🍃🌺میـلاد بـاسعـادت علمـدار کـربـلا حضـرتــ ابـوالفضـل العبـاس(؏) راخـدمتـــ شمـا تبـریکــ عـرض میکنیم.
#همه_می_آییم🗳
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
جانبازان، سالکانی هستند که در طی طریق، از کاروان شهادت جا مانده اند
و خدای سبحان چنین مقرر داشته است که مرغ روحشان چند صباحی دیگر در قفس تن و در حصار خاک باقی بماند
روز جانباز بر این بزرگ مردان مبارک باد🌸🌸
#همه_می_آییم🗳
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَ حُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهید✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیائِکَ
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
❣️#سلام_امام_زمانم❣️
سلام ای همه هَستیَم، تمام دلم
سلام ای که به نامت،سرشته آب و گلم
سلام حضرت دلبر، بیا و رحمی کن
به پاسخی بنوازی تو قلب مشتعلم..
امام خوب زمانم هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام✋
السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲
#همه_می_آییم🗳
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۱۱روز تا #جشن_میلادمنجی💐
💠بشارت به امام زمان علیه السلام در روایات
⚡️حضرت عسکری علیه السلام فرمودند:
كَأَنِّي بِكُمْ وَ قَدِ اخْتَلَفْتُمْ بَعْدِي فِي الْخَلَفِ مِنِّي أَمَا إِنَّ الْمُقِرَّ بِالْأَئِمَّةِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ الْمُنْكِرَ لِوَلَدِي كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ ثُمَّ أَنْكَرَ نُبُوَّةَ رَسُولِ اللَّهِ وَ الْمُنْكِرُ لِرَسُولِ اللَّهِ كَمَنْ أَنْكَرَ جَمِيعَ أَنْبِيَاءِ اللَّهِ لِأَنَّ طَاعَةَ آخِرِنَا كَطَاعَةِ أَوَّلِنَا وَ الْمُنْكِرَ لِآخِرِنَا كَالْمُنْكِرِ لِأَوَّلِنَا
گويا شما را مى بينم كه پس از من درباره جانشين من اختلاف مى كنيد، آگاه باشيد كه هر كس به ائمّه بعد از رسول خدا اقرار کند امّا منكر فرزندم شود مانند كسى است كه به همه انبياء الهى و رسولانش اقرار داشته باشد امّا نبوّت رسول اكرم را انكار كند و منكر رسول خدا مانند كسى است كه جميع انبياء الهى را انكار كند، زيرا اطاعت از آخر ما مانند اطاعت از اوّل ماست و منكر آخر ما مانند منكر اوّل ماست.
📚کمال الدین، ج2، ص402، ح8
#همه_می_آییم🗳
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
💐۱۶روز تا #جشن_انتخابات💐
شاخص های نماینده تراز انقلاب اسلامی
در کلام مقام معظم رهبری
۴۲- غیبت بالاتر از حد نصاب
البته این گلایه وجود دارد بنده هم مکرر این گلایه را در دوره های گذشته به نمایندگان محترم مجلس و به رؤسای مختلف مجلس عرض کردم که گاهی اوقات انسان میبیند خیلی از صندلیها خالی است؛ به قدری که از نصاب جایز فراتر است حالا یک تعدادی صندلی قهراً همیشه یک عذری برایش وجود دارد، اما بالاخره این یک نصابی دارد. گاهی که انسان میبیند از این نصاب بالاتر است، احساس میکند که بر طبق وظیفه عمل نشده است گاهی هم بعضی در مجلس هستند - این هم یک پدیده ای است - در رأی گیری شرکت نمی کنند؛ آقایان آن عقب مجلس مینشینند، گعده می کنند این هم مصلحت نیست. یعنی هم حضور جسمانی در مجلس، هم حضور قلب در مجلس - یعنی متوجه آن مسئله بودن حرف موافق و حرف مخالف را شنیدن - لازم است؛ اینها جزو وظائفی است که قوام نمایندگی به اینها است و نمی شود از اینها صرف نظر کرد؛ اینها خیلی چیزهای مهمی است. واقعاً درخواست من از برادران و خواهران عزیز نماینده این است که به این مسئله توجه کنند، اهتمام بورزند؛ هم برای حضور در مجلس به معنای حضور جسمانی و مادی؛ هم به معنای حضور معنوی و روحانی یعنی حضور قلب و حضور ذهن؛ این مسئله ی مهمی است.
