eitaa logo
نگاه قدس
1.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
233 ویدیو
22 فایل
مقام معظم رهبری: امروز تأثیر رسانه‌ها در عقب راندن دشمن بیشتر از موشک و پهپاد است،هرکس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود. ارتباط با ادمین: @ertebat_qodsian
مشاهده در ایتا
دانلود
💐۱۸روز تا 💐 شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام مقام معظم رهبری ۴۰-اهل سوء استفاده نبودن در معیارهایی که نسبت به نمایندگی مجلس وجود دارد، واقعاً دقت شود، باید مراقب بود که آدمهای اهل سوءاستفاده و بی اعتقاد به رسالت انقلابی و مسؤولیت نمایندگی و کسانی که میخواهند وارد مجلس شوند فقط برای این که سوء استفاده ای بکنند یا خدای نکرده خرابکاریای انجام دهند وارد مجلس نشوند. باید دقت کنید مجموع شرایطی که گذاشته شده است همین نتیجه را بدهد. توجه به چیزهای کم اهمیت تنگ نظری و دقتهای بیخودی را باید کنار گذاشت. اساس قضیه همان چیزهایی است که واقعاً همه را میترساند: آدم پول پرستی؛ آدم پیشکرده خوانین و اشرار منطقه ای از فقد یا ضعف نظارت استفاده کند و وارد مجلس شود و بعد بخواهد برای آن گونه افراد کار و تلاش کند. @entekhabatqods
نگاه قدس
برگی از تاریخ استعمار قسمت پنجاه و چهار: ازدواج با دریا صدها سال پیش، هر سال، جشن عجیبی در شهر
📜برگی از داستان استعمار قسمت پنجاه و پنج : تاجر ونیزی در سال ۱۳۷۸ میلادی یک نویسنده ایتالیایی به نام «جووانی فیورنتینو» داستانی نوشت به نام «کندذهن». در این داستان، جوان محترمی‌با دختری از خانواده ای ثروتمند ازدواج میکند. جوان که برای ازدواج به پول احتیاج دارد با یکی از تاجران پول که روی بانکی خودش نشسته و چشم به راه بازرگانان بلند پرواز اروپایی است صحبت می‌کند و از او قرض می‌خواهد. صاحب بانکی به یک شرط حاضر می‌شود به این جوان محترم پول قرض بدهد، او باید چیزی را به عنوان ضمانت این وام نزد تاجر پول بگذارد تا مجبور باشد پول را در زمان تعیین شده برگرداند. اما دست جوان خالی است : او اگر چیزی داشت جلوی بانکی این مرد نمی‌ایستاد. تاجر پول بالاخره راه حلی پیدا میکند: جوان سندی را امضا میکند که اگر نتواند در موعد مشخص پول را برگرداند تاجر می‌تواند نیم کیلو از گوشت تن او را ببرد. «ویلیام شکسپیر» نمایشنامه نویس انگلیسی، حدود دویست سال بعد نمایشنامه «تاجر ونیزی» را براساس داستان کند ذهن تألیف کرد. در نمایشنامه شکسپیر، مرد ثروتمندی به نام شایلاک حاضر می‌شود به خواستگار جوانی به نام باسانیو پول قرض بدهد. باسانیو دوست تاجری دارد به نام «آنتونیو». آنتونیو به عنوان تاجری که چند کشتی روی آب دارد ضمانت باسانیو را به عهده می‌گیرد؛ اما شایلاک قبول نمیکند و به او می‌گوید:«ثروت تو خیالی است.