامیان فلسطین، اپلیکیشنی طراحی کردند به نام ”نه ممنون“ که با اسکن بارکد محصولات، شرکتهای اسرائیلی و حتی شرکتهای حامی صهیونیسم رو نشون میده تا محصولاتش رو بایکوت و تحریم کنند.
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
📸 غارت و جنایت
📰 روزنامه اسرائیلی یدیعوت آحارونوت:
ارتش رژیمصهیونیستی ۵ میلیون شِکِل معادل ١.۴ میلیون دلار، از خانههای مردم غزه که به آنها یورش برده غارت کرده است
📌 #خبر_روز
#طوفان_الاقصی 🌪
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ شب مادران فلسطین
مادری که چهره اش توسط اسرائیلی ها سوخته و انگشتان دستش قطع شده ، حالا به خانه برمیگردد.
نوسان ، شب شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها تقدیم شد به مادران فلسطین.
#زن #آزادی #زندان #مادر #گریه #تنهایی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 دختر فلسطینی ، ۳۰ سال پیش
از مردان امروز غزه میگفت.
⭕️ زنان ما هنوز وجود دارند، فرزندانی را بدنیا خواهیم آورد که قوی ترین مردان خواهند بود..
#دخترانه #مادرانه #غیرت #شرافت #مردانگی #قدرت #شجاعت #تولید_محتوا #وایرال #کلیپ #فیلم
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
♨️ نامه یکی از اسرای اسرائیلی به رزمندگان فلسطینی:
🔹به ژنرال هایی که در هفته های اخیر مرا همراهی کردند، به نظر می رسد که فردا از هم جدا می شویم، اما از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. برای انسانیتی که نسبت به دخترم امیلیا نشان دادید ممنونم.
دخترم در غزه خود را ملکه می دانست. شما برای او مانند پدر و مادری بودید و در هر فرصتی که می خواست او را به اتاق خود دعوت می کردید.
ممنون که اینقدر با او صبور بودید و با شیرینی، میوه و هر چیزی که بود از او پذیرایی کردید. ما در طول این روزها با فردی برخورد نکردیم که رفتار مهربانانه و دلسوزانه نداشته باشد.
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️این بانوی کانادایی بخاطر دیدن صبر و مقاومت مردم غزه با اسلام و قرآن آشنا شده و نهایتا مسلمان شد.
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️لحظاتی تاثیرگذار از دیدار مادر قسام و نصرالله الاعور، دو نوجوان فلسطینی آزاد شده از زندان رژیم صهیونیستی
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🎥 فلسطینیها با وجود تخریب خانههایشان در بمبارانهای وحشیانه رژیم صهیونیستی حاضر به ترک آن نیستند و همچنان به زندگی روی خرابههای آن ادامه میدهند.
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 انیمیشن زیبای یمنی با عنوان «في باب المندب رجال»
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
♥️هم عاشق میکاپ خلیجی گشتم
👀هم عاشق خواهر بسیجی گشتم
🧃زان روز که شد بسیج لندن فعال
من عاشق داف کمبریجی گشتم😂
#شاعر_ارزشی
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
ندای قـرآن و دعا📕
#رمان_محمد_مهدی 20 🔰دیگه داشت ماه مهر ، اولین سال تحصیلی تمام میشد و بچه های سال اول ، هم با مدرسه
#رمان_محمد_مهدی 22
🔰 بذارین از این جای قصه به بعد رو از زبان خود #محمد_مهدی بشنویم
💠 من وارد مدرسه شدم و بعد مراسم صف که اکثر اوقات ، خودم قاری قرآنش بودم، وارد کلاس شدیم . رفتم کنار ساسان نشستم ، یعنی با اجازه خانم معلم جای خودم رو تو کلاس تغییر دادم و رفتم دقیقا کنار ساسان تا بیشتر حواسم بهش باشه
سعید کمی ناراحت به نظر می رسید، فکر کنم انتظار داشت برم پیش اون بشینم که فامیل هم هستیم و خلاصه هم تو درس ها کمکش کنم هم اینکه بیشتر احساس راحتی کنه ، اما خب نمی دونست که من یه دلیل محکم برای این کار خودم دارم
دوست داشتم بدونم خود ساسان چه احساسی داره از اینکه اومدم پیشش ،اما راستش هرکاری نکردم نفهمیدم ، گذاشتم موقع زنگ تفریح ، آخه خوراکی های خوشمزه ای همراهم آورده بودم که بعید می دونستم بخواد دست من رو رد کنه !!!
