eitaa logo
تا انتهای افق
10هزار دنبال‌کننده
634 عکس
193 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
های نسل جدید برام جالب بود که شنیدم در فرانسه این واکسن آسترزنکا رو گفتن فقط به بالای ۵۰ سال می زنند. و به جوان ها این واکسن رو نمی زنند. مسن ها هم گفتند: زرنگید؟؟ ما هم نمی زنیم و بدین گونه کلی واکسن مونده رو دست فرانسوی ها. باید فیلمی که این واکسن ها رو دور میریختند پیدا کنم... دو روز پیش هم دیدم اخبار هلند اعلام کرد کسانی که تمایل ندارند واکسن آسترزنکا رو بزنند می توانند برای انواع دیگر واکسن ثبت نام کنند... نشانی سایت هلندی این خبر را هم ضمیمه خواهم کرد. https://www.rtlnieuws.nl/nieuws/nederland/artikel/5226999/huisarts-gooit-60-vaccins-astrazeneca-weg-opkomst-onvoorstelbaar در این سایت توضیح می دهد که واکسن آسترزنکا دور ریخته شد چون مردم از آن استقبال نکردند. این واکسن برای بالای ۶۰ سال تعریف شده بود. در خبر بعدی هم توضیح می دهد که مجلس هلند رای داده که مردم باید آزاد باشند که هر واکسنی که دوست دارند را بزنند... و در مقابل این دو سایت هلندی است که نظرات منفی متداول در خصوص واکسیناسیون را با ذکر دلایل رد می کند. https://www.laatjevaccineren.be/5-misvattingen-over-vaccinatie https://npokennis.nl/longread/7853/zijn-vaccinaties-gevaarlijk وقتی دنیا بر اساس تقوا اداره نشود، اعتماد همه نسبت به هم سلب می شود و تصمیم گیری برای عموم مردم چه سخت می شود... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از و فرانسه @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچند دنیای شیطان زده امروز هنوز نگذاشته روح الله موسوی، معروف به «امام خمینی» در جهان به درستی شناخته شود... هرچند نظام آموزش و پرورش ما، نمره بسیار بدی در خصوص شناساندن این الگوی بی نظیر در تاریخ، به نسل تحت آموزش اش، به خود اختصاص می دهد. اما از دیروز تا امروز در طول این سالیان سال، هرکس تلاش کرده به سمت نور حرکت کند و مسیر حق را بیابد امکان نداشته در تحیر شناخت چنین شخصیت جامعی نماند و تمام قد به احترام نایستد... از جمله راههای شناخت عظمت شخصیتش و چیزی که از خود ساخته بود،‌ ارادت و سربازی جانانه جوانانی بود که بعد از آشنایی با او، بر هر چه بطالت و لهو و بازی های دنیایی بود پشت کردند و زندگی شان تقسیم شد به دو بخش: قبل از شناخت «امام»، بعد از شناخت «امام». شناخت این جوانان و مطالعه سیر زندگیشان یکی از بهترین راههای شناخت امام و راهنمایی است که با وجود ملکوتی خود در همه شان تحولی بنیادین ایجاد کرد، تا جان برکف در حفظ انقلاب و احیای دینی که او معمارش بود بکوشند. وقتی همه شان عکس او را روی سینه سمت قلبشان نصب می کردند و هنگام جنگیدن می گفتند: جان ما فدای امام. سرباز را ببین، رهبرشان را بشناس. @ninfrance
سالهای ساله از درد کمر رنج می‌بره... دکتر گفته درد قدیمیه... معلوم شده زمان جنگ کمر خم می کرده همرزمانش پا بگذارند روش و سریع تر از رودخانه رد بشن... یا یک نفری ساعت‌ها جعبه‌های مهمات را جابجا می کرده... اینطوری مشارکت کرده در حفظ کیان کشورش. حالا از این مشارکت و حضور سخت، به ما یک مشارکت و حضور آسان رسیده... اونی که می‌گه شرکت کنم که چی بشه؟ بهش بگید برای اینکه باز کمرها مجبور نشه خم بشه... امروز مشارکت افراد در انتخابات، یک شاخص برای نمایش زنده بودن مردم یک کشور برای حفاظت از کیان یک کشوره. @ninfrance
🎓 ۳۶ دانشگاه ایران در میان هزار دانشگاه برتر جهان🇮🇷🇳🇱 بر اساس رتبه بندی جدید لایدن (CWTS) برای سال ۲۰۲۱ که بر اساس تعداد مقالات و منشورات دانشگاهها در بازه سه ساله صورت می‌گیرد، در میان بیش از ۱۲۰۰ دانشگاه از ۶۹ کشور، ۳۶ از ایران🇮🇷 و ۱۳ دانشگاه از هلند🇳🇱 جزو دانشگاه‌های برتر جهان قرار گرفته‌اند. در مجموع علوم مختلف، دانشگاههای اوترخت، آمستردام و خرونینگن برترین دانشگاههای هلند🇳🇱، و دانشگاههای تهران، علوم پزشکی تهران و امیرکبیر برترین دانشگاههای ایران🇮🇷 هستند. منبع: https://www.leidenranking.com/ranking/2021 ─═ঈ✨ @IR_NL ✨ঈ═─ ✨مطلب فوق از کانال تلگرامی سفارت ایران در هلند استفاده شده. واقعا از مطالب این کانال بهره می‌برم؛ خیلی عالی کار می‌کنند. بخش زیبای فعالیتشان معرفی داشته‌های بی‌نظیر ایران در کنار اخبار مرتبط به هلند است که بسیاااار عالی است. خداقوت به ایشان. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از و فرانسه @ninfrance