یکی از کشتیهای تو در راه لیبی است و دیگری به طرف هند شرقی رفته است. یکی به سوی مکزیک رفته و آن یکی هم روانه انگلستان شده. طوفان این کشتی‌ها را تهدید میکند، دزدان دریایی همه جا هستند. تو در حال حاضر هیچ چیزی نداری...» پیشنهاد شایلاک همان است که در داستان کند ذهن خواندیم. انتونیو باید وام را با نیم کیلو از گوشت تن خودش ضمانت کند. با آنکه دوران شکسپیر با دوره ای که نویسنده داستان کند ذهن در آن زندگی میکرد قابل مقایسه نیست. شکسپیر در دوران ملکه الیزابت اول در قرن شانزدهم زندگی میکرد؛ قرنی که اکتشاف‌های دریایی آغاز شده بود و طلا نقره زیادی از قاره آمریکا به اروپا می‌رسید. دو قرن پیش از این، در زمان جووانی فیورنتینو، نویسنده داستان کند ذهن، اروپا طلا و نقره بسیار کمی‌در اختیار داشت. سکه‌های اروپایی برای خرید کالاهای شرقی به آسیا می‌رفت و ذخیره طلا و نقره اروپا روز به روز کمتر می‌شد. این سکه‌ها به اندازه ای عزیز بودند که صاحبان بانکی چنین ضمانت‌های سختی را از مردم می‌خواستند. سکه در بعضی قسمت‌های اروپا آن قدر کم شده بود که مردم از فلفل و پوست سنجاب به جای پول استفاده میکردند.حتی در برخی مناطق واژه «پول» معنای اصلی خود را از دست داده بود و به جای کلمه «زمین» به کار می‌رفت. اروپایی‌ها بسیاری از جوانان شرق قاره را به عنوان برده در غرب آسیا می‌فروختند تا چاره ای برای «قحطی پول» در کشورهای خود پیدا کنند. و نبودن پول در اروپا باعث میشد بسیاری از تاجران به خاک سیاه بنشینند و به دنبالشان کسانی هم که به آنها پول قرض داده بودند، دار و ندارشان را از دست بدهند. هنگامی‌که یک تاجر پول به این صورت سرمایه اش را از دست میداد دو نفر از مأموران حکومت به سراغش می‌آمدند و نیمکت یا بانکی او را واژگون و سپس با تبر به دو نیم میکردند. کلمه «بانکراتس» یا «ورشکستگی حال و روزهمین تجار را توصیف میکرد. اما وضع اروپا به همین صورت باقی نماند؛ کاشفانی - مانند کریستف کلمب، کورتس و پیزارو به قاره آمریکا رسیدند و کشتی‌های بادبانی، پر از طلا و نقره، از قاره جدید - روانه اروپا شدند. @entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت سی و ششم وقتی سیدعاصف رفت، نیم ساعت بعد برگشت دفترم. نشست و بهش گفتم: +قرار گذاشتی برای امشب؟ _
قسمت سی و هفتم بهزاد گفت: _دریافت شد، منتظر باشید. ماشین حرکت کرد و منم پشت سر اون راه افتادم. سرعتم و بیشتر کردم رفتم سمت چپش در لاین سبقت تا ببینم میتونم راننده رو شناسایی کنم یا نه، که شیشه دودی بود و داخل ماشین هم نوری وجود نداشت، اما شیشه سمت راننده شاید به اندازه 5 سانت پایین بود و اندکی دود سیگار ازش بیرون می اومد که معلوم بود راننده مشغول سیگار کشیدن هست. تصمیم گرفتم سرعتم و بیشتر کنم برم جلوی خودرو قرار بگیرم تا ببینم میتونم از آینه داخل ماشینم راننده رو ببینم که به حدی تاریک بود داخل لندکروز، بازم نتونستم چهره راننده رو ببینم. میخواستم یهویی ترمز کنم و از پشت بهم بزنه تا به بهانه پیاده شدن بتونم چهره طرف و ببینم که به ریسکش نمی ارزید و از طرفی سرعتش خیلی کم بود و میتونست ماشین کنترل کنه و نزنه بهم. سرعتم و کم کردم و مجددا با فاصله پشت سر خودروی مورد نظر قرار گرفتم و دنبالشون رفتم. بهزاد اومد روی خطم: _عاکف/ ستاد! +ستاد