#همه_می_آییم🗳
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
دهمین دوره انتخابات مجلس
بسیاری دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی را انتخابات رقابتی بین حامیان دولت یازدهم و مخالفان آن می دانند؛چرا که در لیست های ارائه شده توسط اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات چهره های اصول گرا نیز حضور داشتند و این مسئله،موضوع رقابت اصلاح طلبان و اصولگرایان در این انتخابات را در هاله ای از ابهام فرو برد انتخابات مجلس دهم دو سال پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و پیروزی حسن روحانی برگزار شد و همچون مجالس قبلی دیدگاه نمایندگان نسبت به دولت وقت، تاثیر قابل توجهی در دسته بندی های انتخاباتی نامزدهای نمایندگی مجلس داشت
پیش از دهمین دوره انتخابات مجلس، از جانب اصلاح طلبان امکان ارائه چند مدل لیست وجود داشت.برخی به ائتلاف با دولت و ارائه لیستی حداکثری از اصلاح طلب ها، اعتدالی ها و اصولگرایان میانه رو قائل بودند، چراکه از نظر آنها گذشته نشان داده بود که تشتت و عدم همبستگی موجب شکست می شود. بنابراین ائتلاف شکل گرفته مورد نظر آنها با محوریت هاشمی-روحانی و حضور اضلاع مهمی چون حجج اسلام ناطق نوری و محمد خاتمی به عنوان حامیان ائتلاف و تدوینگران لیست همراه بود.گروه دیگر کسانی بودند که اعتقاد داشتند اصلاح طلبان باید از روحانی عبور کرده و لیستی در اتحاد با عارف و به سرلیستی او ارایه دهند.آنها نسبت به عملکرد مثبت دولت روحانی در آینده در مسائل سیاسی و اقتصادی به دیده شک می نگریستند.همچنین با حضور ناطق نوری و اصولگرایان میانه رو و هاشمی و کارگزاران در لیست یا در هیئت تصمیم گیری برای ارائه لیست مخالف بودند.
#همه_می_آییم🗳
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
📜برگی از داستان استعمار قسمت پنجاه و شش: شرکت خیلی از کسانی که پولهایشان را به بانکهای آمستردام م
📜برگی از داستان استعمار
قسمت پنجاه و هفت: آقای بورس
شرکت هندشرقی هلند با سهامداران قرار گذاشته بود تا ده سال، سرمایههایشان را از شرکت پس نگیرند و هر سال فقط «سود» دریافت کنند؛ اما کسی که به پولش احتیاج داشت و میخواست از تجارت با هندشرقی کنار بکشد باید چه کار میکرد؟!
یکی از سهامداران به نام آقای «فان دِر بورس» راه حلی را پیشنهاد کرد: سهامداری که میخواهد از شرکت جدا شود باید سهامش را به فرد دیگری بفروشد به این ترتیب، هم این فرد به پولش میرسد و هم سرمایه شرکت دست نخورده باقی میماند.
پیشنهاد آقای بورس برای مردم جالب بود و خانه بزرگ او در شهر «بروژ» هلند به سرعت به مرکز خرید و فروش سهام شرکت تبدیل شد.
هرکس میخواست صاحب سهم بیشتری در تجارت با آسیا شود به خانه آقای بورس میرفت و سهم کسانی را که میخواستند از شرکت جدا شوند میخرید.
به این صورت، پس از شرکتهای سهامی، «بورس» هم به دست هلندیها راه اندازی شد.
بانکداران هلندی از سود بالای شرکت هند شرقی هلند مطمئن بودند؛ به همین علت اگر یکی از سهامداران شرکت برای گرفتن وام به بانک آنها میآمد حاضر بودند«سهام شرکت» را به عنوان ضمانت قبول کنند؛ برگههای سهام در بانک باقی میماند تا شخص وام گیرنده، پول بانک را در تاریخی که مشخص شده بود برگرداند. شاید اگر خواستگار جوان داستان کند ذهن در این دوران در هلند زندگی میکرد مجبور نمیشد نیم کیلو از گوشت تنش را به عنوان ضمانت وام گرو بگذارد.
اما بانکدارها نقشه دیگری هم برای سهامداران داشتند.آنها که مطمئن بودند کشتیهایی که به آسیا میروند با انبارهای پر از ادویه گران بها برمیگردند حاضر بودند به مردم وام بدهند تا آنها به خانه آقای بورس بروند و سهام شرکت را خریداری کنند.
