تا انتهای افق
نقش سازی منجی عالم بشریت، «مهدی موعود» در فیلم هالیوودی
دیشب جدید ترین فیلم اکران شده آمریکایی Dune «تل ماسه» را دیدیم.
فیلمی اکشن و حماسی. محصول ۲۰۲۱
این فیلم با الهام از رمانی ساخته شده که ۱۹۶۵ نوشته شده. دقیقا با همین نام.
فیلم آینده ای دور را روایت می کند. ۱۰۱۹۱ سال پس از میلاد مسیح...
در این فیلم سرزمینی را نشان می دهد که که بخاطر طبیعت بیابانی خود به تل ماسه معروف است. این تنها سرزمینی است که منبع ماده ای ارزشمند به نام اسپایس است که آوردگاهی برای نزاغ چندین نژاد عصر خود است.
بزرگترین امپراطوری آن دوره که نقشی سیاه و منفی است، قصد تصرف کامل آن سرزمین را دارد تا قدرت خود را کامل کند. در واقع آن مواد نایاب، انرژی افزا و سوخت میان سیاره ای این امپراطوری را تامین می کند.
اما بومیان این سرزمین صحرایی مقاومت می کنند و در انتظار موعودی هستند که او را «لسان الغیب» می خوانند...
آنها معتقدند او خواهد آمد و امنیت و آزادی را به سرزمین آن ها و جهان بر می گرداند.
در این فیلم پسر نوجوانی نقش ایفا می کند که دارای نشانه هایی است که بومیان آن سرزمین می گویند او همان موعود آخر الزمان است...
آنچه مرا متحیر کرد نشانه های بی اندازه واضح این موعود و وقایع آخر الزمان بود.
سرزمینی که دعوا بر سر آن بود صحرایی بود.
زبان و اصطلاحات بومیان عربی بود.
ماده ارزشمند که بر سر آن دعواست گویی نفت است.
و کسی که بومیان منتظرش بودند را لسان الغیب صدا می زدند.
مادر به پسرش میگوید که همه منتظر موعودی هستند که به دنیا خواهد آمد و برخی میگویند بدنیا آمده...
و وقتی می بینند آن پسر بدون آموزش کارهایی را که آنها میدانند میداند، روایاتی را زیر لب زمزمه میکنند که شنیدهاند. مثل: « او کسی است که به آداب و رسوم شما آشناست انگار که با شما زندگی کرده است»...
و از همه جا پرتحیر تر آنجاست که دوبار در فیلم، آن بومیان در بین خود می پرسند آیا او موعود ما «مهدی» است؟؟
در فیلم نشان داده میشود که فرستادگان آن امپراطوری شرور تمام تجهیزات و امکانات خود را برای کشتن این خانواده به صف میکنند. موفق میشوند پدر را بکشند، ولی همین بومیان از راههای زیرزمینی پسر و مادرش را فراری می دهند...
ظاهرا این فیلم دو قسمت است که فعلا قسمت اول آن ساخته شده است. فیلم اینچنین پایان می یابد که آن پسر جوان با مادرش به بومیان می پیوند...
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
پیوند اطلاعات فیلم:
https://www.imdb.com/title/tt1160419/
دو وعده غذا در روز
یکی از نکاتی که در فرانسه و بعد هم در هلند در خصوص ساعات غذایی توجهم را جلب کرد، این بود که برخی افراد و خانواده ها دو وعده غذایی دارند. یکی صبحانه و دیگری شام. و دوم اینکه وعده غذایی شام، عصر و دم غروب است نه ۸ ۹ شب که عادت معمول غذایی ماست.
نکته دیگه اینکه، بارها شاهد بودم که در رستوران ها ساعت ۵ یا ۶ بعدازظهر در حال صرف شام هستند و این موضوع برایم قابل توجه و اهمیت بود چون در طب سنتی ما هم عموم حکیمان و طبیبان تغذیه توصیه به خوردن دو وعده غذا، حذف ناهار و صرف زودهنگام شام را دارند که این نکته حتی در توصیه های امامان دینی ما هم به وفور دیده شده.
بلاخره موفق شدیم ما هم این روش را پیش بگیریم و از زمانی که این تغییر عادت غذایی را به برنامه زندگی اضافه کردیم از آثار و برکاتش بهره مند شدیم.
از جمله این آثار اینکه: صبحانه خوب می خوریم و تا عصر انرژی داریم و فقط میان وعده مثل میوه و ... را در برنامه داریم.
دیگر از خواب آلودگی بعد ناهار که دامن گیر ما می شد و کیفیت کار و فعالیت ما را کاهش می داد خبری نیست.
