eitaa logo
تا انتهای افق
10.3هزار دنبال‌کننده
687 عکس
223 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
ظاهرا هشتک منجی موعود، برای مسیحیان، یادآورد حضرت مسیح است. در متن‌های توییتری دیدم که این هشتک برای جشن ایستر (عید پاک) استفاده می‌شود. مسیحیان معتقدند بعد از این که حضرت عیسی علیه السلام به صلیب کشیده شد و جان داد. جسد ایشان را دفع می‌کنند. اما بعد از سه روز قبر ایشان را خالی می‌بینند. آن‌ها معتقدند که مسیح زنده شده و عروج کرده است. لذا این روز را روز «رستاخیز» می‌دانند و باور دارند که روزی او برای نجات مردم جهان از این همه ابتلائات بر می‌گردد و آن را جشن می‌گیرند که برایشان یک عید مذهبی و تعطیل رسمی است. 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
در برخی از توییت‌ها هم دیدم که بعضی این هشتک را با نام حضرت عیسی و امام زمان کنار هم ذکر کرده‌اند و اشاره کرده‌اند که این هر دو با هم برای نجات جهان ظهور خواهند کرد. که فکر می‌کنم این روش بهترین و قشنگ ترین روش است. یعنی حذف نکردن منجی مسیحیان و افزودن منجی آخرالزمانی ما تا این فصل مشترک به باز شدن مسیر برای کسب آگاهی و ارتباط بیشتر بینجامد... و البته باز شرط مهم آن این است که اگر کسی سراغ ما آمد و منبع و مرجعی در نت برای مطالعه بیشتر و آشنایی خواست به شکل واحد همه آن منبع و مرجع را بشناسیم و از محتوای آن خاطر جمع باشیم و به ایشان معرفی کنیم. 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
«بگذار اغیار هرگز در نیابند که این قلب‌های ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و روح ما در چه ملکوتی، شادمانه سر می‌کند. و سر ما در هوای کدامین یار، خود را از پا نمی‌شناسد. چه روزگار شگفتی! تاریخ آیندهٔ کرهٔ ارض بارور حوادثی بس شگفت است، حوادثی که مجد و عظمت جهان‌گیر اسلام را در پی‌خواهد داشت؛ و این همه را تنها کسی در می‌یابد که منتظر است و بوی یار را از فاصله‌ای نه چندان دور می‌شنود و هر لحظه انتظار می‌کشد تا صدای «أنا المهدی» از جانب قبله بلند شود و او را به سوی خویش فراخواند.» برگرفته از کتاب گنجینه آسمانی؛ دست‌نوشته‌های شهید سیدمرتضی آوینی 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
نقطه. سرخط... هر روز زمین یک دور به دور خود می گردد. حالا هر ۳۶۵ باری که بگردد، چون غیر از چرخش در حرکت هم هست؛ می شود یک دور چرخیدن زمین به دور خورشید و یکسال قرار دادی ما. ما نمی دانیم حرکت زمین به دور خورشید از چه زمانی آغاز شده. اما می دانیم ما چه زمانی پا بر این کره خاکی گذاشته ایم. روز نو و سال نو ما از آن تاریخ آغاز شده است. یعنی هر کس می تواند سال روز تولدش آغاز سال جدید پیش رویش باشد. اما حسن آغاز سال نو که منطبق با آغاز مجدد حیات طبیعت است لطف خاص خودش را دارد. غیر از هیجان به چشم دیدن جوانه تازه بر شاخه خشک شده و امید تولد دوباره، هیجان این که این آغاز، شروعی دسته جمعی است؛ نه فردی هم به این واقعه اضافه شده است. یک آغاز همه با هم. یک تولد دوباره همه با هم. یک شروع مجدد همه با هم. پس غیر از آن دست نوشته های شخصی که آدم ممکن است در روز تولد برای خود بنویسد. می شود دست نوشته هایی هم داشت که همه برای هم بنویسند. و چه تقارن و طلیعه مبارک، خاص و زیبایی شد آغاز سال نو شمسی ما با میلاد او که حول حالنا الی احسن الحال شدن ما دست اوست. چه زیبا فرمود که برای میلاد تمامی امامان و پیشوایانمان نظر به گذشته