از لجم... دختری را دوست داشت که او را دوست نمی‌داشت، و دست رد به سینه اش زد. از حرصش سریع با دختر دیگری ازدواج کرد. آن دختر دوم را دوست نداشت و همین شده که الان هم خودش عذاب می کشد، هم آن دختر بیچاره... وقتی از او پرسیدند خب چرا این کار را کردی؟ گفت: از لجم... سال ۸۸ بود... در حواشی انتخابات شرکت می‌کرد... وقتی پرسیدند چرا؟؟ گفت: از لجم... امسال می‌خواهد به کسی رأی بدهد که پر واضح سابقه خوبی ندارد و برنامه‌ای ارائه نمی‌دهد و مدام بحث‌ها را به حاشیه می‌برد و هیاهو می‌کند... وقتی می‌پرسی چرا می‌خواهی به او رأی بدهی؟؟ می‌گوید چرا شورای نگهبان فلانی را رد صلاحیت کرد... از لجم... یاد مرگ شاید انسان‌ها را بتواند تکان بدهد... عقلا و منطقا می‌دانیم، در دستگاه هیچ قاضی و محاسبه گری استدلال « از لجم...» مورد قبول نخواهد بود... کمک بدیم به اطرافیانمان. از تحت تاثیر فشار جهت دهنده‌های فکری خارج شوند. در آرامش و با عقل سلیم فکر کنند. در آرامش و با قلب سلیم تصمیم بگیرند. @ninfrance
🏡 های اجاره‌ای در از جمله تجارب جدید و عجیبم در هلند، داستان سبک اجاره کردن خانه بود. قوانین اجاره خیلی مفصل و پیچیده است. یک متن قرارداد ۵۶ صفحه ای را تجربه کردیم! مستاجر خانه را هر طور تحویل بگیرد، باید همان طور برگرداند. مثلا غالب خانه ها کف پوش ندارند و زمینش سیمان است و یا دیوارها رنگ یا کاغذ مناسب ندارد. حالا شما می توانید مثلا زمین را پارکت کنید یا کاغذدیواری کنید اما هنگام تحویل خانه باید هم پارکت‌ها و هم کاغذ دیواری ها را بکنید! چون شاید مستاجر بعدی نپسندد. خانه‌ را که می‌خواستیم اجاره کنیم، مستاجر قبلی گفت: اگر پارکت را نمی‌خواهید باید بکنم، اگر هم می‌خواهید باید هزینه اش را بدهید. طبیعتا ما ترجیح دادیم باشد اما حالا هرزمان بخواهیم خانه را تحویل دهیم اگر مستاجر بعدی نخواهد ما باید همه را از زمین و دیوار بکنیم! از طرف دیگر هزینه نصب پارکت و کاغذ دیواری به قدری زیاد است که هرکس که خانه را اجاره می کند همه این کارها را خودش انجام می‌دهد. دوستی می گفت فقط برای کندن پارکت از زمین شرکت‌ها ۵۰۰ یورو می‌گیرند. خانه ما قبلا دست یک دختر تنها بوده و همه این کارها را خودش انجام داده... @ninfrance
رستوران حلال ایرانی در بلژیک گذرمان به بلژیک افتاد. ساعت ناهار در نت پیگیر رستوران حلال بودیم. یک ایرانی‌اش را یافتیم. تماس گرفتیم که ببینیم گوشتی که استفاده می کنند حلال است یا نه. خانمی پاسخ داد. انگلیسی پرسیدیم آیا گوشت‌های شما حلال است؟ با جدیت گفت: بلهههه. ما ایرانی هستیم. پرشین... ما مسلمانیم... همه گوشت‌ها حلال است. خیلییییی حس خوبی بود. ایرانی مسلمان... و آن با غیرت ملی مذهبی صحبت کردنش. همه چی تموم... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک 🇮🇷ایرانی از هلند و فرانسه @ninfrance
برای من! از وقایع حقیقی که داستان گونه در کتاب «داستان راستان» نوشته شده، دو داستان از سالها پیش در ذهن و قلب من حک شده. داستان هایی که به شکل جدی مرا تکان داده و حسابی به فکر فرو برده. بین این دو داستان، یکی رتبه اول را به خود اختصاص می دهد، چرا که دومی در دلش جای می گیرد. گفته شده: روزی حضرت موسی سلام الله علیه در حال مناجات با خداوند بود که خدا از او سوالی پرسید: ای موسی تا امروز چه کاری برای من کرده ای؟ حضرت موسی هم خیلی راحت پاسخ داد که: نمازها خوانده ام و روزه ها گرفته ام... (همه بهم ریختگی چهارچوب فکری ذهن من پاسخ خداوند بود) خداوند پاسخ داد: اینها را که برای خودت کرده ای!! اعمالی است که امر شده ای به انجامش و برایت منفعت دنیایی و آخرتی دارد. «برای من» چه کرده ای؟؟ من اینجا متوقف شدم! در آن سن نوجوانی تعجب کردم! مگر هر کار خوبی برای خدا نیست؟؟ مثل نماز و روزه و اینها... داستان را ادامه ندادم. فکر کردم... چه کاری پس برای خدا محسوب می شود؟؟ واقعا جوابی نداشتم! تصور کن محبوبت بگوید هر آنچه تا امروز انجام دادی برای دل خودت انجام دادی... برای من چه کردی؟؟ و چقدر آدم جا می خورد! و اعصابش بهم می ریزد. فکر کن حتی بگوید: اگر مرا دوست داری، چون خودت را دوست داری و لذت می بری از مثل منی خوشت بیاید و دوستش داشته باشی. پس برای دل خودت کار کرده ای نه دل من... نه.. جوابی نداشتم... داستان را ادامه دادم. دیدم حضرت موسی هم جوابی نداشته برای خدا. و خداوند پاسخ داده که: اگر میخواهی برای من کاری کنی. «دوست داشته باش برای من» «دشمن داشته باش برای من» هرچیزی را... هر کاری را... هر کسی را... خیلی خیلی این جمله مرا تکان داد... دیدم هیچ کار برای خدا نکردم... به زبان دنیایی خودمان: هیچ کار برای دل خدا، برای خوشحال کردن خدا،‌ برای جلب رضایت و محبتش نکردم! همه جا دنبال دوست داشتنی های خودم بودم. از چی خوشم میاد... از چی خوشم نمیاد... از دوستی با چه کسی لذت می برم... از دوستی با چه کسی بدم میاد... این در حالیه که اگر نگاهم این میشد که برای خدا... اونوقت نمی گفتم خوشم میاد با این دوست باشم خوشم نمیاد با اون. نگاه می کردم خدا با کدوم، دوست داره... بعد خیلی بارها می شد که هرچند دوست نداشتم وقتم را با فلانی بگذرانم و میلم می کشید که کنار بهمانی باشم، اما مقابل نفسم می ایستادم و می گفتم محبوبم تو نیستی. محبوبم خالق توست و بعد برای جلب توجهش وقتم را با آن کس که از اعماق فطرت و قلب می فهمیدم او دوست دارد، می گذراندم. و البته این یک مثال است و می شود تعمیم داد به همه وقایع زندگی ما در این دنیا. در بررسی مصادیقی که هر روز با آن مواجه هستیم. امروز می توان این داستان را در حتی «رأی دادن»، یعنی یک فعالیت و ایفای یک نقش اجتماعی افراد در نظر گرفت. از این زاویه نگاه کرده ام به داستان؟ خدا چی دوست داره؟ دوست داره رأی بدم یا ندم؟ دوست داره به این فرد رأی بدم یا به اون فرد؟ آنچه به تجربه برای کسانی که برای خدا کار می کنند ثابت شده این است که از این طریق غرق می شوی در نشاط و آرامش و اطمینان قلب. چه در طوفان های سهمگین حوادث. چه در ساحل آرامش. حال روح خوب است و یکی است در هر حال. نه حزن می گیرد ایشان را نه خوف... باید امتحان کنیم... به ما آموخته اند که اگر چهل روز نیت و اعمالت را خالص برای خداوند انجام دهی اتفاقات بزرگی در تو می افتد، و تنها راه درکش، تجربه کردن است. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک 🇮🇷ایرانی از هلند و فرانسه @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از برکات مهاجرت مسلمانان به اروپا داشتم در مغازه خرید می‌کردم که صدای اذان بلند شد! در قلب ... در حتی یک بار هم این صدا را نشنیده بودم. و حسابی دلتنگ بودم. کلی ذوق زده شدم، بیرون آمدم و این فیلم را گرفتم. مغازه دار همزمان اذان را همخوانی می کرد. اذان هم که تمام شد، مغازه را سپرد و سجاده را برداشت و به سمت مسجد حرکت کرد. خیلی لحظات خوبی بود... روزی خواهد رسید که این بانگ، از جای جای جهان به گوش برسد و آن روز دیر نیست... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک 🇮🇷ایرانی از هلند و فرانسه @ninfrance
بحث کارولین را بخاطر دارید؟ دو بخش از این بحث باقی مانده که برای خودم نوشتم اما فرصت نشده در کانال به اشتراک بگذارم. شاید امروز فرصت خوبی باشه. من و کارولین و بحث های عمیق! در فرانسه 💡قسمت هفتم در ادامه صحبت هایم با کارولین رسیدم به مرحله توضیح ساختار سیاسی کشورم. گفتم ساختاری سیاسی ایران را می شناسی؟ سرش را به نشانه پاسخ منفی تکان داد. گفتم: می دانی ما یک رهبر داریم، یک رئیس جمهور؟ گفت: نه نمی دانستم. یعنی چی؟ گفتم ببین ساختار نظام سیاسی ما بر اساس ساختار نظام دینی ما طراحی شده. ما یک رهبر دینی در راس کار داریم که هدایتگر و حافظ ارزش ها و آرمان های اصلی انقلاب مردمی ماست که با محوریت نگاه دینی انجام شده. سه قوه مجریه و قضائیه و مقننه بر اساس قانون و با هدایت فکری ایشان کار را پیش می برند. انگار برایش جالب آمده باشه پاهایش را روی صندلی چهارزانو کرد و با سر و چشمانش اشتیاقش را برای شنیدن ادامه صحبت نشان داد. گفتم: حالا مساله اینجاست که در کشور من دو نگاه وجود دارد. یک نگاه، باورمند به قدرت و پیشرفت غرب و حسن ظن عجیب به آن و نگاه به بیرون است که رئیس جمهور فعلی و وزرایش و بخشی از مردم موافق این دیدگاه هستند. نگاه دوم نگاه به داخل کشور، حس اعتماد به خود که «ما می توانیم» و دعوت به تولید داخلی و خودکفایی است. که دیدگاه رهبر و بخش دیگری از مسئولین و مردم با این نگاه همراه است. اینها روابط با جهان بیرون را نفی نمی کنند اما معتقدند باید از هر نظر قوی شد که در یک سطح و ردیف با کشورهای دنیا مرواده و مبادله و مذاکره داشت. در خصوص مساله پوشش هم به همین ترتیب؛ یک گروه با نگاه به پیشرفت مادی غرب تصور می کنند که از ریشه های این پیشرفت بی پوششی است و با حسرت و هیجان به غرب و آزادی در غرب نگاه می کنند، یک عده هم از عمق مسائل غرب و مشکلات زنانش باخبرند و تاسف می خورند از این از خودبیگانگی فرهنگی و تمام تلاششان این است که فرهنگ و اصالت داشته های تمدنی کشور خود را حفظ و نهادینه کنند. ابرویی بالا برد و گفت: حالا فهمیدم اینها occidentaliste هستند. یک گروه از شما روحیه ملی دارید یک گروه از شما روحیه غربگرایی دارند. گفتم: تقریبا یک همچین چیزی. سری به تاسف تکان داد... واقعا انتظار چنین واکنشی را نداشتم. انگار که بداند سرنوشت کشوری که چنین نگاهی داشته باشد چیست. گفت: در کشور من هم این نگاه وجود دارد. همین الان رئیس جمهور ما هم همین است. نگاه لیبرابیستی، نگاه به آمریکا... با خنده گفتم: پس غرب واقعی آمریکاست... با خنده گفت: آره. خیلی ها چنین تصوری دارند. و بعد خنده خشک شد و باز هم در سکوت سری با حالت تاسف و ابروهای در هم تکان داد... این تاسف زمانی بیشتر شد که از برخی حقایق پرفاصله از آنچه در رسانه هایشان درخصوص زنان ایران شایع است و می بینند و آنچه در واقعیت در ایران می گذرد، پرده برداری کردم. انقدر که به من گفت: برای چی آمدی اینجا؟؟ 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
