eitaa logo
نوشتنی جات
702 دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
425 ویدیو
28 فایل
نوشته های کله سبزیجاتی از زیر تا پیاز:-/ !!؟ 📚وی یک کتاب باز عاشق و دیوونه و علاف است که‌ در عین خواندن کمی نیز🧠را ورزش میدهد و فکر میکند و چاشنی نوشتن 🖋را هم به معجون مخلوط خود اضافه میکند برای ارتباط نگرفتن!!با ادمین کانال : @amirabbasshahsavari
مشاهده در ایتا
دانلود
همه چیز رشد اقتصادی نیست یادم می آید تابستان پارسال وقتی با اسکار سالوادور رودریگز پیندا یا همان مصطفی السالوادوری (اسمی که امروز او را میشناسند ) خواستم بروم در پارک شهرک مهدیه (شهرکی که فقط مخصوص طلاب هست و وردی اش نگهبان دارد و خود من را به زور راه دادند) کمی برایم بگوید از زندگی اش ...از اینکه چطور از مسیحییت به اسلام رو آورده و آمده است ایران ....برگشت و به من گفت من پارک نمی آیم صحبت کنم .من بیست سال است ایران هستم و به پارک نمی روم چون در کشور ما ،پارک محل قاچاقچی هاست و گانگسترها و هیچ خانواده ای فرزندش را به پارک نمی فرستد @neveshtanijat
سلام همونطور که همتون درست حدس زدید کتاب شهید کمال کورسل رو بهتون معرفی میکنم .که از معجزات اسلام و انقلاب است کتابی خوشخوان و جمع و جور که یک ساعته تمام می شود و شما را با این شهید فرانسوی آشنا می کند تلفن مرکز پخش : ۰۹۱۰۷۷۱۷۱۸۷ تو هفته دفاع مقدس نمیخواید یک کتاب کم حجم راجع به شهدا بخونید ؟؟!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه حس خاصی بود خواندن کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» شهید سید مرتضی آوینی در کافه‌ای در ... بخشی از متن کتاب که بیش از بیست سال پیش نوشته شده است: « اکنون اگر را قدرتی هم سنگ بزرگ‌ترین قدرت‌های جهان می‌شناسند، نه از آن است که ما صاحب تکنولوژی پیشرفته‌تری هستیم یا گام‌های بلندی در زمینه توسعه‌ی اقتصادی برداشته‌ایم... این قدرت الهی است که همه‌ی دنیا را دیر یا زود مسخر اعتقادات ما خواهد کرد و پرچم اسلام را بر فراز همه‌ی بلندی‌های عالم به اهتزاز در خواهد آورد. تسخیر قلوب مردم حق‌طلب جهان و صدور انقلاب، با پیشرفت‌های تکنولوژی میسر نیست، با تبعیت از این فرمان قرآنی میسر است که فاستَقِم کَما اُمرت و مَن تابَ مَعَک، و کسی اهل استقامت است که از خود گذشته باشد. خودپرستی ریشه‌ی همه‌ی ترس‌هاست. انسانی که از گرسنگی وحشت دارد، با اولین محاصره اقتصادی تسلیم می‌شود. آدمی که از جان خویش می‌ترسد، با اولین تهدید به زانو می‌افتد و از حقوق خویش در می‌گذرد...» پ.ن :من این را از کانال تا انتها افق،که برای خانمی است که از هلند پست می گذارد گذاشتم. فارغ از اینکه من این صحبت های آقا مرتضی را قبول دارم را با نه ؟ دارم به این می اندیشم که آیا نوشته های مرا ۳۰ سال بعد ،کیلومترها دورتر از زادگاهم ،می خوانند ؟؟ آیا نوشته هایم را همین الان می خوانند یا خیر ؟؟؟؟؟ مگر نه اینکه برای یک نویسنده هیچ توفیقی بالاتر از این نیست. حال آنکه آقا مرتضی به این چیزها نمی اندیشید .او خود خودش بود .برای نون روزش این حرفها را نمی زد در اوج دولت سازندگی ..... اما ماها هیچ نسبتی با او نداریم به نظرم 😑 @neveshtanijat
