مرکز نوآوری مانا
فضای کار اشتراکی؛ ویژه بانوان
در هلند فضاهای کاری اشتراکی خوبی وجود دارد و بارها یک روز کامل در این فضاها بوده ام و کارهایم با کیفیت متفاوت جلو برده ام. قابل مقایسه نیست وقتی آدم از خانه بیرون می زند و در یک فضایی که همه با جدیت مشغول کار و درس هستند، کار و تلاش می کند با مثلا در خانه ماندن وقتی از سر تنبلی مانده ای و احساس کسالت و بی حوصلگی کردن و یا مشغول گوشی شدن یا مشغول تلویزیون شدن یا مشغول انجام هر کاری در خانه جز برنامه ای که آن روز برایش برنامه ریزی کرده است.
همانجا بود که آرزو کردم کاش بتوانم چنین بستری را در ایران هم راه اندازی کنم یا راه اندازی کنند. بعد که با دوستان ایران مطرح کردم با تعجب گفتند از این مراکز در ایران هم وجود دارد! وقتی چندین مرکز را بهم معرفی کردند، برایم بسیار جالب آمد که طراحی و چینش و ساختارش بعضا حتی از مراکزی که در هلند دیده بودم بهتر بود. و گاهی هم بسیار مشابه. اما معرفی یکی از این مراکز بیش از هر مرکزی توجهم را به خود جلب کرد. مرکزی که راه اندازش یک خانم است. وقتی جستجو کردم با یکی از صحبت های ایشان مواجه شدم که توضیح می دهد وقتی پس از فراغت از تحصیل وارد فضای کاری شد از حواشی محیط کار معذب بود و گاهی تمرکز هم برای با جدیت انجام دادن کار از بین می رفت. این شد که تصمیم بگیرد فضای کارش را خودش بسازد! فضایی که هم برای خودش باشد، هم بانوان زیادی را که مشتاق چنین فضایی هستند در خود جای دهد.
این خیلی خیلی موضوع مهم و بزرگی است. هم نمایش دهنده عزت نفس و اعتماد به نفس یک خانم ایرانی است و هم این نکته را یادآور می شود که اگر هدفی ارزشمند و دوست داشتنی در زندگی تعیین شود و همه توجه بر آن متمرکز شود، حتی کاری به این بزرگی شدنی خواهد بود. حال تصور کنید اگر این خانم با خود می گفت: نمی شود... نمی گذارند... نمی توانم... من کجا، چنین هدف و کار پر زحمت و پر هزینه کجا...
اما وقتی به قاعده از تو حرکت از من برکت ایمان داشته باشد، تمام است. حرکت... تو حرکت را آغاز کن، کمک ها از راه می رسد... هرچند وقتی اول ایده ات را مطرح کنی خیلی ها بگویند دیوانه شدی؟ نمی شود!
کار، سختی ندارد؟ اذیت ندارد؟ فشار ندارد؟ دارد... اما این فرصت و مجال عمر است و اینکه مشخص شود هر یک از ما به چه شکل از این فرصت و امکان استفاده می کنیم.
این را می گذارم در مقابل آن دختری که با هیجان بهم گفت دارم از کشور می روم... و وقتی گفتم چرا می روی؟ گفت چرا نروم؟ اینجا جای ماندن نیست. من اینجا آینده ای برای خودم متصور نیستم... ایشان دختری بود که در همین کشور در بهترین مدارس و بهترین دانشگاههای ایران تحصیل کرده بود. با امکانات همین کشور به این دانش و تخصص رسیده بود و حالا فقط به این می اندیشید که برود به دنبال آینده شخصی خودش... یعنی تا امروز کشور به من خدمت کرده... حالا احساس می کنم نمی تواند بیش از این به من خدمت کند و من می روم که کشوری دیگر به من خدمت کند...
