eitaa logo
کانال خبری بهشهرنو
5.3هزار دنبال‌کننده
49.4هزار عکس
15هزار ویدیو
180 فایل
📌کانالی براساس سلیقه بهشهری ها 🔸️اخبار و اطلاعیه های ادارات، سازمان ها و هیات ها 🔸️آخرین اخبار شهر و روستاهای بهشهر 🔸️جاذبه ها و مناطق گردشگری بهشهر 🔸️آداب و رسوم بهشهری ها 🔸️صدای مردم بهشهر 🔻ارتباط با ادمین کانال @Mehdi_hoseyni63
مشاهده در ایتا
دانلود
17.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎼 ؛ سرودی که مردم برای کادر پزشکی و درمانی خواندند! با تقدیم به همه سفیدپوشای عزیزمون ❤️ هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
#مستند_داستانی_امنیتی_عاکف @kheymegahevelayat #قسمت_صد_و_سی_و_دو پیام داد: «چشم. ولی من تا الان
@kheymegahevelayat گفتم: +خب عزیزم رفیقای مشترکمون هستند دیگه.. بزار بیان.. برای روحیه خودتم خوبه.. حداقل با دوستات میگی میخندی، از این فضا هم در میای!! حالا الآن نگران چی هستی؟ _شام ! +میتونی چیزی درست کنی؟ یا باید باشم! _واقعا نه. اصلا حوصله ندارم ! تو اصلا میای خونه؟ اگر نمیای که بگم نیان.. چون تا چند دقیقه دیگه باید بهشون جواب بدم که تو میای یا نه ! تو نیستی که نمیتونن بیان مهمونی. +آره امشب خونه ام! اتفاقا وسیله هام و جمع کردم دارم میام. _پس سر راه یه خرده برای خونه میوه هم بگیر. چون اصلا دل و دماغ بیرون رفتن ندارم. حالا شام و یه کاریش میکنیم. +باشه. سر راه از یه میوه فروشی کمی میوه خریدم و رفتم سمت خونه.. وقتی رسیدم فورا دوش گرفتم تا مرتب باشم برای مهمونی.. برای آماده کردن امور مربوط به همون شب هم به خانومم کمک کردم تا اذیت نشه! وقتی شب شد مهمونامون اومدن. مهمونامون میگفتن و میخندیدن اما فاطمه خیلی به هم ریخته و خسته به نظر می اومد.. چندباری یواشکی بهش اشاره زدم که چش شده اما روش و بر میگردوند تا ادامه ندم و چیزی نگم. به خانومم که نگاه میکردم معلوم بود خنده هاش همه مصنوعی و الکی هست تا دوستاش متوجه نشن. موقع خوردن شام رسیده بود و همه دور میز نشسته بودیم و داشتیم غذا میل میکردیم تا اینکه یکی از بچه ها با تعریف کردن یه سری خاطرات و... مشغول خندوندن جمع بود... اما... یه هویی یکی از همین دوستان یه تیکه خیلی بدی انداخت. طوری که اونشب اتفاقاتی پیش اومد که نباید پیش می اومد و شد بخشی از زندگی من!!! همینطور که داشت حرفای خنده دار میزد و همه میخندیدیم... یه هویی بحث کشیده شد به یه سمتی که تهش شد این جمله... گفت: « آقا من یه پیشنها دارم... این جمع هم نظرشون رو بگن !! » همه نگاش کردن، منم نگاش کردم تا ببینم چی میخواد بگه! گوشام و تیز کردم و منتظر بودم حرفش و بزنه! روش و کرد سمت من گفت: « آقای محسن خان.. شما که بچه دار نمیشید؛ حداقل عین این به ظاهر با کلاس ها، یا همین خانومای سلبریتی که سگ بغلشون میگیرن و بهش میگن پسرم_دخترم، به نظرم شما هم یه دوتا سگی، توله سگی، پا کوتاهی، یه چیزی بگیرید بیارید توی خونتون.. فاطمه خانوم هم از تنهایی در میاد، اون سگه هم هی به تو میگه بابا بابا...» بعد همه زدن زیر خنده !! اما شوهر یکی از دوستان فاطمه که کنار اون کسی که این حرف و زد بود، آروم با آرنجش زد بهش. بعد از اون خنده ها، همه به من و خانومم نگاه کردن!! من سرم و انداختم پایین چیزی نگفتم!! صدای خنده های جمع قطع شد! همه به اون کسی که این حرف و زد نگاه میکردن، اما یه گوشه چشمشون به من بود ! من به زور یه لبخندی زدم، اما فاطمه... فورا