eitaa logo
تا انتهای افق
10.3هزار دنبال‌کننده
601 عکس
167 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
شاید در تصویر خوب مشخص نباشد، اما دور تا دور ساختمان صف در هم فشرده مردم برای رفتن به این فروشگاه الکترونیکی بود که در روز بلک فرایدی خرید با تخفیف کنند... در هم قوانین کرونایی و فاصله اجتماعی، معنای خود را از دست داده است. @ninfrance
✨قسمت اول سالها پیش، شاید ۱۶ ساله بودم که تلویزیون ایران فیلمی خارجی پخش کرد از سه کودک در کشور پرتغال که خانمی را که دیگران به چشم نمی دیدند می‌بینند و... خوب خاطرم هست که آن فیلم خیلی بر من تاثیر گذاشت. انقدر که حال و احساس آن شب را در دفترم ثبت کردم. حالا بعد از این همه سال، دوباره، آن اتفاقِ به وقوع پیوسته را بازخوانی و بازسازی کرده و همین امسال یعنی ۲۰۲۰ فیلم جدیدی از آن واقعه ساخته اند. و باز هم با عنوان فاطیما. به دلایل مشخصی که در ادامه توضیح خواهم داد، تحریفاتی در ثبت واقعه انجام شده. اما به نظرم در این حوادث آخرالزمانی تحقیق و تامل درباره اش خیلی اهمیت داشته باشد. در این فیلم نشان می‌دهد که این بانو، سه بار بر این کودکان ظاهر می‌شود و نکاتی را می گویند. اشاره‌هایی به حوادث آخرالزمان می کنند و توصیه هایی... در فیلم اشاره نمی شود که این خانمی که بر این سه کودک ظاهر شده خود را فاطیما دختر آخرین پیامبر خدا معرفی می کند.( طبق مستندات که عرض خواهم کرد)، اما این بخش را نمایش می دهد که ایشان تسبیح در دست داشته و اصرار دارند که برای رفع بلاهای آخرالزمانی همه باید ذکر خدا زیاد بگویند و زیاد استغفار کنند و وقتی کودکان بر اثر فشار افراد پیرامون خود که آن بانو را نمی دیدند اسم ایشان را می پرسند: خود را «بانوی تسبیح» معرفی می کنند... خب ما معنی بانوی تسبیح را در تاریخ شیعه می‌دانیم که چیست. حضرت زهرا سلام الله طراح تسبیح برای ذکر خدا گفتن بوده‌اند... حتما بر اساس تصاویر فیلم، بخش های خاص فیلم و وقایع آن و آنچه مستند امروز وجود دارد را خواهم گفت ان شا الله اما از همه صحنه های فیلم یک صحنه برای تمام ما شیعیان محمد و آل محمد (ص) نشانه ای است که بفهمیم این بانو خود حضرت زهرا سلام الله علیها بوده است و آن لحظه ای از فیلم است که در پی یکی از سوالات کودکان، ایشان شالی که بر سر داشته اند را کنار می زنند و کودکان می بینند که چیزهایی شبیه میخ... بر سینه ایشان فرو رفته و از آن خون می چکد... در فیلم هیچ اشاره ای به هیچ حادثه ای نمی شود. فقط کودکان متحیر نگاه می کنند و ایشان اشاره می‌کنند که در راه هدایت مردم و رساندن ایشان به حق باید صبر کرد و خون دل خورد و حتی از جان هزینه کرد... @ninfrance
تصاویری از فیلم ✨😭👆 @ninfrance
تجلی حضرت در روستایی در پرتغال این واقعه که در سال ۱۹۱۷ رخ داده، فیلم آن در سال ۱۹۵۲ با عنوان «بانوی ما فاطیما» ساخته میشه. در این تجلی که سه بار برای سه کودک چوپان رخ میده ایشان خود را دختر آخرین پیامبر خدا معرفی می کنند که بعد این واقعه نام آن روستا فاطیما میشه. اما به دلیل غلبه دولت سکولارشان چون نباید ایشان در جهان غرب شناخته می شدند این فیلم امروز با نام بانوی ما از فاطیما یاد می شه و گفته میشه حضرت مریم در روستای فاطیما تجلی کرده... حالا این واقعه، مجدد با نام «فاطیما» در سال ۲۰۲۰ به