بازدید از مانا، همین مرکز نوآوری مخصوص بانوان که با طراحی خاصش بسیار روح بخش و زنده بود، خیلی شیرین بود. میز کاری، محیط استراحت، مبلمان راحت، حیاط خلوت و حوض آب و فضای آزاد. اتاق ارائه، اتاق جلسات، کافه و آشپزخانه و ...
همه خانم بودند و از همه زیباتر فضایی برای مادران طراحی شده بود که از صبح تا عصر که مادر در حال کار است کودکانش هم نزدیکش در حال بازی و آموزش باشند و هر زمان نیاز باشد به راحتی به فرزندانش سر بزند و یا حتی ناهار را کنار فرزندانش بخورد... وای که چقدر شیرین و نشاط بخش بود و چه حس افتخار و تحسینی برایم داشت.
پیشنهاد می کنم اگر در تهران هستید. و خانم هستید. به این مرکز سری بزنید و البته بنا دارم فصل هایی از کار مشارکتی را به میزبانی این مرکز رقم بزنیم و امیدوارم هر روز پر برکت تر از دیروز به کار ارزشمند خود ادامه دهند.
جالب است که بدانید این مرکز بخشی را هم برای کارهای اشتراکی با آقایان جدا از مجموعه در نظر گرفته است. حتی اتاق های مجزای اجاره ای. یعنی حتی این امکان که همسری در همان مرکز کنار خانواده اش فعال شود فراهم است. اما بخش اصلی فقط مخصوص بانوان است. که با پوشش آزاد و در آرامش روان و تمرکز به کار خود بپردازند.
امید که این مراکز در کل کشور تکثیر شود و بانوان و جامعه از برکاتش بهره مند شوند. تبریک می گویم به بانوی راه انداز این مجموعه و همه دست اندرکاران جوان آن. در پناه خداوند موفق باشید.
می توانید از طریق پیوند زیر به سایت این مجموعه دسترسی پیدا کنید و با ثبت نوبت حضوری از مرکز بازدید کنید:
https://mana.center/
🌱مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
این صحنه ای از یک فیلم هالیوودی است که دیدم و بر اساس واقعیت ساخته شده.
داستان زنی است که با شوهر خود تصمیم می گیرند برای شاد سازی فضای مذهبی کلیسا به ترانه خوانی و سرود و نمایش عروسکی روی بیاورند. و از این طریق مردم بخصوص کودکان را، جذب دین خدا کنند. اما وقتی مشهور می شوند، به مرور هدفشون کسب پول و شهرت میشه تا هدایت انسانها.
کار به جایی میرسه که دست به هر عملی می زنن برای پول و ثروت و حتی خود خانم و همسرش به فساد مالی و اعتیاد و آلودگی اخلاقی و ... کشیده می شوند. آخر هم کارشون به رسوایی و دادگاه و زندان کشیده می شه و ثروت و قدرت و محبوبیت را هم از دست می دهند.
این دیالوگ اوایل فیلم هست وقتی کم کم در حال انحراف از مسیر هستند... در جلسه ای که دست اندر کاران برنامه تلویزیونی گذاشته اند مطرح می شود که کتاب مقدس به صراحت همجنس گرایی را ممنوع می کند اما اینها شروع به توجیه می کنند و می شود آنچه نباید بشود.
اینکه مردم غرب هم اول از مخالفت با کتاب مقدس خود شروع کردند. بخصوص سلبریتی هایشان، قابل توجه است. یعنی به صراحت امر خالق را با توجیهات و اهداف پشت پرده، کنار گذاشتند.
درس های بزرگی داشت این فیلم.
@ninfrance
برای دوستانی که پیگیری متن فوق را کردند.
The Eyes of Tammy Faye (2021)
چشمان تامی فای
زنی که با دغدغه معرفی دین با زبان هنر وارد میدان شد، اما غرق رسیدگی به آرایشش شد، برای همیشه شاد بودن و کار بیشتر برای پول بیشتر و زندگی در رفاه، اعتیاد به دارو پیدا کرد و در نهایت درگیر فساد مالی و اخلاقی با همسرش در جامعه شد...