بر اساس همین توصیه های سنتی که در روایات اسلامی ما هم هست که از راههای حفظ سلامت بدن این است که تا گشنه نشده ای سمت غذا نرو، از این اثر هم بهره مند شدیم که چیزی شبیه ماه مبارک برای صرف وعده شام که در عصر انجام می شود کاملا آماده صرف غذا هستیم.
و در آخر حتی بعد از صرف شام و کمی استراحت باز هم امکان انجام یک کار جدی هست و فرصت کافی برای هضم غذا و آمادگی معده برای خواب فراهم شده است...
گفتم این تجربه را با شما هم به اشتراک بگذارم، شاید این امکان برای شما هم فراهم باشد که این تغییر را امتحان و تجربه کنید.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بچه ای داشت دونه دونه اینا رو میدید،
منم دنبالش فیلم می گرفتم.
توضیحات را بعدا ارسال خواهم کرد،
اما وقتی شنیدم هالوین حتی در برخی مدرسه های ایران هم راه پیدا کرده خیلی شوکه شدم
نمیشه همه خشونت اینها رو نشون داد.
ما طاقت نمیاریم. من تصاویری دیدم از جادوگری که پای بریده خونی کودکی را به نخ کشیده بود و به گردن آویزان کرده بود. خیلی حال خودم بد شد اما هرچه فکر کردم دیدم درست نیست نشر بدهم.
یادم می آید مادرم می گفت: اوایل انقلاب که این فیلم های خارجی دوبله شده را در تلویزیون می گذاشتند. امام خمینی دستور داد که نباید فیلم هایی که در آن خشونت واضح هست را نشان داد،مردم قسی القلب (بی رحم،سنگدل) میشوند.
حالا اینها.. چرا در بزرگی دست به هر خشونتی می زنن؟
چون عادی شده براشون
چون از بچگی یاد میدن می تونی شوخی شوخی، آدم ها رو بترسونی، شکنجه روحی بدی و حسابی بخندی و تفریح کنی.
فکر نکنید مردم غرب همه معتقدند به این چیزها!
نه.
واقعا قدرت دست کسانی است که دیکته می کنند مردم باید با چه چیزهایی تفریح کنند.
و سرشان به چه چیزهایی گرم شود.
در این خصوص چند مطلب هست که در ادامه شرح می دهم.
@ninfrance
«به ایمان قَسَم، به عشق، به آزادی، به حقیقت، به شرف و به خدایی خدا قسم که در قلب آن کس که خانهاش را میخواهد، زادگاهش را دوست دارد، و حب وطن فراوان دارد، همیشه نوری هست، همیشه چراغی، شعلهای، روشنایی بی پایانی...
به فرزندان خود، اگر به راستی خواهانِ خوشبختیِ عمیقِ آنها هستید، و اگر میخواهید که در قلبهایشان همیشه مهری باشد، صفایی، شوقی و سلامت آرامش بخشی، حُبّ الوطن را بیاموزید...
شما اگر میدانید ایمان چیست، بدانید که مهر به میهن، از اوجِ ایمان، سرچشمه میگیرد، و اگر نمیدانید چیست، بدانید که ایمان، همان چشمه حیات است، همان علت زیستن، کوشیدن، جنگیدن، و تنها علت راستین حضور.
هرکس عشق به وطن ندارد، قلبش از ایمان خالیِ خالیست، و آنکس که قلبش از ایمان خالیست، روحش زنجیریِ دائمِ دنائت است...»
برگرفته از کتاب «برجادههای آبی سرخ» نادر ابراهیمی؛ شرح دلاوری سردار ضد استعمار «میرمهنا» در خطوط خلیج تا ابد فارس
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا
«نبرد فراموش شده» نام فیلمی است که به تازگی دیدیم. The Forgotten Battle
این فیلم هم هلندی بود و در سال ۲۰۲۰ داستان جنگ جهانی دوم را روایت می کرد.
این فیلم را باید ببینید...
داستان تجاوزات آلمان تا هلند و فرانسه.
صحنه های خیلی غم انگیز از کشورهایی که هر کدام تحت تصرف و تسلط آلمان قرار می گرفتند باید سرباز آلمانی ها می شدند و آماده به خدمت. چه زنانشان چه مردانشان...
فیلم را تعریف نمی کنم که خیلی اعصاب خرد کن بود. اما آنچه خیلی به چشمم آمد نمایش ترس و دلهره و جون دوستی سربازان خلبان در فیلم بود. این صحنه را در چند فیلم اروپایی آمریکایی شاهد بوده ام و خیلی برایم عجیب است که به چه راحتی ترس و اضطراب و دستپاچگی را در سربازان در حال جنگ نشان می دهند. سربازان بی انگیزه و ترسانی که با یافتن مشروبات الکلی در یک خانه ویران شده ذوق مرگ می شوند.
این فیلم را دیدم و مدام در فکر این بودم که جنگ ما کجا، جنگ اینها کجا... رزمندگان ما کجا، سربازان اینها کجا...
دو سه روزی در فکر بودم که چه مطلبی در این خصوص در کانال بنویسم که کاملا تصادفی - که البته هیچ چیز در دستگاه خداوندی اتفاقی نیست - با یک قسمت از مستند روایت فتح شهید آوینی مواجه شدم با نام «تیم آتش». دقیقا موضوع این قسمت روحیه و رفتار خلبانان و تیم پرواز ما بود...
خیلی متأثر شدم و پس از دیدن مستند متأثرتر. بخصوص که این تصاویر و صحنهها، فیلم و نمایش نبود. صحنه های حقیقی و واقعی بود...
اما بخش اصلی و روح افزای این قسمت مستند، صحنه ای است که خلبان هلیکوپتر قبل از سوار شدن بلند می گوید: بسم الله الرحمن الرحیم.
و اینجاست که صدای ملکوتی شهید آوینی در فضای فیلم می پیچد...
«بله، بسم الله الرحمن الرحیم!
تفاوت اساسی ارتش ما با همه ارتش های دنیا در همین جاست...
در دل یاد خدا و بر لب یاد او و اینچنین است که دست نصرت خدا با ماست.
و کدام دست از یدالله بالاتر.
یدالله فوق ایدیهم
آن تفاوت عمده که می خواستم بگویم در اینجاست.
مثل این نهضت، مثل کشتی نوح است که با «بسم الله» هدایت می شود.
بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا
و از صدر اسلام که بگذریم در کدامین برحه از تاریخ می توان جنگی اینچنین سراغ کرد. جنگ حق با باطل.
جنگی که زنده کننده نام و یاد انبیاء و زمینه ساز ظهور موعود آخرین است. جنگی که همه تاریخ چند هزارساله زمین در آن معنا و مفهوم می گیرد.
جنگی که ثمره عمر صدهاهزار ساله کره ارض را به بار می نشاند.
ما برای تحقق حاکمیت احکام خدا بر جهان می جنگیم و در این راه همه چیز معنا و مفهوم دیگری می یابد.
این وظیفه ای است که امت ما در همان عهد ازلی خویش با آفریدگار متعال پذیرفته است!
و اینچنین نه عجب اگر در فطرت ما این شیفتگی مستور است...
اگر نبود که دل مومن به یاد خدا آرام می گیرد و اطمینان می یابد (در پرواز بالای سر دشمن) قلب ها از فضای سینه ها بیرون می پریدند. اما دلی که به یاد خدا می تپد و همواره خود را در محضر حق می یابد و از یقین نیرو می گیرد هرگز نمی ترسد و سرّ رشادت ما نیز در همینجاست...»
پیوند اطلاعات فیلم نبرد فراموش شده:
https://www.imdb.com/title/tt10521092/?ref_=nv_sr_srsg_0
پیوند مستند روایت فتح «تیم آتش»
https://www.youtube.com/watch?v=oC2g_f0Fs7E
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
فیلم سینمایی «نبرد فراموش شده»
که شرح وضعیت هلند در تهاجم آلمان به آن است...
@ninfrance
آخه آقا مرتضی! چقدر میتوانستی بر اثر اتصال به حق، نورانی شده باشی که کلامت، قلمت، صدایت همه تا عمق جان ما نفوذ کند؟
چه افق دیدی به شما بخشیده بودند که هر اثری از شما میخوانیم و میشنویم همه پر از نور امید و اطمینان و امکان تحقق است؟
« وطن ما اکنون مرکز جهان است. مرکزی که از آنجا نورالانوار رب در همه جا انتشار خواهد یافت. و واسطهی انتشار آن، این فرزندان از جان گذشتهی امت بزرگ هستند.
این ابزار و وسایل را غربیها ساخته بودند تا بدین وسیله تسلط خود را بر جهان همیشگی کنند، اما مگر به کجا میتوانستند رفت که از مکر خدا در امان باشند؟!
اکنون مؤمنانی دلاور، این ابزار را در خدمت اسلام کشیدهاند و با آنها همچون پرندگان ابابیل به سپاه ابرهه میتازند و سنگهای آتش بر سرشان میبارند.
انقلاب اسلامی کعبهی دلهای مسلمین و مستضعفین جهان است و بر این قیاس، ارتش دشمن سپاه ابرهه است.
