eitaa logo
تا انتهای افق
10هزار دنبال‌کننده
635 عکس
193 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
قانون سوم نیوتن قسمت دوم وقتی زندگی واقعی آدمها را مورد مطالعه قرار می دهی، باز به این نقطه می رسی که محال ممکن است کسی عمل به فرامین یک دین بدون تحریف متصل به وحی نکند و زندگی بدون آسیبی را سپری کند. و دستورات دین همان است که عقل حکم می کند. عقل حکم می کند که برای انجام هرکاری اول عاقبت اندیش باش... اما دنیای غیرالهی به پیروان خود آموزش داده است که اصالت با لذت است،‌ لحظه شیرین الان را دریاب! در تمام فیلم ها و سریال ها و برنامه ها تا اینجا افراد را همراه می شوند. اما وقتی دچار بحران و آسیب از رها کردن خود در هر امر غیرعقلانی بر پایه میل و خواهش نفس می شوند هیچ کدام این ها نیستند که دست این صدمه دیده های جسمی و روحی را بگیرند... شاید باور نکنید اما با تمام موج های فمینیستی، با تمام تلاش های شبانه روزی برای احقاق حقوق زن در غرب، هنوز زنان در ابتدایی ترین حقوق خود که مثلا در زندگی در مدرسه و محیط کار بدون آسیب باشند، در بحران به سر می برند و عملا کاری از دست کسی بر نمی آید... چون خودشان خواسته اند که آزاد باشند... چه زن با هر نوع پوشش و آرایشی،‌ چه مرد با هر نوع پاسخ به میلی... راه حل مشخص است. اما چه کسی حاضر است به آن عمل کند؟ دختران نوجوان با تصورات موهوم و پیش فرض های غلط به زیباترین شکل ممکن خود را آرایش می کنند و با خرج تمام توان خود در جلب توجه جنس مخالف و موافق خود در جامعه عرض اندام می کنند و وقتی بینندگانشان عنان از کف می دهند و به آنان تعدی می کنند ناراحت می شوند و می گویند من در جامعه خود آزاد نیستم! به من ظلم شده و من از حقوق خود محرومم. بدون فکر به اینکه میل به آزادی در زن و مرد فرق دارد. زن آزادی را در این می بیند که هر طور و سبک و مدلی که دوست دارد در جامعه ظاهر شود و حتی دلربایی کند اما هیچ کس با او کاری نداشته باشد و هیچ چشم طمعی دنبال او راه نیفتد ولی در مقابل مرد هم آزادی را در این می بیند که از هر سوژه ای که خوشش آمد و میلش کشید بهره کافی و وافی ببرد و هیچ کس در جامعه به او کاری نداشته باشد و به او معترض نشود. خب؟ به کدام حق بدهیم؟ و کدام طرف، حق می گویند؟ عقلی که میل و شهوت بر آن سایه ننداخته باشد می گوید: به هیچ کدام. اگر دختران یک جامعه میخواهند در امان باشند باید طوری خودشان را در اجتماع در پوشش قرار دهند که انسان بودنشان به چشم بیاید نه زن بودنشان. روح و شان و منزلتشان به چشم بیاید نه جسم و جنسیتشان. و اگر مردان جامعه به دنبال همراهی پاک و وفادار یک زن در کنار خود هستند باید چشم های خود را پایین بیندازند،‌ طمع خود را کنترل کنند و تحت امر هوا و هوس خود تنوع طلبی خود را پراشتها نکنند. این یعنی تا هم زن و هم مرد - چه دختر نوجوان باشد یا یک خانم جوان و چه یک پسر نوجوان باشد چه یک آقای جوان - خود را به دست خود و فعالانه محدود نکنند و معنای آزادی را معادل با لاابالی بودن نسبت به خود و جامعه خود نگیرند،‌ باید بدانند قانون سوم نیوتن در خصوص آن ها هم خیلی دقیق پابرجاست: هر عملی را عکس العملی است موافق یا در مقابل آن... «نیروی تک در طبیعت وجود ندارد. هر نیرویی که در محلی سراغ گرفته شود، قطعا نیروی دیگری با همان اندازه و در جهت مخالف آن وجود دارد.» و نکته مهم این داستان این است که این قانون نه مذهب و ملیت می شناسند نه مرز جغرافیایی... https://www.youtube.com/watch?v=sdiOPzC9Gzk 💡مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند @ninfrance
تا امروز چقدر قرآن میل کردید؟! فرمود: ضیافت خدا فرق دارد با ضیافت‌های مردم. در مهمانی‌های ما به فراخور مهمان، غذایی است و تفریحی. در مهمانی خدا امر است به نخوردن! این است مهمانی خدا! و البته یک مائده غیبی و آسمانی است که دعوت فرموده تا می‌توانید در این مهمانی از آن میل کنید... تا بحال اینطوری به قرآن نگاه نکرده بودم! به این که سفره‌ای که خدا در این ماه پهن کرده است قرآن است و به ما قرآن تعارف می کنند و می‌توانیم از آن بخوریم و بیاشامیم... یعنی چه غذای مناسبی است برای مهمان که هر روز و شبش همین است محتوای پذیرایی؟... ما مشکلمان این است که غالبا عربی نمی‌دانیم و لذا ختم قرآن که می‌کنیم بیشتر محدود می‌شویم به اجر خواندن این کتاب آسمانی و نامه محبوب به حبیب خود... فرض کن یک کتاب فارسی باشد و شما هر روز بخوانی. تمام شود دوباره بخوانی. تمام شود. دوباره بخوانی... کم کم عباراتش را هم حفظ می‌شوی و با گوشت و پوست و خونت آمیخته می شود. وقتی دهانت باز می شود. انگار قرآن میخوانی. از کوزه همان برون تراود که در اوست می‌شود... و اما وظیفه ما که به مهمانی دعوت شده‌ایم... فرمود: شما وقتی می‌خواهید بروید به مهمانی، به سر و وضع خود می‌رسید. فرق است بین شکلی که در خانه هستید و شکلی که در مهمانی حاضر می‌شوید. برای مهمانی خدا با ادعیه می‌توان سر و ظاهر خود را مناسب کرد... در واقع همان مسائل قران با زبان