می‌شنوم. _خودرو متعلق به خانوم نسرین رضایی هست. +دریافت شد ستاد. تمام مشخصات این خانوم و برام مشخص کن تا وقتی برگشتم سایت بهم تحویل بدی. _حتما. +یاعلی. حدود یکساعتی توی شهر چرخیدیم و بعدش اون لندکروز که نمیدونستم راننده‌ش کیه، دختره رو رسوند به خونه‌ش و رفت. دنبال ماشین رفتم تا اینکه رسیدم سمت قیطریه و اون راننده ریموت و زد و در خونه باز شد رفت داخل. فورا برگشتم اداره و رفتم دفترم فایل‌های شنودی که برام ارسال شد و گوش دادم. نکته بسیار مهمی که حائز اهمیت بود وَ ذهنم درگیر شده بود این بود که اون دختره در طول اون یکساعتی که با عاصف نشسته بود علیرغم اینکه تلاش میکرد از مشکلاتش بگه تا عاصف و درگیر مسائل احساسی کنه وَ دوست داشتنش و به رخ عاصف بکشه، بدنبال این هم بود که از زیر زبون عاصف یه سری اطلاعاتی رو بکشه بیرون که عاصف هم با زیرکی بحث و منحرف میکرد. چون دیگه فهمیده بود ممکنه در « » قرار گرفته باشه. اما چیه؟ ، یا «HONEY TRAP« اسم ماموریت های ویژه ای هست که جاسوسان زن اسراییلی انجامش رو بر عهده دارند. اگر بخوام این مسئله رو بیشتر توضیح بدم و بگم دام عسل برای چه مواردی توسط سرویس موساد استفاده میشه، باید عرض کنم در جریان این ماموریت ها، جَواسیس زن، با تجسس در سرویس های امنیتی کشورهای هدف خود، با نزدیک شدن به نیروهای اطلاعاتی و امنیتی تلاش میکنند تا به موضوع مورد نظر خودشون و سرویس حامی خودشون برسن که در بعضی موارد مشاهده شده که حتی اون زن دست به ترور میزنه و هدف خودش و حذف میکنه. خاطرم هست یه روز در اداره، پژوهشی که یکی از موسسه های اسراییلی با عنوان «برقراری روباط جنسی در مسیر امنیت داخلی اسراییل» نوشته بوده رو میخوندم که به نظرم استفاده های متعدد این رژیم از این عملیات ها در سرویس جاسوسی موساد، پرده از این مسئله بسیار مهم برمیداره که چقدر این گزینه برای اونها مهم هست. شخصی به نام « » یکی از کهنه کار ترین جاسوس‌های اسراییلی گفته بود: « ، نحوه بهره برداری از خودشون در این زمینه رو یاد میگیرند، وَ اینها برای دستیبای به اطلاعات مورد نیاز، حاضر به برقراری ارتباط با هرشخصی هستند.» اینم بگم که در یک جلسه‌ی دو ساعته که با یکی از کارشناسان ستاد که تخصصش روی یهودیت بود داشتم، بهم گفته بود که جریان‌های دینی و ، استفاده جنسی از زنان رو برای فریب دادن دشمنان اسراییل مجاز دانسته و این کار رو به نوعی يک عبادت می‌دونه!!! حتی ، او هم چنین عملی رو برای دستیابی به اطلاعات، مجاز دونسته. نکته حائز اهمیت اینه که موساد تلاش زیادی برای جذب زنان یهودی و حتی غیر یهودی داشته تا در این مسیر توسط اون زن‌ها همراهی بشن. این یک واقعیت غیر قابل انکار هست و در تاریخ یهودیت و رژیم جعلی اسراییل ثبت و ضبط شده. سال‌ها پیش سیستم امنیتی جمهوری اسلامی ایران و یکی از اندیشکده های استراتژیکی بزرگ در ایران طبق بررسی هایی که داشتند به این سوال مبهم و مهم رسیدند که چرا وقتی نخست وزیرها، یا وزرای جنگ، یا از همه مهمتر وزرای خارجه در دولت های غربی بخصوص آمریکا و از همه مهمتر در رژیم صهیونیستی وقتی یک زن میشه وزیر خارجه یا معاون وزیر خارجه و...، چندوقتی تهدیدات علنی و جنگ‌ها فروکش میکنه. سیستم اطلاعاتی ایران روی این قضیه حساس شد. @entekhabatqods