توجه شود که فیلم مناسب کودک و نوجوان نیست.
@ninfrance
نشستهام بنویسم که خوش به حال خودم...
هرچی میگذرد اعتقادم، علاقه ام و ارادتم به دین عزیزم اسلام و آموزشهای ناب امامانم بیشتر میشود...
شنیدم پسر بازیگری در آمریکا برای اینکه خود را شبیه پسر خوانندهای در کره بکند، ۲۲ عمل جراحی بر صورتش انجام داده و آخر هم کم آورده بدنش و مرده...
و من فکر میکنم... فکر میکنم که چرا بازیگران و خوانندگان به شکلی ابراز وجود میکنند که مغز و فکر و روح جوانان زیادی را تسخیر و اسیر خود کنند؟
این در حالی هست که به ما یاد میدادند که در آداب اجتماعی دین اسلام این است که نه باید چهرهای نامرتب و لباسی پاره و بهم ریخته بپوشی که جلب توجه کنی و نه، لباسی چنان خاص، متفاوت و پرهزینه بپوشی که باز از این طریق حسرت و اسارت دیگران را به خود جذب کنی...
نوجوانی را با این داستانها سپری کردیم که پسر زیبای جوانی در مسیر دختری بود که داشت با همسر جوانش از مقابل او عبور میکرد و در این حین حواسش به زیبایی این مرد جوان افتاد! مرد جوان ترسید و سریع موی خود را بهم ریخت، روی خود را برگرداند و وقتی مورد سوال دوستش قرار گرفت، گفت: نکند آن دختر مهرش به همسرش کم شود و متوجه من گردد..
یا آن مرد جوانی که ایام جنگ، وقتی دچار دردسر شده بود از تک لباسی که داشت که وقتی میشست لباس دیگری نداشت. با دوستش به خرید رفت و دقیقا همان لباس با همان رنگ را مجدد خرید و وقتی با اعتراض دوستش مواجه شد. گفت: اینطوری هر کدام را بپوشم در و همسایه تصور می کنند همان یک لباس است. ولی اگر دو رنگ و شکل متفاوت بپوشم شاید کسی نداشته باشد و غصه بخورد...
تا این حد دغدغه دیگران را داشتن...
این فرهنگ برگرفته از معارف دین ماست که در هر حال حق نداری حواس دیگران را به خودت پرت کنی. دلی را اسیر خودت کنی با نوع پوشش و آراستن خودت. جانب اعتدال را رعایت کن. افراط و تفریط نکن. جلب توجه نکن. بگذار همه آزاد باشند در اجتماع و کسی درگیر کس دیگر نباشد و ذهن و دلش متوقف نشود بر تو...
اما عرصه بازیگری و خوانندگی کارش همین جلب و جذب و سحر مخاطب است برای کسب شهرت و ثروت بیشتر...
خود این افراد از همه اسیرتر هستند که باید باب میل کارفرما و جذب مشتری بیشتر، هرچه به آنان دیکته میشود را عمل کنند تا بر سر کار بمانند.
روزی گروه گروه موج موج، گرایش به آدابی پیدا خواهند کرد که ایشان را از باتلاقی که تمدن غربی برایشان به ارمغان آورد نجات بخشند... باتلاقی که عمل کنندگان به دستورات و توصیههای دین اسلام، اصلا تجربهاش نمیکنند که فکر نجات از آن باشند.
به امید بیداری و تحول عمیق همه...
خوش به حال ما که دین نورانی و همه چی تمام اسلام محمدی به ما رسید...
🌱مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
خیلی این تصویر توجهم را جلب کرد. برگشتم و عکس گرفتم. شاید باورش سخت باشه اما کم کم برخی مانکنها هم با پوشش روسری دارن ارائه میشن در هلند 😊
چرا؟
چون مشتری و متقاضی حجاب اسلامی و روسری هر روز داره بیشتر میشه...
فروشگاه H&M در هلند
🌱مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
بعد از بیش از ۷ سال زندگی در خارج از ایران...
