eitaa logo
هیئت رهروان شهداء
434 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
263 ویدیو
11 فایل
🌷هیئت رهروان شهدا🌷 تهرانپارس،میدان شاهد، خ 196شرقی، روبرو مجتمع نان قائم (عج) اینستاگرام: instagram.com/heyatrahrovan1382 ایتا: eitaa.com/niketeghad_rahrovan81 تلگرام: http://t.me/rahrovan82 روبیکا: rubika.ir/rahrovan82
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🇮🇷 ای لشکر صاحب الزمان عج آماده باش آماده باش
هیئت رهروان شهداء
🌹﷽🌹 🔹️ادامه ی مطلب پیش به سوی کوفه آیا تاکنون نام «سیّدحَسَنی» را شنیده ای؟ او از فرزندان امام حسن
🌹﷽🌹 🔹️ادامه ی مطلب توبه سفیانی !!!!!!؟؟؟؟؟ در این مدتی که امام در کوفه بودند هفتاد هزار نفر به لشکر او پیوسته اند. هدف اصلی امام برقراری عدالت و امنیت است و برای همین امام تصمیم می گیرد تا به جنگ سفیانی برود. این خبر به سفیانی می رسد. سفیانی به فکر فرو می رود. او به یاد سیصد هزار نفری می افتد که در سرزمین «بَیْدا» به دل زمین فرو رفتند. او می ترسد که خودش هم به چنین سرنوشتی دچار شود. اکنون، سفیانی تصمیم می گیرد توبه کند و جان خویش را نجات دهد. به راستی آیا امام توبه او را می پذیرد؟ نگاه کن ! این سفیانی است که از لشکر خود جدا شده و تنهایِ تنها به سوی امام می آید. چون او تنها آمده و سلاحی همراه خود ندارد، یاران به او اجازه می دهند تا نزدیک شود. سفیانی نزد امام می رود و با او گفتگو می کند. هیچ کس فراموش نمی کند که سفیانی جنایت های زیادی کرده است و هزاران نفر از شیعیان را به شهادت رسانده است. آیا درست می بینم؟ این سفیانی است که با امام بیعت می کند ! امام توبه سفیانی را پذیرفته است. جان به فدای تو ای امامِ مهربانی ها! تو آن قدر مهربانی که سفیانی را که قاتلِ هزاران نفر است را نیز می بخشی! پس چرا عدّه ای به دروغ مرا از شمشیر تو ترسانده اند؟ برای چه من این سخنان دروغ را باور کرده ام؟ چرا؟ اکنون سفیانی که با امام بیعت کرده است به سوی لشکر خود باز می گردد. وقتی سفیانی به لشکر خود می رسد، سربازانش به او می گویند: جناب فرمانده! سرانجام کار شما چه شد؟ من تسلیم شدم و با امام بیعت کردم. چه کار اشتباهی کردید و ذلّت را برای خود خریدید. منظور شما چیست؟ __ شما فرمانده لشکری بزرگ بودید و ما همه گوش به فرمان تو بودیم؛ امّا اکنون سربازی بیش نیستی که باید از فرمانده خود اطاعت کنی ! آری سربازان سفیانی از نقطه ضعف او باخبرند و می دانند که او تشنه قدرت است. آنها این گونه با احساسات او بازی می کنند . سفیانی ساعتی به فکر فرو می رود و متأسفانه، سخنان آنان کار خودش را می کند و سرانجام سفیانی را از تصمیم خود پشیمان می کند. او اکنون بیعت خود را با امام می شکند و تصمیم می گیرد تا به شهر کوفه یورش ببرد و با امام بجنگد . منابع : 📚 بحارالانوار 🔹️پایان قسمت هجدهم eitaa.com/niketeghad_rahrovan81