231016_0026.mp3
6.03M
مصاحبه اختصاصی کله سبزیجاتی با داوود امیریان برای کانال نوشتنی جات .......آیا ما کتاب خوان هستیم؟؟؟
@neveshtanijat
هدایت شده از مجمع ناشران انقلاب اسلامی
🔻مسابقه کتابخوانی «شنبه آرام؟»
🔹 به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی «آستان قدس رضوی» با همکاری «انتشارات حماسه یاران»مسابقه کتابخوانی با محوریت کتاب «شنبه آرام؟» برگزار میکند.
🔹 جوایز مسابقه:
اسکان در زائرسرای رضوی همراه با خانواده، تابلو فرش متبرک، نگین انگشتری متبرک و جوایز ارزنده دیگر...
🔹 روشهای شرکت در مسابقه:
پرسش و پاسخ از متن کتاب/ ارسال فیلم و عکس از خوانش کتاب/ آثار هنری شامل؛ نقاشی، خطاطی،.../ ارسال ایده ها
⚠️ مهلت شرکت در #مسابقه: پایان آذرماه ۱۴۰۲
جهت آشنایی بیشتر با مسابقه به سایت حرم رضوی به آدرس زیر مراجعه کنید
https://haram.razavi.ir/quiz
📖 روش های تهیه کتاب:
۱. کتابفروشهای سراسر کشور
۲. خرید پیامکی کتاب با ارسال عدد ۸ به سامانه ۳۰۰۰۱۹۱۷۱۷
۳. سفارش اینترنتی از طریق سایتwww.hamasehyaran.ir انتشارات حماسه یاران
http://eitaa.com/MajmaNasheran
یک کتاب آوانگارد
بعد از ۴۴سال که از انقلاب اسلامی می گذرد تازه می توانیم راجع به بعضی از احکام اسلامی صحبت کنیم و کتاب بنویسیم.بعضی احکامی که توسط بعضی از افرادی قوه هاضمه مغزشان ضعیف است به گوشه ای رانده شده بود.از فمنیست های مسلمان و روشنفکران و مردان وای مامانم اینایی و ....
ادبیات باید در خدمت جامعه باشد و راه حلی داشته باشد برای معضلات
آن وقت است که آوانگارد است
پیشرو است در محتوا
و اما خود کتاب
کتاب نثری یک دست دارد که در منظومه کتاب بسیار خوب نشسته و توصیف هایی روان و مخیل دارد
کل کتاب بیشتر حدیث نفس است و دیالوگ و خیلی زنانه است .اتفاقا شاید این حسن باشد که نویسنده آنقدر شخصیت اول را خوب در آورده که خواننده غیر هم جنس بعد مدتی خسته می شود
(همانطور که اگر زنان یک روز از عینک مردان دنیا را ببینند دیوانه می شوند)
در کل کتاب خوبی بود
درود بر نویسنده و ناشر بابت پرداخت به موضوعی مهجور ...
پ . ن :اولین کتاب طرح پاییزه
#کتاب #تموج #تخفیف_پاییزه #پاییز
@neveshtanijat
هدایت شده از هنرستان
🔎 #اطلاع_رسانی
📚 حس خوب خواندن
✂️ افتتاح فروشگاه پاتوق کتاب شعبه پردیسان
📅 چهارشنبه ۱ آذرماه ساعت ۱۸
🏫 مکان: بلوار دانشگاه، روبروی پایانه، نبش میدان علوم
📌حضور برای علاقهمندان آزاد است
🔰 با #هنرستان از برنامه های فرهنگی هنری استان #قم باخبر باشید 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/38469926C37cb57d229
از او چند کتاب کودک نیز چاپ شده است ،همچون درخت مو درختی و غصه را باید خورد و ......
231016_0119.mp3
2.41M
مصاحبه اختصاصی کله سبزیجاتی با استاد مکرمه ش.تری ،پیرامون کتاب و کتاب خوانی مردم ایرا ن
امشب رفتم از سر کار بروم خانه که اطلاع دادند خانه کسی نیست و آدم دلش می گیرد در خانه خالی...گفتم تا خانواده بیایند
کجا بروم ؟؟کدام کتابفروشی ؟؟
که یکهو یاد
افتتاح کتابفروشی پاتوق کتاب پردیسان افتادم
دم در هم استاد یونس عزیزی را دیدم که داشت با محمدرضا جوان آراسته صحبت می کرد .با هردو چاغ سلامتی کردم و استاد عزیزی پرسید ؟هنوز تلاشی برای نوشتن می کنی و گفتم :پاره تلاش هایی می کنم.گفت انشالله این این پاره تلاش ها جمع بشود و تبدیل به یک شراره آتش شود ...
دکمه یقه بالای استاد مثل ۶۷درصد مواردی که دیدمشان بسته بود و باکت و عینک فریم هری پاتری.مثل همیشه ...
در آغوشم کشید و گفت :تیپ هنری ای زدی ,انشالله قلمت مثل تیپ ات شود
خبر نداشت که پالتوی بلندم قدمتی نزدیک ۲۰سال دارد و مال مادر بوده و پدر خدابیامرز برای مادر گرفته بود و مادر هم برایش بلند بود و گذاشته بود کنار که من در دبیرستان پف ام خوابید و لاغر شدم ...
اما وقتی سال ۹۳دانشگاه مشهد قبول شدم با خودم درون چمدان گذاشتم و وقتی سال ۹۶مهمانی گرفتم برای قم ,پالتو را درون اتاق محمد خاتمی و ستوده گذاشته بودم .و پالتو را یادم رفته بود که ببرم و سال ۱۴۰۰وقتی مشهد بودم و رفتم نماز ،مسجد دانشگاه ،خاتمی مرا دید و گفت بیا این پالتو ات رو ببر عباس ما داریم فارغ التحصیل می شویم و من هم پالتو را گرفتم و دیدم به به حالا که پف کرده ام و پالتو قبلی تنگم شده ،این فیت تنم شده و کمی بلند بود که بعداً رفتم سمت هنر و ادبیات ،دیدم حسن است .کلاه را هم پارسال سر مجتبی دیدم و گفتم قشنگه برش داشتم و دیگر به او ندادم ،او که مصمم بودنم را دید روغن ریخته را نذر امام زاده کرد و گفت کلاه هدیه برای خودت .
شلوار پایم را هم انتشارات جمکران گرفته بود برای لباس فرم نمایشگاه کتاب اردیبهشت ....حالا با این همه نمیدانم که این دعا بود و یا نفرین استاد عزیزی
نمیدانم آیا ترکیب پالتوی مادر و کلاه مجتبی و شلوار جمکران که حالا برای من شده بود ،آیا واقعا قشنگ است ؟زیبایی اصلا چیست ؟....
پ .ن :رفتم روایت کنم افتتاح فروشگاه کتاب را ،خودم را روایت کردم 😂
آدم خود شیفته همینطور است 😉
و در نهایت آمدم و شتر را برداشتم و به سوی خانه تاختم و برای همه کتابفروشی ها آرزوی موفقیت کردم