اینو خوب یادمه که داییم سر مجوز گرفتن برای کارگاه بافندگیش دو سال رفت و اومد و آخرهم مجبور شد کلی پول زور به مسئول بده تا مجوزش رو امضاء کنن و کارگاهشو راه بندازه. اما الان با قانونی که تصویب شده بعد از بیست سال بالاخره مجوز گرفتن راحت شد و مارو از شر کارای اداری راحت کرد. خودم که یه ماهه تونستم مجوز کارگاهمو بگیرم و بدون پول زور. برا همین باید رای بدیم تا آدمای درست برن تو مجلس و قانون های به نفع ملت بزارن...
#تسهیل_صدور_مجوز_کسبوکار
فهرست هشتگ روایتها
شوهر عمه م یه سال همش از این اداره به اون اداره پاس کاری می شد برای گرفتن مجوز کارگاه حصیر بافی تو بوشهر اما ندادن و آخرش با لنج رفت دبی تا کار کنه و پول در بیاره. بابامم می خواست بزاره بره دبی تا اینکه قانون جدید، داستان این روند طولانی مجوز رو تموم کرد و تو سه روز تونست مجوزش رو بگیره و الانم کارگاه شو راه انداخته. من از نزدیک لمس کردم که رای دادن ما توی زندگی مون اثر داره.
#تسهیل_صدور_مجوز_کسبوکار
فهرست هشتگ روایتها
عموی یکی از رفقام توی کرونا با دستگاه اکسیژنساز نفس میکشید و تو تابستون بخاطر قطعی برق فوت کرد. امسال که پدرم مشکل ریوی پیدا کرد و با دستگاه نفس میکشید خیلی استرس داشتم که اون اتفاق تلخ براش پیش بیاد. اما امسال قطعی برق نداشتیم و خداروشکر مشکلی پیش نیومد و بخاطر تاسیس نیروگاههای برقی و افزایش تولید برق بوده. صندوق رای اینجوری جون پدرمو نجات داد. چرا رای ندم؟
#افزایش_تولید_برق
فهرست هشتگ روایتها
من یه زن سر پرست خانوار هستم که دنبال راه انداختن کارگاه تولید پوشاک بودم . شش ماه رفتم و اومدم نتونستم مجوز بگیریم تا باهاش وام بگیرم و کارگاهمو راه بندازم. بعد از اینکه قانون عوض شد، تونستم تو کم تر از دو هفته مجوز بگیرم و کارگاهمو راه بندازم . خداروشکر الان هم خرج خودمو در میارم هم چند تا زن سرپرست خانوار دیگه. این تغییری بود که توی سفره زندگی خودم حس کردم و بخاطر همین امسالم رای میدم.
#تسهیل_صدور_مجوز_کسبوکار
فهرست هشتگ روایتها
من کارگر ساختمونم. سال 99 مبینا دختر 3 ساله ام توی تصادف دستش شکست و مجبور شدم 2 شب بیمارستان بستری اش کنم؛ موقع ترخیص چون
بیمه درمانی نداشتم حدود 3 تومن گفتن هزینه بیمارستان میشه! اون موقع با بدبختی تونستم جورش کنم. امسال هم مبینا مریض شد و 1شب تو بیمارستان شهید رجایی گچساران بستری شد؛ منتظر بودم نصف حقوق ماه رو بدم پاش اما چون جزو 5 دهک اول بودیم، فهمیدم خودکار و به صورت رایگان بیمه شدیم و کلا 250 تومن هزینه درمانش شد و مابقی از بیمه تامین شد. اگه مسئولین به فکر مردم باشن، مردم هم پای کار هستن.
#بیمه_دهکهای_پایین
فهرست هشتگ روایتها
روزهای سه شنبه و پنج شبنه بیمارستان کوثر ایلام ویزیت می کنم. بارها شده بیمار اومده و هزینه درمان نداشته و من از جیب خودم داروها رو براش میگرفتم. شغل اش کارگر بوده یا پیرزن و زن روستایی. تا وقتی که این مصوبه بیمه رایگان 5دهک اول قانون شد و خیلی از این بنده خداها رایگان ویزیت می شن و داروها رو با تامین بیمه تهیه می کنند. واقعا انتخاب ما موثره.
#بیمه_دهکهای_پایین
فهرست هشتگ روایتها
من رای میدم چون چندسال بود برای دختر 22 سالهم هرچی از آشنا و فامیل زنگ میزدن بیان برای خواستگاری هر دفعه به یه بهونه رد میکردم. چون جهزیهای براش آماده نکرده بودیم و پدرش هم تو شهرک شکوهیه کارخونه کار میکنه و با این حقوق فقط خرج ماهمون در میاد. تا اینکه سرنهار تو اخبار گفت برا سال آینده وام ازدواج 350 میلیون میشه! و از اون روز دیگه خواستگار رد نکردم. اتفاقا اولین خواستگار به نتیجه رسید و نیمه شعبان عقدشون هست.
#وام_ازدواج
فهرست هشتگ روایتها
نجات
من رای میدم چون چندسال بود برای دختر 22 سالهم هرچی از آشنا و فامیل زنگ میزدن بیان برای خواستگاری هر
9 ماه بود که تو عقد بودیم. خودم دانشجو دانشگاه شیراز بودم و نامزدم یزد. رفت و آمد خیلی سخت شده بود. میخواستم یه خونه اجاره کنم و بریم سر خونه زندگی. اما با هزینههای رهن و اجاره نمیشد کاری کرد چون تنها سرمایم گرفتن وام ازدواج بود که اونم جواب نبود. تا اینکه از دوستم شنیدم تصویب شده وام ازدواج 220 میلیون بشه. بعد از عید اقدام کردم و یک ماهه واریز شد. نسبت به افزایش قیمت مسکن، خیلی بیشتر بود و کاملا کارمو راه انداخت. با این بازپرداخت 10 ساله و وضعیت تورم هم مثل بلاعوض بود!
الان سه ماهه که عروسی کردیم و هردومون قراره رای بدیم.
#وام_ازدواج
فهرست هشتگ روایتها
نجات
من رای میدم چون چندسال بود برای دختر 22 سالهم هرچی از آشنا و فامیل زنگ میزدن بیان برای خواستگاری هر
من امسال حق رای ندارم ولی یادمه پنج سال پیش برادرم وقتی تیزهوشان قبول شد چون بابام نمیتونست شهریه شو بده نرفت و الان توی خیابون استخر شاگرد تراشکاره. امسال هم من تیزهوشان قبول شدم و گفتن که از پارسال دهک های یک تا چهار رو بورسیه میکنن و الان یه سمپادیام. تغییر مسئولین، توی زندگی ما این تغییر رو ایجاد کرد. راه تغییر، همون صندوق رای هست!
#بورسیه_سمپاد
فهرست هشتگ روایتها
نجات
من امسال حق رای ندارم ولی یادمه پنج سال پیش برادرم وقتی تیزهوشان قبول شد چون بابام نمیتونست شهریه شو
بخاطر یه کلینیک دیابت برای پدرم باید تا مرکز استان میرفتیم و کلی هزینه مالی و زمانی برامون داشت و همونجا هم کلی پول میگرفتن. اما امسال توی شهرمون یکی احداث شده، رایگان هم خدمات میدن و کلی هزینه هامون اومده پایین. به من نگید همه شون مثل همن! هرکی بیاد وضع همینه.. من تغییر رویه ها رو با تغییر آدما حس کردم.
#تاسیس_دویست_کلینیک_رایگان_دیابت_درکشور
فهرست هشتگ روایتها
مثل خیلی از مادرا آرزو داشتم بچه هامو توی لباس دکتری ببینم. ماشالا همه شون هم باهوش! منتهی بچه ی اولم با اینکه تیزهوشان قبول شد نتونست بره چون 10 میلیون شهریه ش بود و پولش رو نداشتیم. ولی پسر دومم قبول شد و بخاطر قانون بورسه سمپادی های دهک یک تا چهار تونست بره و حسابی داره برای کنکور تجربی میخونه.
#بورسیه_سمپاد
فهرست هشتگ روایتها