نگاه قدس
🔴مستند امنیتی "نفوذ" قسمت هفتم رفتم پشت تیرچراغ برق... یگان ویژه هم وارد عمل شده بود... حدود بیست د
مستند امنیتی "نفوذ" قسمت هشتم .فردای اون روز دوباره اراذل واوباش رو به خیابونا آورده بودند.... درگیری ها بالا گرفته بود... .این مازیار لعنتی هم ذهنم رو درگیر کرده بود... نشستم و خوب فکر کردم و دنبال سرنخ بودم.... نمیدونستم از کجا باید شروع کنم... کاشف 98 بهم زنگ زد و گفت که سفارت انگلیس رو تحت نظر داریم... داره یه تحرکات مشکوکی میشه... رفتم نزدیکای سفارت.... کاشف 98 میگفت امروز صبح یه دختر خبرنگار ایرانی که برای شبکه های خارجی کار میکنه رفت توی سفارت.. .مطلع شدیم که دیشب توی شلوغی ها بازداشت شده و یه وکیل از سفارت میره ازادش میکنه و میگه فقط قصد کنجکاوی داشته وکارمند سفارته.... حسم میگفت تنها سر نخ مون همین بود.. .حدود سه ساعتی گذشت که از سفارت اومد بیرون ...پیاده شروع کرد به حرکت .... داشت باگوشی پیام میداد. ...متوجه شدم مامور سایه داره دنبالم میکنه... خب از طرف اداره هم تحت نظر بودم.. .اهمیتی ندادم و کارم رو کردم.. .با یکی از همکارای خانم که توی یکی از خونه های امن نزدیک سفارت انگلیس مستقر بود هماهنگ شدم .... در حین حرکت یه میکروردیاب به زیرکیفش چسبوند وخیلی ریلکس از کنارش رد شد.... حدود نیم ساعتی پیاده روی کرد... .از این کوچه به اون خیابون.... همش با گوشیش کار میکرد.. .فهمیدم میخواند بفهمند کسی تعقیبش نمیکنه... فاصله مون رو بیشتر کردیم...تا اینکه رفت توی یه خیابون خلوت... چند دقیقه ایستاد تا یه تاکسی کنارش وایساد و یه خانومی پیاده شد... .حدود دو سه دقیقه بعد یه پاترول نقره ای رنگ اومد و دختر خبرنگار رو سوار کرد و پشت سرش یه مگان مشکی اون یکی رو سوار کرد... تعقیبشون کردیم... دیدم داره به چپ وراست میپبچه ومیره سمت شلوغی مرکز شهر.. .فهمیدم باز یه چیزایی بو برده.... توی یه خیابون زذ کنار و دونفر ازش خارج شدند و سریع حرکت کردند سمت جمعیت... سریع پباده شدم... اسلحه ام مسلح بود ودستم به اسلحه بود.. .آروم و با تردید رفتم سمت ماشین ...یه نگاهی کردم دیدم شیشه اش خونی شده و دخترخبرنگار افتاد کف ماشین .... ادامه دارد... @entekhabatqods
روز اول ‌که نامَش را بردم... دلم آرام گرفت و... شیرین‌کام شدم! جان و جهانَ‌م... روح و روان‌م... خلاصه شد در او! روز و شب... شب و روز... و گاه و بی‌گاهِ من... شد عشق‌بازی با نامَ‌ش؛ و من... یک رفیق دارم... که با دنیا معامله‌اش نمی‌کنم! نامش است! و من... رفیق‌باز تَر از او ندیده‌ام! (ع)🌺 🌺 @entekhabatqods
.'🤍✨'.گرامی باد روز پاسدار ؛ بر آنان ڪہ از جنس شهیدان و هم پیمان با حسین(ع) و از نسل فصل سرخ استقامتند. (ع)🌸 🌺 @entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهید✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ @entekhabatqods