بانکدارها خیالشان راحت بود که با بازگشت اولین کشتیها، این سهامدارها وام آنها را با سود آن به بانک بازخواهند گرداند.
به این ترتیب، بورس، بانک و شرکت دست به دست هم دادند تا سرمایه داری اروپایی را پایه گذاری کنند؛ اما کافی بود برای یک روز دست هلندیها از آسیا و جنگلها و کشتزارهایی که از آنها ادویه برداشت میشد، کوتاه شود تا این مثلث طلایی از هم بپاشد و سرمایه داران توپا دوباره به مردمیفقیر تبدیل شوند.
شرکت هند شرقی هلند برای به دست آوردن سرزمینهای بیشتری در آسیا یا باید با بومیها میجنگید و یا با رقیبان اروپایی. پیتر زون کوئن، رئیس جوان شرکت، میگفت : «بدون تجارت نمیتوانیم بجنگیم و بدون جنگ نمیتوانیم تجارت کنیم.»
او در جزیره باندای اندونزی بومیها را قتل عام کرد و با کشتار مردم جاکارتا آنجا را تصرف کرد. پیشروی آنها در سریلانکاهم با خونریزی بی رحمانهای همراه بود.
#همه_می_آییم🗳
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
🔴مستند امنیتی "نفوذ" قسمت نهم سریع رفتم دنبال اون دوتا...یه زن بود و یه مرد... توی جمعیت مازیار منو
مستند امنیتی "نفوذ" قسمت دهم
رفتم ستاد...
با وزیر صحبت کردم...
جلسه ی طولانی شد...{ به دلیل حیطه بندی از بیان جزئیات معذورم}
دستور مستقیم گرفتم که اقدام کنم و مازیار رو زنده دستگیرش کنم....
با اختیاراتی که شخص وزیر بهم داده بود..
.فهمیدم که محمدرضا تونسته یکی شون رو دستگیر کنه ...
الانم ازادش کرده و باهاش در ارتباطه....
محمدرضا رو تحت نظر گرفتم...
رفت به طرف مترو...
بچه ها مازیار رو با یه مرد و دو زن دیگ پیداشون کردند که سوار مترو شدند...
.منم سوار شدم...
اما محمدرضا اونارو گم کرد..
.یکی از بچه ها که روبه روی مازیار نشسته بود و داشت با خودکاری که دستش بود ازشون فیلم میگرفت..
.بلافاصله بهم پیام داد که :سوژه به یه نفر زنگ زد وگفت بچه هاتو بیار داخل مترو هفت تیر..
..از مترو پیاده شدند...
هنوز به هفت تیر نرسیده بودیم...
دیدم دونفر دارند مازیار رو تعقیب میکنند....
فهمیدم بچه های خودمون اند...
رفتم کنارشون گفتم خیلی تابلویین....
گفت : چی ؟بامنی؟....
گفتم: این یارو اگه بفهمه ...هم اونارو میکشه هم فرار میکنه...
دستور وزیره که زنده گیرش بیاریم..
.چک کن...
زنگ زدم سردار...گفتم: نیروهاتو بگو بیاند ایستگاه متروهفت تیر رو ببندند...
با اداره هم هماهنگ شدم چندتا تیم فرستادند...
در همین حین توی شلوغی مترو گمشون کردم....
داشتم اطراف رو نگاه میکردم
...درهای مترو بسته شد وحرکت کرد...
مازیار و یه مرد ودو زن دیگ رو توی مترودیدم که یکی چادر ویکی مانتویی بود ...
رکب خوردم...
خیلی کاربلدتر از این حرفا بودند...
.سریع رفتم توی خیابون...
بچه های ناجا کنار خیابون ایستاده بودند...
هماهنگ کردم وبا موتورهای یگان ویژه رفتم ایستگاه مترو هفت تیر..
.جمعیت به مترو سرازیر شده بود و شعار میدادند...
.یگان ویژه هم وارد مترو شد و درگیری شد...
گاز اشک آور و دود زا زدند...
بچه های مرکز کنترل بهم گفتند که مازیار یه مرد که همراهش بوده رو توی مترو با تیر زده وافتاده رو زمین..
ادامه دارد...