ادعیه از امامان معصوم به ما رسیده است. و این دعاها هستند که ما را بیرون می‌کشند از کثیفی و نامرتبی و بهم ریختگی و ما را آماده می کنند به شب ضیافت اصلی... شب قدر... شب نزول قرآن به قلب پیامبر... فرمود: ادعیه مقدمه‌ای است و آرایشی است که برای قلب خود می‌کنیم که مهیا شویم برویم مهمانی خدا. مهمانی که در آن سفره‌ای که پهن کرده اند قرآن است و محلی که در آن این ضیافت برپاست مهم ترین شبش لیله القدر است... و اینگونه اهمیت پیدا می‌کند که به چه شکل از این مهمانی بهره و لذت کافی و وافی را ببریم... مدت‌ها بود دوست داشتم برخی از آیات قرآن کریم را که با آن برخورد می‌کنم و مرا در خود متوقف می‌کنند، در این جا به اشتراک بگذارم و به نظر این ماه، طلیعه مبارکی باشد برای این کار با هشتک ... ظاهرا دعوت شده‌ایم که روزهای سیزدهم، چهاردهم و پانزدهمِ این ماه مبارک، «دعای مجیر» را بخوانیم، برای مرتب شدن و مهیا شدن کامل جهت ورود به ضیافت اصلی یعنی شب های قدر... این روزها و شبها خیلی التماس دعا... 🤲 ✨مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند @ninfrance
فقط کسانی که مذهبی هستند و تجربه زندگی در کشورهایی را دارند که مردان و زنان نامحرم به هم دست می‌دهند ارزش این تصویر را درک می‌کنند...☺️ از الطاف خفیه همه‌گیری ویروس کرونا این شده که هنگام سلام دست بر سینه می‌گذارند و ادای احترام می‌کنند... هیچ بی‌ادبی هم محسوب نمی‌شود... چون همه به ضرورت حفاظت از خود با فرض اینکه ممکن است خودشان یا فرد مقابل آلوده باشد پی برده‌اند، و به یکدیگر حق می‌دهند که خودمراقبتی کنند... یکی از اساتید فرانسوی آقا وقتی دوستم به او هنگام سلام دست نداده بود ولی دست بر سینه ادای احترام کرده بود، (داستان بر می‌گردد به پیش از ظهور کرونا) خیلی عصبانی شده بود و با خطاب و عتاب به او گفته بود، این بی‌احترامی محسوب می‌شود و اگر این رویه را پیش بگیری نمی‌توانی در کار و تحصیل موفق شوی... و البته از آنجا که همه فرانسوی‌ها با این استاد هم عقیده نبودند☺️ ایشان در بهترین شرکت فرانسوی - بدون دست دادن با کسی - پذیرش شد و دوره کارآموزی خود را هم به اتمام رساند و به کشور عزیزمان ایران بازگشت. @ninfrance
شمرده، شمرده و بلند بخوانید... ای مسلمانان! با یهودی‌ها و مسیحی‌ها طرح دوستی نریزید! چون وقتِ رودررویی با شما، آن ها هوای همدیگر را دارند، هر کدامتان دوست صمیمی آنها شود، جزء همان‌ها محسوب می شود و خدا دست چنین مردم بدکاری را نمی گیرد! ۵۱ می‌بینی کسانی که «بیماری سیاسی» دارند در دوستی با اهل کتاب سر از پا نمی شناسند و در توجیه این کارشان می‌گویند می‌ترسیم اتفاق ناگواری برایمان بیفتد و به کمک‌شان نیاز پیدا کنیم. ولی شاید خدا از طرف خودش پیروزی یا گشایشی نصیب مسلمانان کند تا در نتیجه آن بیمار دلها از توهّم‌هایی که در دل داشتند پشیمان شوند. ۵۲ آن وقت است که مسلمانان به آنها می‌گویند: این اهل کتاب همان‌هایند که سفت و سخت به خدا قسم می‌خوردند که همیشه با شمایند؟!، «با این کارشان کارهای خوبی هم که احیاناً از آنها سر زده است هدر رفت و سرمایه عمرشان را باختند»...۵۳ مسلمانان! اگر عده‌ای از شما با تمایل به دشمن در دین خودشان ثابت قدم نباشند، خدا مردمی را به صحنه خواهد آورد که آنان را دوست دارد و آن‌ها هم او را دوست دارند، در برخورد با مسلمانان نرم و فروتن‌اند و در برابر دشمن بی دین، سرسخت و قاطع اند. در راه خدا می جنگند و از سرکوفتِ هیچ سرزنش کننده‌ای، نمی ترسند! این لطف خداست که به هر ملتی شایسته بداند می دهد. زیرا خدا روزی گستر داناست. ۵۴ مسلمانان! با کسانی از اهل کتاب که دینتان را مسخره می‌کنند و به آن متلک می پرانند و نیز با بی‌دین‌ها طرح دوستی نریزید! اگر واقعاً مسلمانید، در حضور خدا مراقب ارتباطات تان با آنها باشید... ۵۷ 💫سوره مبارکه مائده ✨مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از فرانسه و هلند @ninfrance
تا حالا در چند فیلم فرانسوی که با موضوعی داستانی، زمان قدیم را به تصویر می‌کشد و روایت می کند، توجهم جلب شده‌است که مدارس، دخترانه و پسرانه دارد. یعنی تفکیک جنسیتی صورت می‌گرفته... نمی‌دانم از چه زمانی این اختلاط بخشنامه شده، (شاید از آن روز که تصور شد جنس و روحیه زن و مرد با هم مشابه است. درحالی که نیست)، اما خروجی امروزش، مقالات جامعه‌شناسان در خصوص اشتباه بودن این اختلاط بوده است. با چه دلایلی؟ از کم شدن اعتماد به نفس دختران، در مقابل قلدری و تمسخر پسران، یا در رقابت‌های ورزشی و برخی دروس، تا شکل‌گیری روابط ناگزیر و حوادث ناراحت کننده که قربانی و شخصیت آسیب دیده، قریب به اتفاق شامل حال دختران بوده است. در خاطرم هست در مقاله نوشته بود که ما باید بپذیریم جنس دختر و پسر، توانایی‌ها و استعدادها، علایق و سلیقه های این دو با هم دو دنیای متفاوت است و رقابت بینشان عادلانه و عاقلانه نیست. نکته‌ای که ۱۴۰۰ سال پیش اندیشه اسلامی متذکر آن بوده است که حقوق و تکالیف زن و مرد مساوی است اما مشابه نمی‌باشد. (مقاله قبلاً در کانال ارسال شده است.) مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 از و هلند @ninfrance