﷽❣ ❣﷽ با حساب دل خود هرچه شمردیم نشد بی ریا هیچ دعایی به تو تقدیم نشد انتظار فرج و دیده تر کافی نیست! ندبه و عهد به هنگام سحر کافی نیست! آی مردم پسر فاطمه تنهاست هنوز قرنها رفته و او منتظر ماست هنوز💔 @entekhabatqods
💐۱۲روز تا 💐 💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات ⚡️حضرت عسکری علیه السلام فرمودند: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا حَتَّى أَرَانِي الْخَلَفَ مِنْ بَعْدِي أَشْبَهَ النَّاسِ بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله خَلْقاً وَ خُلْقاً يَحْفَظُهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي غَيْبَتِهِ ثُمَّ يُظْهِرُهُ فَيَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. حمد و سپاس مخصوص خداوندي است که قبل از مرگم، جانشـینم را به من نشـان داد، او چه از لحاظ اخلاق و چه از لحاظ قیافه ماننـد پیامبرصـلی االله علیه وآله است؛ خداونـد او را در غیبتش محـافظت می نمایـد؛ سـپس ظهور می کنـد و زمین را پر از عـدل داد می کنـد، همـان گونه که پر از ظلم و جور شـده است. 📚کمال الدین، ج2، ص402، ح7 @entekhabatqods
💐۱۷روز تا 💐 شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی در کلام مقام معظم رهبری ۴۱_ غفلت نکردن از انجام وظیفه در مجلس در کنار زنده بودن ،مجلس مسئله ی سالم بودن هم مهم است؛ باید هم زنده باشد هم سالم. سالم بودن هم از جهات مختلف است؛ سلامت سیاسی، سلامت اخلاقی، سلامت مالی؛ اینها مسائلی است که به یک یک دوستان عزیزمان نمایندگان محترم ارتباط پیدا می کند اگر چنانچه در مجلس گرایشی پیدا شود - البته اینجور گرایشها قاعدتا گرایشهای کوچک خواهد بود؛ گرایشهای عمومی و کلی نخواهد بود – که با بعضی از اصول انقلاب منافات داشته باشد این عدم سلامت است. یا اگر چنانچه دغدغه ی وظیفه در مجلس گم شد این عدم سلامت است. اگر چنانچه در مورد مسائل مالی بیمبالاتی حاکم شد - پول ،گرفتن پول دادن مرتبط شدن، واسطه شدن؛از این حرفهائی که خیلی جاها هست - این عدم سلامت است؛ این چیز مهمی است. خرج تراشیهای بیخود برای مجلس، عدم سلامت است. @entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت سی و هفتم بهزاد گفت: _دریافت شد، منتظر باشید. ماشین حرکت کرد و منم پشت سر اون راه افتادم. سر
قسمت سی و هشتم تا اینکه گند این قضیه، اوایل سال 90 در اومد و تشکیلات به این ماجرا پی برد. بگذارید در مورد پرستوها، کمی بیشتر بهتون اطلاعات بدم تا بدونید ماجرای کاری اینها از چه قراره. در پاییز سال91 یکی از بلندپایه ترین مسئولین وزارت خارجه اسرائیل، یعنی شخص وزیرخارجه اسراییل خانوم « » در مصاحیه ای افشا کرد که من با عمده‌ی سران دنیا رابطه‌ی جنسی داشتم. حتی با مذاکره کنندگان فلسطینی و عمده سران عرب و امیران و این رابطه رو داشتم. این ها همون هستند. بر اساس اخباری که به دست ما رسید، وزیرخارجه وقت اسراییل خانوم ، و از کسانی بودند