اطمینان فقط با خداست. و هیچ حول و قوهای مگر از جانب او نیست!
فرمانده تیم آتش سخن از تسلط اسلام بر جهان میگفت و این سخن نشان از آیندهی روشنی داشت که به همه تاریخ چند هزار ساله زمین و عصر صدها هزارساله آن معنا و مفهوم میبخشد...»
@ninfrance
آزمایشگاه در هلند
نمیدانم در ایران هم رایج شده یا نه. اما میدانیم یکی از راههای کم کردن رفت و آمد خصوصا به مراکز درمانی، الکترونیکی شدن هرچه بیشتر اقدامات است.
خب درمانگاه نزدیک به منزل ما در ایران، وقت گرفتنهای پزشکان تخصصی، اینترنتی شده بود. یعنی تنها راه وقت گرفتن مراجعه به سایت بود.
اما مثلا دریافت جواب آزمایش همچنان حضوری بود.
اما دو تجربه جدید در فرانسه و هلند داشتم.
در فرانسه حتی برای پزشک عمومی هم باید وقت میگرفتیم، اما جواب آزمایش هم میتوانست حضوری باشد، هم میتوانستیم درخواست بدهیم از طریق ایمیل برایمان ارسال شود.
اما در هلند یک پله پیشرفتهتر را تجربه کردم و آن اینکه در سایت مخصوص درمانگاه وارد صفحه شخصی میشدم و نتیجه آزمایشم در آنجا موجود بود.
در فرانسه نهایت برگه آزمایش و نتایج بود.
اما در هلند، در ادامه هر نتیجه آزمایش، توضیحی چند پاراگرافی از معنی این حروف مخفف و معنی کم یا زیاد بودن آن در نتیجه تست، شرح داده شده بود که تجربه جدیدی بود و به اطلاعات پزشکیام افزود.
تا امروز کارهای هلندیها دقیقتر، منظمتر، تمیزتر و بیحاشیهتر اما گرانتر و رباتیکتر بوده است.
@ninfrance
پیام آزمایشگاهها در هلند
و واکنشهای شما
وقتی از روشهای امروز فرانسه و هلند از حذف برخی کارهای حضوری در آزمایشگاهها گفتم، تعداد زیادی از شما پیام دادید و اشاره کردید حتی از دو سال پیش هم این تجربه را در ایران دارید.
منتظر پیامهای شما بودم...
خیلی خوشحال شدم. به چند دلیل.
۱. واکنش شما و دفاع از واقعیتهای موجود
۲. فراهم شدن فرصت دریافت پیامهای شما و نشر آن
۳. ایجاد فرصت دوباره توضیح اینکه هنوز در فرانسه بسیاری از اقدامات کاغذی و حضوری است. و این بارها ما را کلافه کردهاست. مثلا وقتی آزمون زبان بین المللی فرانسه را دادم، در تاریخ مقرر نتیجه به دستم نرسید. هرچه هم ایمیل میزدم که برایم مهم هست از نتیجه آزمونم باخبر بشوم یک کلام بودند که باید از طریق پست به دست شما برسد! آخر هم نرسید! سه بار مراجعه حضوری هم بیفایده بود، آخر در مراجعه حضوری چهارم، مسئول کار گفت: مشکلی پستی است و به دست چندین نفر نرسیده! و همانجا مجدد پرینت گرفت و تحویل داد! کاری که همان بار اول میتوانست بکند. کاری که براحتی از طریق ایمیل میتوانست انجام بگیرد. حتی یک سایت نبود که ما با مراجعه به آن از نتایج خود باخبر شویم.
۴. طرح این مسئله که خیلی از ایرانیها سالهاست که از ایران دور هستند و در تصور ایران قدیم زندگی میکنند. اکثر کسانی که در مخالفت با ایران، سیاه نمایی میکنند، واقعا از پیشرفتهای نو به نو ایران بیخبرند.
۵. تجربه اینکه، برخی به دلیل کینهای که به دل گرفتهاند و ایران را ترک کردهاند، تمایلی به حتی شنیدن پیشرفت ایران ندارند و در کشورهای مختلف به سختیهای مختلف تن دادهاند و عمر را سپری میکنند.
۶. رسانههای فارسی زبان خارجی، از بیخبری مردم داخل ایران نسبت به حواشی مشکلات مردم در دنیای بیرون از ایران باخبرند و حسابی از آن سوء استفاده میکنند. یعنی در خصوص پیشرفتهای روزانه ایران سکوت میکنند و چیزی در خصوص داشتههای فعلی دنیای خارج از ایران نمیگویند. چون در این صورت خیلی موارد هست که مردم بگویند: خب این که در خود ایران هم هست!...
