eitaa logo
یاران فرهنگ وهنرنیشابور بزرگ
212 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
354 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍯 ضرب‌المثل زاغ سیاه کسی را چوب زدن در زمان‌های گذشته، صنعتگران نوعی نمک به نام «زاغ» یا «زاج» داشتند که به رنگ‌های سیاه، سفید و یا سبز، موجود بود. آن‌ها زمانی که می‌دیدند کاموا، بوم یا چرم همکارشان از مال خودشان شفاف‌تر شده، ظرفی را که همکارشان در آن زاغ (یا همان زاج) خود را حل می‌کرد، پنهانی برمی‌داشتند و یک چوب را در آن می‌چرخاندند و بعد با بوییدن آن چوب، می‌فهمیدند که همکارشان چه چیزی به زاغش اضافه کرده که توانسته محصولش را براق‌تر و زیباتر کند. این عمل بعدها به ضرب‌المثل تبدیل شد و همان‌طور که می‌دانید، امروزه ما آن را راجع‌به «جاسوسی کردن و زیرنظر گرفتن کارهای دیگران» به کار می‌بریم.
‍ ‍ ‍💠 یادمان دهمین سالگرد نوشین شعر نیشابور 🔷 یاد بود دهمین سال درگذشت بانو نوشین گنجی « نوشین شعر نیشابور»،شاعره پیشکسوت غزل‌سرا و ‏محلی‌سرای معاصرنیشابوری که ‏ فروردین ۹۳ ‏به دیدار حق شتافت.‏ 🔶 زنده یادنوشین گنجی شاعر پیشکسوت غزل‌سرا و محلی‌سرای معاصرنیشابوری ،فرزند اقبال گنجی، متولد ۱۳۱۹ در مشهد است که بیشتر زندگی خود را درنیشابور و ‏مدتی را نیز در مشهد گذرانده است.‏ ‏🔷 وی از شانزده سالگی شعر می سرود اما به گفته ی خودش خصوصی بوده و برای دلش می سروده است واز شاگردان زنده یاد استاد حسین مسرور استاد ادبیات و شاعر ‏توانا بوده است.‏ ‏🔶 زنده یاد نوشین گنجی اظهار می کرد: همیشه حال را بر قال و کنج عزلت و درویشی را بر همه چیزترجیح داده ام وهمسرم اقبال افشار، یاری دهنده و مشوقش در تمام ‏عمرم بوده وهست و در سال های ۴۷-۴۸ با همکاری خانم صدیقه فاضل رضوی (متخلص به سحر) شب های شعری در منزل همشهریان داشتند که بعد ازرفتن خانم سحر ‏تا مدت ها ادامه داده اندونقطه ی عطف زندگی هنری بانونوشین گنجی را می توان آشنایی اش با زنده یاد حیدر یغما شاعر خشتمال نیشابوری دانست که در آن ‏سالها، شب شعرهایی که درتابستان و با دعوت ازاساتید برپا می شده، بسیار عالی و با استقبال خوبی روبرو بوده است. 🔷 یکی از اولین شعرای مشهوری که در این جلسات ‏شرکت کرد، حسین آهی بود و زنده یاد دکتر قاسم غنی ملک الشعرای آستان قدس نیز حضوری پررنگ داشته است.‏ 🔶 ایشان می گفت: «همیشه از دوستی و مجالست دکتر عباس خیرآبادی که در آن زمان به عنوان افسر وظیفه در دبیرستان های نیشابور تدریس می کرد کسب فیض کرده ‏و بعدها رومان «خانم کوچیک» را با ویرایش ایشان در نشر پاژ منتشر نمودم که مورد استقبال و تشویق خوانندگان واقع شد.» چرا که از نظر روحی ارتباط بسیار نزدیکی ‏داشته و در سرودن شعر الهام بخش یکدیگر بوده اندو در آخرین سالهای عمر مشغول جمع آوری اشعارش برای چاپ وتهیه ی لوح فشرده ی اشعار محلی بود.‏ 🔷 بانو نوشین گنجی هم چنین خدمات اجتماعی زیادی نیز انجام داده است که به گفته ی خودش به رسم عبادت و به پاس عشق و سپاس از پروردگار بوده است که یکی از ‏آخرین دستاوردهای ایشان، تلاش و پیگیری در راضی نمودن وراث باغ نشاط متعلق به پدربزرگشان سالار معتمد بوده که آن را به تملک اداره ی میراث فرهنگی شهر ‏فیروزه در آورده است که باغ نشاط با ۱۶ هکتار از زمره باغ‌های قدیم ایران است که دیدار کمال‌الملک با رجال مختلف در این باغ صورت می‌گرفت و هم اکنون این مکان در اختیار اداره میراث فرهنگی، گردشگری وصنایع دستی شهرستان فیروزه است. 🔶 زنده یاد نوشین گنجی « نوشین شعر نیشابور»، شاعر پیشکسوت غزل‌سرا و محلی‌سرای معاصرنیشابوری و خالق رمان "خانم کوچیک" قبل از فوت چند روزی را در حالت ‏کما در بیمارستان در مشهد بستری بود وسرانجام سوم فروردین ۹۳ دار فانی را وداع گفت و به بهار جاودانگی پیوست . 🔷 وی در روز چهارشنبه ۶فروردین ۹۳ از مقابل ‏اداره فرهنگ وارشاد اسلامی نیشابور تشییع ودرقطعه نام آوران درگلزار بهشت فضل نیشابور خاکسپاری شدو اهالی فرهنگ وادب وهنر هیچگاه اورا از یاد نخواهندبرد وبه یاد وی به قرائت فاتحه می پردازند.‏ 🔰 سیدباقرمیرعلمدار - روزنامه نگار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز درگذشت شاعـر خوشنام نیشابوری سرکار خانم نوشین گنجی را گـرامی میداریم انجمن فرهنگی ادبـی فضل : حشمتی