بازگشت به مدارس تک جنسیتی ( یعنی قبلا مدارس فرانسه تفکیک جنسیتی داشته) در حال بررسی مقالات به روز اساتید فرانسوی با موضوع آموزش بودم که در مجله ی آموزش و پرورش فرانسه مقاله ای را دیدم با عنوان: Le retour de la non-mixité à l’école. État des recherches, maintien des tabous et « doing gender که مدرسه بدون اختلاط را مورد بررسی قرار داده است. در چکیده مقاله آمده است: با توجه به تداوم نابرابری جنسیتی در مدارس؛ چشم انداز، بازگشت به مدارس غیر مخلوط است که در برخی کشورها در حال اجرا است. ریشه این بحث، ایجاد مشکلات در اختلاط جنسیتی در مدارس و تفاوت های بین مغز زن و مرد و تفاوت های روانشناختی است. آن چه در این مقاله برای من جالب بود استفاده از کلمه بازگشت است. Le retour یعنی ظاهرا در گذشته در مدارس اروپایی هم این تفکیک وجود داشته است. اما با عقل بشری تشخیص داده اند که این ناعدالتی است و برابری یعنی زن و مرد به شکل مساوی و مشابه از هر امکانی بهره مند شوند و باید از هر دو جنس یک انتظار را داشت اما با گذشت سالیان سال دارند به این نتیجه می رسند که آسیب این کار بیش از فواید آن شده است و بهتر است تجدید نظر شود... در کتاب "نظام حقوق زن در اسلام" نوشته علامه مرتضی مطهری آمده است که زن و مرد جسمی و روحی، تفاوت در خلق شدن دارند و به همین خاطر عدالت واقعی آن است که هر کدام مطابق با شاکله وجودشان از این دنیا بهره ببرند (حقوق) و متناسب با استعدادهایشان از آن ها انتظار فعالیت و رشد و تکامل داشت (تکالیف). لذا اسلام با مساوات به معنای اینکه زن و مرد فارغ از جنسیت دارای حق و تکلیف مساوی هستند موافق است اما با تشابه موافق نیست. چون زن و مرد یک شکل نیستند که از آنها مثل هم انتظار داشته باشیم مثل هم به آنها تکلیف کنیم و مثل هم به آنان حقوق ارائه دهیم... بشر تصمیم گرفت معرفت شناسی وحیانی را کنار بگذارد و با عقل خود به نتیجه برسد؛ عقل مستقل... خب معلوم نیست چقدر انسان بالقوه دیگر باید قربانی شوند تا بلاخره به جواب درست برسند. 🌸مشاهدات و تجارب یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance لینک مقاله فوق الذکر: https://journals.openedition.org/rfp/4983
روز یا روز معلمِ ؟ قسمت اول دانش آموز که بودم روز معلم را خیلی دوست داشتم. تزئين کلاس، جشن و شیرینی. معلم ها مهربان تر می شدند. ما توجهمان به معلم ها بیشتر می شد. امتحان ها لغو می شد. جشن و شادی در کلاس برپا می شد. خلاصه که روزهای شادی بخشی بود. و البته فقط فعالیتی در سطح شاد شدن... این گذشت تا اینکه کم کم فهمیدم روز معلم شان نزولی دارد. روز ترور ناجوانمردانه یک معلم بزرگ کشور ما و به شهادت رسیدنش نام گذاری شده به نام روز معلم... اول به گرامیداشت این معلم بزرگ و به دنبالش به گرامی داشت همه کسانی که مثل او در حال تربیت حقیقی انسان ها هستند. کم کم متوجه شدم که این روز فقط گرامیداشت روز معلم شده است. نه آن معلم بزرگ و نه هیچ معلم بزرگی که در تاریخ خوب است که از او یاد شود و به ما دانش آموزان معرفی شود. (البته این مطلق نیست و حتما مدارسی هستند که غیر این عمل می کنند.) این گذشت تا خودم معلم شدم... حتی فرایند تقدیر بچه ها از معلم ها هم تغییر کرده بود. برنامه مدرسه این شده بود که در روز معلم یک رستوران رزرو کنند. معلمین را به رستوران ببرند... یا در خود مدرسه غذایی سرو شود و بعد یک شاخه گلی، یک تبریکی و مبلغی پول به عنوان هدیه به حقوق معلم ها اضافه شود. در مدارسی که تدریس می کردم روال این بود... خیلی ناراحت و اذیت می شدم. قلبا دوست نداشتم در این مراسم ها شرکت کنم. حتی یادم آمد یکبار پیشنهاد دادم که در این روز مهم صحبت کنم و از فلسفه نام گذاری این روز بگویم و از آن معلم بزرگ بگویم و از شاخص های معلم بودن... اما نشد و تا امروز نشده است... امثال من که با این معلم بزرگ آشنا شدیم و تغییر و تحول بنیادین در افکار و رفتار خود را شاهد بودیم قصد کردیم که به نوبه خود آثار این معلم بزرگ را تا جایی که در توان داریم به بچه های مدرسه که روزگاری در سن آنها بودیم و جای خالی اش را حس می کردیم برسانیم. در مدارس می رفتیم و از ایشان می گفتیم و کتب حیات بخش ایشان را تدریس می کردیم. بازخورد خوب بچه ها. بحث هایی که می شد. تفکری که بچه ها به آن وا داشته می شدند... همه و همه برایمان بسیار شیرین و ارزشمند بود. و البته بخش غم انگیز داستان ناشناخته بودن این معلم بزرگ بین بچه ها بود. باور نمی کردیم که این شخصیت بزرگ را کسی باشد که به این سن رسیده باشد و نشناسد. غالب بچه ها اصلا نمی دانستند کیست و الان کجاست؟ نمی دانستند ترور شده و نمی دانستند این همه آثار خوب دارد! و البته همین بچه ها اهل مطالعه بودند! و اطلاعات زیادی از برخی نویسندگان خارجی داشتند و کتبشان به وفور در مدرسه یافت می شد... نام کتاب را نمی برم اما در دوره من غالب بچه ها به تقلید و تاسی از هم به صورت نمونه این کتاب را خوانده بودند و جالب اینکه غالبا بعد آن حال بدی را تجربه کرده بودند... یادم هست یکی از بچه های اول دبیرستان به من می گفت من بعد خواندن این کتاب احساس می کردم شاید یک سوسک هستم! و باز هم این مطلب به ذهن هجوم می آورد که: آنچه در مدرسه شاید هرگز نیاموزیم... آنچه موثر در شکل گیری صحیح و سالم و متعالی شخصیت ما می تواند باشد. آنچه کمک می کند ما بعد از عبور از دوران تعلیم و تربیت در مدرسه، بهتر اندیشیدن و بهتر زندگی کردن را حقیقتا آموخته باشیم. 🌸مشاهدات و تجارب یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 در فرانسه @ninfrance