داریم. اما برای میلاد امام زمانمان نگاهمان به آینده و پیش روست... پر از نشانه است متفاوت بودن امسال. خدا کند که بیاید امام و صاحب ما... نمی دانم آقای مرحوم احمدعزیزی را می شناسید یا نه. یکی از شاعران و نویسندگان بسیار خاص ایران بودند که واقعا نوشته های ایشان عجیب شیرین و خاص بود. کتاب ایشان با نام «رودخانه رویا» را نمی دانم چندبار خوانده ام. انقدر که برخی عبارات آن را حفظ شده ام. اما به مناسبت این ایام یکی از نوشته های ایشان را در پست بعدی تقدیم شما می کنم. سال پیش رو پر از نور و برکت و عافیت و دستاوردهای عظیم برای اسلام و ایران و تک تک آزادگان جهان. 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
آغاز سال میلادی، در فروشگاه‌های هلند پر بود از انواع دفترهای برنامه‌ر‌یزی. از دوستان ساکن هلند شنیدم که هلندی‌ها غالبا با دفتر و کاغذ میانه خوبی دارند تا برنامه‌های در گوشی و... و همه بچه و بزرگسال یک دفتر دارند که برنامه‌ها و کارهای خود را در آن ثبت می‌کنند و خیلی رایج است. این ویژگی به چشم خارجی‌هایی که به هلند می‌آیند هم آمده. در یک مصاحبه می‌دیدم که یک خانم خارجی می‌گفت خیلی هلندی‌ها عجیب هستند. مثلا با هم هستید یک دفعه می‌گن خب دیگه وقت تمومه. پاشید بریم که وقت کار بعدی است. اما من این دقت و بابرنامه بودنشان را دوست دارم. و حتی در فرانسه هم به این اندازه، انواع و اقسام دفترهای برنامه ریزی و سرررسیدهای متنوع را ندیده بودم. دفترهای مخصوص بچه‌های مدرسه، مخصوص بزرگسالان و حتی دفترهای برنامه‌ریزی خانوادگی... باید ایران را هم به این نقطه برسانیم. ان شاء الله 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance کانال زیر، کانال بنده در حوزه برنامه‌ریزی و مدیریت زمان است: @manebabarname
متنی شیرین و متفاوت... برگرفته از کتاب «رودخانه رؤیا»، نوشته شاعر مرحوم احمد عزیزی شاید خواندنش، هیچ زمان مناسب‌تر از این روزها نباشد. بهار طبیعت، تقارن آن با نیمه شعبان و تولد منجی عالم بشریت و شنیدن پیام تبریک نوروزی و آغاز قرن از زبان رهبر فرزانه ایران و به تعبیری جهان... « این عصر، عصر امپراطوری آدم است. این عصر، عصر طغیان رودخانه‌های ازلی است. این عصر، عصر فرمانروائی گل سرخ، بر نبض جنگل است و من قسم می‌خورم که کلید طلائی خورشید، درهای کهنسال ظلمت را خواهد گشود و روزی همه ما در یک چمن مشترک، صبحانه خواهیم خورد و تمام بشریت بر بال پروانه‌ای، از اقیانوس الهی خواهد گذشت. من از امام زمان تقاضا دارم هر چه سریعتر نامه انسان را برای خداوند بخواند. من از امام زمان می‌خواهم هرچه تندتر از جاده‌های آسمان بیاید و گرد و غبار ملکوت را در جان بشریت بپاشد. من از امام زمان استدعا می‌کنم دست درختان را بگیرد و تا جبروتی‌ترین ارتفاع جهان بکشد. من از امام زمان تقاضا دارم هرچه زودتر شیر سبزینه را بر پاشویه‌ی تاریخ باز کند. من از امام زمان می‌خواهم شجره‌نامه زمین را به امضای سرخ مستضعفان برساند و پای شکواییه شهیدان را گواهی کند و ورقه آماده به خدمت انسان را انگشت بگذارد. من از امام زمان انتظار دارم که انتظار ما را بکشد و وزن سرگردانی ما را اندازه بگیرد. من از امام زمان می‌خواهم سری به سرزمین سربداران بزند و جنازه شقایق‌های ما را از خاک بردارد و در کفن سپید یاس‌ها بپیچد. من از امام زمان می‌خواهم مملکت ما را به ملکوت وصل کند و کشور ما را بر کشتی نوح بگذارد و به ساحل زیتون برساند. من از امام زمان می‌خواهم بر کوه