هدایت شده از قاف عشق
🏅قهرمانان دفاع مقدس
جبهه فقط جنگ نبود!
زندگی جریان داشت
به معنای واقعی ...
#مردان_بی_ادعا
#زندگی_در_جنگ
🍃🌷
#قاف_عشق
@ghafeshgh 👈👈
@nesfejahan_es
✅یک نکته از قرآن
✍انسان، بىنهايت طلب است و كمال مطلق مىخواهد، ولى چون هر چيزى غير از خداوند محدود است و وجود عارضى دارد، دل را آرام نمىگرداند. در مقابل كسانى كه با ياد خدا آرامش مىيابند، عدهاى هم به متاع قليل دنيا راضى مىشوند. «رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها»
📝 استاد قرائتی
💕❤️💕
#حکایت_و_پند
خریدار برای خریدِ طوطی به پرنده فروشی رفت و قیمت طوطی را سؤال کرد. فروشنده گفت: ۵ میلیون تومان! خریدار گفت چه خبر است! چقدر گران! مگر این طوطی چه میکند؟ جواب شنید که او دیوان حافظ را از حفظ دارد! خریدار گفت: خوب آن طوطی دیگر چقدر میارزد؟ پاسخ شنید آن هم ده میلیون قیمت دارد، چون دیوان مولوی را حفظ کرده!خریدار که دیگر مأیوس شده بود از قیمت طوطی سوم سؤال کرد و پاسخ شنید ۲۰ میلیون تومان! سؤال کرد این یکی، دیگر چه هنری دارد؟ پاسخ شنید: این طوطی هیچ هنری ندارد! فقط دو طوطی دیگر به او میگویند استاد!
حکایت بعضی افراد در روزگار ما...
💕❤️💕
#اندکی_تفکر
#تلنگرانه
#حتما_بخونین
رضا سگ باز!!!
یه لات بود تو مشهد...
هم سگ خرید و فروش می کرد،
هم دعواهاش حسابی سگی بود!!
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن! که دید
یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“
داره تعقیبش میکنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
- رضا گفت: بروبچه ها که اینجور میگن.....!!!
- چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه!!
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه......!
مدتی بعد....
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد....!
چند لحظه بعد با دست بسته، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟!“
رضا شروع کرد به فحش دادن.
(فحشای رکیک!)
اما چمران مشغول نوشتن بود!
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام.....! “
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت:
بله عزیزم!
چی شده عزیزم؟
چیه آقا رضا؟
چه اتفاقی افتاده؟
- رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد!!!!
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید.....!“
چمران و آقا رضا تنها تو سنگر.....
- رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! كشيدهای، چیزی؟!!
- شهید چمران: چرا؟!
- رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده....!
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه!!
- شهید چمران: اشتباه فکر می کنی!!!!
یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده!
هِی آبرو بهم میده.....
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی میکردی ولی اون بهت خوبی میکرده.....!
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم.....!
تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …!
رضا جا خورد!....
رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمیرفت، زار زار گریه میکرد!
تو گریه هاش میگفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود.
رفت وضو گرفت.
سرِ نماز،
موقع قنوت صدای گریش بلند شد!!!!
وسط نماز،
صدای سوت خمپاره اومد.
پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد.....
رضا رو خدا واسه خودش جدا کرد......!
(فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نماز واقعی........
(به نقل از کتاب خاطرات شهید مصطفی چمران)
🔵 گاهی برای کمک به افراد و هدایت اون ها تذکر کافی نیست و باید دستشون رو گرفت و آورد تو راه...
گاهی باید در برابر داد و فریادهای افراد؛ صبوری کرد و مهربونی به خرج داد...
گاهی باید با بعضی افراد مثل گمشده ها رفتار کنیم؛ باید دستشون رو بگیریم و بذاریم تو دست خدا...باید کمکشون کنیم تا راه رو پیدا کنن...
