⁉️ذوالقرنین = کوروش
(قسمت اول)
#داستان
🌸 @Negahynov
ساعت هشت صبح بود که راه افتادیم. من و احسان عقب نشسته بودیم؛ مادرم جلو، کنار پدر. 🚗 مریم و معصومه هم با خواهر احسان، سوار ماشین پدر احسان شده بودند.
اولش قرارمان تخت جمشید بود؛ ولی بعد، احسان پاسارگاد را پیشنهاد کرد. به پدرم نگاه کردم تا عکسالعملش را ببینم.
با روی باز استقبال کرد.
یادش بخیر، تا همین سه - چهار سال پیش، قبل از مهاجرت ما به شیراز، من و احسان همیشه سر کلاس کنار هم می نشستیم. از همان وقتها علاقهاش به رشته تاریخ کاملاً مشخص بود.
حالا او دانشجوی سال اول رشته تاریخ است و من، دانشجوی حقوق.
🌸 @Negahynov
احسان همیشه معاشرت با پدرم را دوست داشت. پدرم استادِ رشته تاریخ است و همیشه با حوصله و روی باز، پذیرای سؤالات و کنجکاویهای تاریخی احسان بوده است. 🔍 هرچند که گاهی اختلاف دیدگاههایی با هم دارند.
حالا که احسان بزرگتر شده و تاریخ میخواند، توانش در دفاع از نظرات خودش بیشتر شده. 💪 پدرم هم حسابی تشویقش میکند.
گاهگاهی تلفنی با پدر صحبت میکند؛ هر وقت هم گذر ما به اهواز بیفتد یا آنها به شیراز بیایند، از فرصت استفاده میکند... خلاصه، همهی دید و بازدیدهایمان مثل نشست علمی است! 😅
🌸 @Negahynov
دیروز احسان و خانوادهاش به شیراز آمدند. هر دو خانواده، از دیدن دوستان قدیمی، خوشحال بودند.
دیشب با هم به حرم حضرت شاهچراغ (ع) رفتیم. 😇
برنامه امروز هم همان دیشب تصویب شد: پاسارگاد. مکانی که مقبره منسوب به کوروش را در خود جا داده است. مقبرهای که البته قرنها به نام مادرِ سلیمان شناخته میشد...
از ساعت ۸ که حرکت کردیم، ربع ساعتی به خوش و بش و احوالپرسی و این جور چیزها گذشت. بعد از ربع ساعت، از مدل جابهجا شدن احسان میشد فهمید که نشست علمی بعدی به زودی شروع میشود. 😁
پدر و مادرم در حال گفتگو با هم بودند. احسان نگاهی به من کرد. آهسته و با خنده گفتم: تیربار رو آماده کردی؟ 😂
گفت: نه بابا، تیربار چیه؟! جوسازی نکن! 😅
چند ثانیه سکوت کرد؛ بعد گفت: نظر تو درباره کوروش و ذوالقرنین چیه؟... یعنی به نظرت کوروش همون ذوالقرنینه؟
ادامه دارد...
#کوروش
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
کوروش و پرستش مردوک 🐂
#مردوک
#هخامنشیان
#کوروش
#بت_پرستی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ذوالقرنین = کوروش
(قسمت دوم)
#داستان
📎 لینک قسمت اول:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/790
چند ثانیه سکوت کرد؛ بعد گفت: نظر تو درباره کوروش و ذوالقرنین چیه؟... یعنی به نظرت کوروش همون ذوالقرنینه؟
اگرچه رشته من تاریخ نبود، ولی معاشرت با یک پدر تاریخدان، آن هم پدر من (!)، از نتایجش میشود همین جوابی که به احسان دادم:
«کدوم کوروش رو میگی؟ و کدوم ذوالقرنین؟!»
یه نگاه به آینه انداخت؛ بعد، جوری که پدرم متوجه نشود، زد پس گردنم و گفت: «کوروش، پسرخاله من، ذوالقرنین هم مرحوم پدرجد شما! 😏
خب معلومه: کوروش کبیر و ذوالقرنین نبی دیگه!»
