eitaa logo
نگین
55 دنبال‌کننده
775 عکس
401 ویدیو
64 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مدیران فضای مجازی
👌چقدر این اعتراف قشنگه *روزنامه الشرق الاوسط:* *👈 فهوی حسین : روزنامه نگار مصری که گرایش ناسیونالیستی عربی دارد و مشی ضد ایرانی هم دارد در یک مقاله مفصل در مقام مقایسه مصر و ایران چنین مینویسد :* *👈ما و ایرانی ها بیش از سی سال پیش در فضای بین الملی در یک سطح بودیم .* *ایرانی ها راه مبارزه و مقاومت در برابر ابر قدرتها ، بخصوص آمریکا را انتخاب کردند و ما مسیر سازش را برگزیدیم .* *ما هر سال مزد خیانت مان به اعراب را از طرف آمریکا در قالب 4 میلیارد کمک بلاعوض میگرفتیم و ایرانی ها از همان اول فشار سیاسی، اقتصادی و تحریم و جنگ داخلی و جنگ نابرابر را تجربه کردند ....* *امروز ایران از یک قدرت منطقه ای به یک قدرت جهانی تبدیل شده که هیچ مشکلی در سطح منطقه و جهان بدون جلب نظر ایران قابل حل نیست.* *و کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا 64 بار هر کدام عبارت ایران را در مناظره تلوزیونی خود بکار میبرند.* *گویی حریفی جز ایران در سطح جهان ندارند ...* *و دیگر اینکه ایرانی ها در تمام علوم استراتژیک، از هسته ای تا فضایی و تا نانو و شبیه سازی و پزشکی و ..* *جزء ده کشور برتر جهان میباشند و در صنایع موشکی چهارمین قدرت دنیا و از نظر دقت و سرعت موشکهایش شاید اولین کشور دنیاست.* *و در منطقه جزیره امن و ثبات است و ما علیرغم حمایت آمریکا و اخذ کمک های سالیانه دغدغه تهیه یک وعده قرص نان برای اکثر مردم مان داریم و .....!!!؟؟؟* *وقتی در مملکتی رهبر درست وحسابی نباشد، خب! وضعیت میشود مصر"* *وقتی در جامعه ای وحدت نباشد میشود عراق"* *وقتی در کشوری فرمانده ی استواری نداشته باشد میشود پاکستان* 🆔 @saja_ir
هدایت شده از مدیران فضای مجازی
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا شرمنده ی شهدا نشیم وصیت شهدا به ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ @saja_ir
هدایت شده از مدیران فضای مجازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😊👇👇👇فو ق العاده حتما ببینید👇👇👇 مصاحبه کاندیداهای ریاست جمهوری انتخابات سال ۱۳۶۰ مرحومان سید رضا زواره ای، علی اکبر پرورش و حسن غفوری فرد. رقبای انتخاباتی مقام معظم رهبری در شب آخر تبلیغات این چنین از رقیب خود تعریف وتمجید می کنند. اونا کجا و اصلاح طلبان کجا .... که برای ریاست هزاران دروغ و تهمت نسبت به رقیب میگکیند😢 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ @saja_ir
"پنجشنبه های بصیرتی" "امید آفرینی و حضور حداکثری مردم" 🎙سخنران این هفته:سرکار خانم الهام آزاد (نماینده مردم شهرستان های نائین و خوروبیابانک) 📆🕒زمان:امشب ۱۳ خرداد ساعت: ۲۲ 📲📱پخش زنده در ۳پیام رسان پرمخاطب شهرستان: 📱صفحه اینستا گرام نگین کویر: https://www.instagram.com/neginkavir 📱پیام رسان روبیکا(شبکه شمسا خور): https://rubika.ir/shamsakhoor 📱صفحه اینستا گرام عصر خور : https://www.instagram.com/asrkhoor 📱شبکه شاد آموزش و پروش: https://shad.ir/khoorquranonamaz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مدیران فضای مجازی
پیامبر اکرم(ص)می فرمایند: در بهشت خانه ای است که آن را شادی سرا گویند و جز آنان که یتیمان مومنان را شاد کرده اند وارد آن نمیشوند. حامیان باران وار بر کویر خشکیده تنهایی ایتام می بارند ،می بخشند و می رویانند تا طلوعی از حضور پروردگار به شبهای این کودکان باشند. ثبت نام غیرحضوری اکرام ایتام: ۱) مراجعه به سایت ekram.emdad.ir ۲)انتخاب گزینه ثبت نام ۳) وارد کردن شماره تلفن همراه ۴) رمز عبور سامانه به تلفن همراه ثبت شده ارسال می گردد. ۵) با کد کاربری ( کدملی)و رمز عبور (کد دریافتی) وارد سامانه شده و مشخصات خود را ثبت فرمایید. خیرین گرامی می توانند با حداقل ده هزار تومان در ماه آمادگی خود را جهت حمایت از ایتام و محسنین اعلام نمایند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مدیران فضای مجازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 در خواست جنجالی دکتر روازاده: 🔹 آمادگی دارم شخصا وارد آزمایشگاه شوم تا ویروس کرونا را به من منتقل کنند و خود را با بخور جوش شیرین درمان کنم‌! -•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• 🇮🇷 کانال ویتامین سیاسی 💯 🆔 https://eitaa.com/Vitaminsiyasi
*شهیدی که بعداز۱۷سال زنده شد* 💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید... 🔹می گفت:اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.علیرغم مخالفت شدید خانواده و بخاطر عشقم به شهداء حجره پدر را ترک کردم و به وهمراه بچه های تفحص لشکر۲۷ محمد رسول الله (ص)راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم. یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم. سفره ساده ای پهن می شد اما دلمان،از یاد خدا شاد بود و زندگیمان،با عطر شهدا عطرآگین.تا اینکه... 🔹تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.آشوبی در دلم پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده اقوامم شوم.با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم. 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان وپلاک شهیدی نمایان شد. شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده شهید،به بنیاد شهید تحویل دهم. 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد،دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم. 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها...ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم....راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده خانواده مان شویم. گفتم و گریه کردم. 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید...» 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.هرچه فکرکردم،یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.با خودم گفتم هرکه بوده به موقع پول را پس آورده،لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم.خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم: 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.به میوه فروشی رفتم،به همه مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سرزدم،جواب همان بود.بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.گیج گیج بودم.خرید کردم و به خانه برگشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته با چشمان گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد. 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد:خودش بود. بخدا خودش بود.کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم.مثل دیوانه ها شده بودم.عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم. می پرسیدم:آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم.مثل دیوانه هاشده بودم.به کارت شناسایی نگاه کردم، 🔹شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری.. وسط بازار ازحال رفتم. 🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹 🌀 اگر دلت شکست حداقل به یک نفر ارسال کن ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