و این یعنی با دلسوزی و محبت امر به معروف و نهی از منکر کنیم نه با خشم و تکبر...
💕💚💕
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
☆∞🦋∞☆
#امام_صادق علیه السلام:
💠 منْ صامَ ثَلاثَةَ أَيّامِ مِنْ اخِرِ شَعْبانَ وَ وَصَلَها بِشَهْرِ رَمَضانَ كَتَبَـــــ اللّه ُ لَهُ صَـوْمَ شَهْـرَيْنِ مُتَتـابِعَـيْنِ.
❇️ هرڪس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بگيرد و به روزه ماه رمضان وصل ڪند، خداوند ثوابـــــ روزه دو ماه پے در پے را برايش محسُوبـــــ مےڪند.
📚 بحارالانوار، جلد ۹۴، صفحه ۷۲
💕🧡💕
❤️ #امام_علی علیه السلام فرمودند:
🍀 إلهي لم اُسَلِّطْ على حُسنِ ظَنِّي قُنوطَ الإياسِ ، و لا انقَطَعَ رَجائي مِن جَميلِ كَرَمِكَ
🍃 خدایا! بر خوش گمانی ام(به تو)،
نا امیدی را مسلط نمی گردانم
و اميدم را از زیباییِ بزرگواری
و بخشش تو، قطع نمی کنم
📚فرازهایی از دعای امیرالمؤمنین در مناجات شعبانيه
💕💚💕
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
🏖 تکنیک مکث سه ثانیه ( استراتژی صبر)
مثلا تشنه ايد و ليوان آبی هم در دست داريد، قبل از آنکه آب را بنوشيد سه ثانيه مكث كنيد.
يا کسی از شما سؤالی ميپرسد، سريعا جواب ندهيد، سه ثانيه مكث کرده، سپس جواب دهيد.
خیلی خیلی گرسنه ايد، قبل از به دهان گذاشتن هر لقمه غذا، سه ثانيه مكث كنيد.
يا در ماشين نشسته ايد و خیلی هم عجله داريد، قبل از روشن كردن ماشين، بر روی صندلی ماشین به آرامی، سه ثانيه مكث كنيد بعد ماشينتان را روشن كنيد.
اين مكث های سه ثانيه باعث افزایش قدرت و صبر شما شده و در نتیجه باعث ماندگاری و افزون شدن انرژی مثبت شما ميشود.
در اين كار ممارست بخرج دهيد تا اينكه ملكه ذهن شما شده و در حافظه تان ثبت گردد.
مهم ترين فايده مكث سه ثانيه جلوگیری از بروز خشم و عصبانيت می باشد و به شما ترمزی ميدهد كه خودتان را كنترل كنيد.
💕💜💕
#حڪـایــتـــــ
☆∞🦋∞☆
🔰اندیشـــــه مڪروه
ﺷﯿـﺦ ﺭﺟﺒﻌﻠے ﺧﯿﺎﻁ میفرﻣﻮﺩ:
🔶 ﺩﺭ ﺑـــــﺎﺯﺍﺭ ﺑﻮﺩﻡ٬ اﻧﺪﯾﺸـــــﻪ ﻣڪﺮﻭﻫﯽ ﺩﺭ ﺫﻫﻨﻢ ﮔﺬﺷتـــــ .
بلاﻓﺎﺻﻠﻪ ﺍﺳﺘﻐﻔﺎﺭ ڪﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ ﺍﺩﺍﻣـــــﻪ ﺩﺍﺩﻡ.
ﻗﺪﺭے ﺟﻠﻮﺗﺮ ﺷﺘﺮﻫﺎﯾے ﻗـــــﻄﺎﺭﻭﺍﺭ ﺍﺯ ڪﻨﺎﺭﻡ ﻣےﮔﺬﺷﺘﻨﺪ.
🐪 ﻧﺎﮔـــــﺎﻩ ﯾڪے ﺍﺯ ﺷﺘـــــﺮﻫﺎ ﻟﮕﺪے ﺍﻧﺪﺍﺧتـــــ ڪﻪ ﺍﮔﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ڪﻨﺎﺭ ﻧﻤےڪﺸﯿﺪﻡ، ﺧﻄﺮﻧﺎڪ ﺑﻮﺩ.
🔷 ﺑﻪ ﻣﺴـــــﺠﺪ ﺭﻓﺘﻢ ﻭ ﻓڪﺮ میڪرﺩﻡ ﻫـــــﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺣﺴﺎبـــــ ﺩﺍﺭﺩ.
⁉️ ﺍﯾﻦ ﻟﮕـــــﺪ ﺷﺘﺮ ﭼﻪ ﺑـــــﻮﺩ؟!
✨ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻣﻌـــــﻨﺎ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
💥 ﺷﯿﺦ ﺭﺟﺒﻌﻠے! ﺁﻥ ﻟﮕـــــﺪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺁﻥ ﻓڪﺮے ﺑﻮﺩ ڪﻪ ڪﺮﺩے.
🔷 ﮔـــــﻔﺘﻢ: اﻣﺎ ﻣﻦ ڪﻪ ﺧﻄﺎﯾے ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻧـــــﺪﺍﺩﻡ.
🔶 ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻟﮕـــــﺪ ﺷﺘﺮ ﻫﻢ ڪﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺨـــــﻮﺭﺩ.
✅ ﻗﺎﻧـــــﻮﻥ ڪﺎﺭ ﻣﺎ ﺩﺭ ڪﺎﺋﻨﺎتـــــ ﺟﺮﯾـــــﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ ...
ﺣﺘے ﯾڪ ﺗﻔڪﺮ ﻣﻨﻔے ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺗﺎﺛﯿﺮے ﻣﻨﻔے ﺍﯾﺠﺎﺩ ڪﻨﺪ.
📔 ڪیمیاے محبتـــــ
#سخـن_بـــــزرگان
💕💜💕
میگفٺ:
مندوسٺدارموقٺےشهادٺبیاد دنبالمڪهـ
شهادٺمبیشٺرازموندنمبرابقیهـ اثرداشٺهـباشهـ...
اونجابودڪهـفهمیدم
بعضیاهسٺن...
ٺومرگوزندگیشون...
دنبالعاقبٺبهـخیرےبقیهـ هسٺن...!
حٺےوقٺےدیگهـٺوایندنیاےفانے نیسٺن!...
.#سلام_ودرود_برشهیدان
💕❤️💕
💛داستان بسیار زیبا💛
❣ #مادر ❣
🌸🍃شش یا هفت ساله که بودم؛
دست چک پدرم را با دفتر نقاشی ام اشتباه گرفتم و تمام صفحاتش را خط خطی کردم؛✨
🌼🍃مادرم خیلی هول شده بود، دفترچه را از دست من کشید و به همراه کت پدرم به حمام برد✨...
🌻🍃آخر شب صدایشان را می شنیدم
حواست کجاست زن میدانی کار من بدون آن دفترچه لنگ است؟؟
می دانی باید مرخصی بگیرم و تا شهر بروم؟
میدانی چقدر باید دنبال کارهای اداری اش بدوئم؟
"صدای مادرم نمی آمد"
میدانستی و سر به هوا بودی؟
"بازهم صدای مادرم نمی آمد"🍃
🌸🍃سالها از اون ماجرا می گذرد ...شاید پدرم اصلا یادش نیاید چقدر برای دوباره گرفتن آن دفترچه اذیت شد؛ مادرم هم یادش نمی آید چقدر برای کار نکرده اش شرمندگی کشید✨...
💝اما من خوب یادم مانده است که مادرم آن شب سپر بلای من شد تا آب در دل من تکان نخورد؛
خوب یادم مانده است تنها کسی که قربانت شوم هایش واقعیست اسمش "مادر" است.💝
💕💜💕