که این زن مدعی شده این روابط جنسی باعث شده ازبهترین دوران وی در زمان تکیه بر کرسی وزارت خارجه رژیم کودک کش صهیونیسم باشه و در پیشبرد اهداف اسراییل موثر باشه. لیونی حتی به صراحت گفته بود موقعی که در سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی « » کار میکردم، چنین عملیات های ویژه ای از جمله برقراری رابطه جنسی با برخی شخصیت های مهم اروپایی و برخی از سران عرب داشتم که ازشون باج خواهی میکردم تا اون ها رو در دام بندازم. این دجاله خیلی راحت گفته اگر رژیم صهیونیستی به اطلاعات نیاز داشته باشه، من حاضرم بازم با گزینه های هدف رابطه جنسی برقرار کنم، یا اینکه در نهایت اونها رو میکشم. با این اظهارات میشه به این نتیجه رسید که سران رژیم اسراییل معتقد به جامعه ای فاسد و بی بند و بار هستند و برای پیشبرد اهداف شوم خودشون از هیچ کاری دریغ نمیکنند و فقط به دنبال پیاده کردن برنامه های خودشون با هر ابزاری هستند. سیاست‌های سگ نگهبان آمریکا یعنی رژیم جعلی اسراییل در سراسر جهان علی الخصوص در خاورمیانه «منطقه غرب آسیا» این است که جوامع بشری و سران و حکام اون‌ها رو انقدر درگیر فساد و مسائل جنسی و شهوانی کنند تا بتونن به اهدافشون برسن، اما این طرح و فکر انقدرگسترده شد که حالا سالهاست به طور علنی خود سیاستمداران این رژیم فاسد در دام اون افتادند و دامن خودشون و گرفته. از بحث خارج نشیم. فقط عرضم اینه که رابطه‌ی جنسی وزیرخارجه اسراییل آنقدر بیخ پیدا کرد که دیگه رسما اسم میبرد و برای ما سوال شد که چرا داره اسم میبره؟ او حتی رسما اعلام میکرد که در فلان اتاق توسط عوامل نفوذی سرویس اطلاعاتی موساد دوربین کار گذاشته شده بود، وَ فیلم این روابط موجوده. در حالی به این قضیه اعتراف کرد که یکی از سرشناس ترین خاخام های رژیم غاصب صهیونیست از برقراری روابط کثیف جنسی پرستوهای اسراییلی با دشمنان پرده برداشت و این کار و مباح دانست و گفت: «شریعت یهودیت به زنان اجازه میده تا با دشمن برای دریافت اطلاعات مهم رابطه جنسی برقرار کنند!!!» وزیر خارجه وقت اسراییل یعنی تزیپی لیونی انقدر از این دست کارها انجام داده که به دلیل قتل و فسادهای جنسی و باج خواهی، در کشورهای اروپایی تحت تعقیب هست، اما به دلیل نفوذ یهویت و رژیم صهیونیستی در دنیا، تا الآن براش اتفاقی نیفتاده و آزادانه زندگی میکنه. حتی این زن که یک نمونه‌ی بارز از این موارد در اسراییل و اروپا هست، انقدر مشکل دار هست که خانوم لیمور لیونات وزیر پیشین آموزش رژیم صهیونیستی یک بار در جایی نقل کرده بود که تزیپی لیونی با کاندولیزا رایس با هم رابطه جنسی داشتند و این خبر پرده از همجنس باز بودن این اشخاص بر میداره. خانوم رایس دومین وزیر خارجه زمانی که به پاکستان سفر میکنه و با مقامات پاکستانی دیدار میکنه و در بعضی از این ملاقات‌ها با مقام وقت پاکستان در اتاق تنها بوده؛ بعدا که بر میگرده آمریکا میگه مسئولین و فرمانده‌هان ارتش آمریکا به من چشم داشتند. خب این یعنی به مقامات پاکستانی داره پالس میده که ما