ندبه بایستد و رودخانه خروشان هقهق ما را تماشا کند… اکنون ایران، خورشید راحلی را در سینه خود پنهان کرده است. مردی که از خم برخاست و بر «می» نشست و در نی دمید. مردی که مشت‌های گرسنگان را پر از گوهر قناعت کرد. ما را از ابوشقی گرفت و به دست ابوسعید سپرد. شاه را از تخت به زیر کشید و گدا را میر مجلس کرد. برای ما خورشید و شهادت آورد و شبنم و شقایق را معنی کرد. دخترانمان را در ناف آهوان پرورش داد. پسرانمان را پشت پلنگ، سواری داد و دروازه بیداری را بر شهرهایمان گشود… آقای خامنه‌ای دست ما را به دامن خورشید خواهد رساند. آقای خامنه‌ای برای دلهای خونین ما که افق گرفته‌ی عاشوراست- چراغ نیمه شعبان را خواهد افروخت. آقای خامنه‌ای خانه‌های گلی ما را در کوچه بنی هاشم ثبت نام خواهد کرد. آقای خامنه‌ای سیادت جنگل را بر زخم نمک آلود کویر خواهد پاشید و یتیمان خمینی را به سفره نور و نوازش دعوت خواهد کرد. آقای خامنه‌ای پلی از خمینی تا مهدی است. پلی که از فرات تشنه‌کامان زمین رد می‌شود. پلی که کاروان کربلا را به قلب ما، به خانه‌ی سوزان نفس ما می‌آورد. خامنه‌ای از سادات سپیده‌دم است. خامنه‌ای از خاندان خداوند است. خامنه‌ای از تبار روشن خورشیدی است که در خراسان خاموش شد. خامنه‌ای تجلی سبز وجدان ما و تهجی سرخ درون ماست و خامنه‌ای شمعی است که هزار و چهارصد سال قبل تاکنون قلب‌های پروانه‌وار ما را به خود فرا می‌خواند. من از آقای خامنه‌ای خواهش می‌کنم فرمان دهد پادگان پرستش، پر از صبحگاه نیایش شود. من از آقای خامنه‌ای التماس می‌کنم نسل تشنه ما را به سرچشمه صاحب‌الزمان برساند. من از آقای خامنه‌ای می‌خواهم دستور دهد تمام شهر را آیینه‌کاری کنیم و خانه‌ها را تا سدرة‌المنتهی بالا ببریم و درختان را بطور متساوی تقسیم کنیم. مردم به اندازه نمازشان، نیایش بکارند و به اندازه نیازشان اجابت بردارند. ما در کوهستان کبریا رگه‌های مشاهده را کشف کنیم. فرمان دهد همه خمس‌ شادمانی خود را بر برهنگان بپوشانیم و زکات زیبایی را به آیینه‌ها پرداخت کنیم…» 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
جهانگرد ماجراجوی هلندی در ایران خارجی ها دو دسته هستند. یک دسته که ایران را از طریق رسانه ها می شناسند و معمولا اولین سوالی که می پرسند این است که ایران امن است؟ کوچه به کوچه جنگ نیست؟ دانشگاه و پارک و سینما دارید؟؟ و گروه دوم،‌کسانی هستند که بدون دخالت رسانه ها، به ایران سفر می کنند... ویبه واکر، جهانگرد جوان هلندی که تاکنون سفرهای زمینی ماجراجویی به بیش از سی کشور داشته، پس از طی کردن مسیر زمینی حدود ۸۰۰۰ کیلومتری از هلند، وارد ایران شد. او که در سال ۲۰۱۶ نیز با خودرو برقی خود به ایران سفر کرده بود، با ورود دوباره خود به ایران در پستهای توییتری خود نوشت: "ایران شگفت انگیز است!" "اینجا همه فوق‌العاده مهمان‌نواز هستند و مانند خانواده با من رفتار می کنند." @ninfrance
اندر خیانت نابخشودنی برخی اساتید و معلمان استادی داشتیم که محکم و مسلط، توانمندی ایران را زیر سوال می‌برد و دل تک تک ما دانشجویان را از امید خالی می کرد. انگار ماموریتش باشد. هر جلسه تکرار می کرد. جامعه شناسی توسعه درس می‌داد... بیش از ۱۰ سال از آن روزها می‌گذرد. در موارد بسیاری ایران توسعه پیدا کرده. توسعه‌هایی که، حتی دشمنان ایران اقرار می‌کنند که دیگر امروز، ایران را نمی‌توان جهان سوم خواند... دانشمندان قدرتمندی دارد و کارهای بزرگی می‌کند. ایران در پزشکی، آی‌تی، نظامی