Eroika
I miss you more than life..
فکر نمیکنی شنیدم این جمله اونم از زبون تو برای قلب کوچیک من زیادی قشنگ بود؟
Eroika
حتی با دانستن اینکه صبح از راه میرسد میخواستم همانند ستاره ای در آسمانت جای بگیرم>
اون روز
اون لحظه
اگه میدونستم یه روز اینطوری میشه ازت بیشتر تو خاطراتم جمع میکردم
یعنی قراره کی باشه؟
اگه قراره تورو ملاقات کنم؟
میخوام به چشمات نگاه کنم و بگم
دلم برات تنگ شده بود)
روزم بدون رنگ میگذره
دیگه واسه هیچ سریالی گریه نمیکنم
دیگه واسه خوردن غذای مورد علاقه ذوق ندارم
دیگه غر نمیزنم
دیگه چیزا رو تجزیه تحلیل نمیکنم
دیگه با کسی دعوا نمیکنم
دیگه پرحرف نیستم
دیگه خیال پردازی نمیکنم
احساس میکنم دارم تبدیل به یه آدم بزرگ میشم
ازش بدم میاد
ولی چطوری میتونم باهاش بجنگم؟
هدایت شده از تباهدونی
پس چرا بعضیا انقدر وجود دین رو بیاهمیت میدونن؟
نه تنها مسائل فردی بلکه اجتماعی هم وابسته به معنویتن
سر همین وجدان خاموش میشه و عدالت نادیده گرفته میشه
نتیجهاش هم میشه بهرهکشی از کشورهای دیگه
که اونا هم فکر میکنن پیشرفت کشورهای استعمارگر در گرو کنار گذاشتن دینشونه....