اونجا دوربین داشتیم و اون اتاق‌های شماهم تحت تصرف ما بود وَ من از طرف مقامات آمریکا مجوز داشتم ازتون فیلم بگیرم، وَ اگر فلان کار صورت نگیره این اسناد تصویری افشا خواهد شد. عرضم اینه که هر چقدر هم هدفِ یک پرستو که میزبان حساب میشه قوی باشه، اما مهمان که پرستو باشه، آنقدر قوی و آموزش دیده هست که میتونه به راحتی با حربه های احساسی و جنسی و... از میزبان که یک اطلاعاتی و امنیتی هست اخاذی کنه و این اخاذی شامل، تخلیه اطلاعاتی و کسب اخبار و اسرار مهم یک حکومت محسوب میشه. فقط باید اون کسی که هدف قرار گرفته انقدر قوی باشه که فریب نخوره. خب برگردیم به قبل از اینکه دام عسل و براتون تعریف کنم... همونطور که عرض کردم در فایل شنودی که مسعود برام فرستاد، از نوع صحبت کردن های اون دختره پی بردم که بدنبال حرف کشیدن از عاصف هست اما عاصف خوشبختانه تن به این ماجرا نمی‌داد و بحث و عوض میکرد. @entekhabatqods
نگاه قدس
مستند امنیتی "نفوذ" قسمت هشتم .فردای اون روز دوباره اراذل واوباش رو به خیابونا آورده بودند.... درگی
🔴مستند امنیتی "نفوذ" قسمت نهم سریع رفتم دنبال اون دوتا...یه زن بود و یه مرد... توی جمعیت مازیار منو دید واسلحه اش رو در آورد... که یکی دادزد این ماموره... اسلحه داره.. .مازیار هم از پشت بهش شلیک کرد.. .سیل جمعیت نمیزاشت برم دنبالش... دوباره صدای تیر اندازی اومد.. .مازیار از جمعیت خارج شد.... دویدم دنبالش.. .رفت توی یه ساختمون نیمه کاره... طبقه دوم که رسیدیم باهم درگیر شدیم... چهار تا تیر شلیک کرد... شمردم تعدادشوو... از صدای اسلحه حدس زدم هفت تیر باشه.. .دوید سمت پنجره و پرید روی یه تپه شن... منم دنبالش پریدم که سه تا تیر بهم شلیک کرد که خورد به جلیقه ام.. .تا اومدم اسلحه ام رو بردارم.... یه نفردیگ از پشت زد توی سرم.... به هوش که اومدم دیدم توی بیمارستانم... علی آقا، محمدرضا،وحاج آقا عزیزی معاون وزیر بالا سرم بودند... هنوز گیج بودم که حاج آقا عزیزی گفت: بازم زیرآبی کار کردی؟؟... گفتم شما فرمودین برای اینکه رفع اتهام بشم باید پیداش کنم... پرستار اومد تو اتاق و گفت جمجمه ات نشکسته... .فقط از شدت ضرب گلوله یکی از دنده ات ترک برداشته... چیزی نیس یه شکستگی سطحیه ... باید استراحت کنید...پرستار که رفت.. .حاج آقا پرسید:دختره رو تو آزاد کردی؟؟.... گفتم : بله من آزادش کردم.. .حاجی گفت: هنوزم تو کار تشکیلات فوضولی میکنی!..... گفتم چاره ای نداشتم...سرنخ بود.... چند روزی گذشت که فهمیدم زن وبچه حاج آقا عزیزی دبی هستند... دیگ به حاج آقا هم شک کرده بودم... دیگ به هیچکسی اعتماد نداشتم... از سه تا گوشی استفاده میکرد.. .دوست رو از دشمن تشخیص نمیدادم... محمدرضا هم داشت یه سری فعالیت های مشکوک میکرد.... دکتر هم معلوم نبود کجاها میره ومیاد... دیگ به دکتر هم شک داشتم... دکتر اخیرا واسه درمان ناباروری رفته بود انگلیس ...حالا هم سخت مراقب خانواده شه ... چون خانومش هم بارداره.... درگیر یک کلاف پیچ در پیچ بودم... ادامه دارد... @entekhabatqods