بر شما باد به نظم! برای دیدن خانه برای اجاره کردن، باید از طریق سایت و ایمیل وقت می گرفتیم. سه خانه را هماهنگ کردیم که یک روز وقت بگذاریم و هر سه را با هم ببینیم. راس ساعت سر قرارها رسیدیم. خانه اول را دیدیم، خانه دوم را دیدیم، برای خانه سوم به دلیل اینکه یک خیابان بسته بود راهمان دور شد و نزدیک ۱۵ دقیقه دیر سر قرار رسیدیم. به محض رسیدن دیدیم کسی که منتظر بوده خانه را به ما نشان بدهد، جلوی چشم ما - که از ماشین پیاده شده بودیم و با شتاب به سمتش می رفتیم - نگاهی به ساعتش کرد به معنی اینکه زمانش گذشت سری تکان داد و بی حرف سوار دوچرخه اش شد و در مقابل چشمان حیرت زده ما رفت! باز گفتیم شاید متوجه ما نشده و با شرکت تماس گرفتیم اما جواب ندادند... از این برخورد که چشم در چشم ما زمان را به رخ ما کشید و عبور کرد خیلی حالم گرفته شد. چون خارج از برنامه برایمان پیش آمده بود و حتی فرصت توضیح به ما نداد... بعد با خودم گفتم شاید جای دیگر قرار داشته و نمی توانسته بیش از این منتظر ما بماند. بعد گفتم خب می توانست حالا که ما را دیده بایستد توضیح بدهد و بگوید درک می کند اما چاره ای ندارد و بعد برود. بعد گفتم شاید میخواسته به ما متذکر شود که سر وقت باید می آمدید و این جریمه را باید بپذیرید و هیچ توجیهی مورد پذیرش نیست... هرچند ما تن نمی دهیم اینطور ربات گونه با انسان ها برخورد کنیم و باید انعطافی در برنامه ها باشد. اما اگر این بخش را در نظر نگیریم واقعیت این است که در این دست کشورها اصطلاحا فرهنگ سازی شده ارزش زمان و نظم در برنامه این نظم و دقت در زمان، تا این حد، در هلند وجود دارد و به نظرم از فرانسه هم جدی تر است. شخصا چند موردش را تجربه کرده ام. به معنی واقعی راس ساعت... مثلا چند وقت پیش که وقت دکتر داشتم. وقتی وارد بیمارستان شدم، حتی منشی نبود. و چراغ های سالن نیمه خاموش بود. شک کردم که همین جاست و آیا همه چیز برقرار است؟ که دیدم مقابل شیشه منشی نوشته همه چیز هماهنگ است در سالن انتظار بنشینید. راس ساعت چراغ روشن شد پزشک مربوط خودش در را باز کرد نام مرا صدا زد و من به اتاقش رفتم. کمی قبل از من یک مراجعه کننده دیگر فقط آمد و وقتی بیرون آمد یک مراجعه کننده دیگر هم اضافه شده بود. یعنی راس ساعت هرکس برای وقت خود رجوع می کرد... آنچه در بسیاری از موفقیت های کاری در این کشورها دیده می شود، همین حساسیت شدید به رعایت نظم در مدیریت زمان است. به شدت به وقت خود وسواس دارند و حتی وقتی از یکی از دوستان هلندی پرسیدیم که شما چرا اعصاب ندارید و وقتی یک ماشین متوقف می شود سریع بوق می زنید و معترض می شوید! می گفت: ما وقتمان مهم است و دوست نداریم بی جهت هدر شود! نظم همان است که امام اول ما، علی ابن ابی طالب، در اولین وصیتش به اطرافیانش، با آن حال بعد از ضربت😭 فرمود: «أُوصِیکُمَا وَ جَمِیعَ وَلَدِی وَ أَهْلِی وَ مَنْ بَلَغَهُ کِتَابِی‏ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِکُم همه شما و فرزندان و کسانم و هرکس را که نوشته ام به او می رسد به تقوی خدا و نظم داشتن در کارتان سفارش می کنم.» در کتاب «گریز از ایمان، گریز از عمل» علامه شهید مرتضی مطهری می‌خواندم که: غرب از آن زمان از لحاظ انسانی به سمت فروپاشی رفت که «ایمان» را کنار گذاشت و جوامع اسلامی هم از آن زمان به انحطاط کشیده شدند که «عمل» به دستورات و فرامین دینی و ایمانی خود را کنار گذاشتند... به شکل کلی، آن ها در ایمان لنگ می زنند، ما در عمل! و جهان باید به سمت داشتن هر دو این دو مورد توامان برود. ایمان و عمل صالح... و دنیای پس از ظهور، چنین دنیایی خواهد بود... 🌸مشاهدات و تجارب یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 از و فرانسه @ninfrance
وضعیت مدارس هلند در دنیای کرونا زده آموزش و پرورش هلند اعلام کرده که طی بررسی های انجام شده، مضرات در خانه ماندن بچه ها و از درس و فضای فعالیت دورماندن بسیار بیش از به مدرسه آمدن و احتمال گرفتن کروناست. مثال هم زده که برخی درس را کلا رها کرده اند یا چند مورد خودکشی گزارش شده... در نهایت با این تصمیم مدارس را باز کرده اند. دیروز با دختر خانم دوستم که کلاس ششم است صحبت می کردم و می گفت: همه به مدرسه می روند و نه بچه ها و نه معلم ها هیچکدام ماسک نمی زنند! هیچ فاصله اجتماعی همه رعایت نمیشه... فقط مدرسه گفته اگر احساس کردید کرونا گرفتید مدرسه نیایید. تا ۵ روز! اگر آزمایش دادید و مثبت بود. اگر منفی بود و فقط سرماخوردگی بود که نیاز نیست این پنج روز احتمالی رو هم بمونید و بلند شید بیاید مدرسه... قوانین بازگشایی مدارس با جزئیات در پیوند زیر قابل ملاحظه است. https://www.rijksoverheid.nl/onderwerpen/coronavirus-covid-19/onderwijs-en-kinderopvang/basisonderwijs-en-speciaal-onderwijs 🌸مشاهدات و تجارب یک دانشجوی ایرانی 🇮🇷 از و فرانسه @ninfrance
حیوانات مظلومِ بی‌گناهِ زبان بسته را نخورید! همکار فرانسوی می‌گفت: بعد از مدت طولانیِ توجه انسان به خودش و خواسته‌هایش که نتیجه‌اش ظلم به حیوانات و طبیعت شده، و جهان در حال نابودی است - به زعم خودشان-، حالا فرهنگ به سمت توجه به طبیعت و حیوانات رفته و همین باعث شده که خوردن گوشت حیوانات تقبیح بشه و خوردن گیاهان تشویق. و این یعنی تصور نشود که باز برایشان حقوق حیوانات یا طبیعت محترم شده، نه! باز انسانِ نگران از آینده و نجات خودش او را به سمت اصلاح و رعایت کشانده. در غالب انیمیشن ها هم با جان بخشی به حیوانات و نمایش مظلومیت و رنج آنان، از کودکی بچه ها را آماده می‌کنند برای توجه بیشتر به حیوانات و مراقبت و حفاظت از آن ها اما حتی یک انیمیشن در طول تاریخ سینمای جهانِ اینها نمی‌بینید که زبان کودکان فلسطینی، عراقی و افغانستانی شود و بگوید بای ذنب قتلت؟ به کدامین گناه اینها دارند به اسلحه شکارچیان درنده کشته و خورده می‌شوند... اهمیت حمایت از داشتن دین خدا اینجاست. امام فرمود: دین ندارید لاقل آزاده باشید. و دیدیم که حتی آزاده هم نبودند وقتی تیر سه شعبه به گلوی یک کودک شش ماهه زدند یا وقتی گوشواره از گوش دخترک‌های مصیبت دیده کشیدند و از حرص از دست دادن حتی یک انگشتر، انگشت و انگشتر را با هم ربودند... چون دین است که انسان را آزاده می کند... آزاد از هر نوع خوی غیر انسانی... دین است که نمی گذارد قساوت قلب تا آنجا قدرت تفکر انسان را فلج کند که برای یک ملیت شمع روشن کند برای یک ملیت نه... برای یک ملیت متاثر شود برای یک ملیت نه... برای حیوانات متاثر شود برای انسان ها نه... به روایات موثق دینی قلب انسان می‌تواند بمیرد. در سینه باشد. بتپد و خون را پمپاژ کند. اما دیگر روحی که به آن دمیده شده بر آن حاکم نباشد که بتواند درست ببیند و بشنود و درک کند و اقدام کند. و البته که این شامل همه نمی‌شود و دستی از غیب دارد بر سر عقل و قلب بشریت کشیده می‌شود و کم کم همه در اوج تسخیر و مسخ ذهن‌ها و قلب ها در حال بیدار شدن و هوشیار شدند... 🌅مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
وقتی مغز‌ها را مشغول میکنند تا پر شوند و جایی نباشد برای توجه به موضوعات حیاتی بشریت... بر تصویر بالا، سمت چپ، که چشم اشک‌آلود یک حیوان است، نوشته: لطفا مرا نکش! تصاویر بالا در رسانه‌های جهان تصاویر پایین دنیای واقعی ما... @ninfrance
💫عید بندگی مبارک تا که چشمم باز شد دیدم که یارم رفته است میهمانی شد به پایان و نگارم رفته است با گل این باغ تازه انس پیدا کرده ام گرم گل بودم که دیدم گل گزارم رفته است بذر قرآن را به دل گرچه به دستم کاشتند وقت محصولش که شد دیدم بهارم رفته است در سحر تیر دعا سیل اجابت می نمود با که گویم درد خود وقت شکارم رفته است سفره ی پر رزق مهمانی رحمت جمع شد درد در سینه نشسته سفره دارم رفته است دلبر من هر سحر بر دیدنم مشتاق بود آن که بوده هر سحر چشم انتظارم رفته است... 🌙مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
بدتر از کرونا قسمت اول دیدن فیلم «بحران» خیلی قابل تأمل است. موضوع فیلم: داروهایی توسط شرکت‌های بزرگ وارد بازار می‌شود و به دست جوانان می‌رسد که اعتیاد‌آور و مصرف زیاد آن باعث مرگ می‌شود. یک استاد دانشگاه و تیمش با تحقیقات‌علمی، از خطرناک بودن این داروهای اصطلاحا مسکن باخبر می‌شوند و نتایج را ارائه می‌دهند. اما چون این داروها به شکل انبوه تولید شده و ضرر مالی فراوان برای سازندگانش دارد، از انتشار اسنادی با خطر مرگ ممانعت می‌کنند. حتی دانشگاه هم برای قطع نشدن بودجه‌اش این نتایج را پنهان می‌کند و سماجت استاد را که می بینند، با رأی هیأت علمی دانشگاه! اخراجش می کنند. حتی سازمان دارو را هم میخرند و کاری برای جلوگیری از ورود این دارو به بازار نمی‌توانند بکنند. از چند زاویه این فیلم مرا به فکر فرو برد: ۱. بی اعتبار بودن تأییدات علمی دانشگاه‌ها، وقتی پای منافع اقتصادی در میان باشد. ۲. بی‌اهمیت بودن جان جوانان خودشان چه برسد به جوانان سرزمین ‌های دیگر ۳. وجود حق خواهان اما غریب بودنشان در جوامع غربی. ۴. استفاده از رسانه در راستای اهدافشان حتی اگر دروغ مسلم یا بی‌آبرو کردن آدم‌ها باشد. ۵. با این نشانه، درک علت قابل اعتماد نبودن واکسن‌های خارجی حتی اگر مهر تایید دانشگاه‌های تحقیقاتی و سازمان غذا و داروی کشورهای مختلف و سازمان ملل روی آن باشد... https://www.imdb.com/title/tt9731682/?ref_=fn_al_tt_1 💡مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