✳️ اون روز خانم معلم علاوه بر درس های مدرسه ، داستان حضرت نوح رو برای ما تعریف کرد که با وجود این همه سختی و زحماتی که در طی سالهای مختلف کشید، فقط چند نفر بهش ایمان آوردن، اما هیچوقت از مسیر حقی که داشت عقب ننشست
خیلی برام جالب بود ، با اینکه این داستان رو می دونستم اما با بیان شیرین خانم معلم طور دیگه ای به دلم نشست
تصمیم قطعی خودم رو گرفتم که زنگ تفریح با ساسان حرف بزنم.
🌀 از یه اخلاق خانم معلم خیلی خوشم می اومد ، همیشه وسط کلاس وقتی احساس می کرد ما خسته شدیم ، یه قصه دینی تعریف می کرد، البته بیشتر قصه های دینی از کتاب داستان راستان شهید مطهری بود ، چون سبک و ساده هست به محض اینکه خوندن یاد گرفتم ، پدرم پیشنهاد کرده بود بخونمش و واقعا هم عالی بود ،
تازه گفته بود هرکس آیت الکرسی رو حفظ کنه ، تو ارزشیابی پایان کار تاثیر می گذاره و اینجوری تقریبا همه ما حفظ شدیم و وقتی خانم معلم سر کلاس می اومد ، بلند می شدیم و از حفظ می خوندیم و بعدش کلاس رو شروع می کردیم.
💠 زنگ که خورد رفتم یه سوال از خانم معلم بپرسم که دیدم ساسان نیست
کل حیاط رو دنبالش گشتم اما انگار نه انگار
همیشه جلوی چشم بود ، حالا امروز که کار مهمی باهاش دارم غیبش زده رفته
چند دقیقه بیشتر نمونده بود که زنگ کلاس بخوره که دیدم کنار درب نمازخونه ، یک جفت کفش هست
کنجکاو شدم ، رفتم جلوتر دیدم یه نفر تو نمازخونه هست و قرآن رو بغل کرده و داره زار زار گریه می کنه
دیدم ساسان هست...
رمان_محمد_مهدی 23
💠 دیدم ساسان محکم قرآن رو گرفته تو بغلش و داره گریه می کنه
نزدیک تر رفتم
منو که دید گریه اش بیشتر شد و گفت #محمد_مهدی ، فقط تو هستی که میتونی کمکم کنی، فقط تو هستی که میتونم راز دلم رو بهش بگم ، تورو خدا کمکم کن، تو رو همین قرآنی که قبولش داری و هر روز سر صف تلاوتش می کنی کمکم کن
دوست دارم بمیرم و از این زندگی راحت بشم
🔰 رفتم پیشش نشستم و بغلش کردم و بوسیدمش، گفتم چی شده ساسان جون؟
مشکلی هست ؟
کسی تو مدرسه اذیتت کرده؟
بگو تا کمکت کنم
بگو تا به خانم معلم بگم تا کمکت کنه
🌀 سرشو بالا کرد و گفت نه ، خانم معلم نه ، نمیخوام کسی بفهمه ، می ترسم به خانوادم بگن ، دوست دارم فقط خودت کمکم کنی، مگه همیشه نمی گفتی دوست واقعی اون کسی هست که تو شرایط گرفتاری به رفیقش کمک کنه؟
خب الان من مشکل دارم
کمکم کن ، الان به دادم برس که فردا دیر هست!
✅ گفتم باشه، پاشو ، پاشو برو دست و صورتت رو بشور که الان زنگ رو میزنن و با این حالت اگه بچه ها و خانم معلم ببیننت بد میشه
اصلا اگه تو مدرسه نمیتونی حرف بزنی ، شماره خونه خودمون رو میدم تلفنی مشکلت رو بگو
گفت نه ، نمی تونم ، مادرم همیشه خونه هست و نمیشه تلفنی حرف بزنیم
اما تو مدرسه بهت میگم
🌀زنگ خورد و رفتیم کلاس، وسط درس دادن خانم معلم حواسم به ساسان بود
تو خودش بود ، به تخته و خانم معلم نگاه می کرد، اما معلوم بود که حواسش جای دیگه هست
⏺ وقتی زنگ آخر خورد و داشتیم می رفتیم خونه ، ساسان اصل قضیه مشکلش رو به من گفت و تاکید کرد روزهای بعد حتما دقیقتر و کامل تر توضیح میده ، خیلی ناراحت شدم ، دیدم باز هم مادرش اومد دنبالش ، من هم چند دقیقه منتظر موندم تا پدرم بیاد ، تو ماشین حرفی نزدم و ساکت بودم ، داشتم فکر می کردم ، به حرفهای ساسان ، به اینکه واقعا مشکلش چی هست ؟
شب موقع شام دیگه تصمیم خودم رو گرفتم و با پدر مادرم مشورت کردم از اونها راه حل خواستم .