بعد از صحبت خصوصی و درددلی با بچههای داخل و خارج ایران و باخبر شدن از شرایط زندگیشان، دیگر کامل برایم ثابت شده است که کسی که حالش خوب نباشد هیچ جای دنیا حالش خوب نیست. داخل و خارج ایران ندارد. به تظاهر کردن هم نیست. کسی که هدف و برنامه و همت و پشتکار نداشته باشد، نبود بستر مناسب فقط یک بهانه است.
تا این چند سال در مقام مقایسه، دوستانی را در ایران دیدم که هم با جان و دل کار می کردند و هم به لحاظ مالی در همین دوران چند سال اخیر درآمدهای ویژه هم نصیبشان شده. بر مبنای داشتن هدف و برنامه و همت و تلاش. دوستانی را هم دیدم که در خارج از کشور به بسترهای خوب موفقیت هم دست پیدا کردند اما همچنان حال و خروجی خوبی از زندگی ندارند. این دسته افراد وجه مشترکی داشتند: هدف و برنامه و همت و تلاش مستمر نداشتند. عوامل بیرون از شخصیت خود را مقصر میدانستند و همیشه یک روحیه طلبکاری از پیرامون خود در آنها موج میزد.
آنهایی هم که خارج از ایران به موفقیت دست پیدا میکنند می بینید که بیش از ایران مجبور به تلاش شدند و به این نتیجه رسیدند که جز تلاش دمادم شخصی راهی برای دستیابی به اهداف و آرزوها و موفقیت در این دنیا ندارند. فرصتها برای همه هست اما همه به اندازه مفید از آن استفاده نمیکنند.
🌱مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
گاهی برخی پیامهایی میدهند...
ما پیرو آن پیشوا و مقتدایی هستیم که در توصیههایش فرمود:
اگر کسی به تو بگوید: اگر یک کلمه بگویی ده تا میشنوی، به او بگو: اگر ده کلمه بگویی، یکی هم نمیشنوی!
و کسی که تو را ناسزا گوید، به وی بگو: اگر در آنچه میگویی راست میگویی، من از خدا میخواهم تا از من درگذرد؛ و اگر در آنچه میگویی دروغ میگویی، پس من از خدا میخواهم تا از تو درگذرد.
و اگر کسی تو را بیم دهد که به تو فحش خواهم داد و ناسزا خواهم گفت، تو او را مژده بده که من دربارهٔ تو خیرخواه میباشم و مراعات تو را مینمایم...
سلام بر شما و پدران و فرزندان شما امام صادق عزیزم، که یکپارچه نور و علم و عمل و اخلاق بودید. کاش بتوانیم به سیره شما عمل کنیم. دعایمان کنید.
🌱مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
شاید باورنکردنی باشه ولی مقابل یک طلافروشی در #هلند با این پلاکهای طلا مواجه شدم!
«الله» و «موسی بن جعفر»...
🌱مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
دعوت به حضور در یک کانال جدید
از دوران نوجوانی توجهم به پوششم جلب شد و شروع به تفکر و مطالعه در این خصوص کردم و از تجاربی که از اطرافیان مانند رفقایم و داستان هر یک در زندگی شان به دست آوردم، مرا به این نقطه رساند که پوشش برای یک دختر و یک خانم، هم یک مهارت فردی است و در دایره رشد شخصیت می گنجد و هم یک دستاورد است که باید با تحقیق و تفکر و تجزیه و تحلیل عقلانی به دست آورد.
من از یک زمان احساس کردم این مهارت فردی را کسب کرده ام و تمایل و اشتیاق عمیقی دارم که به دیگران هم آموزش بدهم؛ چون برکات و نتایج آن را در زندگی خودم و بسیاری افراد دیده بودم.
اینگونه شد که در تمام سالهایی که در ایران بودم در جمع های صمیمانه یا سر کلاس درس مدارس و یا در مجالس و محافل مختلف در خصوص بانوان و و به شکل مجزا و مشخص درباره پوشش دختران و زنان، سخنرانی و تدریس داشته ام.
