هدایت شده از کانال مهدویت 🇮🇷
🔴 عنایت ویژه امام زمان علیه السلام به خانمی که به خاطر حفظ حجاب هفت سال از خانه بیرون نیامد
🔵 مرحوم آیت الله سید محمدباقر مجتهد سیستانی (ره) پدر آیت الله سید علی سیستانی تصمیم می گیرد برای تشرّف به محضر امام زمان (علیه السلام) چهل جمعه در مساجد شهر مشهد زیارت عاشورا بخواند.
در یکی از جمعه های آخر، نوری را از خانه ای نزدیک به مسجد مشاهده می کند. به سوی خانه می رود می بیند حضرت ولی عصر امام زمان (علیه السلام) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در میان اتاق جنازه ای قرار دارد که پارچه ای سفید روی آن کشیده شده است. ایشان می گوید هنگامی که وارد شدم اشک می ریختم سلام کردم، حضرت به من فرمود: «چرا اینگونه به دنبال من می گردی و این رنج ها را متحمّل می شوی؟! مثل این باشید- اشاره به آن جنازه کردند- تا من بدنبال شما بیایم»
بعد فرمودند: «این بانویی است که در دوره کشف حجاب- در زمان رضا خان پهلوی- هفت سال از خانه بیرون نیامد تا چشم نامحرم به او نیفتد.»
📚 شیفتگان حضرت مهدی (عج) ، ج ۳ص ۱۵۸
🌕 به مناسبت ۱۷ دیماه سالروز اجرای فرمان کشف حجاب به دستور رضاشاه پهلوی ملعون
#حجاب
#امام_زمان
🆔 eitaa.com/emame_zaman
هدایت شده از اعلام برنامه هیئات قم
خروش مردم ولایتمدار و انقلابی قم
در محکومیت اهانت نشریه فرانسوی به مقام معظم رهبری مد ظله العالی
یکشنبه18دی_ ساعت10صبح
حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام_ صحن امام رضا علیه السلام
@heyaaty
هدایت شده از سلوک شیعه
شروع به نماز شب، ولو به اختصار
استاد مرتضی آقاتهرانی:
🍃 اگر هنوز آن را شروع نکرده، از بستر برخیزد و دو رکعت نماز شفع و يك رکعت نماز وتر به جا آورد.
☘ اگر برای او سخت است، میتواند قبل از خواب، نماز شفع و وتر را به جا آورد.
🍃 اگر بيدار نشد، میتواند قضای نماز شب را فردای آن سحر (در طول آن روز) به جا آورد؛ كه از ديدگاه اهل بيت عليهمالسّلام اينگونه كه قضا به جا آورد، موجب ميشود كه شخص نماز شبخوان بشود
🌺 کانال معرفتی #سلوک_شیعه👇
https://eitaa.com/joinchat/3222994976C75d06fe7ee
هدایت شده از مدار 01:20
12.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ تصاویری متفاوت از اجتماع مردم قم در حمایت از مرجعیت و مقام ولایت حضرت امام خامنه ای
#قم_انقلابی
#لبیک_یا_خامنه_ای
@madare0120
هدایت شده از محمد سهرابی (معنی زنجانی)
محمد سهرابی16125323341816676326711.mp3
زمان:
حجم:
12.3M
شد ز نام دگران گرچه مُکَدَر گوشم
خورد از نام علی قند مُکَرر گوشم
هرکسی نام تورا بُرد شنیدم به دو گوش
میبرد....
#معنی
#معنی_زنجانی
#محمدسهرابی
#محمد_سهرابی
#محمد_سهرابی_معنی
@sohrabimohammad
هدایت شده از حوزه توییت (توییتر طلاب)🇵🇸🇮🇷
👓 دست بیعت❤️
📌 هر سنگ که بر سینه زدم نقش تو بگرفت!
آن هم صنمی بهر پرستیدن من شد!
#جان_ماست_خامنهای
@HozeTwit
هدایت شده از مرتضی آقاتهرانی
تشکر از حضور بموقع قمیها در اعتراض به اهانت نشریه فرانسوی
در آمریکا وسط رود هارلم نیویورک که در منهتن قرار دارد مجسمه آزادی قرار دارد. جهانگردانی که از دور و نزدیک به آمریکا میآیند از این مجسمه ازادی دیدن میکنند. این مجسمه چنان بزرگ است که مردم داخل ان میروند تا هدیه فرانسه به آمریکا را ببینند و از آزادی بویی استشمام کنند.
ولی همه اینها شعارهای توخالی است تا در دنیا برای خود حرمتی ساخته و از این پشم برای خود کلاهی سازند و با این نمادها انسانهای سادهلوح را به اشتباه اندازند؛ گذشته از آمریکای جهانخوار، خود فرانسه از بیحیاترین و گستاخترین کشورهای دنیاست که بسیاری از حقوق مردم، مقدسات و ارزشها را هرازگاهی تحت عنوان آزادی بیان به تاراج کشیده و میکشد؛ تازه نکته اینجاست که این مستکبران و مستعمران بموقع چنان برای خود نوشابه باز میکنند که بیا و ببین.
از حضور بموقع و بجا و درک و وقتشناسی آقایان و خانمهای محترم قمی در اعتراض به این بیحیاها تشکر میکنم. قمیین عزیز چون همیشه ولایتمدار و حامی ارزشهای دینی انقلابی بوده و هستند.