گفتم مشکل ساسان این هست که...
✍ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌸.🍃🌸.═╝
ندای قـرآن و دعا📕
#رمان_محمد_مهدی 22 🔰 بذارین از این جای قصه به بعد رو از زبان خود #محمد_مهدی بشنویم 💠 من وارد مدرسه
#رمان_محمد_مهدی 24 و 25
🔰 گفتم مشکل ساسان این هست که پدر و مادرش اصلا با هم خوب نیستند ، حتی فکر کنم قصد جدا شدن هم دارن اما ساسان نگفت و من حدس زدم
👈 می گفت تو خونه مرتب با هم دعوا می کنن و ساسان هم هیشه شاهد این دعوا
برای همین آرامشی نداره ، تمرکز نداره ، نمی تونه خوب درس بخونه و به حرفهای معلم گوش بده ،
حتی گاهی تکالیف رو هم خوب انجام نمیده
بیشتر از این به من نگفت ولی میشه تا آخر ماجرا رو حدس زد
💠 پدرم با ناراحتی گفت : واقعا دردناک هست ، این بچه قطعا با استعداد هم هست، اما با این رفتارهای پدر و مادرش قطعا ضربه میخوره و آینده اون هم به خطر می افته
گاهی پدر و مادرها حواسشون نیست که با کارهای خودشون چه آسیبی به فرزند خودشون می زنن
✳️ مادرم گفت اصلا بیا یه کاری کن ، یه روز دعوتش کن منزل ما ، بیاد تا ما هم ببینیمش و باهاش صحبت کنیم ، حداقل بدونه که قصد کمک بهش داریم تا احساس نکنه هیچکس به فکرش نیست. یا اصلا با مادرش بیاد که خانوادش رو هم ببینیم
⬅️ گفتم نه مامان جون ، اصلا امکانش نیست، بعید هست بیاد خونه ما، نه خانوادش اجازه میدن و نه خودش خیلی تمایل داره
بهترین راه این هست که خودم تو مدرسه حلش کنم
⭕️ پدرم گفت : اره ، همون تو مدرسه حلش کن
بیشتر باهاش رفیق بشو ، حتی تو اوقات زنگ تفریح یا بیکاری از خودت بهش بگو تا بهش ثابت کنی بهش اطمینان داری ،
تا اون هم بهت اطمینان کنه
تو درس ها کمکش کن و بهش امید بده
🔰 فردا پنجشنبه بود و برنامه ریزی کردم برای درس خوندن و انجام تکالیف
روز جمعه که رسید، با پدرم و مادرم رفتیم نماز جمعه ، واقعا با صفا هست ، از چهارسالگی همراه پدرم می رفتم
امام جمعه تو خطبه اول مباحث مهمی درباره دعا و استغفار گفت
یاد گرفتم بسیاری از گناهان ما هست که مانع استجابت دعاهای ماست ، همیشه تقصیر رو گردن خدا نندازیم،
از همه مهمتر اینکه گناهان ما باعث ناراحتی امام زمان (عج) هم هست ، اگه از همین اول عادت کنیم به گناه ، دیگه ترک کردنش سخت هست و از امام هم بیشتر دور میشیم
برای همینه میگن گناه نکردن راحت تر از توبه کردن هست
👈 شب که شد صفحات آخر کتاب " اسلام شناسی برای نوجوانان " اثر حاج اقا قرائتی رو تمام کردم
واقعا کتاب عالی ای بود و باعث آشنا شدن بیشتر من با اسلام شد
قرار شد فردا به آقا مدیر بگم تا به خانواده ها معرفی کنه یا معلم ها سر کلاس مقداری از اون رو برای بچه ها بگن
🔰 باز هم صبح شنبه اومد و باید بریم مدرسه ، هم لذت خودش رو داره و هم تنبلی خودش !