بدتر از کرونا قسمت دوم بخش‌های توضیحی فیلم «بحران» فیلم ۲۰۲۱ «محصولات جدید اپیوئیدی هر ساله وارد بازار می‌شوند و در خیابان‌ها پخش می‌شوند. هرساله بیش از ۱۰۰ هزار نفر بر اثر اُوردز این داروها جان خود را از دست می‌دهند، رقمی که سالانه ٪۲۰ رشد می کند! در طی دو سال گذشته، از جنگ ویتنام نیز، آمریکایی‌های بیشتری در اثر اُوردز این داروها فوت کرده‌اند...» @ninfrance
خوار و ذلیل سریال خانه پوشالی (House of Cards) که منظور کاخ سفید است، یکی از اعصاب خورد کن ترین سریال هایی بود که گذرم به دیدنش افتاد. انقدر کثیف بود که نتوانستم کامل آن را دنبال کنم. در این سریال بی پرده نشان می دهد که دست یابی به قدرت در آمریکا تا جایگاه ریاست جمهوری با چه فرایندهایی محقق شدنی است. و چقدر خیانت و جنایت پشت دست یابی به هر پست و مقامی رخ می دهد. در این سریال، در نمایش تمام کارهای پستی که افراد سیاسی در آمریکا برای به قدرت رسیدن انجام می دهند، در قسمتی اهمیت تایید کردن رژیم کودک کش اسرائيل را از سوی کسانی که می خواهند به راس قدرت برسند، نشان می دهد. یعنی نشان می دهد که جامعه ای که حتی تا کارکنان دولتی اش آزاد بودند که از حقیقت رژیم جعلی اسرائيل بگویند. امروز با نفوذ صهیون، کارشان به جایی رسیده است که اگر از اسرائيل به بدی یاد کرده باشند بی شک شغل و سمت خود را از دست می دهند. در قسمتی از این فیلم نشان می دهد که مردی که در مسیر رسیدن به قدرت است و رقیب او از این اتفاق ناراضی است با بررسی سابقه وی به این نتیجه می رسد که او سالها پیش در مصاحبه ای از اشغالگرایی و جنایت اسرائيل انتقاد کرده. همین برگ برنده او می شود که با خبر کردن رسانه ها فضایی بسازد که از او مصاحبه کنند که واقعا راست است که او چنین حرفهایی در گذشته زده ؟! و آن فرد هم در شوک چنین واکنشی و نگرانی از، از دست دادن قدرتی که در حال رسیدن به آن است، حرفهای گذشته خود را انکار می کند! و البته که همین حد از سابقه هم او را زمین می زند و نمی گذارند به آنچه در یک قدمی اش بوده برسد و نمره منفی برای او در جهت حمایتش تا رسیدن به قدرت می شود. امروز دیدم بعد از اعلام حمایت روسای دولت آمریکا از اسرائيل، سریع روسای دولت های اروپایی هم وسط پریدند و اعلام کردند که ما هم حمایت می کنیم... گفته باشیم... و واقعیت این است که حتی اگر از درون موافق هم نباشند،‌ مجبورند... مجبورند چون اگر این تقلیدها را نکنند از حمایتهای قلدر جهان محروم می مانند و یا حتی بلای تحریم دامنشان را می گیرد. در دو دوتا چهارتای مادی و دنیایی تن می دهند به خنثی بودن در پر پر شدن کودکان معصوم و بی گناه و حمایت از جانیان و قاتلین. قبلا که شاهد این حرکات از رئیس دولت فرانسه بودم و امروز هم از نخست وزیر هلند... اهمیت داشتن روسای یک دولت مستقل را درک می کنید؟ اهمیت انقلاب مردم ایران را درک می کنید که به برکت فرامین اسلام این وابستگی را نفی کردند و ملاک را حمایت از حق و رد باطل تعیین کردند؟ و تجربه این مدت اخیر را شاهد هستید که وقتی روسا و وزای یک دولت اعتماد به نفس و شخصیت مستقل نداشته باشند چگونه در رفتار و گفتار خوار و ذلیل می شوند که جایگاه و قدرتشان حفظ شود؟ وقتی قدرت روسای دولت یک کشور در ظاهر مستقل، وابسته به اراده روسای یک کشور دیگر باشد، همین می شود که حتی اگر حامی ظالم و دشمن مظلوم باشند، مجبور می شوند برای بقای جایگاه و قدرت خود و داشتن حمایت و پشتیبانی آن ها،‌ حتی ‌از یک ظلم آشکار و یک جنایت هولناک بشری هم چشم پوشی کنند و برای بقای قدرت خود، ظالم و قاتل را تایید و مظلوم مقتول را انکار نمایند. یک فرایند مشخص دارد داستان. در دنیای فعلی، اگر قدرت های بالاتر که متاسفانه دست ستمگران است را تایید نکنی قدرت خودت را از دست میدهی. پس حق و باطل معنی و ارزش خود را از دست می دهد و برای دو روز مقام و ثروت دنیایی، انسانیت ابدی خود را می فروشند. این مهم است بدانیم که همه مردم غرب شبیه حاکمانشان فکر نمی کنند و همچنان هستند کسانی که هم دین دارند و هم آزاده اند. و بر این تعداد با هدایت الهی هر روز افزوده می شود... در ادامه فیلمی از اعتراض مردم هلند به جنایات اسرائيل بر سر مردم مظلوم را ارسال می کنم. 🚩مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از هلند و فرانسه @ninfrance
