🔴 ورود شیطان!
✅روایت شده که روزی شخصی با رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) نشسته بود. مردی آمد و شروع کرد به آن شخص ناسزا بگوید.
آن شخص از او روی برگرداند و توجهی نکرد، اما او ناسزا گفتن خود را شدت بخشید.
🔹آن شخص هم خشمگین شد و دشنام های او را پاسخ داد.
🌺در این هنگام رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) برخاست و روانه شد.
🔻آن شخص از جای بلند شد به دنبال ایشان رفت و گفت: یا رسول الله! چرا تا زمانی که آن مرد مرا دشنام می داد حرفی نزدی و نشسته بودی و چون من پاسخ دادم، برخاستی؟!
🌺حضرت فرمود: ای مرد! تا زمانی که تو پاسخ نمی دادی و سکوت کرده بودی، فرشته ای آمده بود و از جانب تو جواب او را می داد...
🔥چون تو خشمگین شدی، فرشته رفت و شیطان وارد شد. با آمدن شیطان،من از جای برخاستم.
📒به نقل از: تفسیر کشف الاسرار، رشیدالدین میبدی، ج 2، ص 276
🌱🕊🌱🕊🌹🕊🌱🕊🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبری در مورد فضای مجازی که اختیارش دست ما نیست هشدار میدهد !چند وقت بعد با دهن کجی به رهبری از یه پیام رسان خارجی درنزدیکی انتخابات رونمایی میکنن و بسیاری از مسئولین رده بالا انجا جمع میشن!!! همون که دارو دسته ی ظریف هم چند روز پیش واسه خود کنفرانس گذاشته بودن ....
بله جلوی انها اگه گرفته نشه یهویی خونه را سرمان خراب میکنن!ما الان روی پیامرسان های خارجی قبلی بحث های زیادی با این جماعت داریم!یکی دیگه هم بهش اضافه کردن!!
🌺 آیت الله فاطمی نیا :
🌻متأسفانه بسیاری از جوانان ما برخورد و رفتار مناسبی با والدین خود ندارند.
عاق والدین فقط آن نیست که خدای نکرده سیلی به پدر و مادر بزند.
👌 گاهی یک جواب نیمه تلخ به پدر و مادر کدورت و ظلمتی می آورد که صد تا نماز شب خواندن ، آن را جبران نمی کند.
✨ امام زمان هم به انسان توجه نمی کند!
💕شش کار را
مخفی انجام دهید
تا کـــه سعـــادتمنـــد شوید :
1⃣ در حضور فقیر ،
دم از مــــال و منـالــت نـــــزن
2⃣در حضور بیمار
سلامتیت را به رخش نکش
3⃣در حضور ناتوان
هیچوقت قدرت نمایی نکن
4⃣در برابر غصهدار
بر هیچچیز خوشحالی نکن
5⃣در برابر زندانی
آزادیت رو جلوه نمایی نکن
6⃣در برابر یتیم
از نعمت پـدر و مادرت نگـو
💕💙💕
شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد .
امیر علت این خنده را پرسید،
مرد پاسخ گفت:
در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم.
روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم.
در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت: شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است...
اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم.
امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد میکند و میگوید:
کبکها شهادت خودشان را دادند...
پس از این گفته، امیر دستورداد سر آن مرد را بزنند
کشکول شیخ بهایی
💕💛💕