eitaa logo
تا انتهای افق
9.9هزار دنبال‌کننده
676 عکس
208 ویدیو
1 فایل
مشاهدات، تجارب و یادداشت های یک ایرانی از هلند و فرانسه برای تحقق آرمان بر حقت، جهانی بیندیش! ارتباط با نویسنده کانال: @N313mohajer
مشاهده در ایتا
دانلود
هزینه‌ها در که شاید ندانید... می‌دونم ممکنه خیلی‌ها دوست نداشته باشند نکته منفی از غرب بشنوند و ناخواسته احساس سیاه‌نمایی بهشون دست می‌ده، اما اینها واقعیت‌های جاری زندگی در غربی است که بسیاری از ایرانی‌ها تصور دیگری از آن دارند. یا بی‌خبرند یا دقیقا برعکس واقعیت تصور می‌کنند: مثال: برای مشکل دندان در ، به دندانپزشکی مراجعه کردیم. فقط معاینه کرد و دو عکس از دو دندان انداخت. (نه تصویربرداری سراسری) و گفت می‌شود ۱۰۰ یورو یعنی حدود ۷ میلیون تومان ما. گفت دو دندان باید پر بشه و اگر مشکل رفع نشد عصب کشی بشه که پر کردن هر دندان میشه ۷۰۰ یورو، عصب کشی هم ۷۰۰ یورو. یعنی حدود ۹۲ میلیون تومان. هیچ بیمه‌ای هم به دندان تعلق نمی‌گیرد... در راه یک لحظه غفلت در نخواندن سرعت مجاز در آن ساعت در اتوبان، و تصور اینکه سرعت مجاز ثابت درست است، به کنار کشیدن ماشین توسط پلیس و برخورد با این ادبیات که می‌تونم ماشینت رو بخوابونم و گواهینامه‌ات را باطل کنم. چون اولین بارت هست، ۳۰۰ یورو! معادل حدود ۲۰ میلیون تومان ما جریمه... این هزینه ناگهانی یک روز است که ممکن است به آن مبتلا بشی. هزار و هفتصد یورو... یعنی بیش از ۱۱۳ میلیون تومان... شاید برخی در ذهن‌شان خطور کند که خب شما به یورو درآمد داری، پس به یورو فقط حساب کن. پس بگذار از یک هلندی مثال بزنم که یک عمر در هلند زندگی کرده، درآمد هلندی داره. همین چند روز پیش دوست ایرانی‌ام تعریف می‌کرد که شاهد بوده خانمی هلندی به داروخانه مراجعه کرده و هزینه داروهایش که برای فرزندش بوده ۱۳۰ یورو بوده. و بیمه هم به آن تعلق نمی‌گرفته. گفته نمی‌تونه از پس هزینه دارو بر بیاد. یا قسطی براش فاکتور کنند یا باید پولی که برای غذایش باید هزینه کند خرج دارو کند یا کلا از خرید دارو انصراف دهد... یعنی توان پرداخت ۱۳۰ یورو به یکباره را برای آن ماه نداشته! اینطوریه که عموم ایرانی‌هایی که خارج از ایران زندگی می‌کنند برای کارهای پزشکی به ایران میان... حتی خارجی‌ها؛ یعنی هرچقدر درآمد به یورو هم باشه، هزینه درمان بسیار بالاست و گاهی می‌تونه فرد را از فرایند درمان هم منصرف کنه... و البته موارد دیگه که در پست‌های بعدی عرض خواهم کرد... ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
تا یا رضا گفتم، سریعا نوبتم شد... آقایی شاه خراسان، بیش از این‌هاست... هرکه دارد هوس کرببلا، بسم‌الله‌... ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
مواجه شدن با تصویر و جمله «ادخلوها بسلام امنین، همان ابتدای حرکت در فرودگاه، چه حلاوتی ساخت... آن‌ها که فلسفه نام کانال را می‌دانند، می‌دانند چرا... به نیابت از شما قدم بر می‌داریم، ابرمردان تاریخ، که راه را با نثار حیات خود، اینطور گشودید که ۷ شب بلیط پیدا شود، ۱۰ صبح حرکت باشد و یک ساعت بعد .‌.. راهی که قدم به قدم جان نثار کردید و باز کردید... ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
✨فلسفه نام گذاری کانال به نقل از یک کتاب: «از فرط خستگي و بي خوابي چشمهايمان را به كمك چوب كبريت باز نگاه داشته بوديم. آن شب مردم ايران جشن پيروزي گرفته بودند و صداي تكبير ملت، به شكرانه فتح خرمشهر، از راديوها و بلندگوهاي سيار واحد تبليغات به گوش مي‌رسيد و در فضاي تاريك و ساكت منطقه مي‌پيچيد. با وجود خستگي، سعي كردم در اطراف قدم بزنم و جوياي احوال و بچه‌ها شوم. همان طور كه تلو تلو خوران و خواب آلود از كنار خاكريز جاده شلمچه مي‌گذشتم، ناگهان در زير نور منورها حاج احمد را ديدم كه با چند نفر از بچه‌ بسيجي‌هاي واحد تبليغات كه پرچم تيپ حضرت رسول، را به دست داشتند، مشغول صحبت است. در آن تاريكي، صداي يكي از بچه‌ها به گوشم رسيد كه مي‌گفت: «حاج آقا، بي خوابي اين چند شب، امان ما را بريده، ان شاالله امشب با يك خواب خوب، تلافي مي‌كنيم. در اين وقت، حاج احمد را ديدم كه دستش را بر روي دوش بسيجي‌ جوان انداخت و او را با خود از سينه كش خاكريز بالا برد. جايي در رو به روي مقر ما، سمت غرب را نشانش داد و گفت: ببينيم، مي‌داني آنجا كجاست؟» او كه از رفتار حاج احمد گيج شده بود، گفت: نمي‌فهم حاج آقا! حاج احمد با لحن گلايه آميزي گفت: يعني چي مومن! نمي‌فهم چيه؟! خوب نگاه كن. آنجا انتهاي افق است. من و تو بايد پرچم خودمان را آنجا بزنيم؛ در انتهاي افق. هر وقتي به آنجا رسيدي و پرچم را كوبيدي، بعد برو بگير راحت بخواب و استراحت کن...» ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
چقدر اربعین همه چیز تغییر می‌کند☺️. بسته‌ پذیرایی هواپیما در کنار غذا، دعای اربعین و تسبیح هم همراهش بود و روی بطری آب هم نوشته بود در زیر خیمه‌اش، همه یک خانواده‌ایم... همچنین توضیحی از وضعیت پرفشار پروازها وجود داشت که تاخیرهای احتمالی را درک کنیم و در آخر نائب الزیاره کادر پرواز هم باشیم. که فرصت زیارت ندارند. خیلی متفاوت بود. خیلی حس شیرینی داشت. بخصوص التماس دعا گفتن خلبان در پایان سفر و صلوات‌های پیاپی مردم در هواپیما. این صحنه‌ها، خیلی هیجان انسان را برای رسیدن به دوران پسا ظهور بیشتر می‌کند. خیلی. در پایان سفر به این کادر محترم خسته نباشید می‌گفتیم و مطمئنشان می‌کردیم که به شرط توفیق و لیاقت، نائب الزیاره ایشان هم خواهیم بود. و رسیدیم بارگاه ملکوتی حیدر کرار... ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
چه حدیث زیبایی بود در بدو ورود فرودگاه «مردم بر دو دسته‌اند؛ یا برادر دینی شما یا همتای شما در خلقت.» و این آغاز داستان زندگی جمعی در فرهنگ چندین ملیتی اربعین است... همه با هم خواهر و برادریم. یا دینی یا از یک پدر و مادر؛ حضرت آدم و حوا... پس یکدیگر را دوست بداریم. به یکدیگر احترام بگذاریم. آشنا و غریبه به هم سلام کنیم. همدیگر را ببخشیم. به هم رحم کنیم. مراقب هم باشیم. از هم دفاع کنیم و دست یکدیگر را بگیریم... سلام بر شاه نجف؛ امیر عالی اعلی امیرالمومنین علی علیه السلام... ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، و ایران @ninfrance
و داستان ، شروع شد... و هرکس بر شانه اش بار امانتی حس می‌کرد و آن را به دوش کشیده بود... امانتِ ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، ، ایران و @ninfrance
عراقی بود. چفیه با پرچم ایران و عکس حاج قاسم انداخته بود و مدام فریاد گونه تکرار می‌کرد خوش آمدید ایرانی‌ها، خوش آمدید... حُب الحسین یجمعنا... و آن دخترک کوچک سینی به دست را ببینید... در جاده پر بودند و جلوتر از ایشان خواهم گفت... و اینگونه فرزندان تربیت می‌شوند... ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، ، ایران و @ninfrance
نمی‌دانم فقط همین راه هست یا نه، اما آغاز (مسیر پیاده‌روی) ما از نجف از میان بود... و زیارت مزار عارف کامل ، از نوادر روزگار، بدون برنامه‌ریزی، خیلی روح‌بخش بود. آن‌ها که کتاب «کهکشان نیستی» را خوانده‌اند، می‌دانند چقدر حال خوب کن خواهد بود به زیارت و دیدار ایشان رسیدن. خیلی درخواست کردیم برای ما و سرزمین ما و حوادث آخرالزمانی دعا کنند... و بعد هم مواجه شدن با مزار شهید ذوالفقاری (متولد ۱۳۶۷)، شهید مدافع حرم... که در دفاع از حرم امامین عسگریین نزدیکی سامرا به شهادت رسید و داستان علاقه‌اش درباره دفن شدن در وادی السلام معروف است و به آرزویش رسید... در جوار حضرت امیر، و در نزدیکی حضرت هود و صالح و... ✍ مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک ایرانی🇮🇷 در فرانسه، ، ایران و @ninfrance