اسنپ نوشت : دیشب یک مسافر رو از کریمی سوار کردم و تا پردیسان بردم بعد پردیسان جاده ورجون قبول کردم تا خود پردیسان ۴۰تومن ،زنگ‌ زد گفت داداش ما پنج نفریم‌ ،پنجاه می دیم .گفتم اشکال نداره داداش ،ذوق کرد و گفت پس زودتر بیا منتظریم .رفتم توی یک جاده خاکی بعد بیمارستان ۱۰۰۰تخت خوابی خاتم که در حال ساخته ،کلی اسکلت فلزی بود که نیمه کاره بود و در تاریکی شب تنها سیاهه ای بود بر تنه خاک و پنج تا سایه گنده ،به جای زمین روی هوا راه می رفتند و به سمت ماشین آمدند ،حقیقتش یک لحظه گرخیدم ،گفتم تمام است .خفتم می کنند و ماشین را می گیرند و تمام ... اما آمدند و نشستند .پنج جوان افغان ...بد به دلم راه ندادم ،مثل دیگر افغان های دیگر با صفا بودند .تا نشستند به قول خودشان شروع کردم به گپ زدن ،گفتم ‌چقدر ساختن اینجا (حقیقتش تا دو سال پیش اینجا ها همش بیابون بود ،نمیدونم‌ چی شد توی این یک سال که اینطور بلدوزری‌ ساختن و یا چی شد تو اون دوسال که هیچ نساختن ،خلاصه هرچه هم بسازه آقا سید ابرام بازم تا سال بعد چهارمیلیون نمیشه و همین یک شعار عملی نشده ،کافیه که بهش رای ندم و امیدوارم فقط به خاطر رای من ،توی این یکسال سریع سه میلیون ساختمون نظاره ،چون خونه ،بحث یک عمر زندگیه‌ ،انبوه سازان هم دوساله می سازن ،اما اگه بخوان می‌توانند ،حداقل میتونن آمار ساختن چهار میلیون مسکن رو بدن ،اصلا به ما چه موافقی پرانتز رو ببندم و بریم سر روایت خودمون)گفتم چقدر ساختن اینجا و گفت آره هشتاد و پنج هزار هکتاره،و یکساله ساختن با لهجه شیرین افغانی اش‌،و بعد هم سر یک فندک داشتند جر و بحث می کردند ،گفتم داداش فندک که چیزی نیست من اگه سیگاری بودم ،فندکم‌ رو میدادم به شما ،گفت فندکش از این کرونا است از این پانصد هزار تومنی ها ،گفتم آهان اگه از اینا است آره کپی گپ کردند بین خودشان که به این جلویی گفتم شما قبل طالبان اومدی ایران یا بعد طالبان گفت :من قبل طالبان ،و برگشت به پشت سری ها اشاره کرد و گفت اینها پیش از طالبان ،من خندیدم گفتم قبل و پیش که یک معنی داره ،او هم خندید گفت من سه ساله اومدم ،پیش از طالب اینها ولی نه ،دوتا از عقبی ها هم پیش از طالب .اون دوتا هم گفتند ما چند روز بعد طالب آمدیم . القصه اینها مثل بقیه برادران و خواهران افغان از طالبان نرجیده بودند میگفتند امنیت هست اما کار نیست گفتم اینکه زن ها را نمی گذارند درس بخوانند چه .... گفت چند ماه پیش ! در این چندماه پیش اینها اولین نفراتی هستند که از طالبان زیاد بد نگفتند .احساس کردم بندگان خدا زیاد در باغ سیاست نبودند .