تو ماشین پدرم جملات و حتی کلماتی که باید به ساسان می گفتم تا بیشتر به من اعتماد کنه و از مشکلش بگه و من هم کمکش کنم رو با بابا هادی مرور می کردم
قبل از اینکه برم سر صف قرآن بخونم ، با آقا مدیر درباره کتاب حاج اقا قرائتی صحبت کردم و ایشون هم چون به من اعتماد داشتن کتاب رو معرفی کردن به بچه ها و گفتن چندماه دیگه از روی این کتاب امتحان می گیریم و به چند نفری که برنده بشن ، جایزه میدیم
کار خوبی بود ، اینجوری تشویق می شدن بچه ها به خوندن کتاب ، قرار هم شد این کتاب برای معلم ها با هزینه شخصی آقامدیر خریده بشه و معلم ها سرکلاس چند دقیقه ای از این کتاب حرف بزنن تا بچه ها بیشتر و بهتر با اسلام آشنا بشن
🌀 باز هم سر کلاس حواسم به ساسان بود ، اصلا تو کلاس نبود ، حتی وقتی خانم معلم سوالی می پرسید و از همه بچه های کلاس میخواست یکصدا جواب بدن ، ساسان ساکت ساکت بود
اصلا امروز جور دیگه ای شده بود
منم تمام سعی خودم رو می کردم که هم حواسم به درس باشه تا عقب نمونم و هم حواسم به ساسان باشه تا بهتر کمکش کنم
👈 زنگ تفریح اول که خورد ، سریع همراه ساسان رفتیم بیرون تا یه جایی بشینیم و حرف بزنیم ، معلوم بود که کلی حرف تو دلش بود
یه مرتبه سعید اومد پیش ما ،ساسان کمی خجالت کشید ، منم متوجه شدم ، خود سعید هم متوجه شد
با اشاره بهش گفتم که بره و بعدا باهاش صحبت می کنم ، سعید رفت
من و موندم ساسان و کلی کنجکاوی که مشکل ساسان چی هست
💠 دیدم دستش رو گذاشت داخل دستم ، محکم فشار داد ، چشمهاش رو برگردوند و منو نگاهی کرد و سرش گذاشت روی شونه هام و زار زار گریه کرد...
👈 گفت #محمد_مهدی ، من فقط آرامش می خوام ، فقط و فقط آرامش ، دوست دارم تو خونه ما جنگ و دعوا نباشه ، دوست دارم کنار پدر و مادرم بشینم با هم غذا بخوریم ، نه اینکه هرکسی تو اتاق خودش !
دوست دارم شبها کنار هم تلویزیون ببینیم ، نه اینکه هرکس سرش تو گوشی خودش باشه
دوست دارم گاهی اوقات غروب ها با پدر و مادرم بریم بیرون و تفریح کنیم ، مثل خیلی های دیگه
اصلا #محمد_مهدی ، دوست داشتم پول دار نبودیم ، اما ذره ای صمیمیت و صفای خانواده های درامد پایین تر رو داشتیم
ندای قـرآن و دعا📕
#رمان_محمد_مهدی 22 🔰 بذارین از این جای قصه به بعد رو از زبان خود #محمد_مهدی بشنویم 💠 من وارد مدرسه
حتی پدرم نمیذاره من نماز بخونم ، نمیذاره قرآن دست بگیرم ، چند تا قرآن تو خونه بود همه رو گذاشت انباری !
دیشب با مادرم دعوا کرد و کارشون به کتک کاری رسید ، همش پای ماهواره نشسته و برنامه های اونها رو نگاه میکنه
قبلا خوب بود، مثلا ماه محرم ، تمام هزینه یک دهه مسجد یا هیات رو میداد ، اما الان اصلا حتی خدا رو هم زیر سوال می بره ،
مادرم هم دست کمی از پدرم نداره
همیشه دنبال رفیق هاش هست و صبح میره بیرون ، ظهر میاد
بعدظهر میره ، شب میاد
حتی روزهای تعطیل که من خونه هستم هم همین وضع هست ، بخدا خسته شدم ، ایکاش بمیرم و راحت بشم....
ادامه دارد...
✍ احسان عبادی
#رمان_محمد_مهدی
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🌸.🍃🌸.═╝