به اون نگاه کردم!! دیدم خانومم یه هویی بغضش ترکید گریش گرفت. بلند شد چادرش و که روی سرش بود مرتب کرد رفت داخل اتاق درم بست... رفیقش نرگس هم پشت سرش رفت.. اون یکی رفیقشم رفت.. صدای گریه ی فاطمه می اومد.. صدای دلداری دادن های دوستانش هم می اومد!!! از درون متلاشی شدم!! اصلا طاقت نداشتم صدای گریه های همسرم و بشنوم.. چون اون صدای گریه های عزیزترین آدم زندگیم بود و داشت با هق هق کردنش دیوونم میکرد. مردهایی که توی جمع بودن ساکت شده بودن. به شوهر دوست فاطمه یعنی شوهر نازنین خانوم که این حرف و زده بود نگاه کردم، با ظاهری خیلی آروم و خونسرد، اما از درون آتش گرفته، بهش گفتم: +مرد مومن، این چه حرفی بود که زدی ! حداقل جلوی خانومم اینطور نگو. میدونی اون دلش بابت همین مسائل که نمیتونیم بچه دار بشیم شکسته ست! شاید خدا برامون نخواسته که سرنوشتمون اینه ! بعد تو توی جمع، جلوی خانومم بهمون این حرف و میزنی؟ فهمیدی چی گفتی؟ فهمیدی چیکار کردی؟ خودش ناراحت شده بود که چرا این حرف و زد. گفت: _ محسن جان بخدا نفهمیدم. یه لحظه از دهنم پرید... شوهر دوست فاطمه نرگس که با شوهر نازنین صمیمی بود گفت: «لعنت بر دهانی که بی موقع باز شود ! یعنی خاک بر سرت.. آدم و سگ بگیره اما جو نگیره. بلند شید بچه ها.. بلند شید کم کم بریم. برای امشب بسه. گند زده شد به مهمونیمون رفت!» ظرفای غذارو که جلوم بود آروم زدم کنار، دوتا آرنجم و اهرم کردم روی میز شام ، با دستام محکم گیجگام و فشار دادم تا یه خرده آروم بشم. اما صدای گریه های خانومم که از داخل اتاق به گوشم می‌خورد، من و بیشتر به هم میریخت! هم خسته بودم، وَ هم اینکه از اون حرف ناراحت بودم. دوستای فاطمه اومدن بیرون، اما فاطمه نیومد.. بلند شدم برم داخل اتاق اما طاقت دیدن اشک های خانومم و نداشتم.. از طرفی روم نمیشد توی چشماش نگاه کنم، از طرفی هم دلم نمی اومد کنارش نباشم. هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
🔻شیعه واقعی کیست؟! هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
🍃 نان درآوردن مطلقا جزو نیست. بیخود زحمتش را به خودش ندهد، کارهایی دارد که معادل آن کار هست داخل خانه، خیلی هم مهم تر است. 🍃 اما آن جایی که صحبت فعالیت اجتماعی، جهاد در راه خدا، کار فرهنگی، حفظ پشت جبهه و کارهای سیاسی است، آن جا تکلیف و وظیفه‌ی اوست. هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
ثروت عالم.mp3
2.54M
🔊فایل صوتی 🔰 بهترین ثروت عالم .. 🎙 🌷حداقل برای یک نفر ارسال کنید ┄┅═✧🌺یازهرا🌺✧═┅┄ هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
💠 رهبر انقلاب: پزشکان، پرستاران، بقیّه‌ی عوامل درمانی حقیقتاً در حال جهاد فی‌سبیل‌الله‌ هستند؛ این کاری که امروز اینها می‌کنند جهاد فی‌سبیل‌الله است و ارزش خیلی بالایی دارد. ۱۳۹۸/۱۲/۱۳ هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_3220167.mp3
3.88M
جلسه پنجاه و یک 🔹 استاد پناهیان 🔺 تهران _ هیات شهدای گمنام هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
کانال خبری بهشهرنو
#تحلیل_سیاسی_اجتماعی #قسمت_اول ⁉️کرونا می‌تواند ما را واکسینه کند؟ ⭕️ آیا اتفاقات مهم و پیاپی سا
