eitaa logo
نیوشیدنی
58 دنبال‌کننده
139 عکس
21 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏لحظه کشف جسد یکی از جانباختگان، و ایثار بی حد امدادگرانی که خودشون در معرض خطرند! ‎
43.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏جهاد امداد شبانه روزی ادامه دارد. ضعف روایت غوغاست. ‎
50.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏روایت جهاد همگانی مردم و ارگانها و روند امداد از اول حادثه، از زبان مسئول n.s.e ‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جریان نوشتن نیروی آتش‌نشانی در حین کار 💠 روایت کاپیتان تیم فوتبال صنعت نفت، و جریان طلبه و نیروی جهادی شدن و حضور او در بین امدادگران حادثه 💠 پیدا شدن پیکر پدر و پسری که پسر و پدر همدیگر رو بغل کرده بودند. 🎙 راوی: حیدر رازی‌پور از نیروهای امدادی مردمی
«در میان گریه می خندم» علی اخباری بسم الله الرحمن الرحیم دیشب حوالی ساعت 10 حصارهای کاری و امنیتی را درنوردیدم و به میان مردم رفتم. حدود 200 نفر از مردم داغدار و بهت زده و پریشان دورم جمع شدند. نزدیک دو ساعت با هم گپ زدیم. گفتم برای عرض تسلیت از قم آمده ام. بهم احترام گذاشتند و خوش آمد گفتند. اما یکی یکی گله گذاری کردند و من ایستادم و گوش دادم. گاهی بهشان حق دادم و گاهی بهشان توجه دادم. گاهی با هم گریه کردیم، و گاهی خندیدیم. از همه چی گفتند. یکی داد می زد و می گفت: به فاطمه زهرا من دیگه دین رو قبول ندارم. من به شما احترام میذارم ولی دوستت ندارم، چون آخوندی. من لبخند زدم و گفتم: اما من شما رو دوست دارم. دیگری می گفت: چرا تو استادیوم جشن سلام فرمانده گرفتن. گفتم: جشن نبوده. مداحی بوده. گفتند: ما جشن می دونیم. گفتم: جشن قهرمانی استقلال رو چرا نمی گید؟ گفتند: اونا تسلیت گفتن. گفتم: خب تو سلام فرمانده هم تسلیت گفتن. آن دیگری می گفت: چرا رهبر دیر تسلیت گفته؟ گفتم: از اول پیگیر بوده و دستور داده به رئیس جمهور برای انجام کارها ولی ابعاد قضیه دو، سه روز بعد معلوم شده،برای همین دیر شده. یک جوان هیکلی می گفت: دیشب سپاه زده توی گوش من چون روی موتور بودم و داشتم میومدم اینجا. دستم را کشیدم روی صورتش و بوسش کردم. دیگری می گفت: زن و بچه مردم رو در حالیکه گاز اشک آور خورده بودن، نجات دادم. گفتم: درسته. شاید نباید می زدن، ولی شما مردم خوب باید از اونایی که برای اغتشاش از شهرهای دیگه غشون کشی کردن، جدا بشید، خودتون رسواشون کنید. نیروی انتظامی برای حفظ امنیت خودتون و مغازه های اینجا و ماشین و اموال مردم اومده. دیگری گفت: حاج آقا چرا تو اومدی بین ما، بقیه نمیان؟ ما ترسناکیم؟ همان موقع یک عده از طلبه های بومی آمدند و سرکشی کردند و رفتند. یکی گفت: حق قدمشون رو گرفتن و رفتن. گفتم: نه اینطور نیست، اینها جهادی اند. امام جمعه اهوازتون هم واقعا وسط میدونه. خودش تو آواربرداری بوده. داره کارها رو پیگیری می کنه، با مدیران، با امدادگران. دیروز عصر هم با هم رفتیم به خانواده جانباختگان سر زدیم و تسلیت گفتیم. به همدیگر گفتند: راست میگه، اون خوبه. یکی گفت: حاجی یه دور توی شهر بزن ببین چرا وضع شهر ما اینه، ما تو کوچه هامون چشمه فاضلاب داریم، باورت میشه؟ ما نه آب درستی داریم، نه فاضلاب درستی، نه شهر و ساخت و ساز مرتبی. ما که همه چیز اینجا داریم، نفت، بندر، منطقه آزاد، چرا باید وضعمون اینجور باشه. ما که پدرامون برای این زمین خون دادن، شهید دادن چرا باید اینطور باشیم. گفتم: باید شهردار خوب انتخاب کنید. باید شورای شهر خوب انتخاب کنید. کار دست خودتونه. ما توی قم شورای خوب انتخاب کردیم، شهردار خوب آوردن، شهرو زیر و رو کرده حسابی. گفتند: عشیره ای، اتوبوسی، میان از فلان‌جا و رأی میدن و میرن. گفتم: خب خودتون باید درستش کنید. الان جلوی همون اتوبوس رو نیوری انتظامی میتونه بگیره؟ نه. آشوب میشه. خودتون باید وضعیتو اصلاح کنید. بین خودتون. یکی گفت: من وضعی ندارم، جوونم بیکاره، روغن شده دویست تومن، ما داریم له میشیم. گفتم: منم همینطوره وضعم. دو و نیم شهریه میگیرم و الباقی یارانه. و داره بهم فشار میاد. حالا امید داریم این دولت یه کارایی بکنه، مردم نجات پیدا کنن. گفتم مثلا تو همین قضیه، من از امدادگرها سوال کردم، گفتن از وقتی وزیر کشور اومد و مدیریت واحد در میدان انجام داد، وضعیت آواربرداری و کشف اجساد سر و سامون گرفته و کار سرعت گرفته. باز به هم گفتند: راست میگه، بهتر شده. یک خانمی آمد گفت‌: دوستات رفتن، جا نمونی حاجی! همه خندیدیم. دیگر آن شور و التهاب اولیه فروکش کرده بود. مردم قدری آرام تر شده بودند. یکی گفت بیا با هم عکس یادگاری بگیریم. گرفتیم. برایم آب و شربت آوردند. دعوتم کردند به شام، خورش بامیه،فلافل. گفتم: شما غذاتون تُنده. به من نمیسازه. گفتند: نه. تندش نمی کنیم برات. گفتم: کُند شما هم برای ما تنده. خندیدیم. گفتند: حاجی بیا امام جمعه ما بشو. خندیدم. دیگر ساعت حوالی ۱۲ بود، مردم رفته بودند و فقط سه، چهار نفر کنارم بودند. با آنها خداحافظی کردم و برگشتم به مسجد محل اسکان نیروهای امدادگر، مسجد قائم!
عهد مجازی ویژه نامه حادثه آبادان.pdf
3.68M
🔰 اینجا آبادان 🔰 ویژه‌نامه مجازی نشریه علمی فرهنگی عهد "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 💠 برخی از عناوین این ویژه‌نامه: - روحانی در بین مردم، مانند ماهی در آب است 🎙 "گفتگو با حجت‌الاسلام غبیشاوی، امام‌جمعه محترم آبادان" - رسالت ما، حفظ روایت صحیح از ماجرا 🎙 "گفتگو با حامد عسگری" - یک اربعین کوچک در دل آبادان 🎙 "گفتگو با حسین سلامی نیروی جهادی در آبادان - گفتگو با حسن باقرکلانتری 🎙 " رئیس H.S.E صنایع منطقه آزاد روند" - قصه و غصه آبادان؛ ✍ علی مهدیان - افسران ارشد مبارزه؛ ✍ حسین کاظم‌زاده - روایت یک رویش؛ ✍ علی‌سپهران 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
هدایت شده از خانه طلاب جوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
4⃣1⃣ "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه "روایت تشریح و گزارش فعالیت‌های صورت گرفته در سفر آبادان ▫️ نقش در حوادث اجتماعی، امامت است... ▫️ هدف خانه طلاب از اعزام به آبادان ▫️ مقابله با روایت رسانه‌های دشمن از و تغییر این روایت از آبادان به روایت واقعی ▫️ عرض تسلیت و همدردی با خانواده‌های داغدیده ▫️ فضای شهر ، فضای ▫️ جلسات با استاندار و دادستان خوزستان به منظور مطالبه برخورد با مسببین حادثه متروپل و احقاق حقوق مردم 💠 کاری از واحد رسانه 📢 روایتگر روایت‌های خوب باشیم... 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f