و... با کشورهای با رتبه تک رقمی در جهان، در حال رقابت است. نمی‌دانم هنوز آن آدم تدریس می‌کند یا نه. اما می‌دانم که هرگز او را نخواهم بخشید. نه بخاطر حق فردی؛ بخاطر گرفتن یک حق اجتماعی که هر روز از بسیاری از جوانان ایران با خیانت می‌گرفت... حق امید و باور به توان. نخواهم بخشید. این مدرس و هر مدرسی که همچنان امروز هم همین مسیر جاهلانه و بدون منطق و وجدان را ادامه می‌دهد. و سلام و درود بر شرف و ایمان و استقامت تمام جوانان این نسل که بی‌توجه به این بمباران تخریب و تضعیف، با عزت و غیرت فطری، ایران امروز را ساخته و ایران فردا را که به مراتب بسیار خاص‌تر از امروز است می‌سازد و خواهد ساخت. 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
تأثیر آموزش مدرسه در خارج از کشور و تجربه تلخ چند روز پیشم در هلند که شاید به کار شما هم بیاید. چه در ایران. چه در خارج از ایران. قسمت اول: در جمعی که دو خانواده از دوستان ایرانی هم حضور داشتند. نمی دانم چرا بحث تبلیغات افراطی همجنسگرایی در هلند در رسانه و سطح شهر و حتی در مدارس شد. مادرها با ناراحتی و دلواپسی از آن صحبت می کردند و ابراز تاسف. فرزندان ایشان هم شنونده بودند. فرزاندان این هر دو خانواده در مدارس هلند تحصیل کرده بودند و بزرگ شده بودند. ناگهان در وسط انتقاد شدید یکی از مادران از وضعیت موجود فرزندش که دوران متوسطه را می گذراند با مادر ابراز مخالفت کرد. گفت: این بیچاره ها چه گناهی دارند. دست خودشان که نیست! تازه رسانه و مدرسه دارند تلاش می کنند با عادی سازی خشم مردم را کم کنند که بلایی سر این افراد نیاورند... مادر که هم از نظر و اعتراض فرزندش متعجب شده بود، دو سه جمله گفت و بحث رها شد. من تا اینجای بحث که کمی هم طولانی شده بود سکوت کرده بودم. اما به نظرم رسید شاید سکوتم درست نباشد و بهتر است توضیحی که به نظرم می رسد به این نوجوان ارائه بدهم. گفتم: ببین یک نکته ای هست که ممکن است از نظر تو نادیده گرفته شده باشد. آن هم اینکه ، آنهایی که مثلا دختر هستند اما ناخواسته احساس می کنند که گرایش های پسرانه دارند. فرق دارند با آنها که تمایلات جنسی به هم جنس خود دارند. این دو مسئله دو موضوع کاملا مجزاست. و اینها دو گروه متفاوت هستند. گروه اول هم تازه دو دسته هستند. یک گروه به اقتضای سن ممکنه گرایش متفاوت داشته باشند که با گذر سن و بزرگتر شدن به تعادل رفتاری نزدیک می شوند. اما آن دسته که مشکلشان فراتر از بعضی دوست داشتنی های معمولی است و کاملا نیازها و رفتارهای مخالف جنسیت خود دارند و در رنج و عذاب هستند، نیاز به مراجعه به پزشک و بررسی شرایط دارند که اگر اثبات شود که واقعا مشکل ناشی از اختلالات هورمونی دارند راه پزشکی که احکام دین هم مجاز دانسته برای تغییر جنسیت دارند. اما این دسته کاملا با دسته دوم که تمایلات جنسی به هم جنس خود دارند و ابراز می کنند و دست به رفتار نامطلوب می زنند فرق دارند. این دسته دوم مشکل هورمونی ندارند، مشکل خارج از اراده و کنترل جسمانی ندارند. این دسته کاملا دچار انحراف رفتاری شده اند و به هوا و هوس خود پاسخ مثبت داده اند و این دسته هستند که در تمام ادیان آسمانی هم رد شده اند و از رحمت خداوند به دور در نظر گرفته می شوند. خوب گوش میداد و سکوت کرده بود و گاهی هم تایید می کرد. ادامه دادم: مسئله دوم نیت کسانی است که با شعار کمک به این دسته افراد وارد میدان رسانه و آموزش شده اند. شاید کسانی باشند که افرادی از دسته اول را دیده اند که در رنج هستند و واقعا تمایل دارند کمکشان کنند اما رسانه ها بیشتر توجه خود را برای کمک رسانی به این افراد،‌ بر گروه دوم گذاشته و کمی دقت کنی می بینی که کاملا موضوع شکل تجاری و بهره برداری سوء از این داستان، به خود گرفته است... مغازه ها را می بینی که چقدر نمادهای آن ها را به فروش می رسانند؟ مهمانی ها و راه پیمایی ها و فروش بسیار این محصولات را می بینی؟ اینجاست که به نظر نمی رسد این فعالیت ها که افراط آن مشخص است با نیت مثبت و وجهه کمک رسانی به افراد نیازمند باشد. و تاکید می کنم که بخصوص که بیشتر نمایشی از گروه دوم را در راس کار و معرض توجه قرار داده اند. همان گروهی که رفتار زشت و غیراخلاقی شان در تمام ادیان آسمانی حرام و غیرالهی و انسانی اعلام شده است. همچنین اصل سبک پرداختن به این مسائل آن هم به این شدت، نوجوانان را به سمت اشتباه می کشاند. به محض اینکه گرایش عاطفی حتی در حد شدید به همجنس خود داشته باشند تصور می کنند که مبتلا به این وضعیت شده اند و از این دایره خارج نیستند و به سمت آنچه نباید کشیده می شوند. در حالیکه اکثر قریب به اتفاق این محبت ها حتی در حد شدید آن طبیعی است و فقط وجهه عاطفی دارد و با گذر سن فروکش می کند و به محبت متعادل نزدیک می شود. احساس می کردم که ذهنش توانسته تفکیک کند. چون دیگر مخالفتی نکرد، کمی به فکر فرو رفته بود و گفت که او هم با این تفکیک موافق است. این بحث بسته شد اما قلبم از این در رنج بود که حتی خانواده های عمیقا مومن و مذهبی باید بپذیرند که مدرسه قدرت دارد که کاملا ذهنیت فرزندانشان را متناسب با آنچه سیاستشان است جهت بدهد، کنترل یا هدایت کند و این داستان در کشورهای غربی کاملا اجتناب ناپذیر است. مگر مدارس اسلامی. اما بحث به اینجا ختم نشد، اتفاق ناراحت کننده بعدی زمانی رخ داد که موضوع دیگری به میان کشیده شد... ادامه دارد... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
جمهوری اسلامی ما در سال‌های اخیر بارها از طرف برخی افراد، این را شنیده‌ایم که یک بار دیگر این نظام را به همه پرسی بگذارید؛ اگر راست می گویید... بعد هم می‌گویند: آن زمان مردم تحت تأثیر جو بوده‌اند و رأی و نظر امروز ایشان کاملاً متفاوت با گذشته شده است. با خود می‌گویم: خب گروهی که احساس می‌کنند آن زمان تحت تأثیر جو رأی داده‌اند؛ چه تضمینی وجود دارد که الان هم تحت تأثیر جو به دیدگاهی رأی دهند و بعداً پشیمان نشوند؟! و دوم اینکه سال‌های سال است که این گروه با نظام فعلی مخالف هستند اما تابحال هیچ جایگزین مدونی ارائه نکرده‌اند. پس چه چیز را می‌خواهند به رأی بگذارند؟ نه! هرگز نمی‌شود زمام ادارهٔ یک کشور را به دست این افراد سپرد. چون نه ایدئولوژی مشخص دارند، نه پشتوانهٔ فکری تعریف شده و نه به رأی و نظر خود پایبندند که بشود رویشان حساب کرد. اما به دست کسانی ساخته و پرداخته شد و به همراهی کسانی حفظ شد که ایدئولوژی داشتند، پشتوانه فکری داشتند. افق و چشم‌انداز داشتند و برای تحقق آرمان‌های برحقشان جان خود و بهترین فرزندان خود را نثار کرده‌اند. حالا این جمهوری اسلامی، نقص و ضعف و خطا در مسیر هم دارد. طبیعی است. نظامی است که با این ترکیب، برای اولین بار در این عصر پا به عرصه وجود گذاشته است. جمهوری که تلاش می‌کنند بر مبنای احکام الهی کشورداری کنند. در این مسیر طبیعی است برخی کم بیاورند. برخی تحت تأثیر مال و قدرت و شهرت، به انحراف کشیده شوند. اما بسیاری پاک و مطمئن، با جان و مال و