#همه_می_آییم🗳
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
نگاه قدس
قسمت سی و هشتم تا اینکه گند این قضیه، اوایل سال 90 در اومد و تشکیلات به این ماجرا پی برد. بگذارید
قسمت سی ونهم
بهزاد استعلام خودرو و مشخصات اون خانوم که مالک خودرو بود، یعنی نسرین رضایی رو برام پرینت گرفت و وضعیتش کاملا سفید ارزیابی شد. اما در گزارشی که بهزاد بهم داد، نام همسر این خانوم که در استانداری تهران مسئولیت داشت شدیدا به چشم میخورد.
این شخص از عواملی بود که در ماجرای کودتای آمریکایی اسراییلی سال 88 دستگیر شده بود و چندصباحی مهمان ستاد ما بود. اما چرا با این دختره در ارتباط بود؟ این مرد، با نام «ا.ت» در یکی از قسمت های مهم استانداری تهران کار میکرد.
به بچهها گفتم هر چی ازش عکس دارند برای من بفرستند. چون احساس کردم ممکنه همون مرد مشکوکی بوده باشه که اون شب توی رستوران چهرهش مشخص نبود و بچهها هم نتونستن ردش و بزنن، اما چنین چیزی نبود و آقای«ا.ت» معلوم نبود چه سر و سری با این زن داره.
صبح روز بعد/ساعت10 صبح
قرار شد با معاونتِ حفای سازمان، و با حضور من، بشینیم به توضیحات سیدعاصف عبدالزهراء گوش بدیم تا بفهمیم که این ماجرا از کجا شروع شده و بتونیم کار و بهتر پیش ببریم
طبق صلاحدید حاج آقا سیف،مجبور شدیم عاصف و ببریم برای گفتگو و به نوعی بازجویی!چون کار خیلی بیخ پیدا کرده بود و ما نمیتونستیم دست روی دست بگذاریم تا اتفاقات ناگواری پیش بیاد
اما بگذارید از اینجا به بعد و خود عاصف براتون تعریف کنه و توضیحاتی رو که در بازجویی بهمون داد، خلاصه و ماحصل اون و خدمتتون تقدیم کنم عاصف در مراحل گفتگو و بازجویی گفت:
یک روز به دلیل اینکه ترافیک وحشتناکی بود و قرار بود برای کاری به یکی از خونه های امن در چیذر، حوالی امام زاده علی اکبر برم، تصمیم گرفتم از مسیرهای میانبر برم.اون روز از بس سرعتم بالا بود،یه هویی نفهمیدم چیشد که یه دختره جلوی ماشینم سبز شد و نتونستم ماشینم و کنترل کنم و زدم بهش. فورا پیاده شدم رفتم سمتش.دیدم یه دختر حدودا 28 ساله،داره از درد به خودش میپیچه! مردم جمع شدن،دو تا از خانومها اونجا بودن که بهشون گفتم کمک کنند تا این خانوم و ببریم یه گوشه ای روی جدول کناری پیاده رو بشینه.در بین اون شلوغی پس از تصادف، اولین کاری که کردم در ماشینم و قفل کردم؛ چون اسلحه و یه سری پرونده داخل ماشین بود. فورا رفتم از مغازه ای که همون کنار پیاده رو بود یه بطری آب معدنی خریدم و آوردم دادم به این خانومی که با ماشین زدم بهش
عاصف در توضیحاتش گفت:
به اون خانوم گفتم بیاید ببرمتون درمانگاه. گفت نیاز نیست.هرچی اصرار کردم الان شما بدنت گرم هست،چیزی متوجه نمیشی، اما انگار نه انگار. فقط اصرار داشت سوارش کنم ببرمش منزلشون. خلاصه سوارش کردم و اومد جلو و کنار من نشست!ازش آدرس گرفتم تا ببرمش به اون نشونی که گفته بود اما بین راه منصرف شدم و نبردمش خونه. بین راه با خودم گفتم خدایی نکرده اگر آسیبی دیده باشه، این دِین میافته به گردن من و دیگه معلوم نیست بهش دسترسی داشته باشم یا نه تا ازخجالتش و آسیبی که دیده در بیام. چون اون بدنش گرم بود و چیزی حالیش نبود، اما من میفهمیدم چه خبره و با اون شدتی که ضربه خورده ممکنه چه اتفاقی خدایی ناکرده براش بیفته.
اون روز به اصرار من رفتیم درمانگاه و پاش و آتل بستن، بعد رسوندم خونشون.
