⁉️ذوالقرنین = کوروش
(قسمت سوم)
#داستان
📎 لینک قسمت دوم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/805
احسان گفت: «آقای نادری این دفعه مسلسل دست شما هستا! 😐
خیلی تند نرفتید؟ به نظرتون زیادی یه طرفه نبود؟!»
پدر گفت: «خب هنوز که حرفم تموم نشده. تموم که بشه، معلوم میشه یک طرفه بوده یا نه. 😉
شما فعلاً بگو ببینم از این کوروشهایی که گفتم، کدومش میتونه ذوالقرنین باشه؟»
احسان گفت: «هیچ کدوم. من اون کوروشی رو میگم که به آزادی و برابری معتقد بود؛ بردهداری رو لغو کرد؛ به ادیان احترام میذاشت؛ همون که میگه: پوشش بانوان سرزمین من، پلکهای...»
پدر ادامه داد: «پلکهای مردان سرزمین من است. 😉
و احتمالاً همون که میگه بدنم رو مومیایی نکنید تا خاک ایران رو تشکیل بده!»
🌸 @Negahynov
گل از گلِ احسان شکفت. 😍
همین طور که داشت توی گوشیاش سرچ میکرد ادامه داد: «و میگه: هرگز زانو نخواهم زد؛ حتی اگر سقف آسمان از قامتم کوتاهتر باشد.» 👌
پدر گفت: «آهان، خب اگه اونو میگی، بله، ممکنه ذوالقرنین باشه...»
احسان با رضایت، نفس راحتی کشید... 😌
ولی هنوز نفس راحتش از دم به بازدم نرسیده بود که پدر ادامه داد: ولــــــی...
نمیدانم چرا احسان سرفهاش گرفت! فکر کنم نفس راحت پرید توی گلویش! 😁
پرسید: ولی چی؟! 😕
🌸 @Negahynov
پدر گفت: «ولی مشکل اینه که یه همچین کوروشی هیچ کجای تاریخ ثبت نشده! فقط توی تلگرام و واتسآپ و فیسبوک پیدا میشه!» 😉
بعد، همین طور که با دست راست، از توی پلاستیک، بستههای آبمیوه 🍹 را بیرون میآورد، ادامه داد: «احسان جان، شما که دانشجوی تاریخ هستی، دیگه باید همیشه دنبال منبع و سند معتبر باشی. 📚
تا یکی دو سال پیش اگر به این جور حرفها اعتماد میکردی، زیاد اشکال نداشت؛ ولی الان دیگه فرق میکنه.» 😉
احسان آبمیوه را گرفت و چیزی نگفت.
پدر نگذاشت سکوت احسان طولانی شود و کمکش کرد: «حالا برمیگردیم سر اون موضوع که: آیا این حرفهایی که من درباره کوروش از کتابهای هرودوت، کتزیاس، گزنفون و منشور کوروش نقل کردم، یک طرفه بود یا نه»
نطق احسان دوباره باز شد: «آهان، منم همینو میگم. به قول خودتون: سیاه نمایی 😅»
ادامه دارد...
#دروغ
#کوروش
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ذوالقرنین = کوروش
(قسمت چهارم)
#داستان
📎 لینک قسمت سوم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/845
نطق احسان دوباره باز شد: «آهان، منم همینو میگم. به قول خودتون: سیاه نمایی 😅»
پدر جواب داد: «این جا دو تا نکته داریم:
اول، این که آیا کسی که چنین کارهایی رو انجام داده، میتونه ذوالقرنین باشه یا نه؛ که خودت گفتی نه. ✅
دوم این که آیا چهره کوروش در سراسر اون کتابها به این سیاهی هست؟
جواب اینه که: نه. اتفاقاً توی اون کتابها تمجیدهای زیادی هم از کوروش شده. ✅
اما باز هم چنین کوروشی نمیتونه ذوالقرنین باشه. درسته؟»
و صبر کرد تا احسان جواب بده... ⏳
احسان با مکث و تردید جواب داد: «خــــب... فکر کنم درسته! 😐
ولی... ممکنه اون نقلها هم سیاهنمایی باشن دیگه! 😁 بالاخره نویسندههاشون ایرانی نبودند. شاید دشمنی یا حسادت یا... خلاصه یه غَرَضی داشتن.»
🌸 @Negahynov
پدر گفت: ممکنه. ولی بالاخره، اونهایی هم که از کوروش تمجید میکنند، منبعشون همین کتابها هست. اون موقع کسی نمیگه ممکنه این کتابها از روی غرض نوشته شده باشند! 😉
احسان گفت: راستی یه بار اسم منابع ایرانی رو هم آوردید. توی اونها کوروش چه جور آدمیه❓
پدر گفت: در اکثر منابع ایرانی، اسمی از کوروش نیومده. ⛔️
شاید فقط سه - چهار منبع دسته اول، اسم کوروش رو آوردند. البته به اونها هم خیلی نمیشه گفت دسته اول. چون غالباً متأثر از عهد عتیق هستند.» 📚
احسان با دقت و اشتیاق پرسید: خب، اونا چی میگن؟
🌸 @Negahynov
با این که موضوع برایم جذاب بود، ولی دیگر حوصلهام داشت سر میرفت. 😕
بین صداهای تلفنم، دو - سه تا صدای شبیه زنگ مدرسه داشتم. یکی را انتخاب و پخش کردم و همزمان گفتم: «آخِـــــیش، زنگ خورد. 😍»
مادر که چند دقیقهای مشغول پوست کندن و قطعه قطعه کردن میوهها بود، گفت: «پس تا زنگ بعدی شروع نشده، بیاید خوراکیهاتونو بخورید.» 😋
و بشقاب میوهها را داد دست من.
چند دقیقهای به خوردن میوهها و صحبت در مورد آب و هوای منطقه گذشت. مادرم میگفت: «هوا چند روزه خیلی گرمتر شده». 🌡
احسان با خنده گفت: «خانم نادری، توی اهواز به این هوا چی میگیم؟» 😅
مادر خندید و گفت: «معتدل رو به سردی»! 😁
ادامه دارد...
#کوروش
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282