🌸 @Negahynov
بعد از آن هجوم اولیه، یکدفعه دیدم دارد خودش را جمع و جور میکند! نگاه خندان پدر را که در آینه دیدم، فهمیدم قضیه از چه قرار است! 😉
من هم پیازداغ ماجرا را زیاد کردم و گفتم: «کجایی بابا که پسرتو کشتن...» 😈
احسان سقلمهای به پهلویم زد و گفت: «به آقا منصورتون میگم کوروش و ذوالقرنین؛ میگه کدوم کوروش؟ کدوم ذوالقرنین...» 😬
پدر گفت: خب حالا بالاخره کدوم کوروش؟ کدوم ذوالقرنین؟! 😉
احسان کف دستش را کوبید روی پیشانیاش و گفت: من دیگه حرفی ندارم! 😶
پدرم زد زیر خنده. گفت: «ببین، مثلاً ذوالقرنینِ قرآن رو میگی یا ذوالقرنینِ عهد عتیق؟ ↔️
کوروشِ استوانه (یا همون منشور کوروش) رو میگی، یا کوروشِ تاریخ هرودوت، یا کوروشِ کتاب کتزیاس، یا گزنفون، یا منابع ایرانی، یا کوروشِ عهد عتیق؟» 📚
🌸 @Negahynov
احسان سرش را خاراند؛ به آینه نگاه کرد و گفت: خب... مگه فرقی دارند؟ کوروش دیگه!... همین کوروش کبیر خودمون؛ همین که داریم میریم مقبرهش رو ببینیم.
پدر گفت: «بذار یه جور دیگه بگم: اون کوروشی رو میگی که همه فتوحاتش رو لطف «مردوک» (بت بزرگ بابل) میدونه؟» (۱) 🗿
قبل از این که احسان چیزی بگه، پدر ادامه داد: «یا شاید کوروشی رو میگی که بعد از شکست مادها، داماد آستیاگ (پادشاه ماد) رو کشت و دخترش رو تصرف کرد! (۲) 🗡😱
یا یه کوروش دیگه؟ همون که گزنفون میگه اکثر مردان یک شهر رو از دمِ تیغ گذروند (۳)
یا اون که هرودوت میگه برای تصرف ملکهی ماساگتها به اونها حمله کرد؛ ولی شکست خورد و همونجا کشته شد...» (۴) 😑
احسان گفت: «آقای نادری این دفعه مسلسل دست شما هستا! 😐
خیلی تند نرفتید؟ به نظرتون زیادی یه طرفه نبود؟!»
🌸 @Negahynov
📚 برای مطالعه بیشتر بنگرید به:
۱- منشور کوروش بزرگ، ترجمه عبدالمجید ارفعی
2- CTESIAS, PERSIAN HISTORY, p. 171
۳- کورشنامه، گزنفون، ترجمه رضا مشایخی، ص ۹۴-۹۳
۴- تاریخ هرودت، ترجمه دکتر هادی هدایتی، انتشارات دانشگاه تهران، ج ۱، ص ۲۸۶-۲۷۹
ادامه دارد...
#کوروش
#خشونت
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
4_5963116887070999322.mp3
1.12M
حق،معرفت بههر نگاهم داده🌼درحلقهی عشق خویش راهم داده
اینها همه علتش فقط یک چیز است🌼ایرانیام و رضا پناهم داده . . .
┅┅❅❈❅┅┅
کانال ما 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ذوالقرنین = کوروش
(قسمت سوم)
#داستان
📎 لینک قسمت دوم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/805
احسان گفت: «آقای نادری این دفعه مسلسل دست شما هستا! 😐
خیلی تند نرفتید؟ به نظرتون زیادی یه طرفه نبود؟!»
پدر گفت: «خب هنوز که حرفم تموم نشده. تموم که بشه، معلوم میشه یک طرفه بوده یا نه. 😉
شما فعلاً بگو ببینم از این کوروشهایی که گفتم، کدومش میتونه ذوالقرنین باشه؟»
احسان گفت: «هیچ کدوم. من اون کوروشی رو میگم که به آزادی و برابری معتقد بود؛ بردهداری رو لغو کرد؛ به ادیان احترام میذاشت؛ همون که میگه: پوشش بانوان سرزمین من، پلکهای...»
پدر ادامه داد: «پلکهای مردان سرزمین من است. 😉
و احتمالاً همون که میگه بدنم رو مومیایی نکنید تا خاک ایران رو تشکیل بده!»
🌸 @Negahynov
گل از گلِ احسان شکفت. 😍
همین طور که داشت توی گوشیاش سرچ میکرد ادامه داد: «و میگه: هرگز زانو نخواهم زد؛ حتی اگر سقف آسمان از قامتم کوتاهتر باشد.» 👌
پدر گفت: «آهان، خب اگه اونو میگی، بله، ممکنه ذوالقرنین باشه...»
احسان با رضایت، نفس راحتی کشید... 😌
ولی هنوز نفس راحتش از دم به بازدم نرسیده بود که پدر ادامه داد: ولــــــی...