وقتی رسیدم درب منزلشون،پیاده شدم زنگ خونه رو زدم... با خودم گفتم تا در باز بشه به این دختره کمک کنم از ماشینم بیاد پایین اما خودش آروم آروم پیاده شد.همزمان در خونهشون باز شد، دیدم یه پیرزن اومد بیرون! تا این صحنه رو دید، یه هویی داد و بیداد راه انداخت که چیشده و کی بچهم و زده و..؟که من رفتم آرومش کردم. دلیل وحشت پیرزن این بود که یه کمی دست و صورت دختره جراحت پیدا کرده بود. پیرزنه هی داد میزد و دختره هم هی میگفت عزیزجون چیزی نیست،این آقا لطف کردند من و تا اینجا رسوندن! الان حالم خوبه و مشکلی ندارم.عاصف در ادامهی توضیحاتش درمورد اون دختر جوان گفت:
وقتی داشت میرفت داخل خونه،یه هویی برگشت گفت «ای وای موبایلم.» منم بهش گفتم فکر میکنید کجا گذاشتید موبایلتون و ؟ دختره گفت فکر میکنم توی ماشین شما جا گذاشتم.عاصف میگفت رفتم گشتم ماشین و اما دیدم موبایلی نیست.
عاصف ادامه داد و گفت:اون روز مجبور شدم وقتم و بگذارم و برم حتی از چندتا مغازه ی اطراف محل حادثه هم بپرسم که موبایلی با اون مشخصاتی که اون دختره داد پیدا کردند یا نه،که همه جوابشون منفی بوده. اما شماره یکی شون و گرفتم تا اگر یک وقت کسی موبایلی با مشخصات موبایل اون دختر خانوم آورد و بهش تحویل داد، به دختره برگردونن. حتی گفتم شیرینی پیدا شدن گوشی رو من خودم میدم.» بعد از اون مجددا برگشتم خونه همون دختره. وقتی در و باز کردم دیدم همون پیرزن هست که اون دختره بهش میگفت «عزیزجون».
نگاه قدس
قسمت سی و هشتم تا اینکه گند این قضیه، اوایل سال 90 در اومد و تشکیلات به این ماجرا پی برد. بگذارید
بعد از سلام علیک گفتم:
مادرجان ببخشید، من چون شمارهای از شما نداشتم مجددا مزاحمتون شدم و اومدم درب منزلتون.
_نه پسرم. این چه حرفیه. اتفاقی افتاده؟
#همه_می_آییم🗳
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods
مقایسه نهادهای نظارتی بر انتخابات در ایران و برخی کشورها
در اکثر کشورهای دنیا به منظور اعمال نظارت بر انتخابات، مراجعی قانونی وجود دارند. «دادگاه قانون اساسی» در ترکیه، «شورای قانون اساسی»، «دیوان عالی عدالت» در فرانسه، «دادگاه قانون اساسی» در آلمان، «مجلس نمایندگان» و «سنا» در آمریکا، «مجلس عوام» در انگلستان و «دادگاه قانون اساسی» در روسیه، این نقش نظارتی را ایفا مینمایند. بنابراین مشابه شورای نگهبان قانون اساسی ایران، در کشورهای دیگر هم نهادهایی تحت عنوان شورا یا دادگاه وجود دارند که وظیفهی آنها نظارت بر صحت انتخابات است. تنها تفاوتی که وجود دارد آن است که در دیگر کشورها این نظارت در نهایت وابسته به یکی از سه قوه است (دادگاه قانون اساسی، دادگاه عالی عدالت، شورای قانون اساسی، دیوان عالی کشور یا نهاد مشابه دیگری) که واپسین تصمیم را گرفته و در برابر این تصمیم به شخص یا نهادی پاسخگو نیست، ختم میشود.
به عبارت دیگر وجود نهاد نظارتی در دیگر کشورها مورد تردید نیست، تنها ماهیت این نهادها متفاوت است که آن هم به ساختار سیاسی- حقوقی کشورها بستگی دارد. در واقع آن چه که موجب ایجاد شبهه مبنی بر عدم وجود نهاد نظارتی بر انتخابات میشود، صرفاً نشأت گرفته از عدم آگاهی از حقوق اساسی و نظام انتخاباتی دیگر کشورها است. وگرنه نظام انتخاباتی در غرب دارای یک صافی ظریف است که جریان انتخابات را کنترل مینماید.
#همه_می_آییم🗳
#نقش_ما
#مشارکت_حداکثری
#مجلس_قوی
@entekhabatqods