⁉️کرونا می‌تواند ما را واکسینه کند؟ ۴- یک مدل و یک نسخه نجات‌بخش، مدل قاسم سلیمانی‌هاست که به فرموده امیر مومنان(ع) در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه عمل کردند: «وجاهد في الله حق جهاده و لا تأخذك في الله لومهًْ لائم. وخض الغمرات للحق حيث كان. 🍃در راه خدا آن‌گونه که سزاوار جهاد است، مجاهدت کن. و سرزنش ملامتگر، تو را نگیرد. و به‌خاطر حق، در دریای سختی‌ها فرو شو هر جا که باشد». و یک مدل، بی‌عملی و ‌اشرافیت‌گزینی و امتیازطلبی. 📌آن هموطن سیل ‌زده را به یاد دارید که این سخنان را گفت و‌گریست؛ «آخوندها رو مسخره می‌‌کردم. ولی آخونده اومد خونه ما رو تمیز کرد، حتی دست کرد تو کاسه توالت تمیزش کرد. تازه وقتی رفت، گفت حلالم کنید... چی بگم؟». حالا هم انبوه پزشکان و پرستاران، خود را در میدان مجاهدتی دیگر می‌یابند و دوشادوش آنها، طلبه‌های گمنام مشغول خدمت هستند. 📌طلبه جوان و برومندی را دیدیم که با وجود بستری شدن همسر باردار و بیمارش، سخت مشغول امدادرسانی بود تا اینکه در همان بیمارستان، خبر درگذشت همسر و فرزندش را به او دادند. او که شریک غم و گرفتاری دیگران بود، کسی را شریک غصه بزرگ خویش نکرد و در گوشه‌ای به تنهایی‌گریست. 📌اینها اگر فرصت رشد و بالندگی یک ملت نیست، پس چیست؟ این نسخه، نجات‌بخش ماست. نسخه سلیمانی‌ها، نسخه نترسیدن و تاب آوردن و تدبیر کردن و به دل خطر زدن برای حق است. 📌این کیمیاست که عنصر وجودی ما را تاب‌آور و مقاوم می‌کند و راه تمدن‌سازی را در آخرالزمانِ پر بلا، پیش پای ما می‌گشاید. مدیریت و حکمرانی خوب یعنی این. و چنین است که پای تابوت شهید سلیمانی، ده‌ها میلیون نفر به حرکت در می‌آیند. 5- آدرس‌های گمراه‌کننده هم در این کوران ابتلا کم نیست. از یاوه‌گویی‌های ‌ترامپ و پمپئو به‌خاطر بیماری کرونا بگیرید تا آن عضو حزب ‌اشرافی که مدعی شد «کرونا ایران را به سمت سکولاریسم پرتاب کرد». 📌کرونا بهانه است، همچنان که سیل و تحریم و تورم بهانه بود تا مرد از نامرد و صادقان خدمتگزار از لاف‌زنان بی‌مایه باز شناخته شوند. «فی تقلّب الاحوال عُلِمَ جواهر الرّجال». مردم ما در همین فراز و نشیب‌ها، کارکن‌های امیدبخش را از نق‌زن‌های بی‌عمل و یاس‌پراکن و هراس‌افکن باز شناختند. 📌کار به جایی رسیده که «اکبر- گ» از افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی (عضو «اتاق فکر جنبش سبز در خارج از کشور» به ریاست مهاجرانی و عضویت سروش و عبدالعلی بازرگان) می‌‌نویسد: «ما کارمندان دولت‌‌های راست افراطی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. ما کارمند رسمی ‌بخش پروپاگاندای دولت ‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی هستیم. وظیفه ما وحشت‌افکنی پیرامون شیوع کرونا در ایران است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولت‌‌های راست افراطی هستیم. تلویزیون مال بن‌سلمان است و «منبع معتبر» هم کسی جز خود او نیست... ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریم‌‌های تاریخ نتوانست با ایران انجام دهد، ما موظفیم با کروناهراسی انجام دهیم». 🔻ادامه دارد هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
اگه جانبازی تو مملکت‌تون داشتید که شیمیایی باشه، یک سوم سرش هم خالی باشه، جفت لگن‌هاش و زانوهاشو عوض کرده باشه، بعد پاشه بیاد محل رفت و آمد مردم رو ضدعفونی کنه بیا از خروجی تمدنت حرف بزن بیا از جهانِ اول حرف بزن بیا از سوپرمن و بت‌من حرف بزن هیات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar
💠 قرار منتظران هر شب راس ساعت ۲۲ 🍃 دعای الهی عظم البلاء🍃 هيات رزمندگان اسلام شهرستان بهشهر @heyat_razmanegan_behshar