درباره چرایی پوشش، آثار و نتایج پوشش و تنوعی از بحث ها که به عنوان نقد و مخالفت به موضوع پوشش بود.
این سالها گذشت تا اینکه دست تقدیر مرا راهی غرب و تجربه زندگی در اروپا کرد، مشاهدات و تجارب بی واسطه ام در دنیای غرب و ورود به تحقیق بیشتر در خصوص راه رفته غرب درباره بی تفاوتی نسبت به این مهارت مهم و دستاورد تاثیرگذار در سرنوشت و آینده یک انسان از جنس زن، دست و فکر مرا پُرتر کرد و تصمیم مرا برای این آموزش و انتقال این تجربه بیشتر.
دست من به فیلم هایی از دخترهایی رسید که تجارب خود از بی پوششی و دست و دلبازی در روابط آزاد خود را می گفتند و خروجی آن را. دخترانی در سراسر جهان بعد از محجبه شدن و استدلال هایی که می آوردند و مشاهداتم از سرعت محجبه شدن دخترانی که در سطح شهر می دیدم که آمار آن نسبت به گذشته بسیار چشم گیر بود.
این مساله و دغدغه و علاقه و اشتیاق باعث شده تا امروز در این خصوص فعال باشم و به تدریس و آموزش و پاسخ به سوالات و نقدهای افراد مختلف مشغول. اما نوع نگاهم و سبک استدلالم قوی تر باشد و نمونه و مصداق و مثالم زنده تر و بیشتر.
جمع این همه سال تحقیق و مطالعه و فعالیت، حجمی از مطالب خوب و مفید و کاربردی شده که به نظرم رسید همه را در قالب یک کانال مستقل در اختیار عموم افراد قرار دهم که مانند یک منبع و مرجع، محل رجوع علاقه مندان به این موضوع باشد که بتوانند به شکل نظام مند از محتوای آن بهره ببرند و در هر جا که مورد نیاز است مورد استفاده قرار دهند.
همچنین برای افرادی که خودشان در مرحله تحقیق در خصوص پوشش و حجاب زن در ایران و جهان هستند بستری مناسب باشد که بدون دخالت و نظر شخصی دیگران، فرصت مطالعه و تحقیق و تفکر داشته باشند و در صورتی که نقد و سوال و شبهه ای دارند بستری برای طرح پرسش و بیان مساله و ان شا الله دریافت پاسخ آن داشته باشند.
امید که این حرکت که از صمیم قلب آغاز شده است و هدفش رساندن مطالب منطبق با واقع و فرصت تفکر آزاد به افراد جهت انتخاب بهترین سبک زندگی است مورد توجه خداوند قرار بگیرد و از این راه به این حرکت برکت و نور ببخشد که در دل های آماده به این پذیرش قرار بگیرد. آرزویم باخبر شدن از حال هر یک نفری است که این مهارت را آموخته و این دستاورد را از آن خود کرده است.
🌱مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
پیوند پیوستن به کانال جدیدم با نام «حجاب جهانی»
@hejabjahani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این معمول هست در هلند؟
بله :)
روز به روز تعداد محجبه ها بیشتر میشه، چون دختران و زنان در غرب کم کم در حال فهمیدن هستند که دست و دلبازی مایه طعن و تحقیرشون میشه در بلند مدت...
ظاهرا یه جمع رفقا بودن. جشن گرفته بودن☺️
🌱مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
تا انتهای افق
این معمول هست در هلند؟ بله :) روز به روز تعداد محجبه ها بیشتر میشه، چون دختران و زنان در غرب کم کم د
علت گرایش به اسلام و سرعت گرایش به اسلامخواهی، وجود مهاجران مومن در غرب هست. حوادث و عوامل مختلفی که باعث مهاجرت ترکها، عربها، افغانها، هندی ها، پاکستانیها و ایرانیهای مومن، به این کشورها شده، هر چند در ابتدای امر به نظر به نفع این کشورها شده که نیروی نخبه و زبده این کشورها را جذب خود کنند اما در دل این نیروها کسانی هستند که فرهنگ و ایمان و اعتقادشان از آنها تفکیک ناپذیر بوده و هر روز موثرتر اثرگذاری خود را به نمایش میگذارند.
حتی تاثیر شیعه بر سنی، نزدیک تر شدن شیعه و اهل سنت به هم در این کشورها هم دیدنی است.
دوست پاکستانی با خنده میگفت در خانواده ما شیعه خیلی آدم بدی است... اما به نظر اینگونه نیست. هیچ از اربعین و امام حسین نه شنیده بود نه دیده بود. و شناختی نزدیک به صفر و فقط کینهای که نمیدانست از کجا و چرا شکل گرفته اما هر روز با این دوستیها و رفت و آمدها در حال رنگ باختن است...
و در این میان هرچند تنوع گرایش به گروههای مختلف اسلام بالاست اما نکته جالب و مشترک برای بانوان انتخاب پوشش است. شیعه و سنی و... ندارد.
از نزدیک آشنا شدن با زندگی این افراد و مقایسه با زندگی پوچ و تو خالی دنیای امروز و شکستهای متنوع روحی، اخلاقی و شخصیتی خودشان، خروجیاش پذیرش و گرایش به اسلام و معارف و احکامش هست. شاید این قابل درک نباشد که مگر فاصله چقدر است. اما بیشتر توضیح خواهم داد که دنیای منهای خداوند چه شکل و شمایلی پیدا میکند و چه خلاءهای عمیقی میسازد. و عموم غربیها خبر ندارند دنیایی غیر این هم هست تا اینکه با اسلام و کشورهای اسلامی و انسانهای خوب و متفاوتش آشنا میشوند. آن گروه مسلمان حقیقی.
فیلمهای مستند زیادی در این خصوص از این افراد که به اسلام و قوانینش گرایش پیدا میکنند موجود است. بخصوص وقتی دلایلش را ذکر میکنند که ان شاء الله به مرور در این کانال و بخصوص کانال «حجاب جهانی» قرار خواهم داد.
توجه شود که خیلی فرق نمیکند افراد در غرب یا شرق یا حتی داخل خود ایران باشند. اگر با زندگی مومنانه از نزدیک آشنا نباشند، تصویرهای غلط رسانهای یا رفتار برخی دیندارنماها، ایجاد فاصله عمیق، دوری و حتی کینه ایجاد میکند که محصول عدم دوستی و رفاقت و باز بودن باب گفتگو و رفت و آمد خداپسندانه است.
🌱مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance
دبیرستانی بودم که با حاج احمد متوسلیان آشنا شدم، در میان خاطرات ایشان با شهید محمود شهبازی آشنا شدم... دوست صمیمی هم بودند. با هر کدام آشنا میشوی با جهانی ملکوتی آشنا شدهای... واقعا چه کسانی بودند ایشان...
حاج احمد لقب «مهاجر» را به او داده بود
و اینگونه شد که من هم نام «مهاجر» را به امانت گرفتم...
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید...
پیشنهاد میکنم کتاب «راز نگین سرخ» و همین کتاب مهاجر را بخوانید.
هرجا از شهید محمود میپرسیدند سمت و مقامت چیست؟ میگفت: چه فرقی میکند؟ مهم این است که بنده خوبی برای خدا باشیم...
وقتی شهید شد، تازه خانوادهاش فهمیدند که بوده و چه سمتی در جبهه داشته! تصور می کردند در سپاه کارگری میکرده...
امروز ۲ خرداد، مصادف بود با سالگشت روزی که مقدمات فتح و پیروزی خرمشهر با مجاهدتش فراهم شد و با دلی آرام و قلبی مطمئن «عند ربهم یرزقون» شد...
🌱مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه، هلند و ایران
@ninfrance