@ninfrance
مسخره نکن، پشیمون میشی...
وقتی در کلاسهای استارتاپی شرکت میکنی، از جمله نکاتی که متذکر میشوند این است که، ببین هرچقدر ایدهای که به ذهنت آمده مسخره است از دید دیگران، یعنی ایده خوبیه. یعنی بالقوه توان این را داری که یک کار جدید تحولی انجام بدهی. پس اتفاقا هرچه آدمهای دیگر مسخرهات کردند و گفتند محاله و نمیشه، ناامید نشو و اتفاقا بیشتر انرژی بگیر مصممتر بشو.
در کتب آسمانی همه ادیان از جمله قرآنِ ما هم، داستان واقعی حضرت نوح را شاهدیم که وقتی خداوند ایشان را از عذاب الهیاش باخبر کرد که به شکل سیل خروشان خواهد بود و دستور ساختن کشتی را داد. خیلی ها حضرت را مسخره کردند. خیلی ها. خیلی ها. اما ایشان با پشتوانهی ایمان قلبی، هر روز در کنار این تمسخر کارش را می کرد تا روز موعود فرارسید و همه مسخره کنندگان در بهت و حیرت و حسرت به نابودی کشیده شدند...
امروز هم در خصوص ایران و تمام کسانی که افق و چشم انداز #تمدن_ایرانی_اسلامی را برای خود ترسیم کردهاند، همین قدر و شاید بیشتر تمسخر وجود دارد. بخشی از مردم بخاطر عدم اعتماد بنفس و تحت تأثیر تلقین هر روزه رسانههای فارسی زبان خارجی، که همه چیز را حتی خود را به مسخره گرفتهاند، ذکرِ نمیشه و نمی توانیم و کاسه چهکنم چهکنم به دست گرفتهاند و امثال کسانی را که با قوت و قدرت، هر روز به پیشرفت های حیرت انگیز علمی و فنی و قدرتهای نظامی میافزایند مسخره میکنند و آیه یأس میخوانند و خنده عصبی میکنند.
اما خب ما آموختهایم که تاریخ همیشه تکرار شده است و در روال تاریخ هیچ تبدیل و تغییری نیست.
امروز واکسن ایرانی را مسخره میکنند. دیروز توان موشکی را مسخره میکردند، و برای فردا هم اتاق فکر میگذارند که چه توان دیگری را به سخره بگیرند. اما تاریخ ثابت کرده، آن ها که مخالف با تمسخرگرایان با جدیت و تمرکز در حال قوی کردن خود و قدرتهای خود هستند، چه آیندهی تحول آفرینی را رقم خواهند زد و به چه پیروزی های درخشانی دست پیدا خواهند کرد.
عبرت گرفتن از تاریخ یعنی اگر جزء گروه مسخره کننده هستی تجدید نظر کنی و اگر جزء گروه مسخره شونده هستی، قوت قلب بگیری که آینده از آن تو و امثال توست.
🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه
@ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند سال پیش، مستند «خط مقدم» را دیدم.
مستندی که با داستان غم انگیزی شروع میشد...
رژیم بعث عراق، ایران را موشک باران میکرد و کاری از دست ایران بر نمیآمد.
شهید حسن طهرانی مقدم از آن روزها به عنوان سخت ترین روزها و لحظات زندگیاش یاد میکند که کاری نمیتوانستند بکنند.
هیچ کشوری کمک نمیکند، جز سوریه...
اینگونه میشود که بلند میشوند میروند سوریه که برای توان موشکی کمک بگیرند. سوریه میگوید نمیتوانم موشک بدهم، اما میتوانیم آموزش بدهیم...
تیم ایران می گوید: آموزش دهید. با بحث، زمان آموزش را به شش ماه میرسانند. شهید طهرانی مقدم میگوید کمتر از ۴ ماه!
آن ها می گویند محال است.
ایشان میگوید باید بشود...
شیفتی، شبانه روز آموزش میبینند. انقدر که میگویند وقتی به ایران بر میگردند همه لاغر و نحفیف شده بودند. اما بلاخره آغازی میشود برای آنچه امروز از سیستم دفاعی موشکی ایران عزیزمان میبینیم.
جمله معروف ایشان را در نماهنگ بالا میبینید: «فقط انسانهای ضعیف، به اندازه امکاناتشان کار می کنند.»
و امروز ما میگوییم:خدا او را آفرید که ما برای انجام ندادن کارها؛ نتوانیم کمبود امکانات را بهانه کنیم...
@ninfrance