گفتم مجردید گفتند نه نامزد کردیم و زن هایمان افغانستان هستند .گفت اینجا باهمیم‌ عین برادر کسی مریض شود می بریمش دکتر ،لباس های یکدیگر را می شوریم....می‌گفت اینجا خوشیم ،شما ایرانی ها قدر نعمت را نمی دانید ،ایران خوب است ،افغانستان از ایران زیباتر است .اما شما نعمت دارید ،قدر نمی دانید .به خدا اگر شما ایرانی ها جای ما در افغانستان بودید ،هلاک می شدید . همه خندیدیم .برایم سوال شده بود که چطور به پنج جوان مجرد خانه داده اند . اما آنها داشتند می رفتند سالن فوتبال و شب ها هم در همان ساختمان ها می‌خوابیدند ،از من هم دعوت کردند و گفتم سالهاست بازی نمی کنم ،آخرین بار بازی لیورپول آرسنال را که دیدم ،دچار کشیدگی عضله شدم،خندیدند موقع پیاده شدن ازمن حلالیت خواست و خندیدم و گفتم ،برعکس بوده گفتم اسمت چیست : : وحید جان جانم ،چه اسم ،خیلی خوشحال شدم وحید جان رفتند و قطعه ای دل مرا بردند ،قلبی که خیلی وقت بود اینقدر خوشی و صمیمیت و سادگی و صفا را در یک جمع دوستانه ندیده بود. @neveshtanijat
داشتم رد میشدم یکهو دیدم دو نفر دارند باهم انگلیسی صحبت می کنند جوانی آفتاب سوخته و لاغر به همراه چفیه برای جوانی دیگر که چهارشانه و سفید بود ،انگلیسی صحبت می کرد . مثل همیشه دست و پا نشسته پریدم وسط صحبتشان ،اون چفیه ای که مشخص بود چوان بسیجی ای ایرانی است از این آقای چهارشانه پرسیدم اسم اش علی بود ۲۸ساله بود از کانادا آمده بود سه سالی هست که ایرانه طلبه شده اما فارسی اش خوب نمی آمد گفتم تو که کانادایی هستی چرا آمدی :گفت آقای ریسی رییس جمهور اسلام بود چون خیلی خوب (دیگه فارسی اش نیامد) خداحافظی کردم و سیل جمعیت مرا برد @neveshtanijat
آقا محمدعلی نوروزی ۴۲ ساله بود اما مثل هجده ساله ها پرچم بالا گرفته بود و خسته نمی شد می گفت برای تسلیت به کل مردم ایران آمده ام ،آمده ام تا پیام تسلیت مردم افغانستان را به رهبر عزیزم برسانم @neveshtanijat
محمد شهباز ۵۲ ساله هم که از پاکستان آمده بود برای زیارت آمده بود برای تشییع فارسی بلد نبود @neveshtanijat
در روزهای اخیر انیمیشنی محصول ایران در سینماهای اسرائیل نمایش داده می‌شود که نگرانی اسرائیلی‌ها از نفوذ ایران را برانگیخته است. به گزارش ایسنا، شرکت رد کیپ که مسئول توزیع این انیمیشن در اسرائیل است، ادعا می کند که از ریشه ایرانی فیلم بی‌اطلاع بوده و ادعا می‌کند که حقوق آن را از یک شرکت فرانسوی خریداری کرده است که او نیز ادعا می‌کند این انیمیشن در مالزی تولید شده است. اما این انیمیشن در واقع توسط هنر پویا و کانون ساخته شده است. این انیمیشن هم‌اکنون در سینماهای ایران، ترکیه، روسیه و اکنون اسرائیل در حال اکران است. جالب اینجاست که تا به امروز ۱۵ میلیون دلار درآمد داشته است و تولیدکنندگان متعهد شده‌اند ۱٪ از کل درآمد - تقریباً ۱۴۰،۰۰۰ دلار - را برای حمایت از کودکان غزه بپردازند پ.ن : این است قدرت هنر @neveshtanijat