⭕️یک سیب از درختی افتاد و جاذبه کشف شد...
۱۰ هزار جنازه بر زمین افتاد ولی انسانیت کشف نشد...‼️
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
⭕️یک اینفلوئنسر «آمریکایی» یک میلیون دلار معادل پنجاه میلیارد تومن به غزه کمک کرد و یک خواننده آمریکایی هم ده میلیون دلار برای غزه داره جمع میکنه.
سلبریتی های ما کجا هستن؟
اونایی که دینشون انسانیت بود کجان؟
علی دایی کجاست؟ چرا خبری ازش نیست؟
میترسن اگه از مظلوم دفاع کنن کنار بسیجی ها قرار بگیرن؟
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
8.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 شرایطی که مردم غزه دارند.
✍ با حداقل امکانات در حال جنگ با رژیم صهیونیستی هستند آیا ما و شما که غرق در نعمت هستیم می توانیم یک لحظه خودمان را جای این بندگان مظلوم خدا قرار دهیم؟
✍ اللهم انصرهم نصرا عزیزا وافتح لهم فتحا یسیرا
#طوفان_الاقصی #فلسطین #غزه
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
ندای قـرآن و دعا📕
📚پروتکل هفتم کتاب پروتکلهای دانشوران صهیون(قسمت هفتم ، بخش اول) 🔰برای آنکه بتوانیم هدف هایمان را ک
📚پروتکل هفتم کتاب پروتکلهای دانشوران صهیون(قسمت هفتم ، بخش دوم )
🔰از آنجا که ملتهای غیر یهودی همواره برای پیشنهاداتی که از خارج به آنها عرضه میشود یعنی در واقع پیشنهاداتی که ما به آنها ارائه می ،دهیم اهمیت خاصی قائلند، لذا پیشنهادات ما را پذیرفته متقاعد میشوند که ما منجی و خدمتگزار بشریت هستیم.
🌀جنگ جهانی : اگر کشوری بخواهد با ما مخالفت کند ما باید آنقدر قوی باشیم که حتی همسایگان کشور مخالف را نیز تهدید به جنگ .کنیم اگر همسایگان نیز همراه کشور مخالف همگی علیه ما متحد ،شوند آنگاه ما باید آنها را به یک جنگ جهانی تهدید عامل اصلی موفقیت ما در امور سیاسی پنهانکاری است. بدین معنی ، گفتار و عمل سیاستمدار هیچگاه نباید یکی باشند.
- ما باید دولتهای غیریهودی را مجبور کنیم که در جهت خواسته های ما قدم بردارند روش کار چنین خواهد بود که افكار عمومی را از طریق مطبوعات که به قدرت بزرگ معروفند و تقریباً در دست ما میباشند شکل بدهیم و طبیعی است که دولتها به افکار عمومی توجه خواهند کرد.
#پروتکلهای_دانشوران_صهیون
#رژیم_جعلی
#جهاد_تبیین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
ندای قـرآن و دعا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_دویست_وب
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_دویست_وبیست_وپنجم
میدانستم نقشه است. به همین خاطر زود گفتم: « چه خوب. خیلی وقته دلم میخواهد سری به حاجآقایم بزنم. دلم برای شینا یکذره شده. مخصوصاً از وقتی سکته کرده، خیلی کمطاقت شده. میگویند بهانهی ما را زیاد میگیرد. میآیم یک دو روز میمانم و برمیگردم. »
بعد تندتند مشغول جمع کردن لباسهای بچهها شدم. ساکم را بستم. یک دست لباس مشکی هم برداشتم و گفتم: « من آمادهام. »
💥 توی ماشین و بین راه، همهاش به فکر صدیقه بودم. نمیدانستم چهطور باید توی چشمهایش نگاه کنم. دلم برای بچههایش میسوخت. از طرفی هم نمیتوانستم پیش مادرشوهرم چیزی بگویم.
این غصهها را که توی خودم میریختم، میخواستم خفه شوم.
💥 به قایش که رسیدیم، دیدم اوضاع مثل همیشه نیست. انگار همه خبردار بودند، جز ما. به در و دیوار پارچههای سیاه زده بودند. مادرشوهرم بندهی خدا با دیدن آنها هول شده بود و پشت سر هم میپرسید: « چی شده. بچهها طوری شدهاند؟! »
💥 جلوی خانهی مادرشوهرم که رسیدیم، ته دلم خالی شد. در خانه باز بود و مردهای سیاهپوش میآمدند و میرفتند. بندهی خدا مادرشوهرم دیگر دستگیرش شده بود اتفاقی افتاده. دلداریاش میدادم و میگفتم: « طوری نشده. شاید کسی از فامیل فوت کرده. » همین که توی حیاط رسیدیم، صدیقه که انگار خیلی وقت بود منتظرمان بود، به طرفمان دوید. خودش را توی بغلم انداخت و شروع کرد به گریه کردن. زار میزد و میگفت: « قدم جان! حالا من، سمیه و لیلا را چهطور بزرگ کنم؟! »
💥 سمیه دو ساله بود؛ همسن سمیهی من. ایستاده بود کنار ما و بهتزده مادرش را نگاه میکرد. لیلا تازه شش ماهش تمام شده بود. مادرشوهرم، که دیگر ماجرا را فهمیده بود، همان جلوی در از حال رفت.
کمی بعد انگار همهی روستا خبردار شدند. توی حیاط جای سوزن انداختن نبود. زنها به مادرشوهرم تسلیت میگفتند. پابهپایش گریه میکردند و سعی میکردند دلداریاش بدهند.