مرتضی آقاتهرانی
18 دی 1401
#مرتضی_آقاتهرانی
#قم
#مرجعیت
#حضور
#آزادی
#غرب
@AGHATEHRANI_IR
هدایت شده از مرتضی آقاتهرانی
خاطرهای از روزهای قیام مردم قم در سال 1356
سال ۱۳۵۶ به نظرم روز ۱۷ دی شنبه صبح بود که از اصفهان به قم رسیدم و برای درس لمعه به مسجد نو در آستانه مبارکه بی بی فاطمه معصومه سلاماللهعلیها آمدم.
دوستان طلبهام همه چند نفر چند نفر در حال صحبت بودند؛ تعجب کردم چرا به انتظار درس چون همیشه مؤدب ننشستهاند؛ معلوم بود دوباره خبری شده؛ آری، کسی به نام رشیدی مطلق به مرجع بزرگ شیعه در روزنامه اطلاعات به حاج آقا روح الله توهین کرده است. چه نوشته؟ چرا نوشته؟ چه باید کرد؟ و... گفتند روزنامه را در مدرسه خان زدهاند؛ استاد رسید، خبردار شد؛ تصمیم بر این شد همه برویم مدرسه خان هم نوشته را ببینیم و هم با هم به یک تصمیم برسیم.
البته آن زمان هر روز و شب با یک مسئله نو برخورد داشتیم؛ گاه به فیضیه حمله میکردند، گاه طلبهها را به قصد کشت میزدند، گاه بین راه دستگیر میکردند و... ما هم که پناهی جز خدا نداشتیم. و گاه خبر شهادت آیتالله سعیدی، غفاری و... را میدادند و گاه شبانه آقایان را دفن میکردند، گاه بچهها و جوانها را میگرفتند و میکشتند و آنها را زنده یا مرده با بالگرد به دریاچه نمک قم میریختند و...
بگدار بگویم! احمد موسوی بچه همدان بود و همحجرهای بنده؛ خیلی انقلابی بود و همیشه در خانه امام خمینی با جوانها در رفت و شد بود و از آقای پسندیده خبر میگرفت ولی دو روزی بود به حجره نمیآمد. به نظرم به مدیر مدرسه آیتالله شهید قدوسی (ره) گزارش دادم؛ آخر هفته بود، دیری نگدشت که ایشان فرمود از سید احمد خبری داری؟ گفتم نه؛ آقا فرمود: اساس سید احمد را جمع کن! دیگر نمیآید، تا پدر و مادرش را خبر کنم بیایند و اینها را ببرند؛ پرسیدم مگر چه شده؟ فرمود کشتنش.
بگذریم... فاصله حوزه درس ما تا مدرسه خان چندان زیاد نبود؛ پنج دقیقه با پای پیاده رسیدیم به مدرسه خان. تا گذر خان مملو از طلاب و روزنامههای به دیوار چسبیده بود. اساتید یکی پس از دیگری میرسند و تند تند طی یک ساعتی همه درسها تعطیل میشود. مدرسه چندان بزرگ نیست؛ آقایان خیلی زود به این نتیجه رسیدند که همه با هم به اعتراض از این دستگاه کثیف، به خدمت مراجع میرویم تا کسب تکلیف کنیم که چه باید کرد؟ و چه بشود؟
ابتدا به دیدار از آیتالله گلپایگانی، شریعتمداری، روز بعد آیتالله مرعشی، روز بعد ۱۹ دی به دیدار از فضلای حوزه، آیتالله مکارم، سبحانی، نوری همداني و... رفتیم.
همدردی آقایان مراجع با طلاب و... لحظه به لحظه جوش و خروش را تندتر میکرد؛ حالا قمیین هم به طلاب پیوستهاند، درسها همه تعطیل، بازاریان هم یکی پس از دیگری مغازهها را میبندند و...
پیش از ظهر روز ۱۹ دی بود که آیتالله نوری همدانی صحبتی داغ و آتشین داشتند و دوستان از منزل ایشان صفائیه به سمت چهارراه شهداء با شعارهای تند خارج شدند؛ چهارراه بیمارستان که الان به شهداء تغییر نام یافته، از دو روز پیش با تانک و نفربر و تعدادی سرباز مسلح، دستگاه طاغوب پیشبینی کرده بود؛ ناگهان صدای تیر بلند شد؛ تا آن زمان هنوز کار جدی نشده بود، عزیزان صف اولی روی زمین ریختند، برخورد جدی شده بود.
خانهای که ما در آن منزل گرفته بودیم نزدیک بیمارستان فاطمیه و سهامیه بود؛ زخمیها را باید به بیمارستان منتقل میکردند و یا به داخل خانه میبردیم که آنها را دنبال نکنند و نکشند؛ شهید آقا مصطفی ردانی یادش بخیر، خیلی با احساس بقیه را تشجیع میکرد تا کمک بدهیم و...
فردای آن روز آمدم مدرسه حقانی؛ آقای انصاری از بچههای مدرسه بود که شهید شده بود. وسایلش را با عمامهای مشکی سیاه گرفته بودند.
مرتضی آقاتهرانی
19 دی 1401
#مرتضی_آقاتهرانی
#قم
#نوزده_دی
#خاطره
@AGHATEHRANI_IR