اثر وضعی در خاطرم هست روزی استادمان گفت: وقتی کسی پایش را می گذارد جلوی در مترو تا مثلا دوستش هم برسد و سوار شوند که قطار را از دست ندهند. تصور می کند که به اندازه ی چند ثانیه متوقف نگه داشتن قطار به جایی بر نمی خورد... اما او فقط چند ثانیه را ضایع نکرده. بلکه آن چند ثانیه ضربدر زمان همه تعداد کسانی که در آن قطار هستند را تضییع کرده. و کی و کجا امکان پیدا می کند که از همه آن ها برای این زمانی که شاید برای هر کس مهم بوده حلالیت بطلبد... همچنین، این چندثانیه را به خیال خودش ذخیره کرده که زودتر برسد،‌ اما اثر وضعی کارش یک تاخیر اساسی در زندگی اش است که یک جایی به او بر می گردد. همان چند ثانیه ضربدر همه عمر آن آدم ها. یعنی شاید چندین ساعت... این سنت این دنیاست. می گوید من رأی نمی دهم. خودشان هر که را بخواهند می آورند... می گویم: این حرف که به چندین استدلال مشخص قابل پاسخ و رد است. اما الان دیگر وقت بحث نیست. اینها بحث ها و استدلال های مفصل می طلبد که بعدا صحبت می کنیم. فقط یک نکته می گویم: حتی اگر فرض بگذاری با خودت که درست فکر می کنی. کار اشتباه کسی با کاری که تو تکلیفش به گردنت هست ارتباطی پیدا نمی کند. برای حفظ امنیت و قدرت کشورت، ابراز وجودت لازم است. و این تکلیف اجتماعی، به گردن تو برقرار است. چه دیگرانی اشتباه کنند چه نکنند. و اگر نسبت به این تکلیف بی تفاوتی نشان دادی و این حق را تضییع کردی. خودت را از اثر وضعی کارت دور ندان... و اگر صرف نظر از همه تصورات و توقعات به تکلیفت عمل کردی بدان که فرمود: ✨«هرکس مراقب رفتارش باشد و صبر پیشه کند، باید بداند که خدا پاداش درستکارها را پایمال نخواهد کرد.» آیه ۹۰ سوره یوسف. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
یک یک ز موانع همه در حال عبوریم انقدر جلو رفته که نزدیک ظهوریم... @ninfrance
... نزدیک به سالگشت ترور ناجوانمردانه‌‌اش، که باعث شد دست راستش از کار دنیایی بیفتد، خدایش او را زنده نگه داشت تا امروز دست قدرت فکرش یک جهان را متوجه خود کند، با استقامت بر یک خط فکری ثابت «ما می‌توانیم» و متصل به حق با شعار قلبی همیشگی اش -به پیروی از قرآن- که « انّ الله مَعَنا»، دست چپش را مشت کرده جلو دوربین‌ها قرار داد که در عمل ثابت کند به با بندبند وجودش معتقد است. یاد آن شعر قدیمی افتادم که: دست تو در دست خدا خامنه‌ای دست خدا بر سر ما، خامنه‌ای حالا بگویند آب مقطر بوده حتما، یا خارجی زدن، گفتن ایرانیه، ماهواره را هم می‌گفتند فتوشاپه، موشک هم می‌گفتند نقطه زن نیست... اما کم کم مودب آمدند سر میز مذاکره... این ثبت در تاریخ تا روز موعود شکل‌گیری @ninfrance
رهبر عالی ایران اولین دوز را دریافت کرد. (به نقل از مجله هلندی) https://www.nrc.nl/nieuws/2021/06/25/hoogste-leider-van-iran-ontvangt-eerste-dosis-van-iraans-vaccin-a4048805 این مجله به شرحی از داستان واکسن زدن رهبر فرزانه ایران پرداخته است که ترجمه اش در ادامه می آید: رهبر معظم ایران اولین دوز واکسن کرونا را با نام «کو ایران برکت» دریافت کرده است. آیت الله علی خامنه ای نمی خواست واکسن خارجی بزند. او در ژانویه واکسن‌های انگلیسی یک شرکت دارویی را نزده است. تلویزیون و رسانه های دولتی ایران روز جمعه تصاویر واکسیناسیون (آقای) خامنه ای را به اشتراک گذاشتند. طبق ارقام ما در داده ها، حدود ۴.۸ درصد از جمعیت ایران تاکنون واکسن دریافت کرده اند، با این وجود آیت‌الله ۸۲ ساله منتظر ماند تا واکسن ایرانی در دسترس قرار گیرد. به گفته (آقای) خامنه ای، بهتر بود که منتظر واکسن از خاک ایران باشیم چرا که باید به این افتخار ملی، افتخار کنیم. این واکسن بر اساس ویروس غیر فعال کرونا ساخته می شود. داده ای از آزمایشات منتشر نشده اما ایران نتیجه‌گیری کرده است که واکسن خود پس از ۲ دوز از گیرندگان حدود ۸۵% محافظت می کند. واردات واکسن کافی دشوار بوده است، زیرا نهادهای بین‌المللی از ترس تحریم‌های آمریکا تمایلی به تجارت با ایران نداشتند...» پ.ن: اول اینکه در جریانیم که رهبر عزیز فرمودند که اسناد علمی واکسن منتشر شود که حتی سایر کشورها هم از آن بهره ببرند. دوم اینکه این حقیقت حکومت های فعلی دنیاست که منافع تجاری و مالی خود را دارای اولویت نسبت به جان و حیات انسان ها در نظر می گیرند... یعنی فروش واکسن به ایران را تجاری می بینند نه انسانی. و دغدغه تغییر مدیریت جهان به این دلایل بر می گردد... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از و فرانسه @ninfrance