تصویر کشیده می شه و البته غیر از تحریفاتی که از حقیقت داستان شده و توضیح خواهم داد، چهره حضرت را هم نشان می دهد که با پوشش ناقص و بیرون بودن موی سر ایشان است... در حالیکه در فیلم های قبلی ایشان به شکل نور یا مانند فیلم محمدرسول الله (ص) اصلا نشان داده نمی شدند و در تمام تصاویر و مجسمه های قدیمی که با توضیح آن سه کودک تهیه شده ایشان حجابشان کامل است... با این حال، فیلم را ببینید تا وارد بحث مستندات واقعه و پیام‌های حضرت بشویم. دیدن این فیلم حال شما را دگرگون خواهد کرد... @ninfrance
۱۶ آذر؛ روز دانشجو از یکی از روزهایی که متاسفانه خیلی بدم می آمد روز دانشجو بود... چون هر سال این روز فقط یک روز پرحاشیه بود در دانشگاه ها. یک رفتار سیاست زده تکراری که از نظرم هیچ ارزشی نداشت. نه دانشجو را رشد سیاسی می داد و نه شان و ارزشش را بالا می برد. با اینکه فلسفه نامگذاری این روز هیچ نسبتی با رفتارهای برخی دانشجویان شرکت کننده در نشست های این روز نداشت و یک سطح پایینی از رفتار برخی را به نمایش می گذاشت که نمایشی می شد از سطح دانشجویان در کشور ما. نتیجه ای که به من احساس خیلی بدی می داد. ۲۴ سالم بود که با این انگیزه بر اساس کتبی که موجود بود شروع به گردآوری و تدوین کتابی کردم با عنوان «دانشجوی مسلمان در آیینه رهنمودهای بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران». همیشه نظرات ایشان برایم مهم بود. نظری که دیده نمی شد و باعث و بانی بسیاری از ضعف های رفتاری جوانان کشورم همین بود. حتی آن عنوان پر تکرار بر روی برگه های دفترچه های کنکور هر دوره دانشگاهی؛ حتما همه دیده اند... «اگر دانشگاه اصلاح شود، مملکت اصلاح می‌شود.» کتاب را تدوین کردم و به یکی از این انتشارات مرتبط فرستادیم. یک نامه سراسر تضعیف در جواب فرستادند که این محتوا ارزش چاپ ندارد... سرخورده شدم و آن کتاب در قالب صرفا یک فایل پیشم ماند. امروز فکر می کنم باید دوباره روی آن کتاب کار کنم. شاید یک روز رسید که خودم 🤓 برای دانشجویان کشورم تدریس کردم. شاید با تلاش همه، به زودی، روز دانشجو بشود روزی که در همه کشور همایش های عمیقی برگزار شود که همه دانشجوها چند پله از نظر فکری و رفتاری بالاتر روند. نه فقط سرو صدا و هیاهوهای کاذب که هیچ محصولی در هیچ عرصه ای ندارد. 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
وی‌چت چینی و دوستان هلندی دوستان هلندی گفتند: به دلیل کرونا جلساتشان با دنیا مجازی شده. چند روز پیش با چینی‌ها جلسه داشتند و آن ها گفته بودند ما فقط با وی چت خودمان جلسات را برگزار می‌کنیم. دوستان هلندی می‌گفتند: هیچی دیگه... همه مجبور شدیم وی چت نصب کنیم که بتونیم جلسه داشته باشیم؛ با چینی‌ها... این را که شنیدم بلافاصله یاد یکی از صحبت های فرزانه‌ام افتادم... «علم را به جایی برسانید که هرکس خواست آن را از شما تمام و کمال دریافت کند، مجبور باشد برود زبان فارسی یاد بگیرد...» یک روز زبان علمی دنیا بعد از تمدن اسلامی شده بود زبان عربی. در تاریخ خوانده‌ایم که تا ۵۰۰ سال کار غربی‌ها انتقال کتب علمی روزِ آن زمانِ دنیا از عربی به لاتین بود. حالا نوبت زبان ماست... زبان فارسی 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
خانه های مشترک برای دانشجویان و کم درآمدها فیلمی دیدم که در تلویزیون ایران در یک برنامه استادی گفته بودند که ما یه چیزایی داریم بهش توجه نداریم درحالی که برخی همین را هم در خارج از ایران ندارند. مثلا دستشویی و حمام در خانه. بعد هم این شد مایه تمسخر و دست به دست شدن. اما دیدن این فیلم بلافاصله من را یاد تجارب دوستانم در انداخت. در فرانسه که فکر می کنم در کشورهای دیگه هم به این شکل هست، چند سبک خانه‌های اجاره‌ای وجود دارد. ـ به طور مثال یکی دیگه از دوستانم از بلژیک هم می گفت که یخچال بیرون از اتاق اجاره ای و مشترک است و سختی‌های خودش را دارد که مثلا کسی دست نزند... خب مثل خوابگاه‌های ما که مثلا چند دختر ایرانی که با هم دوست هستند که نیست... از هر جنس و کشور و ملیت هست با هر فرهنگ و منش و سبک زندگی. چه خوابگاه های دانشجویی، چه خانه های شخصی که اجاره داده می شود بر اساس میزان اجاره دارای امکانات متفاوتی است. از آنجا که دانشجویان یا درآمد ندارند یا درآمد کمی دارند ترجیحشان این است که ارزان ترین خانه ها را پیدا کنند. از خانه های زیرشیروانی، کانکس تا خانه هایی که دارای چند اتاق است و هر اتاق حدودا ۹ تا ۱۲ متری به یک نفر اجاره داده می شود اما دستشویی و حمام و آشپزخانه مشترک است. یعنی مثلا یک نفر خانه سه خوابه اش را به سه نفر مستقل اجاره می دهد. برخی با تجهیزات اولیه است، برخی فقط چهار دیواری است و همه چیز را باید خودت تهیه کنی. یک روز یکی از دوستان ایرانی خانم، من را به منزلش دعوت کرد. خب در اتاقش که زیاد جایی نبود مرا برای پذیرایی به آشپزخانه برد. از نامرتبی آشپزخانه عذرخواهی کرد و گفت اینجا با دو دختر دیگر هم اتاق هستم و باز خدا رو شکر که موفق شدم یک واحد پیدا کنم که مستاجرهای اتاق های دیگر دختر باشند. البته هرچند شب ها دوستان مرد خود را هم دعوت می کنند... من که با ناراحتی به در و دیوار آشپزخانه نگاه می کردم. ظرف غذاخورده نیمه کاره و ظروف نشسته و کیسه های زباله مانده حواسم رو پرت خود کرده بود که دوستم ادامه داد: تازه تمیزش کردم. وقتی آمدم حالم داشت بهم میخورد. طاقت نیاوردم و شروع به تمییزکاری کردم. با اینکه هرکس باید کار خودش را بکند. من نمی دونم اینا چه طوری زندگی می کنند. حتی سختم بود دستم رو روی میز بگذارم. حس خوبی نبود. همه چیز حالت چرب و نوچ داشت. اما برای اینکه ناراحت نشه سعی می کردم عادی برخورد کنم و بگم اشکال نداره اینم یه تجربه است. ان شا الله درآمد که پیدا کردی جابجا می شی. باز دیدم ابراز ناراحتی می کنه. پرسیدم: مشکل دیگه هم داری؟ گفت: حمام! گفتم چه طور؟ گفت: با اینکه ممنوعه این هم اتاقیم سگ داره. سگش رو میاد تو وان حمام میشوره! انقدر که بخاطر موهای سگ راه آب گرفته شده. چند روز پیش مجبور شدم تمییز کنم و... من تقریبا دیگه داشتم پس می افتادم. تصور اینکه سگ رو در آشپزخانه هم آورده و ... باز بر خودم مسلط شدم و گفتم: ای بابا خدا کمکت کنه زودتر از این وضع خلاص بشی. سخته واقعا. اون روز گذشت. اما تا چندوقت من اعصابم سر این شرایط این بنده خدا که کاری هم از دستم بر نمی آمد خورد بود. از این دست خاطرات از دوستان باز هم در ذهن دارم. اما خب حتی تعریف کردنش آزاردهنده است... اما وقتی می بینم حتی اونایی که در رفاه هستند چنین فیلمهای برش خورده ای را دست به دست می کنند به نظرم میرسه که شاید باید این خاطرات رو تعریف کنم. تازه این اذیت و آزار برای ما ایرانی هاست به دلیل آرامش و راحتی ای که خیلی از ما در خانه هایمان در ایران داشتیم. وگرنه واقعیت اینه که برخی مردم معمولی فرانسوی رو بارها دیدم که در حداقل امکانات که ما برایمان باور کردنی نیست زندگی می کنند. به دلیل هزینه های بسیار سنگین زندگی. ان شا الله باز هم خواهم نوشت... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
پیام قسمت سوم از سه کودکی که حضرت فاطمه در روستایی در پرتغال بر آنان تجلی می کند، دو کودک طبق پیشگویی ایشان یکسال بعد در بیماری فراگیر آنفولانزا از دنیا می روند. و فقط یکی از ایشان تا سال ۲۰۰۵ زنده بوده است. فیلم با مصاحبه از بازیگر نقش ایشان در حالی که مسن شده اند شروع میشه. مصاحبه گر که به پدیده های غیرمادی اعتقاد نداشته برای نوشتن کتابش از ایشان وقت مصاحبه گرفته و سوال و جوابی بین آن ها رد و بدل می شود. وقتی آن مرد می پرسد چرا باید این انتخاب برای شما می افتاد؟ ایشان در پاسخ می گوید: برای اینکه لازم بود! برای پخش پیام. و وقتی آن فرد می پرسه که پشیمان نیستید از این فرایند سخت. می گوید: اینکه به اندازه کافی برای خوشایند مادرم (یعنی حضرت فاطمه سلام الله) کار نکرده ام ناراحتم. این تنها پشیمانی من است... و بعد فیلم به زمانی می رود که ایشان یک نوجوان است و با یک دختر و پسر بچه دیگر که از خویشاوندان ایشان است در حال چوپانی این تجلی برایشان رخ می دهد. در مستندات این واقعه است که کودکان از ایشان با عنوان « بانوی درخشان تر از خورشید» یاد می کنند که غرق در نور بودند و می درخشیدند... خلاصه ای از دیالوگ های اتفاق افتاده در فیلم: دختر نوجوان: تو کی هستی، از کجا آمدی؟ حضرت: من از بهشت آمدم... ( اینجا ظاهرا ایشان خودشان را فاطیما خطاب می کنند و اینکه دختر آخرین پیامبر خدا هستند که در فیلم نشان نمی دهد.) دختر نوجوان: برای چی اومدی؟ چی از ما میخوای؟ حضرت: باید با تسبیح دعا کنید. هر روز. برای ایجاد صلح در جهان و پایان جنگ. جهان نیاز به صلح داره. دیدار دوم: حضرت: با تسبیح دعا کنید. ادامه بدید... همانجا به درخواست مردمی که باخبر شده اند و جمع شده اند. هرچند فقط این سه کودک ایشان را می بینند با عنایت ایشان پسری شفا پیدا می کند برای اثبات وجودشان... اعتقاد مردم بیشتر می شود... حضرت: باید خیلی زیاد دعا کنید و رنج زیادی را تحمل کنید ( و نوع نگاه ایشان که یعنی من هم تحمل کردم...) ایشان بر کودکان اثر می گذارند و بچه ها صحنه هایی از جنگ های بعدی را می بینند. صحنه هایی از جهنم و... بعد حضرت می گویند: اگر جلوی توهین به خداوند را نگیریم جنگی بدتر از این به وجود خواهد آمد. بعد قطره اشکی از چشمان ایشان می چکد و این قطره نمایشی از انفجار بمب روی زمین می شود و صحنه هایی از جنایات بشر علیه بشر را بچه ها می بیینند. بچه ها که واسطه انتقال پیام های حضرت به مردمی هستند که جمع شده اند بلند فریاد می زنند که: بانو می گویند که باید دعا کنیم و برای گناهانمان توبه کنیم. در دیدار سوم: چون روز و تاریخ از قبل مشخص بوده. سیزدهم هر ماه... در این دیدار جمعیت بسیار زیادی در آن مکان جمع شده اند... بچه ها: میشه بگید کی هستید؟ مردم می خوان شما رو بشناسند. حضرت: من بانوی تسبیح هستم. میخوام مردم را از طریق صلح و عشق به سوی پسرم هدایت کنم... (هرچند در گزارشات این واقعه ایشان را حضرت مریم که با نام فاطیما تجلی کرده در گزارشات یاد کرده اند و منظور از پسرم را حضرت عیسی علیه السلام... اما برای ما پسرم... معنای دیگری دارد و آن مهدی موعود منجی عالم بشریت در آخرالزمان است و این ادبیات به این حقیقت نزدیک تر است). حضرت ادامه میدهند: مردم نباید به خدا توهین کنند، که قبلا خیلی مورد توهین قرار گرفته. باید همه دعا و استغفار کنید... در دیدار ایشان خبر می دهند که به زودی جنگ (جنگ بین المللی اول) تمام می شود که بعد از مدتی این هم به واقعیت می پیوندد. در این دیدار که بیش از ۷۰هزار نفر در روز ۱۳ اکتبر ۱۹۱۷ در آن مکان تجمع می کنند شاهد گفتگوی کودکان بوده اند... آن ها برای اثبات ادعای بچه ها که حقیقتا کسی را می بییند و با کسی که چشم آنها نمی بیند در حال گفتگو هستند معجزه ای درخواست می کنند که معجزه ای خاص برای خورشید رخ می دهد. در تمام اخبار ثبت شده این پدیده خارق العاده که بهش «معجزه خورشید» می گویند رخ داده و ۷۰ تا ۱۰۰هزار آدم معتقد و غیرمعتقد این معجزه را می بییند و تایید می کنند. ادامه دارد... لینک تماشای فیلم: https://lookmovie.io/movies/view/2197936-fatima-2019 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
تصویر سه کودکی که بر آنان تجلی کرده است. لوسیا (سمت چپ) که سال ۲۰۰۵ در سن ۹۷ سالگی درگذشت. به همراه فرانسیسکو و جاسینتا عموزاده‌هایش... تصویر برای سال ۱۹۱۷ می‌باشد. آن‌ها گفتند که بانو از آنان می‌خواهد هر روز با تسبیح دعا و استغفار کنند تا صلح و پایان جنگ بزرگ محقق شود. همچنین برای گنهکاران بسیار دعا کنند و بسیار قربانی کنند... برخی می‌گویند از ابتدا نام آن منطقه فاطیما بوده است و صریحا توضیح داده شده که این همان نام عربی فاطمه، نام دختر پیامبر اسلام است... برخی هم سناریوهایی دیگر دارند که گفته شده برایش هیچ سندی یافت نشده است. @ninfrance
در تصاویر کتاب معرفی شهرهای برایم قابل توجه بود که در صفحات متعدد حقیقت شهر را که وفور بانوان محجبه است ثبت کرده بود. @ninfrance
به موزه شرکت فیلیپس سر زدم. تصویری می‌بینید از کارکنان کارخانه در دوران شکوفایی که همان انقلاب صنعتی باشد... همان طور که در تصویر می‌بینید غالب کارگران زنان و کودکان هستند که در تاریخ خواندیم در این دوران برای اولین بار در اروپا به زنان حق اقتصادی داده شد. حدود ۱۰۰ سال پیش. یعنی وقتی وعده داده شد که اگر زنان سر کار بیایند درآمدشان برای خودشان خواهد بود... با شعار برابری بین حقوق زن و مرد. چون تا پیش از این یا زنان اجازه کار نداشتند یا اگر کار می‌کردند حقوقی نداشتند. حقوق برای پدر یا همسر بود... زنان هم خوشحال از این حق به سمت کارگری در کارخانه‌ها سرازیر شدند. هرچند حواسشان به سختی کار و تکلیف برابر در کارخانه‌های مردانه نبود... از طرف کارفرمایان، علت اصلی این جذب، نیاز به نیروی فراوان برای تبدیل مواد خام به کالاهای جدید بود که به این رسیدند که با این ایده زنان و کودکان را هم به کار گیرند که اصطلاحا نیروی کار ارزان هستند. چون حقوقشان و حواشی آنان از مردان مطالبه گر کمتر بود. زنان کارشان سخت‌تر شد. به مسئولیت همسری و مادری یعنی کارهای خانه، مسئولیت کار بیرون خانه هم اضافه شده بود... @ninfrance