eitaa logo
زبدگان مومن #انقلابی
922 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
8.7هزار ویدیو
434 فایل
رهبر انقلاب:ما شاهدرشد و رویش یک طبقه‌ی جوانِ علاقه‌‌مند، مؤمن، جستجوگر در زمینه‌ی انقلاب، و پیدایش زبدگانی در این زمینه هستیم؛ #میاندوآب ارتباط با ادمین : @mohamadhaji5858501
مشاهده در ایتا
دانلود
مقام و مسلک دنیا بزرگی درعالم خواب دید که کسی به او می گوید: فردا به فلان حمام برو وکار روزانه ی حمامی را از نزدیک نظاره کن. دو شب این خواب را دید و توجه نکرد ولی فردای شب سوم که خواب دید به آن حمام مراجعه کرد دید حمامی با زحمت زیاد و د ر هوای گرم از فاصله ی دوربرای گرم کردن آب حمام هیزم می آورد و استراحت را بر خود حرام کرده است. به نزدیک حمامی رفت وگفت: کار بسیار سختی داری ،در هوای گرم هیزم ها را از مسافت دوری می آوری و... حمامی گفت:این نیز بگذرد. یکسال گذشت برای بار دوم همان خواب را دید ودوباره به همان حمام مراجعه کرد دید آن مرد شغلش عوض شده ودر داخل حمام از مشتری ها پول می گیرد. مرد وارد حمام شد و گفت: یک سال پیش که آمدم کار بسیار سختی داشتی ولی اکنون کار راحت تری داری، حمامی گفت: این نیز بگذرد. دوسال بعد هم خواب دید این بار زودتر به محل حمام رفت ولی مرد حمامی را ندید وقتی جویا شد گفتند: او دیگر حمامی نیست در بازار تیمچه ای(پاساژی) دارد ویکی از معتمدین بزرگ است. به بازار رفت و آن مرد را دید گفت: خدا را شکر که تا چندی پیش حمامی بودی ولی اکنون می بینم معتمد بازار وصاحب تیمچه ای شده ای،حمامی گفت: این نیز بگذرد. مرد تعجب کرد گفت: دوست من ، کار و موقعیت خوبی داری چرا بگذرد؟ چندی که گذشت این بار خود به دیدن بازاری رفت ولی او آن جا نبود . مردم گفتند: پادشاه فرد مورد اعتمادی رابرای خزانه داری خود می خواسته ولی بهتر از این مرد کسی را پیدا نکرد و او در مدتی کم از نزدیکترین وزیر پادشاه شد و چون پادشاه او را امین می دانست وصیت کرد که پس از مرگش او را جانشینش قرار دهند کمی بعد از وصیت، پادشاه فوت کرد اکنون او پادشاه است. مرد به کاخ پادشاهی رفت و از نزدیک شاهد کارهای حمامی قبلی و پادشاه فعلی بود جلو رفت خود را معرفی کرد وگفت: خدا را شکر که تو را در مقام بلند پادشاهی می بینم پادشاه فعلی وحمامی قبلی گفت: این نیز بگذرد. مرد شگفت زده شد و گفت: از مقام پادشاهی بالاتر چه می خواهی که باید بگذرد؟ ولی مرد سفر بعدی که به دربار پادشاهی مراجعه کرد. گفتند: پادشاه مرده است ناراحت شد به گورستان رفت تا عرض ادبی کرده باشد مشاهده کرد بر روی سنگ قبری که در زمان حیاتش آماده نموده حک کرده ونوشته است این نیز بگذرد. هم موسم بهار طرب خیز بگــــذ رد هم فصل ناملایم پاییز بگــــــــــذ رد گر نا ملایمی به تو کرد از قـضــــــا خود را مساز رنجه که این نیز بگذرد
*اگه ۱۰۰ تا مورچه زرد را با ۱۰۰ تا مورچه سیاه بندازی توی یک شیشه ،* *هیچ کاری بهم ندارن تا وقتی که شیشه را تکون بدی .* *اون موقع شروع می کنن به کشتن همدیگه !!!* *زردها فکر میکنن سیاه ها دشمنن* *و سیاه ها هم فکر می کنن زرد ها دشمنن ؛* *اما دشمن واقعی کسی هست که شیشه را تکون داده .* *توی دنیای ما آدمها هم این اتفاق میفته* *دوستی ها ، رابطه ها و حتی زندگی های زیادی فقط به خاطر حرف های اطرافیان خراب میشه .* *قبل از اینکه به جون هم بیفتیم* *باید از هم بپرسیم چه کسی داره این شیشه را تکون میده ؟* *مواظب حرفهای نادرست آدمهای دور و برمون باشیم .*