های نسل جدید برام جالب بود که شنیدم در فرانسه این واکسن آسترزنکا رو گفتن فقط به بالای ۵۰ سال می زنند. و به جوان ها این واکسن رو نمی زنند. مسن ها هم گفتند: زرنگید؟؟ ما هم نمی زنیم و بدین گونه کلی واکسن مونده رو دست فرانسوی ها. باید فیلمی که این واکسن ها رو دور میریختند پیدا کنم... دو روز پیش هم دیدم اخبار هلند اعلام کرد کسانی که تمایل ندارند واکسن آسترزنکا رو بزنند می توانند برای انواع دیگر واکسن ثبت نام کنند... نشانی سایت هلندی این خبر را هم ضمیمه خواهم کرد. https://www.rtlnieuws.nl/nieuws/nederland/artikel/5226999/huisarts-gooit-60-vaccins-astrazeneca-weg-opkomst-onvoorstelbaar در این سایت توضیح می دهد که واکسن آسترزنکا دور ریخته شد چون مردم از آن استقبال نکردند. این واکسن برای بالای ۶۰ سال تعریف شده بود. در خبر بعدی هم توضیح می دهد که مجلس هلند رای داده که مردم باید آزاد باشند که هر واکسنی که دوست دارند را بزنند... و در مقابل این دو سایت هلندی است که نظرات منفی متداول در خصوص واکسیناسیون را با ذکر دلایل رد می کند. https://www.laatjevaccineren.be/5-misvattingen-over-vaccinatie https://npokennis.nl/longread/7853/zijn-vaccinaties-gevaarlijk وقتی دنیا بر اساس تقوا اداره نشود، اعتماد همه نسبت به هم سلب می شود و تصمیم گیری برای عموم مردم چه سخت می شود... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از و فرانسه @ninfrance
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرچند دنیای شیطان زده امروز هنوز نگذاشته روح الله موسوی، معروف به «امام خمینی» در جهان به درستی شناخته شود... هرچند نظام آموزش و پرورش ما، نمره بسیار بدی در خصوص شناساندن این الگوی بی نظیر در تاریخ، به نسل تحت آموزش اش، به خود اختصاص می دهد. اما از دیروز تا امروز در طول این سالیان سال، هرکس تلاش کرده به سمت نور حرکت کند و مسیر حق را بیابد امکان نداشته در تحیر شناخت چنین شخصیت جامعی نماند و تمام قد به احترام نایستد... از جمله راههای شناخت عظمت شخصیتش و چیزی که از خود ساخته بود،‌ ارادت و سربازی جانانه جوانانی بود که بعد از آشنایی با او، بر هر چه بطالت و لهو و بازی های دنیایی بود پشت کردند و زندگی شان تقسیم شد به دو بخش: قبل از شناخت «امام»، بعد از شناخت «امام». شناخت این جوانان و مطالعه سیر زندگیشان یکی از بهترین راههای شناخت امام و راهنمایی است که با وجود ملکوتی خود در همه شان تحولی بنیادین ایجاد کرد، تا جان برکف در حفظ انقلاب و احیای دینی که او معمارش بود بکوشند. وقتی همه شان عکس او را روی سینه سمت قلبشان نصب می کردند و هنگام جنگیدن می گفتند: جان ما فدای امام. سرباز را ببین، رهبرشان را بشناس. @ninfrance
سالهای ساله از درد کمر رنج می‌بره... دکتر گفته درد قدیمیه... معلوم شده زمان جنگ کمر خم می کرده همرزمانش پا بگذارند روش و سریع تر از رودخانه رد بشن... یا یک نفری ساعت‌ها جعبه‌های مهمات را جابجا می کرده... اینطوری مشارکت کرده در حفظ کیان کشورش. حالا از این مشارکت و حضور سخت، به ما یک مشارکت و حضور آسان رسیده... اونی که می‌گه شرکت کنم که چی بشه؟ بهش بگید برای اینکه باز کمرها مجبور نشه خم بشه... امروز مشارکت افراد در انتخابات، یک شاخص برای نمایش زنده بودن مردم یک کشور برای حفاظت از کیان یک کشوره. @ninfrance
🎓 ۳۶ دانشگاه ایران در میان هزار دانشگاه برتر جهان🇮🇷🇳🇱 بر اساس رتبه بندی جدید لایدن (CWTS) برای سال ۲۰۲۱ که بر اساس تعداد مقالات و منشورات دانشگاهها در بازه سه ساله صورت می‌گیرد، در میان بیش از ۱۲۰۰ دانشگاه از ۶۹ کشور، ۳۶ از ایران🇮🇷 و ۱۳ دانشگاه از هلند🇳🇱 جزو دانشگاه‌های برتر جهان قرار گرفته‌اند. در مجموع علوم مختلف، دانشگاههای اوترخت، آمستردام و خرونینگن برترین دانشگاههای هلند🇳🇱، و دانشگاههای تهران، علوم پزشکی تهران و امیرکبیر برترین دانشگاههای ایران🇮🇷 هستند. منبع: https://www.leidenranking.com/ranking/2021 ─═ঈ✨ @IR_NL ✨ঈ═─ ✨مطلب فوق از کانال تلگرامی سفارت ایران در هلند استفاده شده. واقعا از مطالب این کانال بهره می‌برم؛ خیلی عالی کار می‌کنند. بخش زیبای فعالیتشان معرفی داشته‌های بی‌نظیر ایران در کنار اخبار مرتبط به هلند است که بسیاااار عالی است. خداقوت به ایشان. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشتهای یک ایرانی 🇮🇷 از و فرانسه @ninfrance
از لجم... دختری را دوست داشت که او را دوست نمی‌داشت، و دست رد به سینه اش زد. از حرصش سریع با دختر دیگری ازدواج کرد. آن دختر دوم را دوست نداشت و همین شده که الان هم خودش عذاب می کشد، هم آن دختر بیچاره... وقتی از او پرسیدند خب چرا این کار را کردی؟ گفت: از لجم... سال ۸۸ بود... در حواشی انتخابات شرکت می‌کرد... وقتی پرسیدند چرا؟؟ گفت: از لجم... امسال می‌خواهد به کسی رأی بدهد که پر واضح سابقه خوبی ندارد و برنامه‌ای ارائه نمی‌دهد و مدام بحث‌ها را به حاشیه می‌برد و هیاهو می‌کند... وقتی می‌پرسی چرا می‌خواهی به او رأی بدهی؟؟ می‌گوید چرا شورای نگهبان فلانی را رد صلاحیت کرد... از لجم... یاد مرگ شاید انسان‌ها را بتواند تکان بدهد... عقلا و منطقا می‌دانیم، در دستگاه هیچ قاضی و محاسبه گری استدلال « از لجم...» مورد قبول نخواهد بود... کمک بدیم به اطرافیانمان. از تحت تاثیر فشار جهت دهنده‌های فکری خارج شوند. در آرامش و با عقل سلیم فکر کنند. در آرامش و با قلب سلیم تصمیم بگیرند. @ninfrance