نمیدانم چرا احسان سرفهاش گرفت! فکر کنم نفس راحت پرید توی گلویش! 😁
پرسید: ولی چی؟! 😕
🌸 @Negahynov
پدر گفت: «ولی مشکل اینه که یه همچین کوروشی هیچ کجای تاریخ ثبت نشده! فقط توی تلگرام و واتسآپ و فیسبوک پیدا میشه!» 😉
بعد، همین طور که با دست راست، از توی پلاستیک، بستههای آبمیوه 🍹 را بیرون میآورد، ادامه داد: «احسان جان، شما که دانشجوی تاریخ هستی، دیگه باید همیشه دنبال منبع و سند معتبر باشی. 📚
تا یکی دو سال پیش اگر به این جور حرفها اعتماد میکردی، زیاد اشکال نداشت؛ ولی الان دیگه فرق میکنه.» 😉
احسان آبمیوه را گرفت و چیزی نگفت.
پدر نگذاشت سکوت احسان طولانی شود و کمکش کرد: «حالا برمیگردیم سر اون موضوع که: آیا این حرفهایی که من درباره کوروش از کتابهای هرودوت، کتزیاس، گزنفون و منشور کوروش نقل کردم، یک طرفه بود یا نه»
نطق احسان دوباره باز شد: «آهان، منم همینو میگم. به قول خودتون: سیاه نمایی 😅»
ادامه دارد...
#دروغ
#کوروش
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282
⁉️ذوالقرنین = کوروش
(قسمت چهارم)
#داستان
📎 لینک قسمت سوم:
🌸 https://eitaa.com/Negahynov/845
نطق احسان دوباره باز شد: «آهان، منم همینو میگم. به قول خودتون: سیاه نمایی 😅»
پدر جواب داد: «این جا دو تا نکته داریم:
اول، این که آیا کسی که چنین کارهایی رو انجام داده، میتونه ذوالقرنین باشه یا نه؛ که خودت گفتی نه. ✅
دوم این که آیا چهره کوروش در سراسر اون کتابها به این سیاهی هست؟
جواب اینه که: نه. اتفاقاً توی اون کتابها تمجیدهای زیادی هم از کوروش شده. ✅
اما باز هم چنین کوروشی نمیتونه ذوالقرنین باشه. درسته؟»
و صبر کرد تا احسان جواب بده... ⏳
احسان با مکث و تردید جواب داد: «خــــب... فکر کنم درسته! 😐
ولی... ممکنه اون نقلها هم سیاهنمایی باشن دیگه! 😁 بالاخره نویسندههاشون ایرانی نبودند. شاید دشمنی یا حسادت یا... خلاصه یه غَرَضی داشتن.»
🌸 @Negahynov
پدر گفت: ممکنه. ولی بالاخره، اونهایی هم که از کوروش تمجید میکنند، منبعشون همین کتابها هست. اون موقع کسی نمیگه ممکنه این کتابها از روی غرض نوشته شده باشند! 😉
احسان گفت: راستی یه بار اسم منابع ایرانی رو هم آوردید. توی اونها کوروش چه جور آدمیه❓
پدر گفت: در اکثر منابع ایرانی، اسمی از کوروش نیومده. ⛔️
شاید فقط سه - چهار منبع دسته اول، اسم کوروش رو آوردند. البته به اونها هم خیلی نمیشه گفت دسته اول. چون غالباً متأثر از عهد عتیق هستند.» 📚
احسان با دقت و اشتیاق پرسید: خب، اونا چی میگن؟
🌸 @Negahynov
با این که موضوع برایم جذاب بود، ولی دیگر حوصلهام داشت سر میرفت. 😕
بین صداهای تلفنم، دو - سه تا صدای شبیه زنگ مدرسه داشتم. یکی را انتخاب و پخش کردم و همزمان گفتم: «آخِـــــیش، زنگ خورد. 😍»
مادر که چند دقیقهای مشغول پوست کندن و قطعه قطعه کردن میوهها بود، گفت: «پس تا زنگ بعدی شروع نشده، بیاید خوراکیهاتونو بخورید.» 😋
و بشقاب میوهها را داد دست من.
چند دقیقهای به خوردن میوهها و صحبت در مورد آب و هوای منطقه گذشت. مادرم میگفت: «هوا چند روزه خیلی گرمتر شده». 🌡
احسان با خنده گفت: «خانم نادری، توی اهواز به این هوا چی میگیم؟» 😅
مادر خندید و گفت: «معتدل رو به سردی»! 😁
ادامه دارد...
#کوروش
#ذوالقرنین
#باستان_گرایی
┅┅❅❈❅┅┅
لطفاً کانال ما را به دوستانتان معرفی کنید. 👇👇
🌸 http://eitaa.com/joinchat/3866034177Cf8ac716282