23.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ آرامگاه خیام / نوروز ۱۴٠۳ / 📸 فیلم ارسالی: جمعه ۳ فروردین ۱۴٠۳
23.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ آرامگاه خیام / نوروز ۱۴٠۳ / 📸 فیلم ارسالی: جمعه ۳ فروردین ۱۴٠۳
خوشنویسی زیبای گر به رخسار چو ماهت صنما می‌نگرم به حقیقت اثر لطف خدا می‌نگرم اثرزیبای خانم معصومه قلعه نوی
به گزارش شاهنامه ی فردوسی، پایه گذار جشن نوروز، جمشید جم، فرزندِ تهمورث، پادشاه فرهمند ایران است. به فرِّ کیانی یکی تخت ساخت چه مایه، بدو گوهر اندر نشاخت که چون خواستی، دیو برداشتی ز هامون به گردون برافراشتی چو خورشید تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمان روا جهان انجمن شد بر آن تخت او شگفتی فرومانده از بخت او به جمشید بر، گوهر افشاندند مرآن روز را خواندند سر سال نو، هرمز فرودین برآسوده از رنج، روی زمین بزرگان به شاهی بیاراستند می و رود و رامشگران خواستند چنین جشن فرّخ، ازآن روزگار به ما ماند ازآن خسروان یادگار *نشاخت: نشاند *هرمز : نام یکمین روز از هرماه *هرمز فرودین: یکم فروردین *رود: ساز *رامشگران: نوازندگان و خوانندگان ✍
جشنواره استانی بازی‌ها ی بومی و محلی
⛔️ آیا قرارداد کارگران دائمی شده است؟! قانون چه می گوید؟ 🔸اگر کارگر قرارداد موقتی با سابقه‌ی پیوسته‌ی ۴ ساله در یک کار غیرمستمر بعد از ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ با حکم کارفرما بیکار شود در حالیکه پروژه همچنان برقرار است، علی‌القاعده باید در صورت مراجعه به مراجع تشخیص و حل اختلاف، حکم بازگشت به کار بگیرد. 👈 طبق آیین‌نامه تدوینی برای تبصره یک ماده ۷ قانون کار، از بهمن ماه ۱۴۰۲ تمام کارگرانی که به مدت ۴ سال در کارهای با ماهیت موقت یا پروژه‌ای حضور داشتند باید قرارداد کارشان دائم شود. 🔸مصوبه هیات وزیران در خصوص تبصره ۱ ماده ۷ قانون کار با موضوع مدت زمان کار موقت، در ۲۹ بهمن‌ماه ۱۳۹۸ صادر شد؛ این مصوبه، تایید آیین‌نامه تبصره یک ماده ۷ قانون کار است که تاکید دارد مدت زمان قرارداد موقت در کارهای با ماهیت غیرمستمر، از ۲۰ بهمن ۹۸، چهار سال است و بنابراین تمام کارگرانِ قرارداد موقتِ مشاغل غیرمستمر که از ۲۰ بهمن ۹۸ تا چهارسال بعد یعنی ۲۰ بهمن ۱۴۰۲ در شغل خود باقی مانده‌اند، باید قراردادشان از روز بعد (۲۱ بهمن ۱۴۰۲) تا زمان اتمام پروژه، «دائمی شود» به این معنا که کارفرما دیگر حق اخراج یا تعدیل این کارگر را ندارد البته بازهم باید تاکید کرد «تا زمانی که کارگاه فوق‌الذکر برقرار است».
"رنجیدن از رفتار" روزی "سقراط حکیم" معروف یونانی مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست؛ "علت ناراحتیش" را پرسید، پاسخ داد: در راه که می آمدم یکی از  آشنایان را دیدم، سلام کردم جواب نداد و با "بی اعتنایی" و "خودخواهی" گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم... سقراط گفت: "چرا رنجیدی؟" مرد با تعجب گفت: خب معلوم است چنین رفتاری "ناراحت کننده" است!! سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از "درد وبیماری" به خود می پیچد، آیا از دست او "دلخور و رنجیده" می شدی؟ مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم؛ "آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود!" سقراط پرسید: به جای دلخوری چه "احساسی" می یافتی و چه می کردی؟ مرد جواب داد: احساس "دلسوزی و شفقت" و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم. سقراط گفت: همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی آیا انسان تنها "جسمش" بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است "روانش" بیمار نیست؟ اگر کسی "فکر و روانش" سالم باشد هرگز "رفتار بدی" از او دیده نمی شود؟ بیماری فکر و روان نامش "غفلت" است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او "طبیب روح" و "داروی جان" رساند!!! پس از دست هیچکس "دلخور مشو" و "کینه به دل مگیر" و "آرامش" خود را هرگز از "دست مده" و بدان که؛ هر وقت کسی "بدی" می کند، در آن لحظه بیمار است!