🏡 های اجاره‌ای در از جمله تجارب جدید و عجیبم در هلند، داستان سبک اجاره کردن خانه بود. قوانین اجاره خیلی مفصل و پیچیده است. یک متن قرارداد ۵۶ صفحه ای را تجربه کردیم! مستاجر خانه را هر طور تحویل بگیرد، باید همان طور برگرداند. مثلا غالب خانه ها کف پوش ندارند و زمینش سیمان است و یا دیوارها رنگ یا کاغذ مناسب ندارد. حالا شما می توانید مثلا زمین را پارکت کنید یا کاغذدیواری کنید اما هنگام تحویل خانه باید هم پارکت‌ها و هم کاغذ دیواری ها را بکنید! چون شاید مستاجر بعدی نپسندد. خانه‌ را که می‌خواستیم اجاره کنیم، مستاجر قبلی گفت: اگر پارکت را نمی‌خواهید باید بکنم، اگر هم می‌خواهید باید هزینه اش را بدهید. طبیعتا ما ترجیح دادیم باشد اما حالا هرزمان بخواهیم خانه را تحویل دهیم اگر مستاجر بعدی نخواهد ما باید همه را از زمین و دیوار بکنیم! از طرف دیگر هزینه نصب پارکت و کاغذ دیواری به قدری زیاد است که هرکس که خانه را اجاره می کند همه این کارها را خودش انجام می‌دهد. دوستی می گفت فقط برای کندن پارکت از زمین شرکت‌ها ۵۰۰ یورو می‌گیرند. خانه ما قبلا دست یک دختر تنها بوده و همه این کارها را خودش انجام داده... @ninfrance
رستوران حلال ایرانی در بلژیک گذرمان به بلژیک افتاد. ساعت ناهار در نت پیگیر رستوران حلال بودیم. یک ایرانی‌اش را یافتیم. تماس گرفتیم که ببینیم گوشتی که استفاده می کنند حلال است یا نه. خانمی پاسخ داد. انگلیسی پرسیدیم آیا گوشت‌های شما حلال است؟ با جدیت گفت: بلهههه. ما ایرانی هستیم. پرشین... ما مسلمانیم... همه گوشت‌ها حلال است. خیلییییی حس خوبی بود. ایرانی مسلمان... و آن با غیرت ملی مذهبی صحبت کردنش. همه چی تموم... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک 🇮🇷ایرانی از هلند و فرانسه @ninfrance
برای من! از وقایع حقیقی که داستان گونه در کتاب «داستان راستان» نوشته شده، دو داستان از سالها پیش در ذهن و قلب من حک شده. داستان هایی که به شکل جدی مرا تکان داده و حسابی به فکر فرو برده. بین این دو داستان، یکی رتبه اول را به خود اختصاص می دهد، چرا که دومی در دلش جای می گیرد. گفته شده: روزی حضرت موسی سلام الله علیه در حال مناجات با خداوند بود که خدا از او سوالی پرسید: ای موسی تا امروز چه کاری برای من کرده ای؟ حضرت موسی هم خیلی راحت پاسخ داد که: نمازها خوانده ام و روزه ها گرفته ام... (همه بهم ریختگی چهارچوب فکری ذهن من پاسخ خداوند بود) خداوند پاسخ داد: اینها را که برای خودت کرده ای!! اعمالی است که امر شده ای به انجامش و برایت منفعت دنیایی و آخرتی دارد. «برای من» چه کرده ای؟؟ من اینجا متوقف شدم! در آن سن نوجوانی تعجب کردم! مگر هر کار خوبی برای خدا نیست؟؟ مثل نماز و روزه و اینها... داستان را ادامه ندادم. فکر کردم... چه کاری پس برای خدا محسوب می شود؟؟ واقعا جوابی نداشتم! تصور کن محبوبت بگوید هر آنچه تا امروز انجام دادی برای دل خودت انجام دادی... برای من چه کردی؟؟ و چقدر آدم جا می خورد! و اعصابش بهم می ریزد. فکر کن حتی بگوید: اگر مرا دوست داری، چون خودت را دوست داری و لذت می بری از مثل منی خوشت بیاید و دوستش داشته باشی. پس برای دل خودت کار کرده ای نه دل من... نه.. جوابی نداشتم... داستان را ادامه دادم. دیدم حضرت موسی هم جوابی نداشته برای خدا. و خداوند پاسخ داده که: اگر میخواهی برای من کاری کنی. «دوست داشته باش برای من» «دشمن داشته باش برای من» هرچیزی را... هر کاری را... هر کسی را... خیلی خیلی این جمله مرا تکان داد... دیدم هیچ کار برای خدا نکردم... به زبان دنیایی خودمان: هیچ کار برای دل خدا، برای خوشحال کردن خدا،‌ برای جلب رضایت و محبتش نکردم! همه جا دنبال دوست داشتنی های خودم بودم. از چی خوشم میاد... از چی خوشم نمیاد... از دوستی با چه کسی لذت می برم... از دوستی با چه کسی بدم میاد... این در حالیه که اگر نگاهم این میشد که برای خدا... اونوقت نمی گفتم خوشم میاد با این دوست باشم خوشم نمیاد با اون. نگاه می کردم خدا با کدوم، دوست داره... بعد خیلی بارها می شد که هرچند دوست نداشتم وقتم را با فلانی بگذرانم و میلم می کشید که کنار بهمانی باشم، اما مقابل نفسم می ایستادم و می گفتم محبوبم تو نیستی. محبوبم خالق توست و بعد برای جلب توجهش وقتم را با آن کس که از اعماق فطرت و قلب می فهمیدم او دوست دارد، می گذراندم. و البته این یک مثال است و می شود تعمیم داد به همه وقایع زندگی ما در این دنیا. در بررسی مصادیقی که هر روز با آن مواجه هستیم. امروز می توان این داستان را در حتی «رأی دادن»، یعنی یک فعالیت و ایفای یک نقش اجتماعی افراد در نظر گرفت. از این زاویه نگاه کرده ام به داستان؟ خدا چی دوست داره؟ دوست داره رأی بدم یا ندم؟ دوست داره به این فرد رأی بدم یا به اون فرد؟ آنچه به تجربه برای کسانی که برای خدا کار می کنند ثابت شده این است که از این طریق غرق می شوی در نشاط و آرامش و اطمینان قلب. چه در طوفان های سهمگین حوادث. چه در ساحل آرامش. حال روح خوب است و یکی است در هر حال. نه حزن می گیرد ایشان را نه خوف... باید امتحان کنیم... به ما آموخته اند که اگر چهل روز نیت و اعمالت را خالص برای خداوند انجام دهی اتفاقات بزرگی در تو می افتد، و تنها راه درکش، تجربه کردن است. 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک 🇮🇷ایرانی از هلند و فرانسه @ninfrance