به لطف خدا، ماه‌هاست که کانال «منِ با برنامه» را شروع کردم. به اشتراک گذاشتن تجارب و مطالعاتم برای نقاط ضعف و خلاءهایی که به تجربه شخصی می‌دانستم چقدر مانع موفقیت و پیشرفت نوجوان و جوان و حتی بزرگسال کشورم است. بازخورد ارزشمند مخاطبین، ترغیبم کرد که یک جلسه وبینار را هم تجربه کنیم. شما هم دعوتید. 💡اولین وبینار تخصصی «منِ با برنامه» 🎯آنچه در این وبینار دریافت خواهید کرد: ۱. انرژی و نیروی محرکه لازم برای تغییر و تحول جامع در افکار، باورها، اهداف و برنامه هایتان ۲. راهکارهایی برای هدف دار شدن در زندگی ۳. راهکارهایی برای ثبات قدم در اجرای برنامه های تعیین شده ۴. دریافت به روزترین برنامه تقویمی، و توضیح چگونگی استفاده از آن که در مدیریت زمان و انرژی شما تحول ایجاد خواهد کرد. 🗓 تاریخ برگزاری : سه شنبه ۱۵ تیرماه ⏰مدت زمان وبینار : ۱۷:۳۰ الی ۱۹ 🖌برای ثبت نام به پیوند زیر مراجعه نمایید: https://evand.com/events/mbabarname1 🔔درصورت عدم توان پرداخت به پیوند زیر مراجعه فرمایید: https://survey.porsline.ir/s/soh7VYx/ ✅ این وبینار برای هرکس که دغدغه هدف و برنامه دارد، مناسب است. @manebabarname @ninfrance
تا امروز با نیت معرفی ایران و فرهنگ ایرانی اسلامی، به بهانه‌های مختلف، از ملیت‌های متفاوتی دعوت به عمل آوردیم و به لطف خدا تجربه‌های ارزشمندی بدست آوردیم. آشنایی -بی‌واسطه رسانه‌ها- با مردم هر ملیت اندوخته پرباری است که ما را برای شناخت حقیقی جهان و آینده پژوهی بیشتر، پخته تر می‌کند. تونسی، برزیلی، مراکشی، اسپانیایی، سورینامی، هندی، هلندی، افغانستانی، فرانسوی و... آنچه بین همه‌شان مشترک بود تعریف و تمجید بیش از اندازه از کیفیت غذا و طعم و پخت ایرانی ما بود☺️ زرشک پلو با مرغ و ته دیگ زعفرانی غذای ثابتی بوده که برای همه این میهمانان در دعوت‌های این سالها تدارک دیدم و تعریف و تمجید طعم و مزه و عطر زعفرانی آن برایم خیلی خوشایند و خوشحال کننده بوده. یک حس مُبلّغ بودن و نماینده یک فرهنگ و ملت چندهزارساله هربار بهم دست داده😊🇮🇷 بخصوص زمانی که از ایران، اسلام، و حقایق ناگفته می‌گوییم و میهمانان پر از اشتیاق برای زیارت خانه‌ی ما را ترک می‌کنند. الحمدلله رب العالمین🤲 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از و فرانسه @ninfrance
این عکس را دسامبر ۲۰۱۸ کنار برج ایفل گرفتم. و حالا هم باید کنار نمادی از این کار را بکنم. گفت: استراحت برای ما معنی ندارد تا پرچم لااله‌الا‌الله را در انتهای افق به اهتزاز درآوریم... از افق بلندجهانی‌اش در سال ۶۱ هجری شمسی الهام گرفتم و نام کانال شد «تا انتهای افق». امروز، ۱۴ تیر، سالگشت روزی است که در عمل به شعارش، در افقی غبارآلود، به دست بدترین های روی زمین محو شد، اما ما خواندیم و آموختیم که: یکی می افته، صد تا مَرد، برمیخیزن از خونش یکی میره، میمونن، هم تبارا، پای پیمونش... 🚩مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
داستانی شده... پس از چند ماه قرنطینه و سخت‌گیری زیاد و شروع واکسیناسیون در ، گفتند همین طور آمار داره میاد پایین تا رسید روزه ۵۰۰ مبتلا. بعد یک دفعه همه چیز باز شد. تمام فروشگاه‌ها، رستوران‌ها، باشگاه‌ها، ورزشگاه‌ها و حتی قانون ماسک در فضای بسته هم برداشته شد. دو هفته نشده که آمار شدید رفت بالا، شد روزی ۵۰۰۰ مبتلا... حالا تولید‌کنندگان واکسن پیشنهاد دُز سوم را می‌دهند و می‌گویند اینطوری دیگه اساسی واکسینه می‌شوید... عجیب و جالب نیست؟؟... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
عذر خواهی کرونایی نخست‌وزیر هلند دوستی پیام دادند که در ایران برخی با حسرت می‌گن ببین اروپایی‌ها رو... واکسنشونم زدن و الان دارن خوشحال در مسابقات ورزشی هم شرکت می‌کنن... حالا ما... باید عرض‌کنم که شاید بی‌خبرند... بهشون اطلاع بدید که با اعتماد عمیق به واکسن و پس از محدودیت‌های زیاد و پایین اومدن ابتلاها در موج چهارم، دولت به یکباره همه ممنوعیت‌ها را برداشت... خب حالا در کمتر از دو هفته در موج پنجم، آمار اخیر در حرکتی صعودی به ابتلای روزی ۸۵۰۰ رسیده و نخست وزیر مارک روته هم اومده در نشست خبری عذرخواهی کرده که در برداشتن محدودیت‌ها عجله کرده اند‌ و گفته در ارزیابی اشتباه کرده‌اند...و حالا باز بخشی از محدودیت‌ها دوباره برگشته... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
زندگی در عیش، مردن در خوشی قبلا از کتاب جامعه‌شناس آمریکایی گفته بودم. دو کتابی که در حال مطالعه عمیق‌شان هستم و بنا دارم به فضل خدا از آن یک طرح درس خوب برای نوجوانان و بزرگسالان بنویسم و ان شا الله تدریس کنم. متن زیر بخشی دیگر از این کتاب است که بارها باید با تأمل خوانده شود: «گرچه پیشگویی‌های جرج ارول و آلدوس هاکسلی، آینده ای هراسناک و نامطلوب را از جهان به تصویر خیال کشیده‌اند ولی غالب انسان‌های اندیشمند بر این عقیده اند که نگرش و تخیلات این دو - در مورد آینده ی جهان و نیز بشریت - با هم تفاوت های اساسی دارند. اُروِل به پیدایش قدرت استیلاگر مستبدی - نظام دیکتاتوری - معتقد است و بدان هشدار می دهد، اما هاکسلی بر این باور است که برای از دست دادن و تاراجِ استقلال، خودمختاری، حق حاکمیت بر سرنوشت خویش، حقِّ داشتنِ رأی و عقیده‌ی آزاد و بلاخره تاریخ و فرهنگ، نیازی به ظهور و حضور «برادر بزرگ»= فرد خودکامه، نیست. او اعتقاد دارد که انسانها - رفته رفته - به آنجا می‌رسند که از اسارت خویش لذت می‌برند و به پرستش تکنولوژیهایی می‌پردازند که زمام اندیشه را از آنان می‌رباید و قدرت تفکرشان را نابود می‌سازد. ارول نگران زمامدارانی است که به تحریم کتاب - و کتابخوانی- می پردازند؛ اما هاکسلی هراس از روز و روزگاری دارد که دیگر دلیلی برای تحریم کتاب - و سانسور و ممانعت از کتاب‌خوانی- وجود ندارد؛ زیرا دیگر کسی را نمی‌توان یافت که خواهان مطالعه و قرائت کتاب باشد...» 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
ترک‌های ترکیه که تقریبا همه‌جا در هستند، تعدادشان به نظر بی‌شمار است... خانم‌های محجبهٔ متین و باوقارشان انسان را متأثر می کند... گاهی در جایی مثل رستوران، بخصوص اگر دسته‌جمعی بیایند، آدم تصور می‌کند در ایران، در یک مرکز فرهنگی - مذهبی حاضر شده است. اکثر سنی‌هایشان به امام علی، امام حسن و امام حسین علیهم السلام معتقدند، شیعیانشان هم که دیگر همه‌چیز تمام اند... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
عید ولایت پذیرها با خودم فکر می کنم... چرا واقعه «غدیر» انقدر مهم است که باید زنده نگه داشته شود؟ و چرا عنوان «عید» به خود باید بگیرد؟ از همه دلایل بزرگ و مهمش، امشب به یک چیز فکر می‌کنم. اهمیت اثر «فرهنگ ولایت پذیری» در کیفیت زندگی ما انسان ها. ماجرای سقیفه و کربلا رخ داد، چون آسان نبود تن دادن به ولایت مردی که برخی تصور می‌کردند هم ردیف خودشان است. پذیرش رسول الله آسان‌تر بود. چون هم ردیف نداشت. همه زیرمجموعه محسوب می‌شدند. اما کار از آنجا سخت شد که بعد ایشان چه کسی جایگزین باشد؟ این در حالی بود که خیلی‌ها خود را لایق این جانشینی می‌دانستند. و با انتخاب «علی» حالشان گرفته شد. و این حال گرفتگی انقدر عمیق بود که رأیی که خود در حضور ۱۲۰ هزار نفر داده بودند را انکار کنند و دشمن درجه یک ابرمرد تاریخ شوند و نسل اندر نسل در قتل نسل اندر نسل ایشان بکوشند. تاریخ ادامه پیدا کرد تا طلوع یک حکومت دینی دیگر. «روح الله موسوی خمینی» که با اعتقاد مردم نامش شد «امام» جایگاهی داشت که هیچکس هم ردیفش نبود. اما وقتی رفت، برای انتخاب جانشین حرفها و حدیثها شروع شد... چون اینجا هم برخی خود را هم ردیف «سیدعلی» می‌دانستند و زورشان آمد او امر کند، اینها اطاعت کنند و تا امروز هرآنچه از لجبازی و نفاق و سنگ اندازی از برخی بزرگان دینی و سیاسی شاهد هستیم از این روست. هم می شود گفت «به همین سادگی» هم می شود گفت «به همین پیچیدگی»... اصلی ترین صفت زشتی که مانع ولایت پذیری کسی می شود که شاید ظاهرا با انسان هم ردیف باشد اما به هر دلیل از ما برتر تشخیص داده شده و باید امرش اطاعت شود «حسادت» است. با همین سوال ساده در ذهن: چرا او، من نه؟! در زندگی شخصي، اجتماعی، در روابط دوستی و کاری و تقریبا می شود گفت در تمام بسترهای روابط انسان با انسان های دیگر، بهترین نوع رابطه در بین انواع روابط، ولایت پذیری کسی است که در تقسیم بندی مقام و جایگاه از ما در رتبه بالاتر قرار می گیرد و حتی اگر روزی هم ردیف ما بوده، پذیرش جایگاهش و مطیع بودن بی چون و چرای اوامرش را بر خود واجب بدانیم. و این کار حقیقتا برای همه آسان نیست. بخصوص برای هرکس که درگیر رذیله اخلاقی حسادت است. و از همین جا عموم مشکلات روابط انسانی شروع می شود. کافی است کمی در روابط خانوادگی یا کاری خود دقت کنیم... کسی که ولایت علی علیه السلام با آن همه تعریف و تمجید و ذکر مقام و منزلت را از زبان رسول خدا در روز غدیر بشنود و تن ندهد باید فکر کنیم چه مشکلی دارد؟ مردی با آن همه صفات بی نظیر زمینی و آسمانی اش... جز حسادت ذهنم به پاسخ دیگری نمی رسد. حسادت اینکه چرا من نباید جای او باشم که رسول خدا و در واقع خود خدا از من اینچنین تعریف و تمجید کند؟ خطبه غدیر را خوانده اید؟ در نت جستجو کنید و بخوانید. تعریف و تمجیدهای خدا و رسولش از حضرت امیر و فرزندان بعد او که امامان جانشین او خواهند بود خیلی سنگین و خاص است. حسود تحمل اینهمه تعریف از یک نفر و خاندانش را ندارد... کنار همه ی درس های مهم واقعه غدیر امشب به این موضوع اندیشیدم که این روز فقط برای ولایت پذیرها عید است. فقط ولایت پذیرها از اینکه برایشان مشخص کنند که یک نفر از شما برتر است و باید مطیع اوامر او باشید خوشحال می شوند و با جان و دل می پذیرند. وگرنه برای غیر ایشان این روز می تواند از تلخ ترین روزها باشد... کمی به تاریخ فرهنگ غرب نگاه کنید... چه خانوادگی، چه اجتماعی و دینی و سیاسی. تمام قوانین حقوق بشر نقطه مقابل ولایت پذیری هاست... خط سیر «اطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» را که بگیریم از هر سو می رسیم به اطاعت از ولی امر امروز مسلمین جهان. و باز شاهد این هستیم که انسان ها دو دسته شده اند. گروهی، عقلا و شرعا و حکما و منطقا، ولایت پذیری کنند. و دسته ای دیگر هزاران بهانه بتراشند که چرا او؟ اصلا چرا تن دادن به ولایت کسی؟! خیلی ها امروز می گویند «او» امام معصوم بود، رهبر دینی امروز که معصوم نیست... و من فکر می کنم آن هایی که آن روز با خود معصوم رو در رو بودند چه بهانه ای آوردند که او را رد کردند؟ او که معصوم بود... این نشان می دهد دغدغه معصومیت داشتن بهانه است. مشکل تن ندادن و نپذیرفتن ولایت یک نفر، دلایل دیگری دارد... از صمیم قلب می گویم: این رویداد تاریخی خاص بر ولایت پذیرها پر نور و پربرکت... 🎉 فقط ولایت پذیرها خوشحالی ولایت پذیرها را برای این روز درک می کنند... حالا در هر نقطه از این جهان که باشند! چون می دانند برکات ولایت پذیری در زندگی شخصی و اجتماعی چیست. «او» هم از این آثار و برکات باخبر بود که فرمود: «پشتیبان ولایت باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد...» 🤲الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الائمه علیهم السلام. 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
خوشا به حال شیعه ها... تمام مکاتب عالم را بگردیم. هیچ مکتبی در جهان، تیم خاص و یکدست فعال و غیرتمند و شجاع و مومن به عقیده خود، مثل امامان و فرزندان و اصحاب کربلا در پیشینه تاریخی خود ندارد. حتی به شکل افسانه... یعنی حتی داستان گونه، ندارد که مردی برای حفظ آرمان‌های بر حقش، آن هم نه برای خودش و خانواده‌اش، که برای رساندن این حق به نسل اندر نسل بشر، خودش، پسرانش، پسران خواهرش، پسران برادرش، برادرش، عزیزترین و نزدیک‌ترین یاران و همراهانش را فدا کند. و زنان و کودکان خود و خاندانش را نیز در این مسیر همراه کند. هیچ وقت،‌ هیچ کجای تاریخ، در هیچ مکتبی، چنین از خودگذشتگی و فداکاری و ایثاری را نخواهند یافت مردم جهان... ما منحصر به فردیم. ما مکتب برتریم. ما عمیق‌ترین و قوی‌ترین و انسان‌ترینِ بشریت را شناختیم و معرفتی درکشان کردیم. این عمق و درک را فقط وقتی سطحی‌ترین سبک‌های زندگی را لمس کرده باشی، حس می‌کنی. و ارزش و اهمیت اهل چنین اندیشه و مکتبی بودن را، وقتی بین مردمانی زندگی کنی که این باورها و ایمان‌ها در قلبشان نیست، با تمام وجود درک می‌کنی. قرن‌ها مبارزه با دین و تلاش برای اقناع بشر به بی نیاز بودن نسبت به اعتقاد به چنین مکتبی، از انسان ها، هیولاهای کوچک و بزرگی ساخته که وضعیت جای‌جای دنیا را به هم پیچیده... اما پر واضح، با تمام تلاش شیاطین عالم،‌ حرکت مردم جهان به سمت فرار از این سطحی‌نگری‌هاست... این را وقتی آن خانم شیعه شدهٔ هلندی را دیدم با بند بند وجودم درک کردم. مسلمان و شیعه شده بود. سخت فعال فرهنگی بود. تصویر پروفایلش عکسی از رهبر معظم ایران بود و حتی در جلسه‌ای که در فضای مجازی با حضور فقط مخاطبین خانم بود با چادر و مقنعه ظاهر شده بود و می‌گفت: فرزندانی دارد که برای تحصیل به ایران فرستاده و هرگز حاضر نیست آن‌ها را رها کند که در مدارس هلند تحصیل کنند، چون آموزش هایی می‌بینند که شاکله وجودشان و فطرتشان را فاسد می‌کند... این ها را یک خانم هلندی الاصل می گفت و من متحیر نگاهش می‌کردم که با چه اعتقادی حرف می زد و چه جدیتی داشت. این روزها هم خواهد گذشت. بگذار خیلی‌ها قدر ندانند و درک نکنند و عمر به هیچ بگذرانند اما... اما تو یقین بدان، یک روز نسلی خواهد آمد که با تعجب بپرسد واقعا روزگاری انسان‌هایی بودند که با این حضرات والامقام تاریخ بشریت آشنا نبودند و روزگار را مسخ شده به خور و خواب و شهوت می‌گذراندند؟... 🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance
آیا ما بر حق هستیم؟؟ همین چند روز پیش بود در جمعی از دوستان بسیار جوان ایرانی مذهبی قرار گرفتم که با حالت پریشان سوال داشتند که: آیا ما بر حق هستیم؟؟ حوادث و حواشی روزگار، مشکلات پیرامونشان، احساس ناتوانی در آوردن استدلال و بیش از همهههههه مطالب شبکه های مجازی، عقل و قلبشان را فشرده کرده بود و در هجوم باطل های متنوع،‌ نه جوابی برای خودشان داشتند نه برای این دیگران. بحث را با سوال شروع کردم. در خصوص هر آنچه شبهه و سوال داشتند، نام چند کتاب معتبر را بردم اما متاسفانه تقریبا جز موارد معدود هیچیک از آن ها را نخوانده بودند. در مقابل وقتی از حضورشان در فضای مجازی و دنبال کردن خورده مطالب و نقد و نظر دیگران پرسیدم، مشخص شد که روزانه برخی تا ساعت ها در شبکه های اجتماعی می چرخند و تغذیه ناسالم دریافت می کنند. شاید برای آن روز تا همین جا کافی بود که دیگر حتی هیچ بحثی را ادامه نمی دادیم و تلنگری میشد که چگونه مثلا وقتی در خصوص مفهوم آزادی از نگاه اسلام چیزی نخوانده ای، می توانی از خودت انتظار داشته باشی که در برابر سوالات ذهنت یا شبهه پراکنی ها جواب خوش استدلالی داشته باشی که هم خودت بپذیری هم دیگران. مغز که کارخانه پاسخ به شبهات نیست! مغز ابزار است. در گام اول باید مواد فکری سالم دریافت کند، پردازش کند، رشد و تکامل پیدا کند، بعد پذیرای نقد این نظرات باشد، تا با قدرت تجزیه و تحلیل با علم منطقی که کسب کرده،‌ بدون سفسطه و گیر کردن در ترفندهای به انحراف کشاندن ذهن به سوالات پاسخ دهد. همه شنیده ایم که وقتی در مسیر رسیدن به کربلا، امام حسین علیه السلام آیه «ما از خداییم و به سوی خدا باز می گردیم» را خواند: حضرت والامقام علی اکبر، از ایشان پرسید: پدر، آیا ما بر حق هستیم؟ و وقتی آقا حسین فرمودند: بله. لبخند زد و گفت: حال که چنین است ما از مرگ پروایی نداریم! و شنیده ایم که چه مقتدرانه تا آخرین لحظه در صحنه نبرد با باطل ایستاد و چه جنگ نمایانی کرد و چگونه پرکشید... اولین نتیجه دانستن اینکه افکارت و عقیده ات بر حق است آرامش و ثبات و استحکامی است که در هیچ دریای طوفانی هجمه های مخالف حق، کشتی وجودت غرق نمی شود. و گفته شده «اگر حسین ابن علی آرامش نداشت، نمی توانست این حادثه بی نظیرِ تاریخ را مدیریت کند»، حضرت زینب هم... ( علامه محمدتقی جعفری، امام حسین شهید فرهنگ) اگر در حوادث و پیشامدهای روزگار دچار ابهام و تلاطم و بهم ریختگی روحی می شویم بدانیم نظام فکری مشخص و محکمی نداریم. و وقتی این مهم را نداشته باشیم،‌ آرامش نداریم و وقتی آرامش نباشد ضریب خطا و اشتباه و انحراف متاثر از افکار و عقاید پوچ و بیهوده و باطل در ما زیاد می شود. اگر با مطالعه درست و منظم بر اساس کتاب معتبر و موثق، آنچه قلبا یا به شکل سنتی به آن گرایش داری را به بینش تبدیل نکنی، در عزاداری حسین ابن علی، سوم امام بر حقت هم شرکت می کنی و اگر ناگهان در شبکه های مجازی دو شبهه دریافت کنی که چرا پس از ۱۴۰۰ سال اشک میریزید؟ جوابی محکم و نافذ نداری! چه برای قلب و عقل خودت چه برای جلب و جذب دیگران به آنچه دوستش می داری. و اینگونه می شود که آرامشت را از دست می دهی و... هرکجای جهان روی آسمان همین رنگ است همیشه بین حسین و یزیدیان جنگ است... پس امروز باید بنشینیم بیندیشیم. بر اساس شاخص ها، حسین زمان کیست و خط فکری اش چیست، یزید زمان کیست و جریان فکری اش چه سبکی است و راه بر حق را پیدا کنیم و مستحکم عضوش شویم و باید بدانیم که جز با افزایش اطلاعات،‌ دانش و آگاهی و بالا بردن قدرت فکری، چنین آرامش و استحکامی محقق نخواهد شد و هر موجی می تواند ما را به صخره های سخت بی اعتقاد شدن بکوباند... همچنین باید بدانیم که لذت و آرامش پس از باور به اینکه بر حق هستیم چقدر چشیدنی است... تا استوار و محکم در راه عقیده بر حقمان تا پای جان جهاد کنیم... که فرمود: زندگی یعنی عقیده و جهاد در راه آن... وگرنه می شود همان خور و خواب و شهوت چند روزه که بلاخره روزی پایان می یابد و اینگونه بودن و نبودن ما در این دنیا هرگز حس نخواهد شد و برای خود ما هم جز چندصباحی رنج بردن دستاوردی نخواهد داشت. مدت هاست در سر دارم مجدد تدریس آثار علامه شهید مرتضی مطهری که نظام فکری سالم و معتبری را برای انسان می سازد آغاز کنم. هر بزرگواری که علاقه مند به شرکت در این دوره آموزشی است برای عضویت به بنده پیام دهد. 🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی 🇮🇷 در هلند و فرانسه @ninfrance