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
ندای قـرآن و دعا📕
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃 ✫⇠ #قسمت_دویست_وب
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫ #رمان_دختر_شینا 🌷🍃
✫⇠ #قسمت_دویست_وبیست_وششم
💥 فردای آن روز نزدیکهای ظهر بود که چند تا بچه از توی حیاط فریاد زدند: « آقا صمد آمد. آقا صمد آمد. »
خانه پر از مهمان بود. دویدیم توی حیاط. صمد آمده بود. با چه وضعیتی! لاغر و ضعیف با موهایی ژولیده و صورتی سیاه و رنجور. دلم نیامد جلوی صدیقه با صمد سلام و احوالپرسی کنم، یا جلو بروم و چیزی بگویم. خودم را پشت چند نفر قایم کردم. چادرم را روی صورتم کشیدم و گریه کردم.
💥 صدیقه دوید طرف صمد. گریه میکرد و با التماس میگفت: « آقا صمد! ستار کجاست؟! آقا صمد! داداشت کو؟! »
صمد نشست کنار باغچه، دستش را روی صورتش گذاشت. انگار طاقتش تمام شده بود. هایهای گریه میکرد. دلم برایش سوخت.
💥 صدیقه ضجّه میزد و التماس میکرد: « آقا صمد! مگر تو فرماندهی ستار نبودی؟ من جواب بچههایش را چی بدهم؟ میگویند عمو چرا مواظب بابامان نبودی؟! »
جمعیتی که توی حیاط ایستاده بودند با حرفهای صدیقه به گریه افتادند. صدیقه بچههایش را صدا زد و گفت: « سمیه! لیلا! بیایید عمو صمد آمده. باباتان را آورده. »
💥 دلم برای صمد سوخت. میدانستم صمد تحمل این حرفها و این همه غم و غصه را ندارد.
طاقت نیاوردم. دویدم توی اتاق و با صدای بلند گریه کردم. برای صمد ناراحت بودم. دلم برایش میسوخت. غصهی بچههای صدیقه را میخوردم. دلم برای صدیقه میسوخت. صمد خیلی تنها شده بود. صدای گریهی مردم از توی حیاط میآمد.
از پشت پنجره به بیرون نگاه کردم. صمد هنوز کنار باغچه نشسته بود. دلم میخواست بروم کنارش بنشینم و دلداریاش بدهم. میدانستم صمد از هر وقت دیگر تنهاتر است. چرا هیچکس به فکر صمد نبود. نمیتوانستم یک جا بایستم. دوباره به حیاط رفتم
💟ادامه دارد...
نویسنده: #بهناز_ضرابی_زاده
#دختر_شینا
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
#دعا_درمانی☝️
#محفوظ_ماندن_ازبلاوفتنه
🖊 هرکه پس از نماز ظهر جمعه
دو رکعت نماز گذارد و در هر رکعت
بعد از حمد ۷ توحید بخواند و پس
از سلام این دعا را خواند تا جمعه
دیگر دچار بلا وفتنهاے نشود
📚 مصباح المجتهد
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
⬅️ #اجابت_حاجات_در_4_روز
( اجابت سریع حاجت )
🍀 مرحوم شمس ؛
در مکانی خلوت یا مسجد ذکر
🌹《 یٰا عَلے 》 🌹را ۱۲۰۰۰ مرتبه بخواند
این ختم از مجربات است.
👈 راوی گوید : به #چهار_روز نرسیده
مطلوب حاصل خواهد شد و برای
هر حاجتی مفید است .
📚 تحفة الرضویه ۲۰۸
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#سوره_درمانے #دعا_درمانے
برای #جهت_هرحاجتی از جمعه شروع کند و هر روزی 3 بار یس بخواندو بعد ازهر بار خواندن یک بار دعای هفتم صحیفه سجادیه را بخواند و تا 7 روز ادامه دهد و 5شنبه تمام کند
📗2هزاردستورالعمل مجرب
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
✅برای رفع #اضطرار و #گرفتاری دنیوی و اخروی و بیرون آمدن از بن بست :
🌺پنج مرتبه صلوات بفرست و آیة الکرسی را نیز بخوان . سپس بدون آنکه بر زبان جاری کنی در دلت
💥بسیار بگو :
✨اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَن تَشاءُ✨
🍃تا آنکه کارت گشایش یابد
📗منبع : معاد شناسی ج ۷ ص ۲۳۷
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌑 قرائت سوره مومنون در روزهای جمعه باعث عاقبت بخیری میشود.
🟢 امام صادق علیه السلام : اگر کسی سوره مؤمنون را تلاوت کند خداوند آخر کار او را به سعادت و خوشبختی ختم می کند و اگر همواره در روزهای جمعه بر قرائت سوره «مؤمنون» مداومت داشته باشد جایگاه او در منزل فردوس خواهد بود.(۱)
🔵 پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هر کس سوره مؤمنون را در روز جمعه بخواند و به این امر مداومت نماید منزل او در فردوس اعلاء با پیامبران مرسل باشد و نیز فرمودند: اول و آخر این سوره از گنجهای بهشت است.(۲)
📚 (۱)ثواب الاعمال، ص ۱۰۸
📚 (۲) درمان با قرآن، ص ۶۴
🟣 متن سوره مومنون
https://quran.anhar.ir/text-1580.htm
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#دعا_درمانے 👆
🍃 رونق و برڪت 🍃
🖊 جهت افزایش برڪت و سود
قبل از باز ڪردن مغازه و شروع
بڪار خوانده شود
📚خزینه الاسرار ص ۱۷۲
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