خانواده خود، جانانه، در حال تلاش اند. و با یک نگاه کلی و از بالا، بدون کج فکری، قابل مشاهده است که حرکت نمودار رشد و موفقیت این نظام همیشه صعودی بوده و صعودی خواهد بود؛ تا روزی که با این تلاش بدون توقف، آنقدر قوت‌ها از ضعف‌ها پیشی بگیرد که زمین و زمان استحقاق تشریف فرمایی مدیریت کننده اصلی جهان را پیدا کند. این اعتقاد ما حامیان جمهوری اسلامی ایران است. پایبند و معتقد به رأی و نظر پدران و مادرانمان هستیم و راهشان را تا روز موعود ادامه می‌دهیم. ان شاء الله. 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
تا انتهای افق
تأثیر آموزش مدرسه در خارج از کشور و تجربه تلخ چند روز پیشم در هلند که شاید به کار شما هم بیاید. چه د
تاثیر آموزش مدرسه در خارج از کشور قسمت دوم کمی بعد از این بحث، بحث حملات حوثی های یمن به بخش های مهم عربستان شد. مادر یکی دیگر از بچه ها داشت با خوشحالی خبری در این مورد نقل می کرد که فرزندش که او هم در سن دبیرستانی بود و از ابتدا در مدارس هلند تحصیل کرده بود یک دفعه گفت: چرا باید یه همچین کاری بکنند... چرا باید حمله کنن به برق و آب یک کشور... چرا باید جنگ راه بیندازند و این همه آسیب بزنند. من که متحیر نگاه می کردم. مادرش کمی برآشفته گفت: عربستانی ها اول جنگ را شروع کردند عزیزم. اینها بودند که هشت ساله مردم فقیر یمن را بمباران کردند. چقدر کودک تا امروز کشته شده. حتی کارخانه شیرخشک بچه ها را زدند. این چه حرفیه می زنی مامان؟! اینا اگر نزنند اینها این جنایت را تمام نمی کنند. فرزند با یه حالت پکری سکوت کرد... بعد از بحث قبلی من می دانستم که این موضوع هم در مدارس می تواند مطرح شده باشد و اخبار و گزارش یک طرفه... و می دیدم که زور آن تاثیر بیشتر است. وقتی بچه بیشتر عمر خود را در مدرسه می گذراند. دلم سوخت برای خانواده هایی که آنجا مجبورند بچه هایشان را در این مدارس بگذارند. چقدر کار تربیتی برایشان سخت تر است. یاد فرمایش رهبر فرزانه افتادم که اگر شما روایت نکنید دیگران برعکس روایت می کنند. باب میل روایت می کنند. الان اینجا هر روز اخبار اوکراین رسانه ای می شود. هر روز خبری از مردم جنگ زده اوکراین است. هر بار از کنار روزنامه فروشی ها رد می شوم صحنه های غم انگیزی از این جنگ منتشر می شود. برای مردم اوکراین پول جمع می کنند و... این در حالی ست که در همه این سالها ندیدم یک بار از کودکان سوریه یا افغانستان و یمن بگویند و پول جمع کنند و با حزن و غم خبررسانی کنند... مدرسه خیلی مهم است. در ایران هم معلمانی هستند که روایت غلطی را به بچه ها منتقل می کنند. اما وضع ایران خیلی بهتر از هلند است. چون در ایران غالبا معلم ها بر اساس شخصیتی که از خود ساخته اند چه منفی چه مثبت عموما خودخواسته بر بچه ها اثر می گذارند. اما در کشورهای اروپایی آمریکایی سیستماتیک به این شکل است. یعنی یکپارچه دیکته می شود که معلمان باید چه چیزهایی را سر کلاس بگویند یا نگویند. یعنی برایش طرح درس و قوانین مشترک و ثابت دارند... 🌸 مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی 🇮🇷 در و فرانسه @ninfrance
در اروپا معنی «پیر شدن یک جامعه یعنی چه» را فهمیدم... هم در فرانسه، هم در هلند... در محله‌ها، مناطق مسکونی، رستوران‌ها و کافه‌ها و حتی پارک‌ها... الان در این تصویر که امروز تصادفی توجهم را جلب کرد، جز یک نفر بقیه مسن هستند. و البته این صحنه را در مکان‌های مختلف تجربه کرده ام.. مراقب ایران باشید... @ninfrance