#اعلام_مراسم
یادبود شهید مدافع حرم جواد اللهکرم
بیرق معظم یا امالبنین (س)
محفلبسیجیانورهروانشهداء
سخنران و راوی:
تحولات سوریه در میدان
جانباز مدافعحرم امیرحسین حاجینصیری
بانوای: شیخ علی سلامتبخش
کربلایی جلال احمدوند
کربلایی حسن اکبری
زمان/مکان: چهارشنبه، ۲۱ آذر، ساعت ۲۰
شهریار،پشت میدان تره بار،خیابان شریعتی،کوچه بوستان،پلاک۱۳،تکیه شهدا
#بیت_امیرحسین_حاجی_نصیری
#اسماعیل_حرم
#خواهران و #برادران
جمع کمک های نقدی +طلا+ارز
تبدیل به دلار شد
👇
۴۱/۳۷۷
چهل و یک هزار ۳۷۷ دلار
معادل آن تقریبا ۳ میلیارد تومان میباشد
#موجودی_نقدی_فعلی_در_کارت 👈
36/790/000تومان #تومان
5041721095416625💳 فرزاد سلامت بخش پ ن: باسلام و احترام 🌷 باذن الله باتوجه به شرایط موجود اگر پروژه ای عام المنفعه در لبنان بتوانیم دست بگیریم هفته اول دی ماه باذن الله اقدام خواهیم کرد در غیر اینصورت به گروه مورد اعتمادی کمک ها را تحویل خواهم داد باذن الله و گزارش را شفاف خدمتتان اعلام خواهم کرد فقیر روسیاه شیخ علی سلامت بخش #اعزام_مرحله_دوم #بدون_الله_نمیشه #نیتهای_نورانی #قدم_های_الهی #دغدغه_های_آسمانی #جهاد_ادامه_دارد #موکب_خانم_سه_ساله #جبهه_مقاومت @niyat135
آیت اللّٰه سیدمحمّدرضا گلپایگانی:
گریه بر سیدالشهداء(علیه السلام)
تولّی است
امّا گریستن در عزای
#حضرت_زهرا(سلام الله علیها)
هم تولّی و هم تبرّی است ..
#فاطمیه
نیَّت
بسم الله النور #سفره_خانم_ام_البنین #هفته_150#باذن_الله 📍 غرب تهران شهرستان شهریار روبروی امامزاده
طبق سنت هر ساله
امسال نیز وفات شهادت گونه سیده ام البنین سلام الله علیها مشهد هستیم باذن الله
و نوکری زوار را خواهیم کرد
#نيت
#به_وقت_داستان
📚خاکهای نرم کوشک
✍نویسنده: سعید عاکف
💚داستان شصت و هشت: حاجی را سلام برسانید
قسمت سوم
🌹راوی : مجید اخوان
ما هرچی داریم اینهاست ، اسلحه و وسیله درسته که باید باشه ، ولی اون کسی که میخواد بچکاند ماشه ی آر پی جی رو ، اول باید قلبش از عشق امام حسین علیه السلام پر شده باشه ، اگر اینطوری نباشه ، نمیتونه جلوی تانک T_ 27 عراق بند بیاره ... بالاخره صحبتش تمام شد .
حالِ همه حال دیگری شده بود .
جناب سرهنگ صدّیقی از آن طرف اتاق ، بلند شد آمد پیش حاجی .
گرفتش توی بغل و صورتش را بوسید .
چشمهایش از شدت گریه سرخ شده بود .
با صدای بغض آلودش گفت : حاج آقا هرچی شما بگی درباره تیپ خودت ، من دربست همون کارو میکنم .
کمی بعد رفت دست سرهنگ ایرایی را گرفت ، فرمانده ی تیپ یکش بود .
آمد دستش را گذاشت توی دست حاجی .
بهش گفت : شما با تیپ یک ، از این لحظه در اختیار آقای برونسی هستی .
هرچی ایشون گفت ، مو به مو انجام میدی .
بعد دستش را ول کرد و ادامه داد :
این رو به عنوان یک دستور نظامی به همه ردههای پایینتر هم بگین .
از آن به بعد ، هر وقت توی لشکر هفتاد و هفت ، کاری داشتیم ، خیلی تحویلمان میگرفتند .
اول از همه هم میگفتند : حاجی چطوره ؟
وقتی هم میخواستیم بیاییم ، میگفتن : حاجی برونسی رو حتماً سلام برسونید .
ادامه دارد ...
@niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت