🔴 پنتاگون کاهش نیروهای آمریکایی در عراق را تایید کرد
🔹 سخنگوی پنتاگون ضمن تایید طرح کاهش تعداد نیروهای آمریکایی در عراق، علت این تصمیم را پیشرفت تواناییهای نیروهای عراقی در شکست بقایای داعش و ممانعت از تجدید حیات این گروه تروریستی عنوان کرد.
@nesfejahan
🔶عناوین اتفاقات مهم روز عاشورا عبارتند از:
الف – قبل از شهادت امام حسین علیهالسلام:
1⃣ تنظیم سپاه:
2⃣ اندرزهاى پیش از نبرد
3⃣ پشیمانى حر بن یزید
4⃣ هجوم سراسرى
5⃣ نبرد انفرادى
6⃣ نماز ظهر عاشورا
7⃣ شهادت سایر یاران
8⃣ مبارزه و شهادت امام حسین علیه السلام
ب – پس از شهادت امام حسین علیه السلام:
1⃣ غارت خیمه ها
2⃣ آتش زدن خیمه ها
3⃣ تاختن اسب بر پیکر شهیدان
4⃣ ارسال سر مقدس امام حسین علیه السلام به کوفه.
🖤🖤🖤🖤
▫️خوش بحال کسانی که هم زنجیر می زنند!
▪️و هم زنجیرهای غیبت را از پای امام زمانشان باز می کنند...!
▫️هم سینه می زنند!
▪️و هم به فکر سینه پر درد و غم و اندوه امام حی خویش هستند...!
▫️هم اشک می ریزند!
▪️و هم غصه چشمان مولایشان که صبح و شام بر مصائب جد غریبش خون گریه می کند هستند...
▫️هم سفره می اندازند!
▪️و هم سر سفره امام زمانشان نمکدان نمیشکنند..!
▪️آنوقت با افتخار می گویند:
▫️یاحسیـن
اشک میریزند بر مظلومیت سالار شهیدان و غربت امام زمانشان و برای فرج منتقم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین با اضطرار دعا میکنند.
@nesfejahan🌹
snn.ir_5942977849844564755.mp3
6.35M
🏴بشنوید| تا مشکتو تو آب زدی، موجای دریا شد آروم...
♦️مداحی قدیمی و زیبای حاج مهدی سلحشور
✅@nesfejahan
دعا می کنیم
در این صبح عاشورا
امام حسین (ع)
ضامن دعاهاتون ...
حضرت عباس (ع)
مشکل گشاتون ...
امام سجاد (ع)
مرهم درد هاتون ...
و مهدی زهرا (عج)🖤
صاحب دلــتون باشہ ...🤲
🏴 فرا رسیدن عاشورای حسینی تسلیت باد
اللهمعجللولیڪالفرج🌱
*«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفَاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ علیه السلام.»*
«خدای من، شفاعت حسین را در روز ورود نصیبم بدار و گام های حقیقیام را همراه با امام حسین و یارانِ او که خونشان را فدای حسین کردند، در نزد خود ثابت و محکم بدار.»
ایام تاسوعا و عاشورای حسینی را تعزیت عرض مینمایم.
ان شاءالله رفع مشکلات، بلایا و گرفتاری ها از روی کره زمین بویژه شیفته گان و عاشقان حسینی
☘️ *اللهم عجل لولیک الفرج*☘️
التماس دعا دارم
@nesfejahan
کشتی شکست خورده طوفان کربلاء
در خاک و خون فتاده به میدان کربلاء
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلاء
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء
عرض کرد یا رسولالله
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم زقحط آب، سلیمان کربلاء
صدای پیامبر (ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کرد و فرمودند: ببینید امت من با فرزند من چه کردهاند، آبی را که خدا بر کلاب و ذئاب و کفار مباح کرده، امت من، بر اولاد من حرام کردهاند. پس محتشم شروع کرد به این مرثیه:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد زکوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه دست بر سر زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت:
جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل
گشتند بیعماری و محمل، شترسوار
پیامبر (ص) فرمود بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر (ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید.
حضرت پیامبر اکرم (ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان، محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمد که پیامبر (ص) میل دارد از اشعار او بگرید عمامه را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره نمود، به طرف قبر سیدالشهداء و عرض کرد: یا رسولالله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن
این کشته فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده خون حسین توست
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد
ملکی صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، لذا محتشم از منبر پایین آمد.
چون رسول خدا (ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان خلعت به او عطا فرمود.
مقبل میگوید با خود گفتم خاک بر سرت، ای بیقابلیت، این همه شعر و مرثیه گفتهای، حال معلوم شد که پسند نشده، تو حاضر بودی و پیامبر (ص) اعتنا نفرمود به تو، محتشم را احضار فرمود و اضعار خود را خواند و پیامبران گریستند و به خلعت مفتخر گردید.
پس خود را بسیار ملامت نمودم و راضی بودم که زمین شکافته شود و من بر زمین فرو روم و خواستم زودتر از صحن بیرون روم که مبادا آشنایی مرا ببیند و خجالت بکشم.
چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم حوریه سیاهپوش، از حرم بیرون آمد و دواندوان رفت خدمت پیامبر (ص) و عرض کرد یا رسولالله (ص) دخترت فاطمه (س) میگوید: چرا دل مقبل را شکستی او هم برای فرزندم حسین (ع) مرثیه گفته است.
در این هنگام فرمود مقبل بیا، دخترم فاطمه (س) میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی، مقبل میگوید بدین شعف چیزی نمانده بود، که جانم از بدنم برود، آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر، در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان.
پس دانستم که میان من و محتشم، چه قدر فرق است، با خود خیال میکردم که در مقابل آن مرثیههای دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم، یادم آمد که واقعه شهادت را از همه بهتر به نظم آوردهام سه شعر خواندم و عرض کردم یا رسولالله
روایت است که چون تنگ شد بر او میدان
فتاده از حرکت ذوالجناح از جولان
نه ذوالجناح دگر تاب اسقامت داشت
نه سید الشهدا (ع) بر جدال طاقت داشت
هوا زباد مخالفت چه قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
چون این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم (ص) بر سر میزد و میگفت واولداه، که یک مرتبه حوریهای صدا زد، مقبل بس است. فاطمه زهرا (س) روی قبر حسین (ع) غش کرد.
مقبل میگوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت میکردند، که در نزد امثال و اقران، و نزد محتشم سرافراز میشدم.
که ناگاه دیدم از حرم مطهر، جوانی بیسر، و با بدن پارهپاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم میدهم.
┄┄┄••❅🖤🖤🖤❅••---------------
🆔@nesfejahan
┄┄┄••❅🖤🖤🖤❅••----------------
طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاهشماری ایرانی» واقعه کربلا به حساب گاهشماری شمسی 21 مهر سال 59 هجري شمسی می شود. تاریخ شمسی هم که مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ حرفهای مقتل نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند.
در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز 21 مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر 3-+ دقیق اختلاف می تواند داشته باشد) را استخراج کرده ایم و روایات مقتل نگارها را با این ساعتها تنظیم کرده ایم.
5:47 اذان صبح
امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد. و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری»
طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعد از نماز صبح به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند.
حدود 6
امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه ها خندق بکنند و آن را با خاربوته ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.
7:06 طلوع آفتاب
کمی بعد از طلوع آفتاب. امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. روبه روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه ای خواند. صفات و فضایل خودش و پدر و برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان به امام (ع) نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده اند؟ آنها انکار کردند. امام نامه هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است. یکی از سران جبهه مقابل از امام (ع) پرسید چرا حکم ابن زیاد را نمی پذیرد و آنها را از ننگ مقابله با پسر پیامبر نمی رهاند؟ اینجا امام آن جمله معروفشان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه ... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است. من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده. ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام (ع) حدوداً نیم ساعت طول کشده است.
حدود 8
بعد از سخنرانی امام (ع) چند نفر از اصحاب آن حضرت به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوانهای) کوفه بود (الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان سخنان مشابهی گفتند.
بعد از سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر داد. چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حُر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسانی دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند.
حدود 9
روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام (ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعد از انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره ای جز پذیرش آن نیست. آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی دانیم . تعداد کشتگان تیر اندازی. با تعداد کشتگان حمله اول 50 نفر ذکر شده است.)
حدود 10
بعد از تیراندازی ،«یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد.
بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین (ع) حمله کرد؛ اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزهها حمله را دفع کردند.
همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت بعد از عقب نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد 500 تیر انداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیر باران و آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر 23 اسب لشکریان امام(ع) تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح آن نفرات را 50 نفر و این شهر آشوب 38 نفر ذکر کرده است.
اولین شهید، ابوالشعثا بود و 8 تیر انداخت که 5 نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند زهیر و 10 نفر به آنها حمله کردند.
حدود 11
بعد از این حملات، امام(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم
قرار گذاشتند
تا زندهاند نگذارند کسی از بنیهاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش میتوانستم وصیتهای تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».
یک بار هفت نفر از اصحاب امام(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد.
۱۲:۵۰ اذان ظهر
حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشتهاند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
حدود ساعت ۱۳
۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر پسر امام حسین(ع) بود. البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانهای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
حدود ساعت ۱۴
عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.»
حدود ساعت ۱۵
امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
۱۶:۰۶ اذان عصر
وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفتهاند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایعنگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین کشته شود شنیدم که میگفت «به خدا پس از من کس را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.»
گوید: آنگاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد ...»
حدود ساعت ۱۷
بعد از شهادت امام(ع)، عدهای لباسهای آن حضرت را غارت کردند که نوشته اند تمام این افراد بعدها به مرضهای لاعلاج دچار شدند.
غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمهها گذاشت.
یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بنمطاع بعد از شهادت امام به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام جنگید تا شهید شد.
نزدیک غروب آفتاب است . سر امام را جدا میکنند و به خولی میدهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر
امام و یارانش
اسب میدوانند تا استخوانهایشان هم خرد شود.
۱۸:۴۹ اذان مغرب
داستان روز غم انگیز عاشورا اینطور تمام میشود که درحالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را میداده، سنان بن انس بین مردم میتاخته و رجز میخوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چرا که من بهترین مردمان را کشته ام!»
*لایوم کیومک یا اباعبدالله ...*
السلام علیک أيها المظلوم و ابن المظلوم و ابن المظلومة و رحمة الله تعالي وبركاته 🏴
@nesfejahan
089-_al-fajr.mp3
690.2K
سوره فجر
به خواندن این سوره در روز عاشورا سفارش شده است
التماس دعا
@nesfejahan
🌴🌹🇮🇷🌷🌴
🌞 #وقت و #بی_وقت 🌞
📌 بعد از واقعه عاشورا حداقلً سه مرتبه ۳ گروه به ندای #هل_من_ناصرٍ امام حسین علیهالسلام پاسخ دادند .
🌴*ولی دیر شده بود*🌴
✍ گروه اوّل #توابیّن بودند ؛
همونهایی که روز #عاشورا و قبل از اون سکوت کردند ، همگی #قیام کردند تقریباً همه کشته شدند. ۵۰۰۰ نفر
🌴«ولی دیر شده بود.»🌴
✍ گروه دوّم مردم #مدینه بودند .
بعد از #عاشورا قیام کردند همگی کشته شدند حدود ۱۰۰۰۰ نفر #یزید گفت : لشکری که به مدینه حمله کنه ۳ روز جان و مال و ناموس مردم مدینه برايش حلاله.
🔥
آوردهاند #اهلبیت امام سجاد(ع) رو در این زمان از مدینه خارج کردند [در یک صحرا] ، تا در مدینه #شاهد_جنگ نباشند.
🌴«امّا دیر شده بود.»🌴
🌹
✍ گروه سوّم #مختار و یارانش بودند که بعد از جنگهای فراوان و کشته شدن حدود ۱۵۰۰۰ نفر شکست خورد و حدود ۷۰۰۰ نفر هم از #اسرا گردن زده شدند. مجموعاً حدود ۲۲۰۰۰ نفر کشته شد ،
🌴«امّا دیر شده بود.»🌴
🌷
مردمی که در #مدینه هنگام خروج امام حسین (ع) ، همراهیش نکردند و مردمی که هنگام ورود #امام_حسین_علیه_السلام به #کوفه کمکش نکردند ،
همه بعدها به کمک امام رفتند
🌴«ولی دیر شده بود.»🌴
#امام_سجاد(ع) هم استقبال خاصّی از این حرکتها نمیکردند.
🌴«چون دیر شده بود.»🌴
حدود ۳۵۰۰۰ نفر کشته شدند .
🌴«امّا دیر شده بود.»🌴
🌼
خیلی فرق هست بین اون ۷۲ نفری که به #موقع به یاری امامشون رفتند
با این ۳۵۰۰۰ نفری که بعد از کشته شدن امام #قیام کردند.
🌼
ما باید مراقب باشیم
از #امام خودمون #عقب نیافتیم.
🌷
*👌 الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِق ٌ*
💐 هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید .
🌴🌷👌🌹🌴@nesfejahan
▪️جمله زیبای یک کانال عراقی در وصف حاج قاسم....
نمی دانم در کدام یک از این شب های محرم باید تو را یاد کنم؛ روز مسلم ابن عقیل چون تو فرستاده ( و میهمان ما بودی) یا روز حبیب ابن مظاهر،چون تو بهترین دوست بودی؟ یا روز قاسم چون تو قاسم بودی( اسمت قاسم بود) یا روز علی اکبر چون بدنت قطعه قطعه شد یا روز عباس چون تو حامل پرچم بودی و دو دستت قطع شد؟
▪️ چیزی که می دانم این است که گریه برای تو تمامی ندارد و از غیب تو حیرانیم....امسال هر وقت به عبارت"سلام بر اصحاب حسین " می رسیم تو را نیز یاد می کنیم،در محرم امسال ، در طغیان اشک عاشقان ، تأثیر شما کاملاً مشخص است....🌴@nesfejahan
🌴☫﷽☫🌴
روزشماردفاع مقدس (نهم شهریور)
🌞
🔥 ناپدید شدن «امام موسی صدر» رهبر شیعیان لبنان (۱۳۵۷) 🔥
🌴 ولادت شهید سیدمحمدعلی جهانآرا ( خرمشهر) (۱۳۳۳ ه.ش)
🌴ولادت شهید قاسم آذر ارجمند (استان گیلان، لنگرود) (۱۳۳۵ ه.ش)
🍀 ولادت شهید احمد تشکری (استان مرکزی، اراک) (۱۳۳۶)
🌹شهادت شهید احمد جمالی (استان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش)
🌷شهادت شهید رحمت سلطان آهی ( تهران، دماوند) (۱۳۶۰ ه.ش)
🌺 شهادت شهید خدابخش رستمی ( کهگیلویه و بویراحمد، یاسوج، روستای تل زالی) (۱۳۶۲)
💐شهادت شهید حسین علی خوانچه سپهر 🌱 شهید حبیبالله سیفیمقدم 🌱 (استان مازندران) (۱۳۶۵)
🌷شهادت شهید ابراهیم اسماعیلیان ( گیلان، بندر کیاشهر) (۱۳۶۵ ه.ش)
🌺 شهادت شهید روحالله رنجبر لاهوتی ( مازندران، چالوس) (۱۳۷۸)
🌷شهادت شهید محمد ابراهیمی چهار طاقی ( مشهد) (۱۳۹۲ ه.ش)
🌺شهادت #شهید_مدافع_حرم داریوش درستی (۱۳۹۵ ه.ش)
🌷 شهادت شهید سجاد محمدی (استان کردستان، کامیاران) (۱۳۹۶ ه.ش)
🌴🌷🌴🌹🌴@nesfejahan
🔴 راز خیانت و سکوت اتحادیه عرب
🔻 سکوت و اظهارات تحت فشار و پراکنده نهادهای رسمی عربی در خصوص #سازش امارات با صهیونیستها بیانگر عدم استقلال آنها و به معنای چراغ سبزی برای ادامه روند عادیسازی با اشغالگران است.
🔹 پس از امضای توافق صلح میان امارات و رژیم صهیونیستی که با موجی از محکومیتهای ملی به ویژه در منطقه عربی مواجه شد٬ شاهد سکوت همه سازمانها و نهادهای رسمی عربی در برابر این اقدام بودیم.
🔹 بعد از رونمایی رسمی از این توافق درحالی که انتظار میرفت سازمانهای مذکور اولین طرفهایی باشند که به آن واکنش نشان میدهند٬ اما آنها هم مانند سران کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ترجیح دادند مدتی سکوت کنند.
🔹 سازمان همکاری اسلامی٬ اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس از جمله نهادهای رسمی عربی هستند که موضع خاصی در قبال عادیسازی امارات با اشغالگران صهیونیست اتخاذ نکردند.
🔹 از میان نهادهای مذکور٬ شورای همکاری خلیج فارس در تاریخ ۱۷ آگوست (۲۷ مرداد) یعنی حدود ۴ روز بعد توافق ابوظبی با تلآویو بلاخره سکوت خود را شکست و روی همه اعراب را سفید کرد!
🔹 این شورا از زبان «نایف فلاح مبارک» دبیرکل آن خود را حامی امارات اعلام و از مواضع و حمایت جانبدارانه ایران در حمایت از آرمان ملت فلسطین بر آشفت و ایران را به دخالت در امور داخلی کشورهای عربی متهم کرد.
🔳 البته توجه به این نکته ضروری است که مواضع شورای همکاری خلیج فارس شامل شش کشور عربستان، قطر، کویت، بحرین، امارات و عمان بیش از آنکه بازتاب مواضع این کشورها باشد منعکس کننده دیدگاه عربستان سعودی است.
⚫️ابلیس هم عاشورا گریه کرد
🔴پدر آیت الله سید محمدتقی مدرسی نقل می کند:
عصر عاشورای سال ۶۱ هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان، به سر و صورت می زند و می گرید.
گفتند: امروز که تو باید خوشحال باشی از چه روپریشانی وگریان؟
گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند.
گفتند:چطور؟ مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟
گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین(ع) جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد.
📚داستانهای روح افزا،ص۱۲۷
#عاشورای_حسینی
#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_حامی_دینم
@nesfejahan