فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫در ضمن انجام غسل واجب یا مستحبی تان نیت غسل زیارت امام حسین علیه السلام هم داشته باشید.
#دکتر_میرباقری
#داستان_آموزنده
🔆تشنه اى كه مشك آبش به دوش بود
اواخر تابستان بود و گرما بيداد مى كرد، خشكسالى و گرانى ، اهل مدينه را به ستوه آورده بود، فصل چيدن خرما بود. مردم تازه مى خواستند نفس راحتى بكشند كه رسول اكرم به موجب خبرهاى وحشتناكى مشعر به اينكه مسلمين از جانب شمال شرقى از طرف روميها مورد تهديد هستند فرمان بسيج عمومى داد. مردم از يك خشكسالى گذشته بودند و مى خواستند از ميوه هاى تازه استفاده كنند. رها كردن ميوه و سايه بعد از آن خشكسالى و در آن گرماى كشنده و راه دراز مدينه به شام را پيش گرفتن ، كار آسانى نبود. زمينه براى كارشكنى منافقين كاملاً فراهم شد.
ولى نه آن گرما و نه آن خشكسالى و نه كارشكنيهاى منافقان ، هيچكدام نتوانست مانع فراهم آمدن و حركت كردن يك سپاه سى هزار نفرى براى مقابله با حمله احتمالى روميان بشود.
راه صحرا را پيش گرفتند و آفتاب بر سرشان آتش مى باريد. مركب و آذوقه به حد كافى نبود. خطر كمبود آذوقه و وسيله و شدت گرما كمتر از خطر دشمن نبود. بعضى از سست ايمانان در بين راه پشيمان شدند. ناگهان مردى به نام ((كعب بن مالك )) برگشت و راه مدينه را پيش گرفت . اصحاب به رسول خدا گفتند: يا رسول اللّه ! كعب بن مالك برگشت .
فرمود:((ولش كنيد، اگر در او خيرى باشد خداوند به زودى او را به شما برخواهد گرداند و اگر نيست خداوند شما را از شر او آسوده كرده .))
طولى نكشيد كه اصحاب گفتند: يا رسول اللّه ! مرارة بن ربيع نيز برگشت .
رسول اكرم فرمود:((ولش كنيد اگر در او خيرى باشد خداوند به زودى او را به شما برمى گرداند و اگر نباشد خداوند شما را از شر او آسوده كرده است )).
مدتى نگذشت كه باز اصحاب گفتند: يا رسول اللّه ! هلال بن اميه هم برگشت . رسول اكرم همان جمله را كه در مورد آن دو نفر گفته بود تكرار كرد.
در اين بين شتر ابوذر كه همراه قافله مى آمد از رفتن باز ماند. ابوذر هر چه كوشش كرد كه خود را به قافله برساند ميسر نشد. ناگهان اصحاب متوجه شدند كه ابوذر هم عقب كشيده ، گفتند: يا رسول اللّه ابوذر هم برگشت .
باز هم رسول اكرم با خونسردى فرمود:((ولش كنيد، اگر در او خيرى باشد خدا او را به شما ملحق مى سازد و اگر خيرى در او نيست خدا شما را از شرّ او آسوده كرده است )).
ابوذر هر چه كوشش كرد و به شترش فشار آورد كه او را به قافله برساند، ممكن نشد. از شتر پياده شد و بارها را به دوش گرفت و پياده به راه افتاد. آفتاب به شدت بر سر ابوذر مى تابيد. از تشنگى له له مى زد. خودش را از ياد برده بود و هدفى جز رسيدن به پيغمبر و ملحق شدن به ياران نمى شناخت . همان طور كه مى رفت ، در گوشه اى از آسمان ابرى ديد و چنين مى نمود كه در آن سمت بارانى آمده است . راه خود را به آن طرف كج كرد. به سنگى برخورد كرد كه مقدار كمى آب باران در آنجا جمع شده بود. اندكى از آن چشيد و از آشاميدن كامل آن صرف نظر كرد؛ زيرا به خاطرش رسيد بهتر است اين آب را با خود ببرم و به پيغمبر برسانم ، نكند آن حضرت تشنه باشد و آبى نداشته باشد كه بياشامد. آبها را در مشكى كه همراه داشت ريخت و با ساير بارهايى كه داشت به دوش كشيد، با جگرى سوزان پستيها و بلنديهاى زمين را زيرپا مى گذاشت . تا از دور چشمش به سياهى سپاه مسلمين افتاد؛ قلبش از خوشحالى طپيد و به سرعت خود افزود.
از آن طرف نيز يكى از سپاهيان اسلام از دور چشمش به يك سياهى افتاد كه به سوى آنها پيش مى آمد. به رسول اكرم عرض كرد: يا رسول اللّه ! مثل اينكه مردى از دو به طرف ما مى آيد.
رسول اكرم :((چه خوب است ابوذر باشد!)).
سياهى نزديكتر رسيد، مردى فرياد كرد: به خدا خودش است ، ابوذر است .
رسول اكرم :((خداوند ابوذر را بيامرزد، تنها زيست مى كند، تنها مى ميرد و تنها محشور مى شود)).
رسول اكرم ابوذر را استقبال كرد، اثاث را از پشت او گرفت و به زمين گذاشت . ابوذر از خستگى و تشنگى بى حال به زمين افتاد.
رسول اكرم :((آب حاضر كنيد و به ابوذر بدهيد كه خيلى تشنه است )).
ابوذر:((آب همراه من هست )).
((آب همراه داشتى و نياشاميدى ؟!))
((آرى پدر و مادرم به قربانت ! به سنگى برخوردم ديدم آب سرد و گوارايى است . اندكى چشيدم ، با خود گفتم از آن نمى آشامم تا حبيبم رسول خدا از آن بياشامد)).
📚ابوذر غفارى ، تاءليف عبدالحميد جودة السحار، ترجمه (با اضافات ) على شريعتى .
28.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما این کلیپ را باز کن و تا آخر ببین
شهیدا زنده اند الله اکبر
خنده شهید در لحد
❤️ اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
🍃
🌺🍃
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
خدایا به خاطر طول غیبت حضرت مهدی علیهالسّلام و بیخبری ما از حال او، یقین ما را سلب نکن
و یاد او
و انتظار او
و ایمان به او
و یقین کامل به ظهور او
و دعا برای او
و سلام دادن بر او را از یاد ما نبر،
تا طول غیبت باعث نشود که ما از ظهور او ناامید شویم.
اللّهُمّ عَجّلْ لِوَلیّکَ الفَرج
#سلام_امام_مهربانم
#صبحت_بخیر_آقا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 نقل کرامتی از میزا ابوالفضل قهوه چی و جعفر آقا مجتهدی
گوشه ایی از بیانات آیت الله حسین گنجی اشتهاردی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسی برای حزب اللهی ها ...
گل گفتی👌👌👌👌
#قرار_جمعه_ها
🔰استغاثه
هر هفته جمعه ها دوساعت به اذان مغرب
درسراسرکشور راس
⏰ساعت ۱۶:۰۰
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
enc_16901204758971828023437-۱.mp3
3.61M
یکی اینجا دلش تنگه......
اونجارو نمیدونم....
#امین_قدیم
💔 #جمعه_های_انتظار
برای سلامتی و تعجیل در امر ظهور مولانا صاحب الزمان صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#الّلهُـمَّعَجِّـلْلِوَلِیِّکَــالْفَـرَج
مداحی آنلاین - نماهنگ دلگیرم - پویانفر.mp3
3.73M
نماهنگ دلگیرم
دلگیرم از این روزگار
روزام شبیه شب تار
اگه خوب اگه بد
منو تنها نزار..💔
دنیا دلم برداز دستم
برگرد خسته ام برگرد خسته ام برگرد
حرفام بخون از تو چشمام
برگردتنهام برگردتنهام برگردتنهام برگرد
یا ابانا دلگیری از این دنیا ابانا
خیلی ها رو دعوت کردی خیمه ات
کی میشه روزی ما ابانا
ای دو سه تا کوچه زما دورتر
من بی تو خوشی نمیخوام
گریه میکنی تو برام
شب جمعه حرم ی سلام بده جام
دستام بگیر من بی دستم آقا
خسته ام آقا خسته ام آقا خسته ام آقا
محتاج شبهای کرب وبلام آقا
تنهام آقا تنهام آقا تنهام آقا
یا حبیبی بی تو نفرین به دنیا حبیبی
دستام میگیره وقت مرگم
روضه های پایین پا حبیبی
یا حبیبی حسین
امام زمانم
جمعه هاے دلتنگے
محمد حسین پویانفر
#الّلهُـمَّعَجِّـلْلِوَلِیِّکَــالْفَـرَج
صلوات