فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راست می گفت! ما زرنگ نبوده ایم و نیستیم!
ما اگر زرنگ بودیم برای تماااام کارهایمان نیت میکردیم!
برای سر کوچه رفتن و آب خوردنمان بگیرید تا تفریح و عباداتمان!زرنگ بودن هم یعنی اینکه برای سادهترین کارها
هم بگویی خدایا بخاطر تو و برای ِ تو انجام می دهم!
میگفتند اینطوری حتی وقت هایی رو که برای خدا نیستیم هم مال خدا می کنیم..:)🌿 ♥️
برای خدا باش خدا همه رو برای تو #بسیج خواهد کرد ..
♨️ حمله جنگنده های رژیم صهیونیستی به شهر یارون در جنوب لبنان
#نقض_آتش_بس
#جنوب_لبنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هلاکت دهها سرکرده گروههای تروریستی در سوریه
🔹دهها نفر از سرکردگان گروههای تروریستی آنچه تکفیریها اتاق عملیات بازداشتن دشمن خواندهاند، در حمله مشترک جنگندههای سوری و روسی به مخفیگاه آنها در ادلب به هلاکت رسیدهاند.
#غیر_رسمی خبرها حاکی است رهبر اصلی تحریر الشام ابو محمد الجولانی در این حمله به هلاکت رسیده است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🔴🔴
🎥 خبرنگار صداوسیما در دمشق: اخبار فضای مجازیِ ایران در مورد دمشق ما را متعجب کرد
🔹اینجا خبری نیست اما در رسانهها از کودتا حرف میزنند و از چیزهایی میگویند که وجود خارجی ندارد.
نیَّت
هلاکت دهها سرکرده گروههای تروریستی در سوریه 🔹دهها نفر از سرکردگان گروههای تروریستی آنچه تکفیر
♨️ #تایید_شد | رسانه رسمی تروریستی تحریر الشام HTS :
🔹فرمانده کل قوای نظامی جبهه النصره و تحریر الشام، ابومحمد الجولانی دیشب توسط 1 اسکادران سوخو 34 نیروی هوافضای روسیه به وسیله بمب های سنگرشکن کشته شد.
#الحمدلله_رب_العالمین
🏴🏴🏴🏴
#اطلاعیه
#بنر_مراسم
عزاداری ایام شهادت صدیقه طاهره (سلام الله)
➕از دوشنبه.۱۲ آذرماه.لغايت یکشنبه.۱۸ آذرماه.(به مدت هفت روز )
⏰ساعت۱۴(۲عصر)
▪️شهریار،شاهدشهر،خیابان معلم،ابتدای کوچه شهیدان زارع یک،
پلاک۵(علامت هئیت)
🔸🔹🔸🔹🔸
🌑 مراسم راس ساعت مذکور آغاز میگردد.......
#ویژه_خواهران
#روضه
#هيئت_عقیلة_العرب_سلام_الله_علیها
اگر امر به معروف میخواهی بکنی،
خیلی آهسته؛ مثل آینه باش!
آینه داد نمیزند که یقهات بد است
وقتی روبه روی آینه میایستی جیغ نمیکشد
و بگوید چرا موی سرت اینطوری است؟!
خیلی سکوت محض است،
آهسته میگوید و هیچکس را خبردار
نمیکند، جز خودت و آینه...!
(علامهحسنزادهآملی)
#به_وقت_داستان
📚خاکهای نرم کوشک
✍نویسنده: سعید عاکف
💚داستان پنجاه و نه : انگشتر طلا
قسمت دوم
🌹راوی : سرکار خانم سبک خیز
اولاً که سلام رسوند ، دوماً گفت : اون انگشتری رو که عملیات قبل نصب کرده بودی ، همین حالا برو حرم ، بندازش توی ضریح .
گیج شده بودم .
حساب کار از دستم در رفته بود .
گفتم : اون که میگفت این کار رو نکنم .
گفت : جریانش مفصله .
انشاالله وقتی اومدیم مشهد ، برات تعریف میکنم .
با هواپیما آوردنش مشهد .
حالش طوری نبود که بشود بیاوریمش خانه .
از همان فرودگاه ، یک راست برده بودنش بیمارستان .
رفتیم ملاقات .
وقتی برگشتیم توی راه ، جریان انگشتر رو از برادرم پرسیدم .
چشمهایش پر از اشک شد .
آهسته آهسته شروع کرد به گفتن :
وقتی ما رسیدیم بالا سرش ، هنوز به هوش نیامده بود .
موضوع را اول ، از هم تختیهایش شنیدیم ؛ میگفتن : توی عالم بیهوشی داشت با پنج تن آل عبا علیهم السلام ، حرف میزد .
اون هم با چه سوز و گدازی !
پرسیدیم : شما خودتون حرفاش رو شنیدین ؟
گفت : بله .
اصلاً تک تک اون بزرگوارها رو به اسم صدا میزد .
وقتی به هوش آمد ، جریان را از خودش پرسیدیم .
اولش که طفره رفت.
بعد خیلی گرفته و غمگین شروع کرد به گفتن :
تو عالم بیهوشی ، دیدم پنج تن آل عبا علیهم السلام تشریف آوردند بالای سرم .
احوالم را پرسیدند و باهام حرف زدند .
دست میکشیدند رو زخمهای من و میفرمودند : عبدالحسین خوش گوشته ، انشاءالله زود خوب میشه .
حاجی میگفت : خیلی پیشم بودن ، وقتی میخواستن تشریف ببرن ، یکی از اون بزرگوارها عیناً انگشتر زنم را نشانم دادند .
با لحنی که دل و هوش از آدم میبرد فرمودند : انگشترتان در چه حاله ؟
من خیلی تعجب کرده بودم .
بعد دیدم فرمودند : بگویید همان انگشتر را بیندازند توی ضریح .
گونههای برادرم ، خیس اشک شده بود .
حال خودم را نمیفهمیدم .
حالا میدانستم ، خواست خودش نبوده که انگشتر را بیندازم ضریح .
فرمایش همانهایی بود ، که به خاطرشان میجنگید ؛ و شاید هم یادآوری این نکته که ؛
هر چیز به جای خویش نیکوست .
ادامه دارد...
@niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت