eitaa logo
تا انتهای افق
10.2هزار دنبال‌کننده
678 عکس
216 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
نظم‌ غیرانسانی وقتی می‌ری غرب از شدت نظم در خیلی موارد شوک میشی. خوشت میاد. از بابرنامه بودن و دقیق بودن و سر وقت بودن‌ها احساس رضایت می‌کنی. اما به مرور خلاء‌هایی را حس می‌کنی... نظم بی‌رحمانه کم‌کم در اتفاقات مختلف آزارت می‌دهد. از اینکه حساب نمی‌شی. به عنوان انسان دیده نمیشی... ناگهان احساس می‌کنی اسیر شدی. اسیر یک نظم رباتیک که اگر طبق آن پیش نری بین چرخ‌دنده‌های منظمش مثل چارلی چاپلین استخوان شکسته شوی. مانند آن داستان دستم که سوخته بود و مسئول اورژانس هلند ربات‌وار فقط تکرار می‌کرد که نباید اورژانس می‌آمدی. باید زنگ می‌زدی وقت می‌گرفتی قبلش تلفنی... و ما مات و حیران، فقط می‌گفتیم نمی‌دانستیم. اما الان درد دارد. می‌ترسیم عفونت کند. فردا مسافریم... باز مثل پلی کردن مجدد نوار، جملاتش را از ابتدا تکرار می‌کرد. روزی دوستم به شوخی گفت: غرب انقدر قانون‌مدار است که حتی انسانیت هم مانع رعایت قانونش نمی‌شود. قبلا غصه می‌خوردم از برخی بی‌نظمی‌ها در ایران و تصور می‌کردم باید تلاش کنیم به نظم آن‌ها دست پیدا کنیم. الان نظر دیگری دارم. نظم منهای اتصال به جهان‌بینی الهی هم کار دست بشر می‌دهد. انقدر همه مقید به رعایت آنچه به آن‌ها دیکته شده می‌شوند که حاضرند حتی بی‌تفاوت از کنار هر حادثه‌ای بگذرند. چون ممکن است دخالت آن‌ها، نظم جامعه را بهم بزند. خیلی باید مراقب باشیم. برخی آدم‌ها و بخش‌ها در ایران هم ناخواسته به سمت چنین نظم بی پشتوانه‌ای می‌روند. راه نجات، داشتن نگاه فلسفی است. اصلا فلسفه داشتن نظم چه بود؟ خود نظم داشتن که هدف نیست که همه چیز قربانی‌اش شود... نظم قرار است فرصت انسان‌تر شدن و انسانی‌تر عمل کردن را مهیا سازد. نه خودش هدف غایی باشد که بخاطر تحققش، انسان‌ها قربانی شوند... 🚩🏴مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
تیر سه شعبه مجازی این شبها تجربه های متفاوتی از انواع مراسمات اقامه عزای حسینی در ایران داشتم. روایتگری داستان کربلا دو سبک دارد. یک گروه روایتگریشان از آن بخش مصیبت کشته شدن و کیفیت نوع کشته شدن است که از اعماق قلب جگر را می سوزاند و مرثیه ای است که اشکها را جاری میکند. که آدمها می توانند به جایی برسند که درنده تر از حیوانات وحشی صحرا، حتی به بهترین های انسانها و به صغیر و کبیرشان رحم نکنند. برای چه؟ برای رسیدن بیشتر به ثروت و قدرت دنیا. اما گروهی هستند که تشخیص می دهند که واقعه کربلا دو رو دارد که آن بخشی که لازم است بیشتر پرداخته شود روی حماسی آن است. حماسه ای که از خاندان آل الله به هرچه از عقاید دینی و ابعادش نظری آموختیم تجسم عملی می بخشد. از شجاعت و غیرت و عزت نفس. از وفاداری و فداکاری و ایثار. از زمان شناسی و امام زمان شناسی و قدرت تشخیص و تصمیم گیری و بصیرت. درست است که هیئت های ما دو بخش دارد. یکی سخنرانی. یکی روضه خوانی و عزاداری. اما حتی اگر سخنران هم بتواند این بخش حماسی را تشریح کند و این واقعه را پیوند به مسائل روز بزند باز آنچه قدرت غالب است آن محتوایی است که مداحان و مرثیه خوانان در قالب شعر در آن حالت شور به مخاطب القا می‌کنند. هیئتی که دیشب شرکت کردم تماما از مصیبت قربانی شدن شش ماهه کربلا گفت. یعنی صحنه ای جانسوز و تلخی از مصیبت کربلا را تشریح کرد و تمام. در حالی که انتظار می رفت برای مخاطبین که اعم از پدر و مادر ها و جوانان و حتی نوجوانان بود شعری تطبیقی با مسائل روز و زمان میخواند. یعنی ذکر مصیبت را وصل می کرد به مصادیق امروز. مثلا اینکه شمر و یزید امروز چه کسانی هستند؟ کدام کشورها به راحتی کودک می کشند. با چه اهدافی؟ اینکه جنین و شش ماهه و یکساله هم سرشان نمیشه و رحمی ندارند. اینکه نوجوانان امروز ما چه کارهایی از دستشان بر می آید. همچون قاسم. یا اینکه امروز هم تیر سه شعبه داریم اما از کمان خارج نمی‌شود از طریق تکنیک و از راه فضای مجازی به سمت فکر و ذهن و قلب کودکان و نوجوانان رها می‌شود و دشمن انسان و انسانیت، هیچ رحمی در این خصوص ندارد... اگر همچنان بخواهد محرم و صفر اسلام را زنده نگه دارد. از این طریق خواهد بود به نظر... نه فقط از طریق ذکر مصیبت یک برش از تاریخ خونبار و جگر سوز انسانی. 🚩🏴مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
قوی باشی، برای یک روز خاص سال‌ها دوره دیده باشی، منتظر روز موعود باشی که بخواهی هنرنمایی کنی و سنگ تمام بگذاری... اما درست روز واقعه، امام و راه‌نمای قلبت بگوید: اگر می‌توانی، فقط «آب» برای بچه‌ها بیاور... بی اما و اگر، بی‌انتقاد و اعتراض، بندبند وجودت بشود تحقق مأموریت جدیدِ محول شده، با تمام وجود تلاش کنی... اما... همین را هم موفق نشوی... کربلا برای ما از این رو، لحظه به لحظه‌اش درس است، فرهنگ است، الگوست، افق است که در هر حادثه‌ای می‌توانی تطبیق دهی، خط مشی را ببینی و متوقف نمانی. در سخت‌ترین غافل‌گیری های زندگی هم قرار بگیری، یک نسخه‌‌ی تطبیق دادنی‌اش در کربلا وجود دارد، می‌توانی لحظه‌ای به آن نظر بیندازی، به قلب پیرو امام زمانت رجوع کنی و بگویی: وظیفه‌ام چیست؟ یل ام البنین یاد داد نگاه کنم امر چیست، نه چه دوست دارم!... این شاید برای ما همان معنی کُلّ یوم عاشورا، کُلّ ارض کرببلا باشد. پیام می‌رسد: فکر نکن فقط اگر به آنچه دوست داری برسی پیروزی! ولو بهترین و خوب‌ترین کار عالم در نظرت باشد؛ معادلات ربّ‌مان متفاوت است، چون مربی است... گاهی تعالی انسان و رضایت حق در موفق نشدن پنهان شده، چون آزمون بر سر اطاعت امر بوده، نه تحقق امر... و شنیده‌ایم که گفته شده: عباس‌ابن‌علی، سلام الله علیه، مقامی در بهشت دارد که همه‌ی شهدای هستی به آن غبطه می‌خورند. جدای از مقام «باب الحوائج»ی که در دنیا صاحبش شده است... عارفان گویند در بهداری کوی حسین دردها را بیشتر، عباس درمان می کند واقعا داشته‌هایی داریم که در جهان، شبیه ندارد... زندگی‌مان را بررسی کنیم و به سمت عباس شدن حرکت کنیم... من و التماس دعا از شما... 🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، هلند و ایران @ninfrance
جمعیتی که می‌بینید، فقط بانوان یک هیئت از هزار هیئت شهر تهران است... مردانشان در تصویر نیفتادند... گفت: پیغمبر می‌خواست مردم را تجمیع کند برای حرکت جمعی در مسیر حق... اما بعد او، مردم حرکت جمعی کردند برای کشتن آل او... مردم! باید دسته جمعی برای اعلام یاری فرزند رسول خدا حرکت کنید... فرزند رسول خدا را دسته جمعی کشتند... امروز بعد از ۶ سال دوری از وطن در این روزها... روز تاسوعا در مراسم دسته هیئت میثاق شرکت کردیم... عالیییی بود...😭 باید از درون مساجد و هیئت‌ها بیرون آمد. باید هیاهو کرد... باید حضور اجتماعی داشت برای اینکه دشمن حق و حقیقت هوا برش ندارد که تعدادش بیشتر است... فردا هم برقرار است. روز عاشورا. از ساعت ۱۰ صبح. تهران. پل مدیریت. آغاز حرکت از دانشگاه امام صادق علیه‌السلام... 🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خارجی‌تر از خارجی‌ها هربار میایم ایران با سرعت عجیبی همه‌چیز پیشرفته‌تر شده. از دوچرخه‌های شهری، تا کیفیت باشگاه‌ها، بانک‌ها، رستوران‌ها، محیط‌های کاری و کافی‌شاپ‌ها... ما که هم رو تجربه کردیم، هم رو، بارها متحیر شدیم از سرعت و کیفیت و به روز بودن. پیوند زیر فیلمی است از کارکنان مجموعه علی‌بابا... امیدوارم این جوانانی که در این بستر کار می‌کنند، اگر رفتند خارج از ایران، حقیقت ایران را نشان بدهند. چون برخی هستند که متأسفانه بخاطر داشتن یک شخصیت حق به جانبِ طلبکار و تصور حتما بهتر بودنِ هرجایی جز ایران، گزارش برعکس می‌دهند. حالا برخی موارد که دیگه از خارجی‌ها هم خارجی‌تر شده... حجم آرایش خانم‌های در حال فعالیت در رستوران‌ها و کافی‌شاپ‌ها، سبک چینش فضا، سبک لباس پوشیدن‌ها و موسیقی‌ها، آزاد بودن استعمال دخانیات و حتی سبک سرویس‌های بهداشتی. سبک برخی کافی‌شاپ‌ها کاملا به سبک بارهای خارجی ساخته شده، غالبا سرویس‌های بهداشتی فرنگی است و معمولی ندارد، و حتی موردی را تجربه کردیم که سرویس بهداشتی فرنگی شلنگ و شیر آب هم نداشته است... در هلند و فرانسه قلیان که نیست، سیگار کشیدن هم در فضای بسته ممنوع است، اما اینجا تجربه‌ای غیر این داشته‌ایم... و‌ برخی فضاها که موسیقی‌های خارجی با صدای بلند صدا را به صدا نمی‌رسانده است... آدم دلش می‌سوزه... به نظرم بروز اعتماد به نفس پایین در این افراد واضح است. اینکه هرچه بیشتر تلاش کنند خود را شبیه خارجی‌ها کنند، از آن‌ها جلو هم بزنند، اما باز احساس کنند از جامعه اروپایی آمریکایی عقب مانده‌اند و با حسرت زندگی کنند... https://www.instagram.com/tv/Cf_9ZIeAEBX/?igshid=YmMyMTA2M2Y= 🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
داستان این مخلوق خدا «سگ» قسمت اول در فرانسه که بودیم آرامش روان نداشتم در خصوص سگ‌ها در سطح شهر. برخی با قلاده، در دست صاحبانشان بودند بهتر بود. اما بیشتر پیش می آمد آزاد بودند و یکبار حمله یک سگ در یک پارک، ترس بدی در وجودم ایجاد کرد... غیر این، فضولات سگ به طرز ناراحت کننده‌ای روی زمین و همه جا دیده می‌شد که با همه تلاش فرهنگ‌سازی و تعیین جریمهٔ نقدی، اغلب افراد که موظف به جمع‌کردن فضولات سگ خود بودند بیخیال عبور می‌کردند و به روی خود نمی‌آوردند. و متأسفانه بارها می‌شد که کفش افراد ناخواسته روی آن می‌رفت و بد از بدتر می‌شد. هلند که رفتیم تعداد سگ به نظرم کمتر بود، و فضولاتش هم کمتر، اما معضل دیگری بود. عموما عادت این بود که افراد سگ‌های خود را در پارک‌ها راه می‌بردند. دو سه بار رفتم پارک‌های اطراف منزل که پیاده‌روی کنم. انقدر سگ و فضولاتش در مسیر و چمن‌ها زیاد بود که پشیمان شدم و به خانه برگشتم. فقط یک پارک بود که یک محدودهٔ مشخص برای چرخاندن