eitaa logo
نیَّت
1.7هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3.6هزار ویدیو
63 فایل
﴾﷽﴿ توان انسان به عیار نیت، همت، توکل و اعتماد او به خداست. تمرین کنیم نیت های پاک را و تجربه کنیم بهترین لذت عالم را #دغدغه‌های‌پاک #نیتهای‌خالص #شنبه‌های_ام‌البنینی #تربیت_مربی تبلیغ و تبادل نداریم @jamondeh135 https://eitaa.com/niyat135
مشاهده در ایتا
دانلود
سقوط 1.بشار به اشتباهاتش ادامه داد و فریب کشورهای عربی و غرب رو خرد و پشتش رو خالی کردند 2.بعد از نابودی داعش به ترکیه اطمینان کرد و اعضای جبهة النصرة را مجال داد و سرکوب نکرد 3.هشدارهای حاج قاسم و رهبری را گوش نکرد 4.قدر کمک های ایران رو ندونست و بعد از جنگ هم قسمتی از کشور را به دست روس‌ها سپرد 5. وضعیت بد اقتصادی و فقر شدید باعث شد مردم از بشار خسته بشند و از جنگ و استقامت هم همینطور به طوری که با مبالغ کم نیروهای نظامی فریب می‌خوردند همچنین کمکی از ایران نخواست و تسلیم شد و فرار کرد 6.مخالفین سوری برخلاف داعش اعلام کردند حکومت را مردم انتخاب می‌کنند
  📚خاک‌های نرم کوشک ✍نویسنده: سعید عاکف 💚داستان شصت و شش : حاجی را سلام برسانید قسمت اول 🌹راوی : مجید اخوان قرار بود با لشکر هفتادو هفت خراسان و یک لشکر دیگر، عملیات ادغامی داشته باشیم . آن موقع فرمانده لشکر هفتاد و هفت ، جناب سرهنگ صدیقی بود . یک روز جلسه ی مشترکی باهاشان گذاشتیم . رفتیم اتاق توجیه لشکر هفتادوهفت و نشستیم به صحبت درباره عملیات . اول رده‌های بالای فرماندهی شروع کردند ؛ روی یه نقشه‌ای که به دیوار زده بودند ، مانور می‌کردند و حرف می‌زدند . نوبت رسید به فرمانده ی تیپ‌ها . هم بچه‌های ارتش صحبت کردن ، هم بچه‌های سپاه . زمینه ی حرف‌ها ، بیشتر روی جنبه‌های کلاسیک و تاکتیکی بود . اینکه مثلاً : ما چند تا تانک داریم ، دشمن چند تا دارد ؛ ما چقدر نیرو داریم ، دشمن چقدر ؛ آتش تهیه چطور باید باشد ، یا چطور باید مانور کنیم و ... حاجی برونسی آن وقت‌ها فرمانده ی تیپ شده بود ، تیپ هجده جوادالائمه علیه السلام . مسئولیت رکن دوم تیپ هم با من بود . درست نشسته بودم کنارش . بالاخره نوبت رسید به تیپ ما . حاجی بلند شد و رفت جلو . با آن ظاهر ساده و روستایی اش ، گیرایی خاصی داشت . همه نگاهش می‌کردند . مخصوصاً من که قلبم ، تندتر از قبل می‌زد . از تسلط بیان و معلومات بالای حاجی ، خبر داشتم ، ولی تا حالا توی همچین جلسه‌ای سابقه ی صحبت ازش نداشتم . با خودم گفتم : حالا حاجی چی می‌خواد بگه توی این جمع ؟ ادامه دارد ... @niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت
1.15M
یدالله فوق ایدیهم
هدیه ای برای کمک به جبهه مقاومت
🔴روزنامه نگار انگلیسی 🔹منطقه خاورمیانه در حال رویش جدیدی است ،در چند روز گذشته اتفاقات سوریه قابل تامل است اما تنها کسی که سکوت کرده واز نزدیک شاهد میدان است رهبر ایران است دلیل این سکوت فقط یک چیز میتواند باشد ایشان همیشه مدبرانه حرف اخر را خواهد زد
عبدالله بن عامر از معاونین انصارالله یمن تحلیلی مهم ارائه داده که شاید بشود گفت اصل ماجراست؛ یمن قبل و بعد از طوفان الاقصی بیش از چند بار و خیلی جدی امکان گشودن جبهه جولان در مقابل اسرائیل را با کمک و مشارکت مقاومت مطرح کرد و هر بار از سوی بشار این طرح رد شد. سوریه و بشار انواع موشک‌ها را با بزرگترین نیروی زرهی و هوایی در اختیار داشت، اما بدون اینکه حتی یکبار نبرد مستقیمی علیه اسرائیل انجام دهد، به پایان رسید و سقوط کرد. البته اسد تا یک جایی از مقاومت لبنان حمایت کرد اما برای جولان اشغالی کاری نکرد و حالا می بینیم که اسرائیل می‌آید و بدون هیچ نبرد و هیچ مقاومتی همه این توانایی‌ها را نابود میکند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایتی شده باز حرمت بانو @niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت
  📚خاک‌های نرم کوشک ✍نویسنده: سعید عاکف 💚داستان شصت و هفت : حاجی را سلام برسانید قسمت دوم 🌹راوی : مجید اخوان بعد از گفتن بسم الله و خواندن آیه و حدیث ، مکثی کرد و گفت : درباره قضایای تاکتیکی به اندازه ی کافی صحبت شد ، البته لازم هم بود ، ولی دیگه بس باشه . من می‌خوام با اجازه ی شما ، بزنم توی یه کانال دیگه . می‌خوام بگم باید مواظب باشیم که خیلی غرور ما رو نگیره ! این را گفت و زد به جنگ‌های صدر اسلام ، جنگ احد . از غروری که باعث شکست نیروهای اسلام شد ، حرف زد . ادامه داد : حالا هم تاکتیک و این حرف‌ها . خیلی نباید ما رو مغرور کنه . نگین عراق تانک داره ، ما هم داریم . نگین عراق توپ داره ، ما هم داریم . اول جنگ رو یادتون میاد ؟ ما چی داشتیم ؟ عراق چی داشت ؟ یادتون هست چطوری پدرش رو درآوردیم ؟ متاسفانه ما ترکش اینجور چیزها رو بعضی وقتا خوردیم ، ولی عبرت نگرفتیم . من نمی‌خوام بگم بحث‌های تاکتیکی به درد نمی‌خوره ، اتفاقاً خیلی هم لازمه ، ولی از عقیده و معنویات هم نباید غافل بشیم . از اینکه اصلاً پایه و اساس و زیربنای جنگ ما ، به خاطر چی هست . همه میخ او شده بودند . او هم هر لحظه گرمتر می‌شد . خیلی جالب شروع کرد به مقایسه سپاه امام حسین علیه السلام و سپاه یزید . زد به صحرای کربلا و بعد هم به گودی قتلگاه . جو جلسه یک دفعه از این رو به آن رو شد . تو ظرف چند ثانیه ، صدای گریه از هر طرف بلند شد . همه بدون استثناء ، گریه می‌کردند . آن هم چه گریه‌ای . حاجی هنوز داشت حرف می‌زد . صداش بلند شده بود و لرزان . با همان شور و حال غیر قابل وصفش ادامه داد : ادامه دارد ... @niyat135 | نـِــــیَّــــ۱۳۵ــــت