فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جزئیات قصور و تخلفات صورتگرفته در حادثۀ معدن طبس
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
روایت فرزند شهیده کرباسی از آنچه که در روز ترور گذشت
🔹بعد از ویدئوی تعقیب خودرو خانم کرباسی و همسرش توسط پهپاد، اولین سؤالی که در ذهنم نشست این بود که شهید و شهیده کجا میرفتند؟! مسیرشان به کجا ختم میشد که ناتمام ماند؟!
🔹سؤالم را از مهتدی پسر ۱۴ ساله این خانواده میپرسم و او با کلمات فارسی شمرده شمرده که با لهجه لبنانی عجین شده است جوابم را میدهد: « ۲۰ روزی میشد که ما خانهمان را در بیروت ترک کرده بودیم و در یکی از هتلهای جونیه زندگی میکردیم. یک اتاق دو خوابه که خانواده ۷ نفرهٔ ما و خانواده پدریام در آن میماندیم. پدرم طبق معمول آن روز نماز صبحش را خواند، قهوهاش را با مادر خورد و برای رفتن به سرکار آماده شد، مادرم هم همراهشان رفت تا سری به خانه بزند و لباسهای ما را بشوید. تقریباً ۱ ساعت بعد از آن که از خانه رفتند شهید شدند.»
🔸ادامه گفت و گو با پسر شهیده کرباسی را اینجا بخوانید https://farsnews.ir/z_nadali/1729536130700738987
23.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به آه فاطمه«س» برگرد!
#العجل_یاصاحب_الزمان
#سهشنبههای_مهدوی
بسم الله الرحمن الرحیم🇮🇷
🌸مقام معظم رهبری مدظله العالی
روزبهروز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعهی ما رواج پیدا کند.
(۲۴)روزتا کنگره ملّی ۲۴هزار شهید
(استان اصفهان)
#روز_شمار
#روزانه_یک_سخن_گرانبها
#در_راه_فتح_قله_ایم
#ستارگان_درخشان
#کنگره_ملی_۲۴۰۰۰_شهید_استان_اصفهان_شهرستان_لنجان
📸رضا و معصومه هم دوست داشتند در این دیدار باشند... البته هستند!
🔹«مادرم مهندس کامپیوتر بود و پدرم دکترای این رشته را داشت. ضمناً پدر و مادرم علاقه خاصی به هم داشتند، آقا! حتی لحظهی شهادت هم دستشون توی دست هم بود!»
👈این جمله را مهدی هفده ساله، در حالی که در نزدیکترین فاصله با آقا ایستاده میگوید. مهتدی چهارده ساله و زهرای ده ساله و محمد هشت ساله کنارش ایستادهاند. فاطمه سه ساله هم بغل مهتدی است. همهشان فرزندان شهید معصومه کرباسی و شهید رضا عواضهاند که چند روز پیش توسط پهپاد رژیم اسرائیل به شهادت رسیدند. چطوریاش را مهدی برای حضرت آقا تعریف میکند: «پهپاد اسرائیلی در منطقه جونه آنها را شناسایی کرد و سه تا راکت به سمت ماشین آنها شلیک کرد که اصابت نکرد. پدرم زدند کنار. از ماشین پیاده شدند. دست مادرم را هم گرفتند و از ماشین پیاده کردند ولی پهپاد اونا رو دنبال کرد و الحمدلله، شکر خدا اونا رو شهید کردند!»
🔻مفاهیم عمیقی را که میگوید، شاید خیلی از هم سن و سالهایش نتوانند درک کنند: «لا یکلف الله نفسا الا وسعها... آقاجان! قطعاً اگه خدا این توانمندی رو در ما نمیدید، ما رو به این امتحان بزرگ مبتلا نمیکرد.»
آقا تأیید و اضافه میکنند که «اجر هم میدهد». مهدی به جای چفیه و انگشتر از آقا میخواهد که برای همه رزمندههای #لبنان دعا کند.