سگ‌ها بود و بقیه فضا را برای انسان‌ها آزاد گذاشته بودند که عالی بود. شنیدم در برخی پارک‌های غرب تهران هم وضعیت مشابهی پیش آمده. آدم‌ها از وفور سگ‌هایی که برای گردش می‌آورند، عاجز شده‌اند. این بی‌شک سلب آزادی، امنیت، آرامش و حتی سلامت و بهداشت انسان‌هاست. از طرفی ظلم جدی به این سگ، مخلوق خداست. بارها دیدم که سگ دوست داشته بایستد، مثلا با چیزی روی زمین مشغول شده، اما صاحبش آن را با زور دنبال خود کشانده، که خیلی به گلوی سگ فشار آورده... ادامه دارد... 🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
داستان این مخلوق خدا «سگ» قسمت دوم هم در فرانسه، هم هلند می‌شنیدم و می‌دیدم که افراد سگ خود را در خانه زندانی می‌کنند و به محیط کار می‌روند که بارها صدای ناله و زوزه سگ همسایه به گوش رسیده. خودم هم تجربه کردم. در تهران هم دوستی می‌گفت در خانه آرامش ندارم. همه اعضای خانواده سر صبح بیرون می‌روند و تا شب سگشان تنهاست و مدام صدا و ناله می‌کند و این اعصاب و آرامش و تمرکز را برای منی که در خانه‌ کار می‌کنم گرفته است. قدیم الایام سگ‌ها نگهبانان خانه‌ها بودند، مکان استقرارشان بیرون از خانه بود. غذا و مراقبتشان بجا بود و سگ‌ها هم در آرامش و هوای آزاد فرصت حرکت و استراحت و فعالیت داشتند. در احکام الهی هم که حیوانات حق و حقوق دارند و مسلمان موظف به رعایت آن است. سگ خلق شده که کمک کار انسان باشد، نه با انسان زندگی کند... لذا در شرع احکامی برای آن قرار داده شده که سگ با زندگی انسان درآمیخته نشود. اما فرهنگ غربی همه این قواعد را تغییر داد و به جهان هم القا کرد. سگ، اسباب بازی انسان شد، به اندازه یک عروسک اما زنده که فقط برای لذت و بازی و رفع تنهایی خودساخته آدم، نقش ایفا کند. عموما ظلم زیادی متوجه اوست اما از طرفی گاهی بیش از انسان‌ها تحویل گرفته می‌شود. نه به احترام خود این موجود. صاحبانشان و میزان خرجی که برایش می‌کنند و احساس مالکیتی که دارند، از آنان افراد طلبکار و حق به جانب می‌سازد. جالب است بدانید یکی از بیماری‌های رایج بیماری شپش در موی سر بچه‌هاست که از این حیوانات منتقل می‌شود، یا حتی بیماری‌های رایجی هست که به دلیل چهار دست و پا رفتن بچه‌ها و حتی اشتباهی غذای سگ را در دهان گذاشتن، در معده و روده بچه‌ها ایجاد می‌شود و داروی مشخصی در داروخانه‌های فرانسه داشت. قبل از ایران رفتنم هم شنیده بودم که در آماری که از مدارس تهران گرفته بودند، کودکانی که در موهای سرشان شپش یافت شده بود بر خلاف تصوری که در مناطق کمتر برخوردار از بهداشت باید این مورد زیاد باشد، در منطقه ۱ تهران و محله پولدار نشین آن، بیشتر دیده شده بود که بعد از بررسی به دلیل وجود حیوانات خانگی در این خانه‌ها بود... امروز هم که مستنداتی از وجود سایر بیماری‌های قابل انتقال از سگ و گربه به انسان توسط خود مستندسازان غربی پخش می‌شود... صرف نظر از همه نکات بهداشتی و واکسن حیوانات و شستشوی آن‌ها.... 🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
دردسرهای نظم و ترتیب افراطی رعایت نظم و ترتیب، بارها ما را اذیت کرده، انقدر باید همه چیز منظم، شمرده شمرده و به ترتیب انجام شود که انگار آدم‌ها را در غرب ضعیف کرده... کافیست کمی جایی شلوغ شود، کنترل خود را از دست می‌دهند و نمی‌توانند مدیریت کنند. یا زمان انجام کارها به شدت به تعویق می‌افتد. انگار مغز فرمان نمی‌دهد که با خلاقیت می‌توان مشکل را حل کرد. یعنی نظم شدید دیکته شده و قانون‌مداری رباتیک، جرأت و جسارت و ابتکار را از آدم‌ها گرفته. این را هم بارها در فرانسه تجربه کردیم هم در هلند. مثلا به من تذکر می‌دادند می‌خواهی نامه بنویسی به استادی یا اداره‌ای، از جملات کوتاه استفاده کن. کمی جملات طولانی و پیچیده باشد واقعا نمی‌فهمند. کارها را به ترتیب بگو. چند کار با هم بگی گیج می‌شوند. یا وقت دکتر متخصص خیلی بافاصله داده می‌شود. از ۲ ماه شروع می‌شود تا ۹ ماه! تبدیل گواهی‌نامه فارسی به فرانسوی دوستمان یک سال طول کشید! چون اگر ازدحام شود کنترل از دستشان خارج می‌شود. و توان مدیریت را از دست می‌دهند. یا بخاطر کرونا خیلی کارها سخت‌تر هم شد. مثلا تمدید کارت اقامت دوستم در فرانسه بیش از یکسال طول کشیده و هنوز انجام نشده. هربار هم‌ مراجعه می‌کنند می‌گویند بخاطر کرونا کارها کندتر شده... یا الان در هلند بیش از ۶ ماه زمان می‌برد تا نوبت شما بشود که آزمون آیین‌نامه را قبول شده‌اید و باید آزمون شهر بدهید... نظم لازمه زندگی است. اما معقولش. اگر خود نظم هم از حالت تعادل خارج شود و به افراط کشیده شود، باعث دردسر و اذیت می‌شود. که به نظر مهم‌ترینش این است که اراده و فکر و ابتکار انسان را بسیار ضعیف و سرعت انسان را بسیار کند می‌کند. و به هر دلیل اگر این نظم بهم بریزد، انسان‌ها را آشفته می‌کند و دست‌پاچه می‌کند... 🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
تحمل این سبک نظم را دارید؟ دوستان پرسیدند نظم وقت‌دهی دکتر مثلا به چه شکل است؟ مثل ایران معطلی دارد و توجه به وقتی که هدر می‌شود ندارند؟ گفتم: عموما وقتی نوبت ما می‌شود نهایت شاید یک ساعت معطلی داشته باشد. مطب خلوت است و ازدحامی نیست. اما باید بررسی کنیم که آیا حاضرید سه ماه درد یا نگرانی بکشید تا نوبت شما شود اما به وقت وارد مطب دکتر شوید؟ یا اینکه ظرف یک هفته یا حتی کمتر از آن به متخصص مراجعه کنید اما حالا چند ساعت در آن روز معطل شوید.‌‌.. کدام را می‌پسندید یا تحملش را دارید؟ به نظر در ایران ما، رفتار با بیمار انسانی‌تر است در این خصوص، چون به راه انداختن زودتر کار بیمار و رسیدگی به مشکل و نیاز او خیلی سریع‌تر است اما در غرب دغدغه اصلی حفظ نظم موجود است. لذا کاری به بیمار ندارند، و همه چیز طبق برنامه و سر صبر و حوصله پیش می‌رود. هرچند بیمار در رنج و ناراحتی باشد... چند وقت پیش در هلند در یکی از میدان‌های شهر دختری ظاهراً فشارش پایین بود و روی زمین افتاده بود. بیش از ۱ ساعت طول کشید تا آمبولانس آمد و فرایند بررسی بیمار و بردنش هم بیش از ۳۰ دقیقه طول کشید... من فقط حرص می‌خوردم و دلم برای آن دختر می‌سوخت... شرایطش فراهم نشد فیلم بگیرم، اول خیلی حالش بد نبود، به هوش بود و با دوستش حرف می‌زد اما زمانی که داشتند او را می بردند، بیهوش بود و بدنش لرزش شدیدی داشت... 🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
دنیا فریب و رنگ بود... تا جا بمانی از او... اما تو می‌توانی، خود را شکسته بسته، تا کربلا رسانی... 🏴🚩 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance